به نظر رحمان مشارکت فعالیت سازمانیافته از طرف مردم متحد و منسجم است که اساس آن را متقاعد شدن افراد به کنش جمعی تشکیل میدهد (rahman ، ۱۹۹۳: ۱۵۰). بر این مبنا مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را برمیانگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار شریک شوند (طوسی، ۱۳۷۰: ۵۴).
«آرنشتاین، مشارکت را فرایند سهیمشدن در قدرت جهت تاثیرگذاری بر رفتار دولت میداند. از نظر وی مشارکت، توزیع مجدد قدرت است که در سطوح مختلف اتفاق میافتد. وی هشت سطح مشارکت را بر روی نردبانی به نام نردبان مشارکت آرنشتاین از یکدیگر تفکیک میکند. پلههای این نمودار شامل: ۱٫ کنترل شهروندی، ۲٫ قدرت تفویض شده، ۳٫ شراکت، ۴٫ تسکین بخشیدن، ۵٫ مشاوره، ۶٫ اطلاع رسانی، ۷٫ درمان، ۸٫ دستکاری و ظاهرفریبی میباشد» (Arnstein،۱۹۷۱).
گاارد و بیسر بیشتر به بعد عمل و تعهدآمیز مشارکت توجه کردهاند ، آنان مشارکت را چنین تعریف میکنند: «مشارکت را میتوان به صورت تعهد مشترک در پرداختن به مسائل توسعه بر اساس تقسیم توافق شده وظایف و مسئولیتها تعریف کرد. مشارکتها حول هدفهای مشترک شکل میگیرد و شرکاء پیگیری یک یا چند فعالیت را در راستای یک هدف، به صورت مشترک یا به صورت ردیفی ، به عهده میگیرند .مشارکتها ممکن است بسته به هدف مورد دستیابی، موقت یا برای مدتی طولانی باشد» (گاارد و بیسر به نقل از تاچر و کمپوس، ۱۳۸۲ : ۸۴).
اکسلرد بر ویژگی داوطلبانه، انتخابی و غیرانتفاعی بودن مشارکت تاکید دارد که بر مبنای این ویژگیها مشارکت اجتماعی در شکل نهادیاش از نهادهایی چون مجامع دولتی، نهاد خانواده و موسسات انتفاعی مجزا میشود (Axelrod ،۱۹۵۰: ۱۴). مهمترین ویژگی فعالیتهای مشارکت، داوطلبانه و ارادی بودن آنهاست. در مجموع مشارکت اجتماعی به آن دسته از فعایتهای ارادی دلالت دارد که از طریق آنها اعضای یک جامعه در امور محله، شهر و روستا شرکت کرده و بصورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی مشارکت دارند و انجمنهای داوطلبانه مهمترین عرصه شکلگیری و ساماندهی فعالیتهای مشارکتی در جامعه محسوب میگردند.
گائوتری، معتقد است جهت ایجاد بسترهای لازم برای مشارکت حداکثری مردمی ۴ شرط عمده لازم و اساسی است. ۱- ایدئولوژی مشارکت (بعد هنجاری)، ۲- نهادهای مشارکتی (بعد سازمانی)، ۳- اطلاعات کافی و ۴- امکانات مادی و تخصصی لازم. وی در تعریف مشارکت مینویسد: «مشارکت فرایندی اجتماعی، عمومی، یکپارچه، چندگانه، چند بعدی و چند فرهنگی است که هدف آن کشاندن همه مردم به ایفای نقش در همه مراحل توسعه است» (Gaotri ، ۱۹۸۶: ۳۷). با توجه به این تعریف میتوان «ویژگیهای زیر را برای مشارکت درنظر گرفت:
مشارکت فرایندی چندجانبه است، زیرا میتواند دربرگیرنده اشکال گوناگون فعالیت اجتماعی مانند: فعالیت سیاسی، فرهنگی، آموزشی و … باشد.
مشارکت فرایندی چند بعدی است، زیرا مشروعیت خود را نه تنها از دولت بلکه از خاستگاههای تاریخی و خودمختاری اجتماعی (اتحادیههای کارگری) نیز میگیرد.
مشارکت فرایندی چند فرهنگی است، زیرا درصدد است همه اجزای فرهنگی و قومی تشکیل دهنده جامعه را دربر بگیرد» (کائوتری و همکاران، ۱۳۷۹: ۳۶).
بانک جهانی برای مشارکت مردمی دلایل زیر را ارائه میدهد :
مردم محلی برخوردار از مقدار زیادی تجربه و بینش درباره اینکه چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید انجام شود و چرایی آن میباشند ؛
همکاری مردم محلی در طراحی پروژه ها میتواند تعهد آنها نسبت به پروژه را افزایش دهد. همکاری مردم محلی میتواند به آنها برای توسعه مهارتهای فنی و مدیریتیشان کمک کند و شاید فرصتهای شغلیابی آنها را افزایش دهد ؛
همکاری مردم محلی در افزایش منابع در دسترس برای برنامه مؤثر است ؛
همکاری مردم محلی راهی برای تحقق یادگیری اجتماعی (هم برای طراحان و هم برای ذینفعان) برنامه میباشد . یادگیری اجتماعی به معنای توسعه همکاری بین متخصصان و مردم محلی است که در آن هر یک از گروه ها از دیگری میآموزد (۱۹۶۶ - World Bank).
از منظر جامعهشناسی باید بین مشارکت به عنوان عمل و تعهد (عمل مشارکت) و به عنوان حالت و وضع (امر شرکت کردن) تمیز قایل شد. مشارکت در معنای اول، داشتن شرکتی فعالانه در گروه را میرساند و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد، و در معنای دوم، از تعلق گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر میدهد (بیرو، ۱۳۶۶: ۲۷۵).
در مجموع باید گفت اظهار نظرها و تعاریف ارائه شده در مورد مشارکت، بازتاب الگوی اعتقادی و نظری به کار گرفته شده است. تلقی مشارکت صرفاً به عنوان جزیی کمیتپذیر که میبایست در یک پروژه تزریق گردد، امکان پذیر نیست. مشارکت اساساً فرایندی کیفی است که اگر قرار است موثر باشد، تغییراتی بنیادین در اندیشه و عمل میطلبد (اوکلی و مارسدن، ۴۷:۱۳۷۰).
۳-۲-۲٫ انواع مشارکت:
انواع مشارکت از نظر سطح (خرد، میانی، کلان)، از نظر انواع بر حسب انگیزههای ایجادی آن (درونزا، برونزا)، بر حسب چگونگی دخالت مردم (مستقیم ، غیرمستقیم)، بر حسب سطوح فراگیری (محلی، منطقهای، ملی)، بر حسب کیفیت همکاری مردم (طبیعی، خود انگیخته، ارادی یا داوطلبانه، برانگیخته، تحمیلی یا اجباری)، بر حسب سطوح اجرایی (بهرهمندی از خدمات، ارزیابی خدمات، ارائه پیشنهاد، تصمیمگیری و برنامه ریزی، اجرا و نظارات)، بر حسب موضوع (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی)، بر اساس نحوه مشارکت (رسمی و غیررسمی) را شامل میشود که در ادامه به تفصیل اشاره میگردد.
انواع مشارکت بر اساس سطوح گسترش:
-
- سطح خرد (فردی)؛ مشارکت افراد در بنگاهها و شرکتهای خصوصی را دربر میگیرد که با میل و اراده همراه است.
-
- سطح میانی (نهادها و سازمانهای اجتماعی)؛ این مشارکت در سطح بخشهای مختلف جامعه اعم از سازمانها، نهادها و روابط بین آنها انجام میگیرد.
-
- سطح کلان (جامعه)؛ این مشارکت را میتوان مشارکت ملی و یا جامعهای نامید که متضمن مشارکت گسترده و همه جانبه اعضای جامعه میباشد.
انواع مشارکت بر اساس انگیزههای ایجادی آن:
-
- مشارکت درونزا: مشارکت هر فرد یا افراد و گروه های اجتماعی بصورت خودجوش و خوداتکا از روی علاقه در برنامهها و فعالیتهای عمرانی است. این نوع مشارکت ریشه در هنجارهای اجتماعی دارد.
-
- مشارکت برونزا: مشارکتی که بصورت غیرداوطلبانه و از محیط بیرون توسط مسئولین و کارگزاران سازمانهای مختلف بر جامعه تحمیل میشود، و افراد با انگیزه و محرک بیرونی در امور شرکت میکنند (قاسمی، ۱۳۸۱: ۳۰).
انواع مشارکت بر حسب چگونگی دخالت مردم:
-
- مشارکت مستقیم: مشارکت عمومی و مستقیم افراد در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی جهت تعیین زندگی اجتماعی خود میباشد.
-
- مشارکت غیرمستقیم: در این شیوه مردم بطور مستقیم در فرایند مشارکت دخالت ندارند، بلکه از طریق انتخاب نماینده و تشکیل شوراهای نمایندگی در تصمیمگیریها شرکت میکنند (پوررحیم، ۱۳۸۱: ۱۴۴-۱۴۳).
انواع مشارکت بر اساس سطوح فراگیری:
-
- مشارکت محدود (محلی)؛ این مشارکت دربر گیرنده مشارکت روستایی و مشارکت محله در سطح شهر میباشد. هدف آن در سطح روستاها، تحریک روستاییان به منظور ارتقا سطح طرحها و برنامههای توسعه روستایی و در شهرها برای حل معضلات محله به وسیله ساکنین هر محله میباشد.
-
- مشارکت منطقهای؛ این مشارکت دربر گیرنده مشارکت چندین محله و یا شهر برای بهسازی و بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منطقه خود میباشد. ۳٫ مشارکت ملی؛ این مشارکت در سطح کل جامعه انجام میپذیرد و هدف آن اموری است که مورد نیاز تمامی افراد جامعه میباشد و به یک منطقه یا محل خاصی بستگی ندارد.
انواع مشارکت برحسب چگونگی عضویت یا کیفیت و همکاری مردم:
-
- مشارکت طبیعی: این نوع مشارکت بر اساس عرف و عادت یا واقعیت موجود گروهی مانند گروه های سنتی و مذهبی تحقق یافته و اعضای گروه ناگزیر از عضویت در آن هستند. این نوع مشارکت در گروه های طبیعی نظیر گروه های همبازی و گروه های خویشاوندی وجود دارد. شرکت در مراسم عزاداری، عروسی و مراسم مذهبی از دیگر نمونه های آن است (فردرو و رضوانی، ۱۳۸۱: ۱۴۴).
-
- مشارکت خود انگیخته: در این مشارکت، افراد با همکاری داوطلبانه، کوششهای خود را برای شکوفایی توانایی های خود به نفع سازمان یا جامعه ابراز میکنند. در این حالت، افراد معمولا مسئولیتپذیری در راستای منافع دیگران را در اولویت قرار میدهند (نیازی، ۱۳۸۱: ۳۶). این نوع مشارکت بصورت خودجوش و نهادی در بین اعضای یک جامعه وجود دارد و محصول سالهای متمادی زندگی مشترک است. مانند گروه های همسایگی و گروه دوستان که در قالب سازمان وساخت خاص و مشخص انجام نمیگیرد و عموما جهت پاسخگویی به نیازهای مهم روانی افراد است (حامدمقدم، ۱۳۷۰: ۲۹۰).
-
- مشارکت ارادی (داوطلبانه): این نوع مشارکت، مشارکتی بدون نفوذ و یا دخالت عوامل خارجی بوده و شرکت فرد ارادی و آگاهانه است (خواجوند خزاعی و برغمدی، ۱۳۸۶: ۲۱۹).
-
- مشارکت برانگیخته: این نوع مشارکت، به اهداف خاص توسط گروهی خارج از گروه مشارکتکننده انجام میگیرد. به عبارت دیگر، منشاءو تشکیل این نوع مشارکت، عامل برانگیزنده خارجی است که در آن علاوه بر اهداف شخصی و گروهی، اهداف ملی و فراملی نیز مطرح است. مانند سپاه دانش در زمان قبل از انقلاب و جهاد سازندگی بعد از انقلاب (حامدمقدم، ۱۳۷۰: ۲۹۲).
-
- مشارکت تحمیلی یا اجباری: در واقع مشارکت تحمیلی به معنای درگیر شدن ناخواسته است. در مشارکت تحمیلی، جبر و اضطرار مطرح است و فرد خود را ناگزیر از مشارکت دانسته و درقبول عضویت در سازمان یا کنارهگیری از آن حق انتخاب ندارد (فردرو و رضوانی: ۱۴۴). مشارکت روستاییان در قالب عضویت در شرکتهای تعاونی را در دهه ۴۰ هجری شمسی و یا عضویت افراد در احزابی همچون رستاخیز در قبل از انقلاب، نمونههایی از این نوع مشارکت میباشند.