۹/۸۷
وضع مالی
۸/۸۵
وضع مسکن
۴/۸۳
شهر محل زندگی
۶/۷۱
بخت و اقبال
که در مورد رضایت از کل زندگی همچنانکه ذکر شد ۷/۶۵ درصد است. (همان:۲۵۹ )
۲-۲-۱-۱۰- هفت عامل همبسته با احساس رضایت از زندگی( نیکجو )
ایشان اشاره به این دارند که احساس رضایت از زندگی به هفت عامل زیر بستگی دارد:
الف- خوشبینی[۱۳] یعنی روی مثبت حوادث را دیدن
ب-کار: به ویژه کاری که دارای امنیت شغلی باشد
ج- خانواده: احساس رضایت خانوادگی موجب کاهش اثرات نگرانیهای زندگی می شود. در مطالعهای که در مورد مردان مبتلا به سکته قلبی انجام شده مشخص شده که درد پس از سکته قلبی در بیمارانی که همسری حمایتگر داشتهاند به طور برجستهای کمتر از بیمارانی بوده که همسر حمایتگر نداشتند.
د-طبیعت: طبیعت ما در زندگی و حیات در روی کره زمین است. احساس آشنایی و آرامش و زیبایی که در دامان طبیعت به انسان دست میدهد منبع نیرومندی برای رسیدن به احساس رضایت از زندگی است.
هـ هنر: آشنایی و علاقهمندی و استفاده و لذت بردن از هنرهای هفتگانه میتواند در ایجاد و یا تقویت احساس شادی و رضایت از زندگی موثر باشد
و- شوخ طبعی[۱۴]: گرچه هنور تحقیقات دقیقی در مورد خنده انجام نشده است، ولی تصور میشود که خنده موجب آزادشدن مواد ارپیومی درونزا ـ مانند آندورفینهاـ می شود که احتمالاً با احساس راحتی و شادابی پس از خنده ارتباط دارد.
ز- معنویت[۱۵]: منظور از معنویت چیزی ورای عقاید مذهبی مرسوم است معنویت دلالت بر وحدتی آسمانی و عشقی بیحد و مرز و طبقهبندی نشده دارد. اتصال و اتکال به منبع لایزال، منبعی عظیم از آرامش و اطمینان برای فرد به ارمغان میآورد.
۲-۲-۱-۱۱- بررسی میزان رضایت از زندگی( قاضی طباطبایی[۱۶] )
در بخشی از این تحقیق، محقق به بررسی میزان رضایت از زندگی پاسخگویان پرداخته است. ۹ گویه به کار رفته در این تحقیق به شرح ذیل است.
۱ـ من از دست زندگیام درمانده شدهام.
۲ـ من از روند زندگی خود راضی هستم
۳ـ روز به روز که میگذرد وضعیت زندگی ما بهتر میشود.
۴ـ من در مقابل مشکلات زندگی احساس ناتوانی میکنم
۵ ـ احساس میکنم در مقابل مشکلات زندگی تنهایم و هیچ پشت و پناهی ندارم
۶ـ در طول زندگیام به آرزوهایم دست یافتهام
۷ـ در خانواده ما روز به روز احترام و ادب بین من و همسرم کمتر میشود
۸ـ من نسبت به آینده خانوادهام خوشبین هستم.
۹ـ فکر میکنم همسرم از زندگی با من راضی است
۲-۲-۱-۱۲- ابعاد رضایت از زندگی (شورای علمی پژوهشگران[۱۷] ۱۳۸۱ )
در بخشی از این تحقیق به بررسی « احساس دوستی با اعضای خانواده » میپردازد؛همچنانکه در برخی از آثار پژوهشی مشاهده می شود احساس دوستی با اعضای خانواده یکی از ابعاد رضایت از زندگی است. در پیمایش مذکور احساس دوستی با اعضای خانواده با سه گویه سنجیده شده است( بی نام،۱۳۸۱ :۲۱۳ـ۲۱۰).
۱ـ معمولاً هر چند وقت یکبار با اعضای خانواده خود، مشورت و همفکری دارید؟
۲ـ هر چند وقت یکبار باآنها اختلاف و بگومگو پیدا میکنید؟
۳ـ هر چند وقت یکبار با آنها درد دل میکنید؟
به نظر میرسد که برای احساس دوستی در این تحقیق دو بعد در نظر گرفته شده یکی بعد عقلایی که معرف آن مشورت با اعضای خانواده است و دوم بعد احساسی عاطفی که معرف آن انجام درد دل و فقدان اختلاف و بگو مگو است. در این اثر تحقیقی به ارائه جدول توصیفی بسنده نموده است در مقایسه میان افراد مجرد و متأهل جدول ذیل حکایت از تفاوت بین میزان مشورت افراد مجرد و متأهل داردبه طوری که افراد متاهل مشورت و همفکری بیشتری با خانواده خود می نمایند(سطح معناداری ۰۵۱/۰ آماره ۰۹۲/۰)
این مقایسه در مورد اختلاف و بگو مگو در بین افراد متأهل و مجرد معنادار نیست ولی در مورد درد دل معنادار است (سطح معناداری ۰۰۰/۰ آماره ۱۹۹/۰). سه گویه مذکور را چنانچه در بین مردان و زنان مقایسه نماییم مورد مشورت و همفکری معنادار نمیباشد در مورد اختلاف و بگومگو نیز معنادار نمیباشد ولی در مودر درد دل معنادار است یعنی افراد متاهل بیشتر با اعضای خانواده خود درد دل می نمایند. (سطحمعناداری ۰۰۱/۰ آماره ۱۳۶/۰)
گر چه در این اثر تحقیقی به ایجاد شاخصی مرکب از سه معرف مذکور نپرداخته است ولی نتایج آن بارقههای ایجاد فرضیاتی را در ذهن پدید میآورد. میتوان گفت احساس دوستی با اعضای خانواده به طور معناداری در بین افراد مجرد و متأهل متفاوت است ولی در بین زنان و مردان این تفاوت قابل ملاحظه به نظر نمیرسد.با توجه به اینکه پیشبینی میشود احساس دوستی با اعضای خانواده یکی از ابعاد رضایت از زندگی باشد؛ پیشبینی میشود رضایت از زندگی حداقل در بعد مذکور در بین افراد متأهل بیشتر از افراد مجرد است.