هوش رقابتی- عملکرد سازمانی
۰٫۴۹
-
۰٫۴۹
تائید
۹
هوش رقابتی- نوآوری- عملکرد سازمانی
۰٫۴۹
۰٫۳۴
۰٫۸۳
تائید
۱۰
مدیریت دانش- نوآوری
۰٫۹۱
-
۰٫۹۱
تائید
۱۱
یادگیری سازمانی- نوآوری
۰٫۲۲
-
۰٫۲۲
تائید
منبع: یافته های پژوهش
با توجه به جدول ۵-۲ فرضیه ۳ رد شده است. شدت ارتباط بین مدیریت دانش بر نوآوری از طریق میانجی گری یادگیری سازمانی بیشتر از بقیه روابط بوده است. مدیریت دانش بر نوآوری دارای بیشترین تاثیر مستقیم و مدیریت دانش بر عملکرد دارای کمتریب ضریب می باشد. همچنین نوآوری نقش میانجی بین هوش رقابتی و عملکرد ایفا می کند. یادگیری سازمانی نیز به عنوان متغیر میانجی تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد و نوآوری را تقویت میکند.
بحث و نتیجه گیری
یافته های پژوهش حاکی از تائید تاثیر مدیریت دانش بر یادگیری است. این نتیجه همراستا با نتایج پژوهش لیائو و وو در سال ۲۰۰۹ می باشد. آنها به این نتیجه رسیدند که بهبود مدیریت دانش در سازمانها باعث افزایش یادگیری سازمانی می گردد. البته شدت تاثیر مدیریت دانش بر یادگیری در این پژوهش نسبت به پژوهش لیائو و همکارانش کمی بیشتر است. همچنین یانگ[۱۲۷] (۲۰۰۷) نیز در پژوهشی به این نتیجه رسید که تسهیم دانش بین افراد سازمانی موجب افزایش دانش سازمانی و نهایتا باعث افزایش یادگیری سازمانی در بین هتلهای جهانگردی در تایوان می شود. افراد می توانند دانش و تجربیاتشان را درون سازمان تسهیم کنند که از آن طریق یادگیری فردی تبدیل به یادگیری سازمانی می گردد.
یادگیری سازمانی تاثیر مثبت و مستقیمی بر عملکرد سازمانی دارد. نتیجه فوق را می توان با نتایج پژوهش های خیمنز و واله(۲۰۱۱)، میچنا(۲۰۰۹) و مورالز و همکارانش(۲۰۱۲) همسو دانست. افزایش و بهبود یادگیری سازمانی، عملکرد سازمانی را بصورت مثبت و مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد. مدیریت ارشد شرکت از طریق اقدامات یادگیری سازمانی می تواند سیستمهای مدیریتی را بروز سازد که این اقدامات نهایتا در عملکرد سازمان موثر خواهد بود. به عبارتی سازمان هر قدر یادگیری اش افزایش یابد به یک سازمان یادگیرنده ای تبدیل می شود که دارای عملکرد بالایی است.
فرض تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی رد شده است. شاید بتوان علت رد این فرضیه را چنین توجیه کرد که مدیریت دانش یک بحث پیچیده و چند بعدی است. اجرای موثر مدیریت دانش نیاز به یکسری مراحل و یکسری زیر ساختارها دارد. مدیریت دانش باید در زیر ساختارهای شرکتی جا افتاده باشد. برخی از زیرساختارهای یک شرکت عبارتند از ساختار، فرهنگ و تکنولوژی. برای مثال ساختار یک سازمان باید ساختاری باشد که اجرای مدیریت دانش را تشویق نماید و بدیهی است که سازمانهای با ساختار ارگانیک در پیاده سازی مدیریت دانش نسبت به سازمانهای با ساختار مکانیکی بهتر عمل می کنند. اعتماد نیز یکی از بحثهایی است که موجب تسهیل تسهیم دانش در شرکت می گردد.
یافته های پژوهش بیانگر این است که مدیریت دانش با میانجی گری یادگیری سازمانی تاثیر مثبتی بر عملکرد سازمانی دارد. این نتیجه نیز با نتایج پژوهش لیائو و وو ۲۰۰۹ همسو میباشد. آنها در پژوهش خود شرکتهای دانش محور(تولیدی و بنگاههای مالی) کشور تایوان را مورد بررسی قرار دادند. با تجزیه و تحلیل داده ها به این نتیجه رسیدند که یادگیری سازمانی به عنوان یک مکانیسم هماهنگ کننده و یک متغیر میانجی بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی عمل می کند. با توجه به اینکه تاثیر مدیریت دانش از طریق یادگیری بر نوآوری از اثر مدیریت دانش بر نوآوری بیشتر است، لذا مدیریت دانش از طریق افزایش قابلیتهای یادگیری سازمانی موجب بهبود نوآوری می گردد.
با توجه به نتایج مدل معادلات ساختاری تاثیر مدیریت دانش بر نوآوری از طریق یادگیری تائید شده است. این نتیجه همراستا با نتایج پژوهش لیائو و همکارانش در سال۲۰۱۰ می باشد. لیائو و همکارانش به این نتیجه رسیدند که باید به روابط بین سه متغیر مدیریت دانش، یادگیری سازمانی و نوآوری سازمانی به عنوان یک سیستم نگاه کرد. بعبارتی ورودی این سیستم مدیریت دانش و پردازش این سیستم یادگیری سازمانی و نهایتا خروجی این سیستم را نوآوری سازمانی تشکیل می دهد.
تائید اثر هوش رقابتی بر نوآوری بیانگر این است که هر قدر فعالیتهای هوش رقابتی در یک شرکت افزایش یابد، فرصتهای خلق نوآوری نیز افزایش می یابد. طبق گفته نموتانزلا هوش رقابتی از طریق جذب ایده ها و شناسایی نیازهای بازار موجب خلق ایده ها/ محصولات/ خدمات و فرایندهای جدید می گردد که این ایده ها یا محصولات یا … از طریق تجاری سازی وارد بازار می شوند. همچنین بسیاری از پژوهش ها به این نتیجه رسیده اند که نوآوری تاثیر مثبتی بر عملکرد سازمانی دارد. پژوهش حاضر نیز به این نتیجه رسیده است که نوآوری تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد سازمانی دارد. همچنین نوآوری اثر هوش رقابتی بر عملکرد سازمانی را تقویت می کند. نتایج فوق با نتایج پژوهشهای تانو و بایلتی(۲۰۰۷)، آدیدام و همکاران(۲۰۱۲) و موگو و همکاران(۲۰۱۲) همسو می باشد.
اثر مستقیم مدیریت دانش بر نوآوری تائید شده است. اجرای موثرتر مدیریت دانش به حمایت مدیریت ارشد نیاز دارد. شاید بتوان چنین استدلال نمود که اگر کارکنان و مدیران شرکت از منافع حاصل از اجرای کارآمد و موثر مدیریت دانش آگاهی کامل داشته باشند یک فضایی در شرکت جهت تسهیم و انتقال دانش بوجود می آید که همین تسهیم و انتقال دانش موجب افزایش نوآوری می گردد.
نتایج تجزیه و تحلیل داده ها بیانگر تائید اثر یادگیری بر نوآوری می باشد. ضریب همبستگی بین دو متغیر برابر ۰٫۷۷۸ بوده که نشان دهنده تاثیر قوی یادگیری سازمانی بر نوآوری سازمانی می باشد. هر قدر یادگیری سازمانی افزایش یابد سازمان بیشتر به سمت سازمان یادگیرنده حرکت می کند که در این نوع سازمانها نوآوری یک مساله حیاتی است. سازمانها از طریق یادگیری می توانند رفتار، تکنولوژی و سیاستهای خود را تغییر داده و به طرف یک سازمان نوآور حرکت کنند.
پیشنهادات
با بررسی نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها و تائید و معنی دار بودن برخی از فرضیات، پژوهش حاضر پیشنهادات ذیل را به شرکتها ارائه می دهد
پیشنهادهای کاربردی
با توجه به نتایج حاصل از آزمون فرضیات پیشنهادات زیر به مدیران شرکتها توصیه می گردد.