«تا به آن عیسی دم ایمان آورم
نان و سیبی خورد با من مریمی»(طهماسبی، ۱۳۸۷، ص۴۶).
در این بیت شاعر جانبازی خود را مدیون الگوپذیری از حضرت ابا الفضل - علیه السلام -میپندارد:
«از علمدار رشید عاشقان آموختم
دست و پاییگر به عشق کربلا گم کردهام»(همان، ص۱۶۰).
روشن است که شاعر، معرکهی جنگ را عیناً کربلا و عاشورا میبیند:
«برگ برگش با حدیث کربلا آغشته است
دفتر عمری که در کوی وفا گم کردهام»(همان، ص۱۶۰).
«بیا بفهم، که با درد کربلایی ما
نبوده نسبتی این زخمهای چرکین را»(همان، ص۶۸).
چهار- پیوند حماسه و عرفان:
بهرهگیری از مضامین حماسی و رجزگونه و تلفیق آن با واژگان و اصطلاحات عرفانی – و نه شعر عارفانه- در غزل انقلاب اسلامی به وفور یافت میشود. شرایط خاص روزگار جنگ و نیاز روز افزون ستاد جنگ به حضور مردم در جبههها و جانبازی و دلاوریهای رزمندگان در فضایی معنوی و شبه عرفانی که رزمندگان اسلام به وجود آورده بودند، سبب شد شعر حماسی با مضامین عرفانی تلفیق گردد. در غزل زیر مشاهده میکنیم که شاعر در ستایش جانبازان هشت سال دفاع مقدس، مضامین حماسی و عرفانی را به زیبایی تمام تلفیق کرده است:
«در حریم عشق بازی دست و پا گم کردهام
عاشقم، خود را به بوی آشنا گم کردهام
در شب میلاد جانبازی، به رسم اشتیاق
لحظهی دیدار جانان، دست و پا گم کردهام
پای برجا، همچو کوهم بر سر پیمان خویش
پای را هر چند در این راستا گم کردهام
در رگم خون شهادت پای میکوبد هنوز
پای را هر چند در رقصِ بلا گم کردهام
قصّهام از کوچههای روز هم روشنتر است
گر چه میگوید منافق، راه را گم کردهام
هست لطف آشکار و رحمت پنهان دوست
آن چه در این راه، پیدا کرده یا گم کردهام»(همان، ص۱۵۹).
یا در بیتی دیگر از میان غزلی ناب میگوید:
«چیست مستی؟ سرمه دانی زان مَی پیرم دهید
تا جوابی تازه گویم این جواب کهنه را»(همان، ص۲۱۸).
پنج- ستمستیزی:
انقلاب اسلامی از اساس، یک جریان مردمی، ضدظلم، عدالتخواه بوده است؛ از همین روی، شاعر انقلاب هم به این دریافت نائل گردیده که باید در راستای آرمانهای انقلاب، شمشیر را در برابر ظالمان از رو ببندد و با تمام توان از مظلوم دفاع کند.«ستم ستیزی و حمایت از مظلوم، علاوه بر این که تعلیم دیدگاهی انقلاب است، نشان از آگاهی و زمان- آگاهی شاعران جنگ نیز دارد»(کافی، ۱۳۸۱، ص۱۴۸).
ستمستیزی شاعران انقلاب، به زمان معاصر و مرزهای جغرافیایی ایران محدود نمیشود، بلکه این دریافت، سبب شد تا دریچهای به روی شاعران باز شود که در برابر تمام ظالمان گذشته و حال و آیندهی عالم قد علم کنند و از تمام مظلومان ادوار عالم دفاع کنند.
حوادث خونبار«بوسنی، لبنان، فلسطین و..» چاشنی بخش این اندیشهی جهانی شد.
«با پیامی بزرک، هم دست است
دستهای شهید کوچک ما»(همان، ص۱۶۲).
«در این بهار، که هر لاله حاصل عمری است
چگونه باز گذاریم دست گلچین را»(همان، ص۱۶۷).
شش- دردهای اجتماعی، اعتراضی، تحذیر و تذکّر:
جهانبینی انقلاب اسلامی بر نفی مادیگری محض و اثبات محور معنویت و اسلام به عنوان برنامهی تمام عیار زندگی، تاکید داشته است.
این دریافت روحانی، در سالهای اول انقلاب و در تمام دوران جنگ به وضوح در جامعهی ما متجلّی بود؛ اما با پایان یافتن جنگ و آغاز دوران سازندگی و پس از آن دوران اصلاحات، فضای معنوی انقلاب و جنگ روبه تحول نهاد.
بهرهگیری غیر منتظره دولتیها از مواهب مادی نظام، روی آوردن مردم به جمع آوری ثروت، فراموش کردن یاد و آرمانهای شهدا، سوء استفاده از حسن شهرت به واسطه انقلابی بودن، سوء استفاده از نام و نسب شهدا، سیاستهای اقتصادی سرمایه محوری دولتهای سازندگی و اصلاحات، تورم بالا و گرانیهای فقرآور سالهای پایان دولت سازندگی، کم رنگ شدن نقش معنویت شبه عرفانی جبههها، مظلومیت روز افزون جهانی ایران و انقلاب و سکوت سازمانهای بینالمللی در قبال آن، اعتراض و انتقاد غیر منتظرهی برخی از سیاسیون نسبت به دفاع مقدس، رواج بیدردیهای اجتماعی، ظهور طبقهی ریاکار، فرصتطلب و قدرتپرست، سکوت بعضی از شاعران و اهل قلم، تنهایی و فراموشی خانوادهی شهدا و جانبازان باقی مانده از کاروان شهدا، رواج اشرافیگری جدید، بلاتکلیفی وضعیت مفقودالاثرها بعد از پذیرش قطعنامه، حیرت رزمندگان از سرعت دگرگونیهای اجتماعی، رواج بیخیالی، عدم آگاهی نسل بعد از جنگ از جانفشانیهای رزمندگان، رحلت حضرت امام (ره) تحسّر و دلتنگی رزمندگان، باقی ماندن تعداد زیادی از رزمندگان در زندانهای رژیم بعث عراق، مسئله یتیمان شهدا و بلاتکلیفی بعضی از خانوادههای آنها، دلتنگی برای فضای عارفانه جبههها، ولایتگریزی بعضی از رجال انقلابی، و… همه و همه باعث شد تا شاعران انقلاب اسلامی به اعتراض، واگویه، بیان دردهای اجتماعی، تحذیر و تذکّر، فریاد، امر، نهی و… بپردازند.
«بیدار شو «فرید» که شیطانی است
این خوابها به خلوت تنهایی»(همان، ص۱۵۸).
«به رهگذار وقاحت نشستهای تا چند؟
که ننگِ رفته بر این لالهزار برگردد»(همان، ص۱۶۹).
«میان جاده چنان پای عاشقان یخ بست
که رود راه، به چاه درنگ هجرت کرد
بررسی شاخصها و ویژگیهای غزل انقلاب اسلامی در آثار شاعران معاصر قادر طهماسبی(فرید)، علی رضا قزوه، مرتضی امیریاسفندقه و غلامرضا کافی- فایل ۱۷