۳) BAی نظام مند کننده. این Ba با تعاملات مجازی و گروهی معرفی می شود و شامل ایجاد موقعیت های مناسب برای کد گذاری دانش می شود. این Ba به زمینه ای برای “ترکیب دانش” اشاره می کند.
۴)BAی اعمال کننده. که عبارت است از فراهم آوردن زمینه های لازم برای انتقال دانش به تصمیمات و اقدامات سازمان، و در نتیجه یادگیری های جدید توسط کارکنان .این Ba به زمینه ای برای “درونی سازی دانش” اشاره می کند. نوناکا معتقداست برای اینکه فرایندهای ایجاد دانش در سازمان اتفاق بیفتد باید Ba بطور مناسب توسط سازمان ارائه ومهیا گردند.
ج) عنصرKa.Ka اشاره به دارایی های دانش دارد. این دارایی ها اساس و مبنای ایجاد دانش هستند. نوناکا Ka اینگونه تعریف می کند: “منابع ویژه و خاص که برای ایجاد دانش در سازمان ضروری هستند".سازمانها باید Ka خود را ترسیم و آن را پی گیری نمایند در غیر این صورت دانش های ارزشمند و عمیق در سازمان ایجاد نخواهد شد. (ابطحی،صلواتی،۱۳۹۰،صص۵۳-۵۰)
۲-۱-۱۷-۶) مدل شش بعدی مدیریت دانش:
فیل پری وایلکاتومی(۲۰۰۱) بر این باورند که هر گونه جزئی نگری، موفقیت مدیریت دانش را با مشکلات جدی روبرو خواهد ساخت .آنها براساس این نگرش ، مدلی شش بعدی رابرای به کارگیری مدیریت دانش ارائه کرده اند.
ابزار دانش مدیریت تغییر
چارچوب مدیریت دانش
مدیریت اندازه گیری دانش
مفهوم دانش محتوای دانش
نمودار ۲-۱-۵) : مدل شش بعدی مدیریت دانش(ابطحی،صلواتی،۱۳۹۰،ص۵۳)
برای درک و به کار گیری دانش در سازمان ، نیاز به این داریم که بدانیم دانش چیست؟ چگونه ایجاد می شود؟ چگونه مورد استفاده قرار می گیرد؟ در برگیرنده چه چیزهایی است و اینکه چگونه دانش می تواند باعث بهبود عملکرد و فرایندها شود؟ لذا اولین بعد از دانش،"مفهومی” است.
دومین بعد ، مدیریت تغییر سازمانی است. تغییر دانش یعنی تغییر نگرش و سیستم فعالیت های یک سازمان.به همین علت سازمانها برای به کارگیری مدیریت دانش ،نیازمند مدیریت تغییر هستند.
بعد سوم در ارتباط با اندازه گیری دانش است.این سیستم ما را قادر می سازد که مشخص کنیم آیا به سمت اهداف مدیریت دانش رفته ایم یا خیر.
بعد چهارم درارتباط با ساختار رسمی وغیر رسمی سازمان است. برای به کارگیری مدیریت دانش،باید سازمان را به عنوان فرایندهای دانش در نظر گرفت .ساختارهای ارتباطی رسمی و غیررسمی باید به گونه ای باشد که بتواند فرایندهای پردازش دانش را بهبود بخشند و نقش ها و مسئولیت های جدیدی را که برای اثربخشی مدیریت دانش ضروری هستند ، تعریف کنند این نقش ها می تواند شامل مدیران دانشی ، کارکنان دانشی و مشتریان دانشی باشد. در بسیاری از موارد این نقشها در سازمانها وجود دارند اما نهادینه نشده اند و یا مورد حمایت جدی قرار نگرفته اند.
بعد پنجم، محتوای دانش است. در این رابطه ،فیل پری وایلکاتومی به تقسیم بندی نوناکا وتاکوشی از دانش که آن رابه دانش صریح و دانش نهفته قابل تقسیم دانسته اند،اشاره نموده اند .در مورد دانش صریح و نهفته می توان گفت که دانش صریح، دانشی است که به صورت روشن وعینی قابل انتقال است و بسادگی می توان آن را به دیگران یاد داد.در مقابل، دانش نهفته اگر چه در عملکرد افراد منعکس و آثار آن قابل مشاهده است. ولی به صورت تدوین شده نیست و نمی توان آنرا به شکل صریح بیان کرد. برای دستیابی به این دانش باید در تجارب دیگران سهیم شد واز این طریق آن را فرا گرفت .
بعد ششم،ابزار است این ابزار می تواند دربرگیرندۀ سیستم مستندات مدیریت ،سیستم اطلاعات مدیریت، تکنولوژی اطلاعات و نظایر اینها باشد.البته باید توجه کرد که این بعد صرفاً بخش بسیار کوچکی از مدیریت دانش را به خود اختصاص می دهد. زیرا مدیریت دانش بر خلاف مدیریت اطلاعات که بیشتر با این ابزارها سروکار دارد، با مردم و ارزشهای آنها درارتباط است. (ابطحی،صلواتی،۱۳۹۰،صص ۵۴-۵۳)
۲-۱-۱۷-۷) مدل رن جانسون;
رن جانسون نیز مدلی برای به کارگیری مدیریت دانش در سازمان ارائه کرده است.این مدل، به کارگیری مدیریت دانش را با توجه به در نظر گرفتن دو عامل میزان پیچیدگی کار و میزان تعاملات مورد نیاز برای انجام آن کار،عملی می داند.
نوع چهارم: کارهای با پیچیدگی زیاد ونیاز به تعامل بالا |
نوع اول: کارهای با پیچیدگی کم ونیاز به تعامل بالا |
گروهی |
نوع سوم: کارهای با پیچیدگی زیاد ونیاز به تعامل پایین |
نوع دوم: کارهای با پیچیدگی کم ونیاز به تعامل پایین |
فردی |
قضاوتی / غیر روتین | روتین |
جدول ۲-۱-۲) : مدل مدیریت دانش با توجه به ساختار کار(ابطحی،صلواتی،۱۳۹۰،ص۵۵)
این مدل ، فعالیت های موجود در سازمان را به چهار نوع تقسیم می کند. در نوع اول فعالیت هایی قرار می گیرند که دارای پیچیدگی کم و سطح بالایی از تعاملات متقابل هستند. رویه های استاندارد ،اتکای زیاد به فرایندهای و متدلوژی های رسمی و فرایندهای ارتباطی قوی از جمله ویژگی های فعالیت های نوع اول به حساب می آیند.در سازمان، فعالیت هایی که ستانده آنها به صورت داده فعالیت های دیگر مطرح می شوند دراین طبقه قرار می گیرند.
در نوع دوم فعالیت هایی قرار می گیرند که بیشترین شباهت را به فعالیت های نوع اول دارند. مهارتهای هدفمند، آموزشهای رسمی ، رویه های استاندارد، روتین بودن کار و حداقل وابستگی از شاخص های عمده این نوع فعالیت ها ه
ستند. تمام دانش دراین نوع فعالیت ها کدگذاری شده و به شکل صریح وجود دارد.
در نوع سوم فعالیت هایی قرار می گیرند که از پیچیدگی بالایی برخوردار بوده و سطح وابستگی برای اجرای آنها پایین است . تکراری نبودن ، نیاز به افراد متخصص، تعاملات محدود با طیف خاصی از کارکنان و تشکیل تیم های تخصصی حول محورهای مشخص از جمله شاخص های عمده گونه سوم است. و بالاخره در نوع چهارم فعالیت هایی قرار می گیرند که از پیچیدگی بالایی برخوردار بوده و دارای سطح بالایی از وابستگی متقابل هستند.چالشی بودن فعالیت ها، روتین نبودن ، نیاز به تخصص های وسیع، وابستگی زیاد، نیاز به کار تیمی و فرایندهای ارتباطی قوی از جمله ویژگی های عمده این سطح به شمار می روند. متصدیان انجام این فعالیت ها از دانش نهفته زیادی برخوردارند. مبادله دانش های نهفته از طریق تشکیل تیم های متعدد، برگزاری کارگاهها و سمینارها صورت می گیرد. سیستم های یادگیری ، خلاقیت و جستجوی دانش از اجزای تفکیک ناپذیر این فعالیت ها به شمار می روند. (ابطحی،صلواتی،۱۳۹۰،صص ۵۶-۵۵)
۲-۱-۱۷-۸ ) مدل ادل وگراسیون:
ادل وگراسیون[۳۳](۱۹۹۸) مدلی را برای مدیریت دانش ارائه داده اند .این مدل مبتنی بر دو رکن اساسی است۰
رهبری فراهم کننده های مدیریت دانش
فرهنگ بکارگیری مدیریت دانش سنجش