- بر اساس تبیین آیات قرآن و تاریخ جاهلی، بازتولید بسیاری از شاخصهای نظام سیاسی جاهلیت پس از رحلت پیامبر(ص) به سبب کسب قدرت و مشروعیت مهمترین زمینه سیاسی جعل حدیث هستند.
- بر اساس آیات قرآن و اشاره برخی از روایات، جریان سیاسی منافقان بیشترین تأثیر را در جعل حدیث داشته است.
- مهمترین عوامل سیاسی جعل حدیث، سیاست منع تدوین حدیث، تئوری عدالت صحابه و شکلگیری قصاص با مجوز و حمایت حاکمان است.
- بسیاری از عواملی که بهظاهر در زمره عوامل مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی قرار میگیرند، عملاَ در تحقق قدرت و تثبیت حاکمیت مؤثر بودهاند و یا اساساً توسط حاکمیت و غیرمستقیم مورداستفاده سیاسی قرار گرفتهاند. بهعنوانمثال مذاهب فقهی و کلامی عموماً در بستر حاکمیت نشو و نمو مییابند یا جریانی کلامی همسو با حاکمیت شکوفا میشود، همچنان که عالمان به حاکمیت تقرب میجوید و یا عوام ناخواسته مروج سیاستی میشوند.
جنبه نوآوری تحقیق
این پژوهش تلاش نموده است تا بر اساس قرآن و یافتههای تاریخی، جریانهای سیاسی مخالف پیامبر(ص) و زمینههای جعل حدیث را شناسایی نموده و مهمترین راهبردهای آنها را که مستقیم و یا غیرمستقیم به جعل حدیث منجر شده است بررسی و تحلیل نماید. بهعبارتدیگر پژوهش مستقلی در جهت شناسایی عوامل سیاسی جعل حدیث که مبتنی بر تحلیل زمینههای آن بر اساس قرآن و تتبعی تاریخی که قبل از وقوع سیاستهای جعل حدیث باشد، صورت نگرفته است.
پیشینه پژوهش
در زمینه پیشینه پژوهش با دو دسته از تألیفات روبرو هستیم:
- دسته نخست تألیفاتی است که در دوره معاصر در حوزه فقه الحدیث بهصورت عام و احادیث موضوعه بهصورت خاص به رشته تحریر در آمده است و بنا بر ضرورت حداقل در بخشهایی از بحثهای خود به عوامل و انگیزههای جعل حدیث توجه داشتهاند که به سبب کثرت، احصای آنها در این مجال نمیگنجد؛ در این نوع پژوهشها به صورت موجز تنها به برخی از زمینهها و علل جعل پرداخته شده است؛ لیکن عوامل سیاسیِ مورد تاکید این پژوهش بررسی نشده است و میان برخی از عوامل و عوامل سیاسی خلط شده است؛ برخی از این آثار عبارتند از:
غروی نائینی، نهله، فقه الحدیث و روش های نقد متن، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۹ش
مسعودی، عبدالهادی، وضع و نقد حدیث، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۸ش
رفیعی محمدی، ناصر، درسنامه وضع حدیث، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۴ش
- نمونهای از پژوهشهایی که در قالب کتاب، مقاله و پایاننامه بهصورت اختصاصی به زمینهها و انگیزههای جعل پرداختهاند عبارتاند از:
کتابها
-شهرستانی، سید علی، منع تدوین حدیث، مجمع جهانی اهلبیت علیهمالسلام، ۱۳۹۰ش
در این کتاب نویسنده با ذکرشواهد و قراین تلاش نموده اثبات نماید که اجتهاد در مقابل نص، ثمره ناگوار منع تدوین حدیث پیامبر(ص) بود است؛ کتاب سرشار از شواهد وقراین تاریخی است و هرچند در خصوص نقش خلفا و حاکمان در منع تدوین حدیث مطالب فراوانی دارد که نشان از تتبع مؤلف است؛ لیکن تنها به عامل سیاسی منع تدوین حدیث پرداخته است وعموماً از شواهد مقارن یاد کرده است؛ به عبارتی عدم توجه به جریان شناسی قرآن و شواهد تاریخ جاهلی از نقایص این اثر است.
معروف حسنی، هاشم، الموضوعات فی الأخبار و الآثار، ترجمه حسین صابری، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۲ش
در این پژوهش هر چند مؤلف در آغاز فصل سوم با رویکردی انتقادی به عملکرد عالمان شیعه و اهل سنت در ارزیابی روایات، توجه به سیاستهای حاکمان را راه حل ارزیابی بیطرفانه در مورد حدیث دانسته است و در فصل چهارم و در مقام عمل نیز روایات جعلی در منقبت و منقصت خلفا و اهل بیت آورده است تا نشان دهد در هر دو مذهب روایات جعلی وجود داشته است؛ لیکن به خوبی به راهبردهای حاکمان که به جعل انجامیده است و مورد تاکید مؤلف نیز بوده است، اشاره نشده است و در بیان مصداق حاکمان، تنها به دوران بنی امیه که اوج جعل حدیث است، پرداخته شده است؛ به نظر می رسد در این اثر مؤلف تلاش نموده است راهی میانه رفته تا زمینه بررسی علمی روایات فراهم آید و با دوری از تعصب مذهبی، از جعل انگاریهای کلی در مورد احادیث فریقین جلوگیری شود؛ لیکن در کتاب «دراسات فی الحدیث و المحدثین» از همین مؤلف و در بحث رد عدالت صحابه ایشان شواهد و قراینی را میآورد که خبر از به بیراهه رفتن سخنان پیامبر(ص) بلافاصله پس از رحلت ایشان و در زمانی قبل از دوران بنی امیه دارد. لیکن در مورد خلفا و تاثیر راهبرد منع تدوین حدیث در جعل به صراحت حدیث مطالبی بیان نشده است گو اینکه داوری به خواننده سپرده شده است؛ به نظر میرسد مبنای ایشان در خصوص تقریب هر چند در اثر دوم که بیشتر بحثهای نظری دارد کم رنگتر است اما در اثر نخست ایشان یعنی الموضوعات چنان پررنگ میشود که گاهی برخی از روایات کافی نیز بدون بررسی و تحلیل موشکافانه جعلی دانسته میشود و یا از حجیت ساقط میشود.
مقالات
-Yazigi, Maya, Ḥadīth al-’ashara or the Political Uses of a Tradition, Studia Islamica, No. 86 (1997), pp. 159-167
در این مقاله مایا یازکی نشان میدهد حدیث «عشره مبشّره» شاهدی بر درستیاش وجود ندارد و از سوی مهاجران مکه برای غلبه بر انصار مورد استفاده قرار گرفته است که با مشروعیت بخشی به جریان سیاسی حاکم، تاکید نمایند رهبر جامع اسلامی باید قریشی باشد. وی اشاره میکند که این حدیث از قرن ده هجری به سبب تقویت سیاسی – مذهبی شیعه، مورد اقبال بیشتری قرار گرفته است. وی سپس شواهدی را بیان می کند که بر جعلی بودن این روایت دلالت دارد؛ این پژوهش هر چند کاری روشمند و مبتنی بر شواهد متنوع است و سرنخ های خوبی به محققان در ارزیابی برخی روایات جعلی سیاسی میدهد لیکن عدم توجه به برخی از زمینههای سیاسی جعل حدیث (که در کتب تاریخ و [تفاسیر] قرآن موجود است) از نقایص کار است. روایت مورد بررسی وی، در این رساله در زمرهی روایات جعل فضائل قرار میگیرد که زمینه پیدایش طرح تئوری عدالت صحابه را ایجاد نموده است.
- سجادی، سید احمد، انگیزههای جعل حدیث، نشریه الکترونیکی معالم، دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، شماره دوم.
در این مقاله به صورت موجز با تأکید بر شناخت انگیزههای جعل حدیث در تشخیص احادیث سره از ناسره، اهمیت پرداختن به احادیث جعلی، منشأ اختلاف مردم در حدیث، زمینهها و انگیزههای سیاسی، دینی، مذهبی، تبلیغاتی، اجتماعی و اقتصادی جعل حدیث موردبررسی قرارگرفته است. اما فراتر از تنوع زمینههای جعل و انگیزه آن سخنی به میان نیامده است و تبیین نشده است که نقش هر یک از زمینههای جعل حدیث به چه میزان است؛ انفعال در مقابل نقلهای منابع درجه دوم نسبت به انگیزههای جعل حدیث بدون تأکید بر اینکه بسیاری از انگیزههای جعل حدیث مبتنی بر انگیزههای سیاسی است، از اشکالات عمده این مقاله است. از سوی دیگر بسیاری از انگیزه و به خصوص انگیزه سیاسی جعل حدیث بهدرستی مورد مداقه قرار نگرفته و ازاینرو نتایج جدیدی در برندارد و تنها به اهمیت انگیزه جعل در کنار سایر بحثهای حوزه احادیث موضوعه پرداخته است. به علاوه میان انگیزه جعل حدیث و عامل جعل حدیث تفاوت نهفته است.
کریمی، محمود، انگیزههای سیاسی در جعل روایات مدح و ذم بلاد، دانش سیاسی، سال ششم، شماره اول، ۱۳۸۹، صص ۸۵-۱۲۵
در این پژوهش هرچند به تأثیر انگیزه سیاسی در جعل حدیث پرداخته شده است اما تنها به یکی از مؤلفههای موجود در جعل حدیث پرداخته است که بر اساس آن بهخوبی میتوان دریافت انگیزههای سیاسی از هیچ مجالی برای جعل حدیث فروگذار نمیکرده است؛ اما همانگونه که از عنوان مقاله پیداست تنها به بخشی از انگیزه سیاسی در حوزه ذم و مدح بلاد اشاره نموده است.
پایان نامه ها
بستانی، ملاکها و معیارهای وضع حدیث، رساله دکتری دانشگاه تربیت مدرس تهران، استاد راهنما: دکتر سید محمدباقر حجتی ۱۳۸۲ق
این رساله هرچند بر اساس هدف مؤلف در دستهبندی معیارهای جعل حدیث موفق بوده است، لیکن عدم پرداختن به عوامل جعل به صورت عام و عامل سیاسی به صورت خاص سبب شده است که نقش این عوامل در تقسیم بندی ملاکها ومعیارها به خوبی دیده نشود.
روش پژوهش
این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بردادهها و منابع کتابخانهای و نرم افزارهای جامع التفاسیر، جامع الأحادیث، المکتبه الشامله و نورالسیره سامان یافته است.
این پژوهش مشتمل بر ۴ فصل است
فصل اول: در این فصل به بیان مقدمه، کلیات پژوهش و تعریف و تبیین مفاهیم پرداخته شده است.
فصل دوم: در این فصل که زمینهای برای تحلیل دقیق و عمیق جریانهای سیاسی مرتبط با جعل حدیث است، نظام سیاسی جاهلیت تا نظام سیاسی آستانه بعثت پیامبر(ص) بررسی شده است و آخرین جریانهای سیاسی فعال در آخرین سالها و لحظات حیات پیامبر(ص) شناسایی و ارتباط آنها با جعل حدیث تبیین شده است.
فصل سوم: در این فصل رفتارها و راهبردهای حاکمان در جعل حدیث در سه محور عمده مورد بررسی قرار گرفتهاند که عبارتند از:
منع تدوین و نقل حدیث (به عوامل پیشینی منع تدوین حدیث: مانند تخلف از جیش اسامه و ممانعت از نوشتن وصیت پیامبر(ص) در ماجرای قلم و دوات اشاره شده است؛ سپس منع تدوین حدیث در دوره خلفاء بررسی شده و در ادامه روند منع تدوین حدیث و شیوع جعل در دوره بنیامیه و بنیعباس تا تدوین جوامع حدیثی مورد واکاوی قرار گرفته است).
عدالت صحابه
شکلگیری قصاص
فصل چهارم: در این فصل که آخرین فصل پژوهش است، نتایج ارائه گردیده است.
مفاهیم نظری
سیاست
سیاست در لغت
سیاست از ماده «س و س» گرفته شده است؛ «ساس الامرَ سیاسهً» یعنی به امر و کاری قیام کرد. مفعول فعل ساس یعنی «الأمر» میتواند امر، انسان(رعیت) و یا حیوان باشد. در مورد امر به معنای تدبیر و برپا داشتن آن، در حیوان به معنای تیمار نمودن و در مورد رعیت به معنای عهده دار شدن امور آنها است.[۲]
ابن منظور هر چند در معنا نمودن «ساس الامر سیاسه» به قیام نمودن به امر و عهدهدار شدن امور مردم با لغتشناسان پیش از خود همراه است اما وی اسم فاعل آن را به معنای ریاست و سیاست را به معنای قیام به چیزی بنابر مصلحت آن میداند.[۳] فیروزآبادی پس از وی ادب شدن و ادب نمودن را نیز در معنای ماده فعلی آن آورده است، وی سیاست را امر و نهی کردن و به عبارتی فرمانروایی میداند و لذا «سوّس فلان امر الناس» را به معنی «پادشاه آنها شدن» میداند.[۴] به نظر میرسد در زمان ابنمنظور و فیروز آبادی(قرن ۸ به بعد) موضوع سیاست به گونهای خاص تدبیر امور مربوط به مردم را در بر میگرفته است و سیاست به معنای ریاست و حکمرانی به صورت گفتمان ناظر بر یک فن مهم مطرح بوده است.
فرهنگ لغت معاصر عرب نیز سیاست نسبت به مردم را به معنای حکمرانی، رهبری و مدیریت امور آنها و نسبت به کارها و امور تدبیر، اداره و مدیریت آن و در مورد حیوانات تربیت و تیمار آنها میداند.[۵]
از بررسی معنای ماده سیاست میتوان دریافت که تدبیر، مدیریت، ریاست، تربیت، مصلحت و تادیب معنای مشترک ماده «ساس» در مورد امور، حیوان و انسان است و بیشتر لغت شناشان «فعل سائس» را، سیاست دانستهاند.[۶]