“
طبقه بندی اختلالات شخصیت
اختلال شخصیت مرزی
بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مرز روان نژندی و روانپزشکی قرار دارند و مشخصه آن ها ناپایداری حالت عاطفی، خلقی، رفتار، روابط ابژهای و خودانگاره آنهاست. این اختلال را به نامهای اسکیزوفرنی موقت[۱۱۸]، شخصیت انگار[۱۱۹]، اسکیزوفرنی شبه نوروتیک و اختلال منش سایکوتیک نیز خواندهاند. تاکنون هیچ مطالعه ای نشده که میزان قطعی شیوع این اختلال را نشان دهد، اما به نظر میرسد ۲-۱ درصد از جمعیت وجود داشته باشد و در زنها دو برابر مردها شایع است. شیوع اختلال افسردگی اساسی، اختلالات مربوط به مصرف الکل و سوء مصرف مواد در بستگان درجه اول افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، بیشتر از جمعیت عمومی است.
بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی تقریباً همیشه، به نظر میرسد که در بحران به سر میبرند. چرخشهای سریع خلق در اینها شایع است، یک لحظه ممکن است نزاع طلب باشند، لحظه ای افسرده و لحظه ای دیگر شاکی از این که هیچ احساسی ندارند. این گونه بیماران ممکن است حملات روانپزشکی با عمر کوتاه داشته باشند که اصطلاحاً حملات میکروسایکوتیک خوانده میشود، اما حملات شدید و تمام عیار روانپزشکی در اینها دیده نمیشود، در واقع علائم روانپریشی که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی پیدا میکنند، تقریباً همیشه محدود، گذرا و مشکوک است. رفتار این گونه بیماران بسیار غیر قابل پیشبینی است و از همین رو آن ها تقریباً هیچ وقت به آن مقدار کارایی که در توانشان هست، دست نمییابند. دردناک بودن ذاتی زندگی آن ها در خودزنیهای مکرر آن ها مشهود است. این گونه بیماران برای جلب کمک دیگران، ابراز خشم یا برای کرخت کردن خود در برابر حالت عاطفی فلج کننده ای که دارند، ممکن است رگ دست خود را بزنند یا به اشکال دیگری خودزنی کنند. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی چون احساس وابستگی و خصومت را همزمان دارند، روابط بین فردیشان آشفته و بهم ریخته است. ممکن است به کسی که احساس نزدیکی با او میکنند، وابسته شوند و از طرف دیگر نسبت به دوستان صمیمی خود هم اگر احساس سرخوردگی پیدا کنند خشمی بسیار زیاد ابراز کنند. این بیماران نمیتوانند تنهایی را تحمل کنند و برای تشفی حتی به نحوی دیوانه وار به جستجوی ایجاد رابطه بر میآیند ولو این رابطه برای خودشان ارضا کننده نباشد. آن ها برای رفع تنهایی خود با غریبهها دوست میشوند یا به بی بند و باری می افتند. آن ها اغلب از احساس مزمن پوچی و بی حوصلگی و فقدان احساس هویتی یک دست (ابهام در هویت) شاکیاند و وقتی تحت فشار قرار میگیرند، از این شکایت میکنند که اکثر اوقات علی رغم ابراز شدید حالات عاطفی دیگر، بسیار افسردهاند. اتوکرنبرگ، مکانیسم دفاعی به نام همانندسازی فرافکنانه را وصف کردهاست که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی به کار میبرند. در این مکانیسم دفاعی بدوی، فرد جنبههای غیر قابل تحمل خود را به فردی دیگر فرافکنی میکند و به این ترتیب او را وادار به ایفای نقشی میکند که به او فرافکنی شده است. در نتیجه هر دو به شکلی واحد عمل میکنند. درمانگر باید از این روند به خوبی آگاه باشد تا بتواند با این گونه بیماران رفتاری خنثی در پیش بگیرد. اکثر درمانگران بر این باورند که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی در آزمونهای ساختارمندی مثل مقیاس هوش وکسلر برای بزرگسالان[۱۲۰] ،قدرت استدلال متعارفی از خود نشان میدهند و تنها در آزمونهای ساختارنیافته فرافکنانهای مثل آزمون رورشاخ است که اختلالات مربوط به روند فکر در آن ها قابل رویت میشود. کارکرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیز به گونهای است که روابط آن ها مختل میشود، چون همه افراد را یا خوب مطلق میپندارند یا بدمطلق. (کاپلان، سادوک،۲۰۰۳، ترجمه پورافکاری ۱۳۸۳(.
افراد به نظر آن ها یا حامی آنهایند و لذا باید به آن ها دل بست، یا منفور و آزارگر اند و احساس امنیت آن ها را مختل میکنند، چون همین که ببینند بیمار به آن ها وابسته شده، او را ترک میکنند و از این رو تهدیدی برای او محسوب میشوند. در نتیجه این دو نیم سازی[۱۲۱] است که بیمار، افراد خوب را آرمانی میبیند و افراد بد را به کلی فاقد ارزش. به همین دلیل است که این بیماران هر زمان از فرد یا گروه متفاوتی حمایت میکنند. برخی از بالین گران مشخصه های اصلی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را با این مفاهیم ذکر میکنند: هراس عام، اضطراب عام، دودلی عام و رفتار جنسی آشوبناک. (کاپلان، سادوک،۲۰۰۳، ترجمه پورافکاری ۱۳۸۳(.
ملاکهای تشخیص به صورت بی ثباتی در روابط مرزی، خودانگاره[۱۲۲] و حالت عاطفی و نیز آشکارا تکانشی بودن، به صورت الگویی نافذ و فراگیر از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینههای مختلف به چشم آید، که علامتش وجود حداقل ۵ مورد از موارد زیر است: ۱- انجام تلاشهای مضطربانه توأم با سراسیمگی برای اجتناب از ترک شدن واقعی یا تصوری. شامل رفتارهایی نظیر خودکشی یا خودزنی نمیشود. ۲- بی ثبات و شدید بودن روابط بین فردی به صورت الگویی که مشخصه اش تناوب میان دو قطب افراطی است. آرمان نهایی و بی ارزش نمایی ۳-اختلال و اشکال در هویت؛ بی ثبات بودن، واضح و دائم خودانگاره یا احساس فرد در مورد خودش ۴- تکانشی بودن لااقل در دو تا از حوزه هایی که بالقوه به فرد صدمه میزنند. مثلاً خرج کردن پول، روابط جنسی، سوء مصرف مواد، بی ملاحظه رانندگی کردن، شکمبارگی که شامل رفتارهای خودکشی و خودزنی نمیشود. ۵- رفتار، ژست یا تهدید به خودکشی به صورت مکرر یا خودزنیهای مکرر ۶- بی ثباتی در حالت عاطفی به صورت واکنش پذیری آشکار خلق مثل ملال، تحریک پذیری، اضطراب شدید و حمله ای که چند ساعتی طول بکشد ۷- احساس پوچی مزمن ۸- نامتناسب بودن و شدید بودن خشم یا دشواری در تسلط بر خشم مثلاً تندخود شدنهای پیاپی، نزاع کردنهای مکرر و خشمگین بودن دائمی ۹- بروز افکار بدگمانانه (پارانوئید) یا علائم شدید تجزیه ای[۱۲۳] به صورت گذرا و در مواقع فشار روانی و استرس.
“