طبق برآورد سازمان بین المللی کار، تقریبا ۳۰ درصد از ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون افرادی که به عنوان مستخدمین خانگی استخدام می گردند، کودکان هستند.[۸۱]
در طول دهه گذشته، توجه به مقوله کار کودکان به عنوان مستخدمین خانگی مخصوصا در رابطه با حقوق دختران افزایش یافته است. ممکن است تصور شود که کار خانگی در مقایسه با دیگر مشاغل توصیف شده نسبتا ایمن است، ولی در عمل اینگونه نیست. همچنین از آنجاییکه کار خانگی معمولا کنترل شده نیست، این نوع کار اغلب از چشم عموم پنهان می باشد. این کودکان کارگر فراموش شده ترین کودکان هستند. حمایت از این دسته کودکان کارگر دشوار است به این خاطر که بهره کشی و سوء رفتاری که متحمل می شوند معمولا مشهود نیست. آنها از رفتن به مدرسه، انجام فعالیت های اجتماعی و حمایت عاطفی از خانواده و دوستان خود بازداشته می شوند. کودکان بویژه دختران اغلب در معرض رفتار های بی رحمانه قرار می گیرند، و مجبور می شوند ساعات بیشتری را کار کنند و از رفتن به مدرسه بازداشته می شوند. آنها همچنین مستعد سوء رفتار فیزیکی و جنسی می باشند. بیشتر کودکان کارگر در کار های خانگی دختر می باشند، اگرچه نسبت دختران و پسران از مکانی به مکانی دیگر متغیر می باشد. کودکان دائما فراخوانده می شوند و از خواب کافی محروم می گردند. آنها ممکن است غذای ناکافی دریافت کنند و ممکن است کارهای خطرناکی هم که آمادگی آن را ندارند، انجام دهند. سن دختران، شرایط اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی و نبود والدین همه منجر به بهره کشی و سوء رفتار جنسی با آنها می شود. دخترانی که کارهای خانگی را ترک می کنند ممکن است به فاحشه گری یا دیگر فرم های بهره کشی جنسی کشانده شوند.[۸۲]
فعالیت هایی که این کودکان به عنوان مستخدمین خانگی انجام می دهند به عنوان خدمتکار، آشپز، باغبان و تمیز کننده وسایل خانه می باشد و حتی بسیاری از آنها در سنین بسیار پایین خانواده خود را ترک کرده و در خانه کارفرمای خود زندگی می کنند.[۸۳]
مطالعات اخیر در فیلیپین نشان داده اند که اکثر دختران برای کمک به در آمد خانواده، پرداخت هزینه تحصیل خود و فرار از خشونت خانوادگی و به تشویق والدین خود به عنوان مستخدمان خانگی مشغول به کار می شوند.[۸۴] در کلمبیا، مستخدمان خانگی، اکثریت کودکان کارگر را تشکیل می دهند این کودکان کارگر بیش از ۶۰ ساعت در هفته را کار می کنند. [۸۵]
بند ششم: کار کودکان در مخاصمات مسلحانه[۸۶]
کودکان سرباز، کودکان زیر ۱۸ سال هستند که به عنوان کادر غیر قانونی نیروهای نظامی یا نیروهای مسلح به کار گرفته می شوند و فعالیت هایی از جمله مبارز، آشپز، باربر، پیغام بر و غیره را ایفا می کنند. [۸۷]
استفاده از کودکان در مخاصمات مسلحانه بدترین فرم کار کودک، تجاوز به حقوق کودک و یک جرم جنگی در نظر گرفته می شود. کنوانسیون شماره ۱۸۲ سازمان بین المللی کار تحت عنوان بدترین اشکال کار کودک استخدام اجباری کودکان را برای استفاده در مخاصمات مسلحانه به عنوان بد ترین فرم کار کودک تعریف می کند. پروتکل اختیاری به کنوانسیون حقوق کودک راجع به مشارکت کودکان در مخاصمات مسلحانه [۸۸]هرگونه به کار گیری داوطلبانه یا اجباری کودکان زیر ۱۸ سال را بوسیله نیروهای مسلح منع می سازد. [۸۹]
برآورد شده که بیش از ۳۰۰ هزار کودک زیر ۱۸ سال برای شرکت در مخاصمات مسلحانه به کار گرفته می شوند. آنها عمدتا به عنوان مبارز، پیغام بر، جاسوس و تدارکات مورد استفاده قرار می گیرند. [۹۰]
هرچند دولت ها و مجامع بین المللی برای منع استفاده نظامی از کودکان تلاش کرده یا در آغاز انجام این کار هستند، اما همچنان بسیاری از گروه های سیاسی و نظامی در دنیا هنوز به ثبت نام از کودکان زیر ۱۸ سال ادامه داده و آنها را به مبارزه و آموزش نظامی وادار کرده و در معرض خشونت، تجاوز، کار سخت و دیگر اشکال بهره کشی قرار می دهند. [۹۱]
آنچه که در ابتدا از یک “کودک سرباز” به ذهن متباتر می گردد یک پسر بچه با یک تفنگ بزرگ است، اما در واقع بیش از ۳۰ درصد کودکانی که در جنگ شرکت می کنند دختران هستند. دختران هم به عنوان آشپز و هم به عنوان کارگران جنسی به کار گرفته می شوند. [۹۲]
تعدادی از دولت ها نه تنها کودکان را برای شرکت در جنگ استخدام می کنند بلکه آنها را در معرض خطرات روانی و فیزیکی جنگ هم قرار می دهند. علی رغم انکار مکرر دولت میانمار، شواهدی وجود دارد دال بر اینکه این دولت تعداد زیادی از کودکان را اغلب بالاجبار وارد نیروهای مسلح می کند و از آنها برای نقش های جنگی و غیر جنگی استفاده می کند. در سومالی، دولت فدرال از کودکان در طول مبارزات شدید برای کنترل Mogadishu در اواخر سال ۲۰۰۶ استفاده کرد. و همچنین در سودان، کودکان توسط نیروهای مسلح سودانی در دارفور و در جنوب کشور توسط ارتش آزادی خواه مردم سودان به خدمت گرفته شده اند. همچنین، گزارشاتی وجود دارند در خصوص اینکه کودکان فلسطینی توسط نیروهای مدافع اسرائیلی به عنوان سپر انسانی مورد استفاده قرار گرفته اند. [۹۳]
بند هفتم: بهره کشی جنسی تجاری از کودکان[۹۴]
بهره کشی جنسی تجاری از کودکان به عنوان بهره کشی یک فرد بالغ از یک کودک یا نوجوان زیر ۱۸ سال – دختر یا پسر- تعریف می گردد که در ازای آن به کودک مربوطه یا شخص ثالثی پول پرداخت می گردد. [۹۵]
سازمان بین المللی کار بهره کشی جنسی تجاری از کودکان را به عنوان نقض فاحش حقوق کودکان و نوجوانان، یک فرم بهره کشی اقتصادی و یک جرم در نظر می گیرد.[۹۶]
پدیده بهره کشی جنسی از کودکان عمدتا در کشورهای در حال توسعه ای نظیر برزیل و تایلند رخ می دهد جاییکه بیش ۲۰۰۰۰۰ کودک مورد بهره کشی قرار می گیرند، اما این پدیده در کشورهای توسعه یافته ای نظیر ایالات متحده آمریکا که بیش از ۱۰۰۰۰۰ کودک فاحشه وجود دارند، رخ می دهد.[۹۷]
سازمان بین المللی کار در سال ۲۰۰۲ برآورد کرده است که ۱.۸ کودکان در سرتاسر جهان، که برخی از آنها بسیار کم سن و سال هستند، برای برآورده ساختن نیاز های جنسی دیگران به کار گرفته می شوند. دختران بیشتر در معرض خطر قرار دارند و ممکن است توسط قاچاقچیان برای انجام این فعالیت دزدیده شوند. فعالیت هایی که شامل بهره کشی جنسی می شوند محدود به دختران نیستند. توریست های مرد از کشورهای ثروتمند از پسران برای بهره کشی جنسی استفاده می کنند. تحقیقات اخیرا صورت گرفته نشان می دهند که این توریست ها برای داشتن ارتباط با پسران مزایای زیادی از جمله داشتن آینده مالی بهتر را به آنها پیشنهاد می کنند.[۹۸]
کودکان، مخصوصا دختران، عمدتا برای فاحشه گری و صنایع سرگرمی به کار برده می شوند. عوامل زیادی وجود دارند که باعث می شوند کودکان به فاحشه گری کشانده شوند. فقر، نبود فرصت های شغلی، هزینه های بالای تحصیل، از دست دادن والدین از طریق HIV/AIDS و نیاز به کسب درآمد برای حمایت از خواهر و برادران کوچک تر یا والدین بیمار چاره ی دیگری برای آنها باقی نمی گذارد جز اینکه وارد بهره کشی جنسی شوند. بعضی اوقات این فعالیت در دهکده خود آنها صورت می گیرد. برخی از این دختران در سنین بسیار پایین به بیماری HIV/AIDS مبتلا می گردند، اما نمی توانند هیچ گونه دارویی برای بیماری خود دریافت کنند. برخی از این دختران باردار شده و مجبور می شوند در سنین کم و بدون هیچ گونه پشتوانه مالی از فرزند خود مراقبت کنند.[۹۹]
کارگاه های قالی بافی نپال که برآورده شده ۵۰ درصد کارگران آن ها کودک می باشند، مکان های اصلی بهره کشی جنسی توسط کارفرمایان می باشند.[۱۰۰]
بند هشتم: استفاده از کودکان در قاچاق مواد مخدر[۱۰۱]
قاچاق مواد مخدر برای کودکانی که درگیر این فعالیت هستند تبدیل به یک سبک زندگی می شود. این نوع فعالیت اغلب توسط افرادی ترغیب می گردد که کارفرمایان غیر رسمی هستند و مشارکت کودکان در این فعالیت بوسیله پاداش، قدرت و پرستیژ و بوسیله دوستی با افرادی که در این فعالیت مشابه حضور پیدا می کنند، حفظ می گردد. فعالیت های مرتبط با قاچاق مواد مخدر می تواند در سنین بسیار پایین آغاز شود و اعتیاد کودک به مواد مخدر اغلب در نتیجه شرکت در قاچاق مواد مخدر رخ می دهد. تنها راه برای ترک و دور شدن از این فعالیت ها تغییر محل می باشد. تحقیقات اخیرا صورت گرفته برروی کودکان درگیر قاچاق مواد مخدر به این نتیجه دست یافته اند که رویای بسیاری از این کودکان این است که از این فعالیت ها پول کافی برای خرید خانه بدست آورند و از جامعه ای که در آن گرفتار شده اند دور شوند. [۱۰۲]
مصاحبه با کودکان قاچاقچی مواد مخدر در ریودوژانیرو انگیزه آنها را برای شرکت در این فعالیت های نامشروع نشان می دهد. برای برخی از این کودکان، فقدان کار و بالا بودن مخارج زندگی دلیل اصلی می باشد. برخی از آنها ادعا می کنند که برای کمک به خانواده های خود در این فعالیت ها شرکت می کنند اما واقعا علاقه ای به انجام این کار ها ندارند. [۱۰۳]
مطالعه صورت گرفته در استونی نشان داده است که اکثر کودکان درگیر قاچاق مواد مخدر، مصرف کنندگان مواد مخدر می باشند. اگرچه برخی از آنها هنگام شروع به کار معتاد به مواد مخدر نمی باشند، اما بعد از مدتی تمایل به تجربه مواد مخدر پیدا می کنند که در نهایت منجر به اعتیاد شان به این مواد می شود. بر اساس یافته های این مطالعه، پسران بیش از دختران در قاچاق مواد مخدر شرکت می کنند، درحالیکه دختران بیشتر در فاحشه گری شرکت می کنند. از جمله دلایل عمده برای شرکت کودکان قاچاق مواد مخدر تشویق دوستان صمیمی که خودشان در گیر هستند و همچنین تمایل به ثروتمند شدن می باشد. [۱۰۴]
گفتار دوم: علل کار کودک
از دید کارشناسان اقتصادی، بررسی علل پدیده کار کودکان، زیربنایی و بنیادی و بیشتر متوجه مباحث اقتصادی و بعضا سیاسی هستند و آن را معلول این سیاست ها می دانند. [۱۰۵]
به طور کلی علل متعدد و به هم پیوسته ای وجود دارند که منجر به ورود یک کودک به بازار کار می گردند. بنابراین یک علت واحد وجود ندارد که بتوان آن را عامل کار کودکان دانست و با جلوگیری از آن مانع ورود کودکان به دنیای کار شد. نحوه ای که علل مختلف در سطوح مختلف با یکدیگر تعامل نشان می دهند در نهایت باعث می شوند یک کودک تبدیل به یک کودک کارگر شود. با درک علل عمده و برجسته کار کودک می توان راه حلی برای مبارزه با این پدیده پیدا کرد. [۱۰۶]در بحث علت شناختی کار کودکان، علل و عوامل زیادی دخیل هستند که در این بخش به مهمترین عوامل اشاره می گردد.
بند اول: بافت خانواده (سنت ها و فرهنگ های خانوادگی)
در بیشتر جوامع، خانواده هم بیشترین تاثیر عاطفی را بر کودک دارد و هم اولین پل ارتباطی وی با دنیای خارج می باشد. بیشتر کودکان برای کمک به خانواده خود شروع به کار می کنند، پیش از اینکه در خارج از خانه و برای دیگران کار کنند. آنها تا حدودی این کار را به خاطر فقر انجام می دهند اما در بسیاری از جوامع، انتظارات و ارزش های فرهنگی، کار را یک روش طبیعی و صحیح برای آشنایی کودک با نقش ها و مسئولیت های اجتماعی وی به عنوان عضوی از جامعه در نظر می گیرند. این وضعیت در سرتاسر جهان در میلیون ها خانواده کشاورز رخ می دهد. اگر خانواده مالک یک زمین زراعی باشد یا برروی زمین کشاورزی دیگران کار کند، کودک روز خود را با کار برروی زمین های کشاورزی در کنار والدین اش سپری می کند.[۱۰۷]
برای مثال، در نواحی روستایی تایلند، به طور سنتی یک کودک ۷ ساله با مراقبت از خواهر و برادر های کوچک تر خود به حرفه خانوادگی خود کمک می کند. این کودکان پسر وقتی به کلاس پنجم و ششم می رسند، در مزارع برنج مشغول به کار می شوند. وقتی آنها کلاس ششم خود را تمام می کنند بر حسب توانایی خود برای کار به عنوان افرادی بالغ در نظر گرفته می شوند. آنها برای کشت برنج استخدام شده و مانند بزرگسالان حقوق روزانه دریافت می کنند. آنها حتی می توانند به جای والدین خود مشغول به کار شوند. و وقتی به سن ۱۵ یا ۱۶ سال رسیدند، دیگر به عنوان پسر یا دختر در نظر گرفته نمی شوند بلکه آنها را مرد یا زن قلمداد می کنند. این کودکان به عنوان نان آور خانواده در نظر گرفته می شوند. [۱۰۸]
در برخی جوامع، سه چهارم کودکان به لحاظ اقتصادی فعال زیر ۱۸ سال هستند که در مشاغل خانوادگی مشغول به کار می باشند. این کودکان همیشه جز اقشار فقیر جامعه خود به حساب نمی آیند. الگوی کمک کودکان به خانواده های خود در بسیاری از جواع معمول می باشد. کودکان در فروشگاه های کوچک خانوادگی خود مشغول به کار می شوند. در سال های اخیر در برخی از کشورهای جنوب اروپا، کار خانگی توسط کودکان افزایش داشته است و کودکان در کارگاه های کفش سازی در خانه های خود کار می کنند. [۱۰۹]
بند دوم: فقر
بدون شک وقوع کار کودک تا حد زیادی با متوسط سطح درآمد در یک جامعه مرتبط است. اصلی ترین و قوی ترین عاملی که کودکان را وارد کار خطرناک و ناتوان کننده می کند، فقر است. عوامل خانوادگی که زمینه را برای ورود به فقر و در نهایت کار کودک فراهم می کنند مرگ والدین یا جدایی آنها از یکدیگر می باشد. بیماری می تواند یک خانواده را دچار فقر کند و اگر نان آور خانواده بیمار شود، خانواده فقیر و نیازمند خواهد شد. والدین ممکن است به علت بیماری های روانی یا فیزیکی برای همیشه قادر به کار کردن نباشند. با این شرایط، مشخص می گردد که کار کودکان برای بقای خانواده حائز اهمیت می گردد. [۱۱۰]
به عنوان مثال، همه گیری بیماری ایدز در آفریقا تاثیر زیادی بر میزان وقوع کار کودک داشته است. در سال ۱۹۹۰، نیم میلیون کودکی که والدین خود را به علت این بیماری از دست داده بودند وارد بازار کار شدند و این میزان تا سال ۲۰۰۳ به بیش از ۱۲ میلیون افزایش پیدا کرد. تعداد خانواده هایی که والدین بر اثر بیماری ایدز جان خود را از دست می دهند و کودکان تبدیل به نان آور خانواده می شوند، رو به رشد است. تعداد رو به افزایش کودکان یتیم ناشی از ایدز به این معنا است که این کودکان برای داشتن غذا و پول کافی برای ادامه زندگی مجبور به کار کردن می باشند.[۱۱۱]
طبق مطالعه صورت گرفته از سوی یونسیف در ۲۰۰۱ میلادی در شش کشورآفریقایی که بیشترین میزان ابتلا به ایدز را داشتند، کودکانی که در خانواده های مبتلا به ایدز زندگی می کردند بیشترین آمار انجام کارهای خطرناک را به خود اختصاص داده بودند.[۱۱۲]
از جمله علل دیگری که منجر به فقیر شدن خانواده و در نهایت ورود کودک به بازار کار می شوند می توان به بلایای طبیعی و مخاصمات مسلحانه اشاره کرد. بحران های ناشی از خود بلایای طبیعی و از شوک های اقتصادی هم به شکل بلایای طبیعی ظاهر می گردند . طوفان، سیل و زلزله دارای تاثیرات فوری و مخربی بر سرمایه های مالی و انسانی یک منطقه می باشند. به عنوان مثال، مرگ یا آسیب دیدگی اعضای خانواده، بی خانمانی، از دست رفتن دارایی خانواده. مخاصمات مسلحانه هم پیامدهای سنگینی برای اهالی جنگ زده و آسیب به همراه دارد همچون مرگ، آسیب دیدگی، ترومای ناشی از جنگ و پیامدهای بلند مدتی همچن تخربی زیرساختارها، از دست رفتن سرمایه های انسانی و از دست رفتن ذخایر.
به عبارتی می توان گفت درحالیکه فقر علت زیربنایی و اصلی کار کودک می باشد، کار کودک همچنین تاثیر چشمگیری بر فقیر شدن یک جامعه دارد و مانع از پیشرفت آن جامعه می گردد. [۱۱۳]
فقر از جمله پدیده هایی است که امروزه بیش از پیش تحولات کشورهای در حال توسعه را تحت الشعاع قرار داده است. نابرابری های اجتماعی و اقتصادی که در این کشورها ملاحظه می شود بستری است برای بروز و شیوع آسیب های اجتماعی متعددی که نیازمند اتخاذ تدابیر ریشه ای و ساختاری است. بدیهی است که قشر کودکان در این وضعیت بیشتری آسیب را متحمل شده و قربانی می شوند. [۱۱۴]
در یک مطالعه صورت گرفته برروی کودکان خیابانی در سه شهر ترکیه، ۲۸ مورد از ۶۵ خانواده مورد مصاحبه دارای اعضایی به شدت بیمار بودند و هیچ بیمه بهداشت یا بیمه تامین اجتماعی نداشتند. وجود مشکلات خانوادگی همراه با فقر یک حس ناامیدی را در میان این خانواده ها بوجود می آورند و منجر به محیط های به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و روانی ناامن برای کودکان می شوند. [۱۱۵]
بند سوم: مهاجرت
مهاجرت می تواند یک عامل مهم برای کار کودک باشد. به طور جهانی، بیشتر کودکان با خانواده های خود مهاجرت می کنند. درحالیکه مهاجرت برای بسیاری از خانواده ها در بسیاری از بخش های جهان به عنوان یک استراتژی معمول برای بهبود وضع اقتصادی در نظر گرفته می شود و می تواند فرصت های جدیدی را برای خانواده ها و فرزندان شان فراهم کند، مهاجرت همچنین می تواند آنها را آسیب پذیر تر سازد. هرچند، مهاجرت به خودی خود به این معنا نیست که کودکان ضرورتا پایان شان با کار کودک است. کودکان مهاجران فصلی اغلب با خانواده های خود مهاجرت کرده و به طور ویژه مستعد کار کودک می باشند. مکان های کار فصلی در کشور مقصد- اغلب در بخش کشاورزی یا کوره های آجر پزی- از مدارس و خدمات دیگر دور هستند و حضور در مدرسه به طور فصلی ممکن است مشکل ساز باشد، بنابر این کودکان با والدین خود به کار مشغول می شوند. [۱۱۶]
معمولا قحطی و خشکسالی و کمبود کار در نواحی روستایی برای مثال در هند و کامبوج کل خانواده را وادار به مهاجرت در جستجوی کار می کند. برآورد های گسترده تعداد کودکان مهاجران فصلی را در هند به تنهایی ۴ تا ۶ میلیون گزارش کرده اند. برای بسیاری از خانواده های مهاجری که در بخش کشاورزی مشغول به کار می باشند، بازده تولید شده توسط
کودکان برای کمک به بهبود وضع اقتصادی خانواده ضروری می باشد. [۱۱۷]
اگرچه اکثر کودکان مهاجر با خانواده های خود مهاجرت می کنند اما تعداد قابل ملاحظه ای از آنها به تنهایی مهاجرت می کنند. یک گزارش ارائه شده توسط بانک جهانی در سال ۲۰۰۸ که بر اساس اجماع نظر ۱۲ کشور مهاجر پذیر می باشد نشان داده است که تعداد قابل ملاحظه ای از کودکان مهاجر بدون والدین خود مهاجرت می کنند. همچنین، دختران بیش از پسران به تنهایی مهاجرت می کنند و احتمال مهاجرت یک کودک به تنهایی با بالا رفتن سن افزایش پیدا می کند. [۱۱۸]
بیشتر مهاجرت های بین المللی کودکان غیر قانونی و غیر مستند می باشد، به این خاطر که مجراهای قانونی محدودی برای مهاجرت کودکان وجود دارد. این وضعیت کودکان را در معرض خطرات بیشتری هنگام ترانزیت قرار می دهد و منجر به وابستگی آنها به انتقال دهندگان و در نهایت بهره کشی و سوء رفتار با آنها می شود. یک کودک مهاجر غیر قانونی بیشتر مستعد بهره کشی در کشور مقصد می باشد و برای دست یابی به خدمات اجتماعی با مشکلات بیشتری مواجه خواهد بود. [۱۱۹]
سازمان بین المللی کار در مطالعه ای که در بخش کشاورزی در آفریقای جنوبی انجام داده مشاهده کرده است که کودکان کارگران مهاجر در برخی از زمین های کشاورزی در صورتی که بخواهند با والدین خود زندگی کنند باید در کنار آنها مشغول به کار شوند. [۱۲۰]
بیشتر کودکان مهاجر مخصوصا کودکان کم سن و سال تر، مهاجران داخلی در کشور های درحال توسعه هستند. در کشورهایی نظیر برزیل، چین، هند و اندونزی تعداد مهاجران داخلی بیش از مهاجران بین المللی می باشد. مطالعه ی صورت گرفته در آرژانتین، شیلی و آفریقای جنوبی نشان می دهد که تعداد کودکان مهاجر داخی ۱۱ برابر بیش از کودکان مهاجر بین المللی می باشد.[۱۲۱]
همچنین در بنگلادش در میان کودکان کارگر، مهاجرت از روستا به شهر بسیار معمول می باشد. در حدود ۶۲.۲ درصد این کودکان با خانواده های خود مهاجرت می کنند. علت اصلی مهاجرت این کودکان، مشکلات اقتصادی و کسب درآمد می باشد. [۱۲۲]
همچنین طی مطالعه انجام شده در پرو مشاهده شد که نیمی از کودکان کارگر در این کشور کودکان مهاجر می باشند.[۱۲۳]
بند چهارم) فقدان یا عدم اجرای قوانین و مقررات
قوانین ضعیف در خصوص کار یا عدم وجود چنین قوانینی استفاده از نیروی کار کودک را تسهیل می کند. برای مثال، ۷۵ درصد مردم فقیر جهان در نواحی روستایی زندگی می کنند، جاییکه استاندارد های کار اغلب بسیار ضعیف و محدود می باشند و جاییکه بیش از ۶۰ درصد تمام انواع کار کودک یافت می شود. تعداد بسیار زیادی از کارگران روستایی با دستمزد ناچیز مجبور هستند با شرایط ضعیف کاری کنار بیایند.کمبود های کار مناسب شامل فقدان آزادی انجمن و مذاکره دسته جمعی، کم کاری، دستمزد های بسیار پایین، استانداردهای ضعیف مربوط به بهداشت و امنیت شغلی و شرایط عمومی کار، نابرابری جنسی، ساعات طولانی کار، فقدان حمایت اجتماعی، تبعیض و گفتگوی اجتماعی[۱۲۴] ضعیف می شود. در مقایسه با آنهایی که در دیگر بخش های اقتصادی مشغول به کار می باشند، بسیاری از کارگران روستایی/ بخش کشاورزی تحت حمایت ناکافی توسط قانون کار ملی قرار می گیرند. [۱۲۵]
بند پنجم: فقدان کنترل در محیط های کاری کوچک تر
کار کودک در شرکت های بزرگتر زیاد معمول نمی باشد. در شرکت های کوچک تر و ثبت نشده، کار کودک شایع تر است. بازرسان کار به ندرت از چنین محیط های کاری نظارت می کنند. کار کودک می تواند در چنین شرایطی رشد پیدا کند به این خاطر که کودکان کارگر سازمان دهی شده نیستند و به راحتی مورد بهره کشی قرار می گیرند. [۱۲۶]
بند ششم: فقدان مدارس کم هزینه
یکی دیگر از علل کار کودک، حضور نیافتن در مدرسه می باشد. هزینه فرستادن کودکان به مدرسه برای برخی از والدین بسیار زیاد است. اگر والدین نتوانند این هزینه ها را پرداخت کنند، کودکان از مدرسه دور می مانند و اغلب شروع به کار کردن می کنند. موانع ایجاد شده بوسیله هزینه های بالای تحصیل قابل ملاحظه می باشند. به طور مثال، حذف هزینه های تحصیل در مقاطع ابتدایی در کنیا در سال ۲۰۰۳ باعث گردید ۱.۵ میلیون کودک در مدارس حضور پیدا کنند. این قضیه در تمام موارد صدق نمی کند، هرچند، حذف هزینه ها منجر به حضور برجسته تر در مدارس می شود، به این خاطر که دامنه ای از موانع اقتصادی و اجتماعی دیگری وجود دارند که می توانند مانع از تحصیل شوند. خانواده هایی که دور از نزدیک ترین مدرسه زندگی می کنند همچنین با موانعی رو به رو خواهند شد، به این خاطر که آنها نمی توانند هزینه حمل و نقل فرزندان شان را مدرسه بپردازند.[۱۲۷]
مدارس دو نقش مهم را در تاثیر گذاری بر کار کودک ایفا می کنند. اول اینکه، آنها در نظارت و کنترل منع کار کودک موثر هستند و به راحتی می توانند حضور موثر و پیوسته کودکان را در مدرسه کنترل کنند. دوم اینکه؛ فراهم کردن وعده های غذایی رایگان در مدارس یک استراتژی کلیدی برای کاهش کار کودک می باشد. ناهار های رایگان باعث می شوند هزینه های اضافی برای والدینی که تمایل به ادامه تحصیل کودکان شان دارند، کاهش پیدا کنند. [۱۲۸]
بند هفتم: معیارها و نگرش های اجتماعی
نگرش ها و معیارهای اجتماعی ممکن است بر سطح کار کودک تاثیر گذارند. برخی از محققین پیشنهاد می کنند که جوامع ممکن است در سطح فشار اجتماعی- یا ننگ اجتماعی- مرتبط با کار کودک متفاوت باشند. برای مثال، در جوامعی که این ننگ بسیار پایین است، والدین برای حفظ کودکان شان در مدارس و دور نگاه داشتن آنها از محل کار تحت تاثیر همسایگان خود قرار نمی گیرند. در جوامع دیگر، این ننگ اجتماعی ممکن است بالا باشد و باعث شود والدین به کودکان شان اجازه کار کردن ندهند. یک چنین تفاوتی ممکن است به این سوال پاسخ دهد که چرا کشورهای با سطوح مشابه فقر، زیر ساختار های آموزشی و معیارهای اجتماعی در میزان وقوع کار کودک متفاوت می باشند. [۱۲۹]
معیارهای اجتماعی همچنین می توانند منجر به تعصبات جنسیتی در کار کودک شوند. این تعصبات ممکن است بر نوع کاری که توسط دختران و پسران انجام می شوند، ساعات کار و تصمیماتی که گرفته می شوند راجع به اینکه چه کسی باید کار کند و چه کسی باید تحصیل کند، تاثیر گذارند. در بسیاری از جوامع، دختران به عنوان مستخدمان خانگی، ساعات بیشتری را نسبت به پسران کار می کنند. [۱۳۰]
ممنوعیت کار کودک در حقوق بین الملل- فایل ۷