روتر[۶۶](۱۹۶۷)
اعتماد یعنی “باور این که گفته های یک شخص قابل اتکا بوده و او در انجام تعهدات خود در یک رابطه تجاری کوتاهی نخواهد کرد”
کوک و وال[۶۷](۱۹۸۰)
اعتماد یعنی” حد و اندازهای که یک نفر تمایل دارند تا به سخنان و اعمال دیگری اطمینان داشتهباشد".
بون و هلمز[۶۸](۱۹۹۱)
اعتماد یعنی” داشتن انتظارات مثبت و مطمئن نسبت به انگیزههای دیگری، با توجه به این که فرد اعتماد کننده خود را در موقعیتی از خطر قرار میدهد".
سیتکین و راث[۶۹](۱۹۹۳)
اعتماد یعنی “برآورد فرد نسبت به حسن نیت دیگران و قابلیت اطمینان به آنها در شرایط مخاطرهآمیز".
مک آلیستر(۱۹۹۵)
اعتماد یعنی ” حدی که فرد به دیگری اطمینان داشته و میخواهد طبق نظرات و تصمیمات او عمل کند".
مایر و همکاران(۱۹۹۵)
اعتماد یعنی ” تمایل فرد به در معرض آسیب قرار گرفتن نسبت به اعمال شریک دیگر و انتظار داشتن این که دیگری به طریقی عمل میکند که برای اعتمادکننده مهم میباشد".
گلاتی(۱۹۹۵)
اعتماد یعنی” نوعی انتظار تعریف میکنند که ترس اقدام فرصت طلبانه شریک یک فرد را کم میکند".
کرید و میلز[۷۰](۱۹۹۶)
اعتماد یعنی ” انتظار خاصی از کسی دیگری دارد مبنی بر این که اعمال او سودمند بوده و درخواستهای او را پاسخ دهد".
میزتال[۷۱](۱۹۹۸)
اعتماد یعنی ” اطمینان به دیگران به رغم احتمال و امکان فرصتطلبی، عدم قطعیت و مخاطهآمیز بودن آنان است".
وایت نر[۷۲](۱۹۹۸)
اعتماد یعنی “انعکاس این باور که دیگری در زمینهای از خطر قرار گرفتهاست".
روسو و همکاران(۱۹۹۸)
اعتماد یعنی “حالتی روانی که بر اساس آن فرد تمایل دارد تا آسیبپذیری در مقابل دیگری را بپذیرد و بر مبنای انتظارات مثبتی که از رفتار دیگری دارد عمل نماید".
لویسکی[۷۳] و همکاران(۱۹۹۸)
اعتماد یعنی ” انتظارات مثبت و مطمئن درباره رفتار دیگری که در زمینهای از خطر واقع میشود".
گیفن[۷۴](۲۰۰۰)