هرکس دین خود را تغییر دهد (از اسلام بازگردد) او را بکشید.
۷ - رسول خدا به معاذ بن جبل فرمود:
“اَیما رَجُلٍ اِرتَدَّ عَنِ الاِسلام فَادعُه فَاِن تابَ فَاقبَل منه وَ اِن لَم یتُب فَاضرِب عُنُقَهُ، وَ اَیما امرأهٍ اِرتَدَّت عَنِ الاِسلام فَادعُها، فَاِن تابَت فَاقبَل مِنها، وَ اِن اَبَت فَاستَتبِها”(الجزیری، ۱۴۰۶، ج۵: ۴۲۶)
هر مردی که از اسلام بازگشت او را به اسلام دعوت کن. اگر توبه کرد از او قبول کن و گرنه گردنش را بزن، و نیز هر زنی که از اسلام بازگشت او را به اسلام دعوت کن، پس اگر توبه کرد از او قبول کن و اگر امتناع کرد دوباره از او درخواست توبه کن.
۸ - امام باقر (ع) نیز دربارۀ مردی که از اسلام بازگشته بود، فرمودند:
“یستتاب فَاِن تابَ وَ اِلّا قُتِلَ”(حرّعاملی، ۱۱۰۴، ج۲۸: ۳۲۸)
از او طلب توبه شود، در صورت توبه پذیرفته وگرنه کشته شود.
روایات زیادی وجود دارد که بر عدم پذیرش توبه دلالت دارد و دستور به قتل مرتد می دهد.
۹ – علی ابن جعفر گوید: از امام کاظم دربارۀ مسلمانی که نصرانی شده بود سؤال کردم، حضرت فرمود:
“یقتل و لایستَتاب"(طوسی، ۱۹۸۴، ج۴: ۲۵۴)
کشته می شود بدون آنکه از او درخواست توبه شود.
باتوجه به آنچه گفتیم می توان روایات مرتد را از جهت ضرورت توبه یا عدم آن به شش دسته تقسیم کرد.
۱-۴-۱- دسته اول
روایاتی است که بر قتل مرتد به طور مطلق دلالت کرده و نسبت به توبه یا عدم توبه دادن او ساکت است مثل این روایت:
رسول خدا (ص) فرمود: «هرکس دینش را تبدیل کرد او را بکشید».
۱-۴-۲- دسته دوم
روایاتی است که دلالت بر قتل مرتد بطور مطلق می کند بدون استتا به
مثل این روایت است که: ابا جعفر (ع) در پاسخ به محمد بن مسلم در مورد مرتد فرمود:
“مَن رَغِبَ عَنِ الاِسلام، و کَفَر بما انزل الله علی محمد (ص) بعد اسلامه فلا توبه له، و قد وجب قَتَله … “(کلینی، ۱۴۲۸: ج۶،ص۱۷۴)
۱-۴-۳- دسته سوم
روایاتی که دلالت می کنند بر استتا به مرتد و قبول توبۀ او مطلقاً، از ان جمله است روایتی که در مَن لا یحضُرُه الفقیه از محمد بن مسلم عن ابی جعفر (ع) نقل شده است که فرمود:
“… و مَن جَحَد نبیاً مُرسلاً نبوّتَهُ و کذّبَهُ فَدمه مباح … وَ مَن بری من دین الله فَهو کافرُ و دمه مباح فی تلک الحال، اِلاّ اَن یرجع و یتوب اِلی الله عزوَجَلَّ مِمّا قال … “ (قمی، ج۴: ۷۶)
و همچنین حدیثی که کلینی به اسناد خودش از فضیل بن یسار عن اَبی عبدالله (ع) روایت کرده است:
«مردی از مسلمانان نصرانی شد، او را به نزر امیر مؤمنان (ع) آوردند. حضرت او را توبه داد. پس او از توبه سرباز زد. حضرت موی او را گرفت و او را به زمین انداخت فرمود مردم او را لگدمال کردند تا مُرد.»(حرّعاملی، ۱۱۰۴، ج۲۸: ۳۲۴)
در کتاب شریف استبصار از ابن محبوب از ابی جعفر از ابی عبدالله روایت شده است که در مورد مرتد فرمود:
“یستتاب، فَاِن تاب وَ اِلاّ قُتِل … “ (طوسی، ۱۳۶۴، ج۱۰: ۱۳۷ و طوسی، ۱۹۸۴، ج۴: ۲۵۳)
در اصول کافی از جابر از ابی عبدالله (ع) روایت شده است که فرمود:
«مردی از بنی ثعلبه که نصرانی شده بود را به حضور امیرالمؤمنین آوردند حضرت گواه خواست، عده ای شهادت دادند. حضرت به آن مرد فرمود این شهود چه می گویند: آن مرد گفت: راست می گویند ولی من به اسلام برگشتم. حضرت فرمود: اگر شهود را تکذیب می کردی گردن تو را میزدم. اکنون اسلام تو را می پذیرم و بدان که اگر دوباره برگردی دیگر رجوعت پذیرفته نیست»(کلینی، ۱۴۲۸، ج۷: ۲۵۷)
همچنین در کافی از هشام ابن سالم از ابی عبدالله (ص) روایت شده است که فرمود:
«عده ای خدمت امیر مؤمنان (ع) رسیدند و گفتند: السّلام علیک یا رَبّنا! فَاستَتابَهُم، فَلَم یتوبُوا، حضرت آنان را توبه داد، قبول نکردند. پس گودالی کند و در آن آتشی روشن کرد و گودال دیگری نزدیک آن کند و آن دو را به هم متصل کرد، و چون توبه نکردند آنان را در آن حفره انداخت و حفرۀ دیگر را شعله ور ساخت تا مردند.»(همان)
در روایت دیگری در دعائم الاسلام آمده که فردی بنام مستورد العجلی را خدمت امیر مؤمنان آورده و گفتند نصرانی شده است و صلیبی به گردن آویخته. حضرت قبل از آنکه کسی علیه او شهادت دهد فرمود: وای بر تو ای مستورد. به من خبر رسیده است که نصرانی شده ای، نکند که تصمیم به ازدواج با زن نصرانی گرفته ای. اگر چنین است ما تو را به عقد او درمیآوریم. در پاسخ گفت: قدّوس، قدّوس. حضرت فرمود: شاید میخواهی از کسی که نصرانی است ارث ببری و گمان کردی راه آن این است که نصرانی شوی! ما آن ارث را برای تو تضمین می کنیم زیرا ما از نصاری ارث می بریم ولی آنان از ما ارث نمی برند.
در پاسخ گفت: قدّوس، قدّوس.
حضرت دید ایشان بجای پاسخ منطقی مهملات می گوید. فرمود: آیا آنچنان که می گویند: تو نصرانی شده ای؟ گفت: آری. حضرت سه بار سؤال خود را تکرار کرد و او گفت: آری. حضرت فرمود: «الله اکبر» و مستورد گفت: «المسیحُ اکبر» پس حضرت لباس او را گرفت و او را به صورت به زمین انداخت و به مردم فرمود او را پایمال کردند تا مرد.»(تمیمی، ۱۴۱۱، ج۲: ۴۸۰)
۱-۴-۴- دسته چهارم
روایاتی است که بر قتل مرتد مولود علی فطره الاسلام بدون استتا به دلالت می کند. و آن یک حدیث از امام رضا (ع) است که شیخ طوسی آن را در تهذیبُ الاحکام، ج ۱۰، ص ۱۳۹، حدیث ۵۴۹ آورده است.
۱-۴-۵- دسته پنجم
روایاتی است که به استتا بَهَ مرتد غیر فطری دلالت دارد. که فقط یک روایت است. از امیر مؤمنان علی(ع) که در صفحه ۹۷ آورده شده.
۱-۴-۶- دسته ششم
روایاتی است که بر وجوب استتا بَه مرتد ملّی و عدم استتا بَه مرتد فطری دلالت دارد که حدود چهار روایت است.
و آنها روایاتی است که شیخ طوسی در تهذیب الاحکام ج ۱۰، ص ۱۳۹، حدیث ۵۵۰ و صدوق در بعضی از کتب خود و در دعائم الاسلام ج ۱، ص ۳۹۸ آورده است. در جعفریات از جعفر ابن محمد از پدرش از جدّش روایت شده است که:
«علی (ع) زنادقه را توبه می داد ولی مسلمان زاده را توبه نمی داد و می فرمود ما توبه می دهیم کسی را که داخل دین ما شده سپس بازگشته ولی آن کس که مسلمان زاده شده است را توبه نمی دهیم»(طبرسی، ۱۴۰۸، ج۱۸: ۱۶۳)
آنچه مسلم است این است که اکثر روایات دلالت بر توبه دادن مرتد اعم از ملّی و فطری می کند و مبین احتیاطهائی است که نسبت به خون مسلمان صورت گرفته و سیرۀ ائمه اطهار علیهمُ السّلام را بخوبی نشان می دهد که چگونه بوده و چه نوع افرادی را مجازات می کردند.
براساس دستورات خود امیرمؤمنان و سیرۀ آن حضرت می توان روایاتی که دلالت بر عدم توبه می کند را تأویل نمود و آنها را با توجه به تضاد آنها با اصل احتیاط و اصل حفظ دم مؤمن و اصل رحمانیت در اسلام و اصل تعارض آنها با سیرۀ همیشگی رسول اکرم (ص) و امیرمؤمنان (ع) و اصل اتمام حجه در اسلام و اصل درء حدود با لشبهات (اصل تُدرَءُ الحدود بالشّبَهات)(محمدی ری شهری، ۱۳۸۷، ج۲: ۵۴۱) یا ساقط دانست و یا مخصوص مصادیق خاص و استثنایی شمرد که فقط معصومی چون علی (ع) می تواند به آن عمل کند نه دیگران! یعنی تنها امیرمؤمنان است که فتنه گری آن مرتد خاص را می تواند بدون توبه دادن و بحث و جدل قطعی بداند و علیه آن حکم صادر کند. اما حاکم شرع غیر معصوم و فقهاء باید تا حصول اطمینان از فتنه گری مرتد جانب احتیاط را براساس اصول فوق رعایت کنند. که البته در طول تاریخ این سیره بشدّت رعایت شده است تا حدی که افراد فرصت طلب از این احتیاطها سوء استفاده نموده اند.
۱- ۵- حکم مرتد در فقه شیعه
مشهور بین فقهاء امامیه قتل مرتد فطری بدون توبه دادن اوست. و در مور مرتدّ ملّی واجب است توبه دادن و چنانچه استنکاف کرد باید کشته شود.
بررسی پارادوکس حکم ارتداد در اسلام با آزادی عقیده و بیان (با تأکید بر قرآن و سنت)- فایل ۲۲