بارث و دیگران (۲۰۰۱) از رگرسیون قیمت و بازده سهام بر سود، ضرایب تخمینی را برای مشخص کردن مربوط بودن و قابلیت اتکاء اطلاعات مربوط به سود به دست آوردند و به این نتیجه رسیدند که اطلاعات حسابداری هنگامی که برای سرمایه گذاران مربوط و قابل اتکاء باشد در قیمتها منعکس میشود.
یافتههای پنمن و ژانگ (۲۰۰۲) بیانگر این است که حسابداری محافظه کارانه، منجر به کیفیت سود می شود.
فرانسیس و دیگران (۲۰۰۳) تاثیر هفت ویژگی کیفی سود شامل کیفیت اقلام تعهدی، پایداری سود، قابلیت پیش بینی، یکنواختی، مربوط بودن سود به ارزش سهام، به موقع بودن و محافظه کارانه بودن سود را بر هزینه سرمایه سهام عادی مورد بررسی قرار دادند و نتیجه تحقیق نشان داد شرکتهایی که ویژگی کیفی سود آنها از مطلوبیت پایینتری برخوردار است در مقایسه با شرکتهایی که ویژگیهای کیفی سود آنها مطلوبیت بالاتری دارند، هزینه سرمایه سهام عادی بالاتری را تجربه کرده اند.
اسکیپر و وینسنت (۲۰۰۳) در تحقیق خود به بررسی معیارهای ارزیابی کیفیت سود پرداختند و نشان دادند که کیفیت سود علاوه بر معیارهای متداول به نوع و میزان قراردادهای منعقده بر اساس اطلاعات حسابداری نیز بستگی دارد.
فرانسیس و همکاران (۲۰۰۳) شواهدی ارائه کردند که بیانگر رابطه مثبت بین آثار قیمت گذاری الگوهای سودآوری و کیفیت سود است.
ریچاردسون (۲۰۰۳) به بررسی رابطه بین فروش استقراضی سهام و کیفیت سود پرداخت. وی به این نتیجه رسید افرادی که مبادرت به فروش استقراضی سهام می کنند از اطلاعات اقلام تعهدی در مورد سود آینده استفاده چندانی نمیکنند. افزون بر این، فروش استقراضی سهام در شرکتهای با اقلام تعهدی زیاد پر هزینه است.
پنمن و ژانگ (۲۰۰۳) در مطالعه خود عوامل موثر بر کاهش کیفیت سود را در سال های پس از ۱۹۹۰ میلادی بررسی کردند. در این تحقیق برای ارزیابی کیفیت سود، از دو معیار اقلام تعهدی اختیاری و ضریب واکنش سود استفاده شده است. نتایج نشان داد افزایش معنیدار دامنه اقلام تعهدی اختیاری و کاهش معنی دار ضریب واکنش سود، نشان دهنده کاهش کیفیت سود در طول دوره مورد بررسی است.
گش و دیگران (۲۰۰۴) کیفیت سود و ضریب واکنش سود را، هنگام افزایش با ثبات سود و فروش بررسی کردند. نتایج تحقیق آنان نشان داد، شرکتهای دارای رشد سود توام با افزایش فروش، از کیفیت سود و ضریب واکنش سود بالاتری نسبت به شرکتهای دارای رشد سود توام با کاهش هزینه برخوردار هستند.
چان و همکاران (۲۰۰۴) رابطه محتوای اطلاعاتی کیفیت سود را با بازده آینده سهام بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که میان اقلام تعهدی و بازده آینده سهام رابطه منفی وجود دارد.
لوگی (۲۰۰۴) در تحقیق خود کیفیت سود را با توجه به چاچوب مفهومی هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی آزمون کرد و به این نتیجه رسید که کیفیت سود شرکتها هنگامی که میزان مالکیت نهادی در آنها افزایش یابد، بهبود خواهد یافت. در این صورت اقلام تشکیل دهنده سود شرکتها از مربوط بودن و قابلیت اتکای بالاتری برخوردار خواهند بود.
فرانسیس و همکاران (۲۰۰۵) به این نتیجه رسیدند که کیفیت اقلام تعهدی بر هزینه تامین مالی اثر می گذارد. افزون بر این، هزینه سرمایه شرکتهای دارای اقلام تعهدی با کیفیت پایین، بیشتر است.
هانلون (۲۰۰۵) رابطه بین مالیات و کیفیت سود را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که ثبات اقلام تعهدی و جریانهای نقدی برای شرکتهای دارای تفاوت زیاد بین دفاتر و اظهارنامههای مالیاتی، کمتر است.
رامسی و مدر (۲۰۰۵) در تحقیق خود یک رابطه غیرخطی بین درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره و کیفیت سود و یک رابطه مثبت بین نسبت مدیران مستقل و کیفیت سود یافتند. همچنین دریافتند که بین تعداد اعضای هیئت مدیره و سطح کیفیت سود رابطهای وجود ندارد.
بال و شیواکومار (۲۰۰۵) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که شرکتهای غیر بورسی به دلیل وجود تقاضای کمتر برای گزارشهای مالی، کیفیت سود پایینتری نسبت به شرکتهای بورسی دارند.
باروا (۲۰۰۶) در مطالعه خود معیارهای اندازه گیری کیفیت سود را، با بهره گرفتن از ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی مندرج در چارچوب نظری هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی، بررسی کرده است. نتایج حاصل از بررسی اجزای هر یک از ابعاد کیفیت سود نشان داد، شرکتهایی با مربوط بودن و قابلیت اتکای بالای سود در مقایسه با شرکتهایی که مربوط بودن و قابلیت اتکای سود آنها پایین است، ضریب واکنش سود و قدرت توضیحی رگرسیون قیمت – سود بالاتری دارند.
چان و دیگران (۲۰۰۶) رابطه اقلام تعهدی ( تفاوت بین سود و جریان های نقدی ) را با بازده آینده سهام بررسی کردند و نشان دادند که شرکتهای با ارقام تعهدی زیاد در دوره بعد از گزارشگری اطلاعات مالی، بازده سهام آنها کاهش مییابد. یک تفسیر از این نتایج این است که شرکتها با کیفیت سود پایین (یعنی شرکتهایی که ارقام تعهدی بالایی دارند ) در دوره پس از گزارشگری سود، دچار افت بازدهی میشوند، زیرا سرمایه گذاران به مساله کیفیت سود پایین شرکتها پی میبرند و قیمت سهام را متناسب با آن تعدیل می کنند.
ماکریشنان و کارول یو (۲۰۰۷) به بررسی ارتباط بین حاکمیت شرکتی و کیفیت سود پرداختند و به این نتیجه دست یافتند که بدون در نظر گرفتن توانایی (قوت یا ضعف)حاکمیت شرکتی، کیفیت گزارشگری / سود برای شرکتهایی بیشتر است که در گذشته نسبت به رقبای موجود در صنعت پیشی گرفتهاند. همچنین کیفیت گزارشگری/ سود برای چنین شرکتهایی پس از کنترل توان نظام حاکمیت شرکتی بیشتر است.
هاشم و دوی (۲۰۰۸) در مطالعه خود تحت عنوان حاکمیت شرکتی، ساختار مالکیت و کیفیت سود در مالزی دریافتند که بین درصد مالکیت اعضای فامیلی و مالکیت نهادی با کیفیت سود رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد ولی بین استقلال اعضای هیأت مدیره و کیفیت سود ارتباط معنی داری وجود ندارد.
دچو و تانگ[۳۴] (۲۰۰۸) در تحقیقی به بررسی رابطه نوسانپذیری سود و قابلیت پیش بینی آن در کوتاه مدت و دراز مدت پرداختند. آنها با بررسی سازوکارهای نوسان پذیری سود و قابلیت پیش بینی سود این رابطه را حاصل عوامل اقتصادی و حسابداری دانستند. نتایج این تحقیق نشانگر این است که نوسان پذیری سود با قابلیت پیش بینی سود در کوتاه مدت و دراز مدت رابطه منفی دارد.
آلوک[۳۵] (۲۰۰۹) در تحقیقی به بررسی کیفیت سود و ضریب پاسخ سود، در شرایطی که افزایش با ثبات در سود همراه با افزایش با ثبات در درآمد، پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که شرکتهای با رشد سود همراه با افزایش درآمد از کیفیت سود بالاتری نسبت به شرکتهای با رشد همراه با کاهش هزینه برخوردار میباشند. همچنین شرکتهای با افزایش درآمد عملکرد عملیاتی آتی بالاتری دارند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد شرکتهایی که دارای رشد همراه با درآمد هستند، ضریب پاسخ سود بالاتری دارند.
۲-۳-۱-۲- گزارشات تعدیل سود
پالمورس[۳۶] (۲۰۰۴) واکنش منفی بازار به گزارشات مالی تعدیلی در مواردی شدیدتر است که به تقلب مربوط باشد، موجب تغییر چندین حساب گردد، سود گزارش شده را کاهش دهد یا حسابرس یا مدیریت به آن مرتبط باشند.
رومانوس (۲۰۰۷) در رساله دکترای خود به بررسی تاثیر کیفیت سود بر واکنش سرمایه گذاران به گزارشات مالی تعدیلی پرداخت. نتایج این تحقیق دلالت بر این حقیقت دارند که عکسالعمل بازار به گزارشات مالی تعدیلی ارتباط معناداری با کیفیت سود دارد. به خصوص هر دوی کیفیت سود بر اساس اقلام تعهدی و کیفیت سود با بهره گرفتن از تفاوت مالیاتی – دفاتر ارتباط معنادار و منفی با واکنش سرمایه گذاران به گزارشات مالی تعدیلی وجود دارد. نتایج تکمیلی تحلیلها دلالت بر این موضوع دارد که نتایج پیش بینی مدل توسط استفاده از شاخص های اقلام تعهدی و تفاوت مالیاتی – دفاتر بهبود یافته است. رومانوس[۳۷] (۲۰۰۷) در تحقیق خود به بررسی تاثیر کیفیت سود بر گزارشات مالی تعدیلی پرداخت. وی در نتیجه گیری تحقیق خود بیان نمود: تأثیر کیفیت سود قبل از گزارشات مالی تعدیلی بر واکنش بازار به آن تأیید شد.
مور (۲۰۰۷) با بهره گرفتن از متغیرهای جریانهای نقدی عملیاتی تقسیم بر سود عملیاتی و تقسیم بر سود خالص، موجودی کالا تقسیم بر کل دارایی ها و تقسیم بر فروش، حسابهای دریافتنی تقسیم بر کل دارایی ها و تقسیم بر فروش، کل بدهیها تقسیم بر کل دارایی ها، سود خالص تقسیم بر کل دارایی ها، سود انباشته تقسیم بر کل دارایی ها، امتیاز Z آلتمن، فروش تقسیم بر کل دارایی ها، تغییر حسابرس مستقل شرکت در سال پیش، تغییر مدیریت ارشد در سال قبل، افزایش درصد مالکیت اشخاص درون گروهی الگویی برای پیش بینی گزارشهای مالی تعدیلی ارائه شد.
روتنستین[۳۸] (۲۰۰۸) به بررسی تغییرات نظام راهبری شرکت پس از تعدیل صورتهای مالی پرداخت. نتایج این تحقیق نشان میدهد که نظام راهبری شرکت پس از تجدید ارائههای کاهنده سود انباشته دستخوش تغییر می شود.
اموا[۳۹] (۲۰۰۸) بیان میدارد که واکنش منفی بازار به تعدیل گزارشهای مالی در مواردی شدیدتر است که مزایای اعطایی به مدیریت (بویژه پاداش وابسته به سهام ) بیشتر باشد یا شرکت کمیته حسابرسی مستقل نداشته باشد.
شولز (۲۰۰۸) تغییرات و تبعات بازار سرمایه به گزارشات مالی تعدیلی پرداخت. نتیجه تحقیق نشان میدهد که بازار سرمایه به تجدید ارائه صورتهای مالی واکنش منفی نشان میدهد و شدت آن در موارد مرتبط با تقلب یا اثرگذار بر درآمد شرکت بیشتر است.
گراهام و همکاران[۴۰] (۲۰۰۸) بیان می کنند که گزارشات مالی تعدیلی موجب افزایش نرخ بهره، کوتاهتر شدن زمان سررسید، افزایش احتمال وثیقه دار شدن وام و اعمال محدودیتهای بیشتر می شود.
بارنیو[۴۱] (۲۰۰۹) به بررسی تاثیر گزارشات مالی تعدیلی بر تحلیل و عکس العمل سرمایه گذاران پرداخت. سرمایه گذاران در مورد شرکتهایی با گزارشات مالی تعدیلی به ویژگیهایی بیشتر توجه می کنند و این موضوع دقت برآوردهای تحلیلگران را نشان میدهد.
لیو[۴۲] (۲۰۱۰) در تحقیقی که به بررسی رابطه بازده سهام و حسابداری سود پرداخت. وی بیان می کند زمانیکه مدیران با اهداف فرصتطلبانه سودها را مدیریت می کنند، سودهای حسابداری اندازهای از عملکرد مالی شرکت هستند که قابلیت اتکای کمی دارند. هر چه سودها قابلیت اتکای کمتری داشته باشند، حاوی اطلاعات مفید کمتری میباشند.
۲-۳-۲- تحقیقات داخلی
۲-۳-۲-۱- کیفیت سود
ثقفی و کردستانی (۱۳۸۳) به بررسی رابطه بین کیفیت سود و واکنش بازار به تغییرات سود نقدی پرداختهاند. نتایج تحقیق نشان داد سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران هنگام واکنش به تغییرات سود نقدی، کیفیت سود شرکتها را در نظر نمیگیرند.
نوروش و مجیدی (۱۳۸۴) درتحقیقی رابطه کیفیت سود و هزینه سرمایه را در شرکتهای بورسی ایران بررسی کردند. نتایج تحقیق نشان داد که در دوره مورد آزمون (۱۳۸۲- ۱۳۷۸) به استثنای سال ۱۳۷۹ رابطه معکوسی بین کیفیت سود و هزینه سرمایه وجود دارد.
خواجوی و ناظمی (۱۳۸۴) تاثیر ارقام تعهدی بر کیفیت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار داد. طبق نتایج بدست آمده از تحقیق، میانگین بازده سهام شرکتها، تحت تاثیر میزان ارقام تعهدی و اجزای مربوط به آن قرار نمیگیرد. به عبارت دیگر، نمی توان پذیرفت که بین میانگین بازده شرکتها اختلاف معنیداری وجود دارد وقتی که ارقام تعهدی آنها به کمترین و بیشترین میزان گزارش میشود.
مشایخ و اسماعیلی (۱۳۸۵) به بررسی رابطه بین کیفیت سود و برخی از جنبه های اصول راهبری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران پرداختند و به این نتیجه رسیدند که بین کیفیت سود و درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره و تعداد اعضای غیر موظف اعضای هیئت مدیره رابطهای وجود ندارد. اما رابطهای غیر خطی بین اقلام تعهدی و درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره مشاهده گردید. بطور کلی، تعداد مدیران غیر موظف و درصد مالکیت اعضای هیئت مدیره که از ساز و کارهای حاکمیت شرکتی محسوب میشوند، در ارتقای کیفیت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس نقش با اهمیتی ندارند.
کرمی و همکاران (۱۳۸۵) به بررسی رابطه بین کیفیت سود و افزایش سرمایه از محل مطالبات سهامداران در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج حاصله اگر چه نشانگر پایین بودن کیفیت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است، لیکن هیچ رابطهای را بین کیفیت سود و افزایش سرمایه از محل مطالبات سهامداران نشان نمیدهد.
کردستانی و همکاران (۱۳۸۶) به بررسی برخی از ویژگیهای کیفی اطلاعات با هزینه سرمایه در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج تحقیق آنها به عدم رابطه بین هزینه سرمایه با معیار محافظه کاری و کیفیت اقلام تعهدی اشاره دارد.
قائمی و همکاران (۱۳۸۷) به بررسی رابطه کیفیت سود و بازده سهام شرکتها پرداختند. تایج نشان میدهد بازده سهام شرکتها، تحت تاثیر میزان اقلام تعهدی و اجزای مربوط به آن قرار میگیرد. به عبارت دیگر بین بازده شرکتهایی که اقلام تعهدی آنها به کمترین و بیشترین میزان گزارش می شود، اختلاف معنیداری وجود دارد.
احمدپور و احمدی (۱۳۸۷) به بررسی هر دو ویژگی کیفی اطلاعات توام با یکدیگر به عنوان معیاری برای ارزیابی کیفیت سود شرکتها پرداختهاند. در این تحقیق از هر دو جزء مربوط بودن و قابل اتکاء بودن اطلاعات برای ارزیابی کیفیت سود شرکتها استفاده نموده و نتایج تحقیق حاکی از این امر بود که ضریب واکنش سود (ERC) و قدرت توضیحی سود (R2) شرکتهای با پرتفوی مربوط بودن و قابل اتکاء بالا به طور معنا داری بیشتر از پرتفوی شرکتهایی با مربوط بودن و قابل اتکاء پایین میباشد.
احمدپور (۱۳۸۸) به بررسی ویژگی کیفی قابلیت اتکاء اطلاعات در ارزیابی کیفیت سود شرکتها پرداخت. نتایج به دست آمده نشان میدهد که ERC و R2 پرتفوی شرکتهای باقابلیت اتکاء بالا بیشتر از پرتفوی شرکتهای باقابلیت اتکاء پایین میباشد و همچنین عدم ارتباط بین هزینه سرمایه با ویژگی کیفی قابلیت اتکاء تایید شد.
نیکومرام (۱۳۸۹) به ارائه الگویی برای تبیین ارتباط بین حاکمیت شرکتی و کیفیت سود پرداخت. نتایج تحقیق بیانگر این است که شرکتهای با حاکمیت شرکتی کافی در مقایسه با شرکتهای با حاکمیت شرکتی ناکافی، دارای کیفیت سود بیشتری هستند. علاوه بر این، شرکتهای با حاکمیت شرکتی ضعیف نسبت به شرکتهای با حاکمیت شرکتی قوی، لزوما کیفیت سود کمتری ندارند. بطور کلی، نتایج بیانگر این مطلب است که کفایت حاکمیت شرکتی نسبت به توانایی حاکمیت شرکتی، رابطه معناداری با کیفیت سود دارد.
مرادی و همکاران (۱۳۸۹) به بررسی رابطه بین کیفیت سود و ضریب واکنش سود پرداختند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ضریب واکنش سود در شرکتهای با کیفیت سود مختلف (کیفیت بالا، متوسط و پایین) تفاوت معنیداری با هم ندارد.
دیانتی و طیبی (۱۳۹۰) تاثیر فرهنگ سازمانی بر کیفیت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دادند. برای این منظور با توزیع پرسشنامه مدل فرهنگ سازمانی کمرون و فریمن بین مدیران مالی این شرکتها ابتدا نوع فرهنگ سازمانی آنها تعیین و سپس داده های مربوط به کیفیت سود به طریق اسناد کاوی از صورت های مالی شرکت ها استخراج گردید. سپس با بهره گرفتن از داده های جمع آوری شده و مدل معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزئی، الگوی علی تاثیرگذاری ابعاد فرهنگی بر کیفیت سود ارائه شد. نتایج تحلیل آماری داده های جمع آوری شده از ۸۵ شرکت، نشان میدهد که ابعاد فرهنگ سازمانی مدیران (ادهوکراسی - بازار - سلسله مراتبی) بر کیفیت سود گزارش شده توسط آنها تاثیر مثبت دارد و %۴۳٫۵ از تغییرات این متغیر را تبیین می نماید.
رستمیان و همکاران (۱۳۹۰) رابطه ویژگیهای کیفیت سود و عملکرد را مورد بررسی قرار دادند. بر اساس نتایج تاثیر ارزش بازخورد بر متغیر Q توبین و بازده دارایی ها مثبت و معنیدار مشاهده شده است. اما تاثیر ارزش پیش بینی بر متغیر وابسته Q توبین معنیدار نبوده و بر بازده دارایی ها تاثیر منفی و معنیدار مشاهده شده است. نتایج حاکی است که ارزش بازخورد به عنوان شاخص کیفیت سود با شاخص Q توبین و بازده دارایی ها به عنوان عملکرد شرکت رابطه مثبت و معنی داری دارد.
حقیقت و پناهی(۱۳۹۰) به بررسی رابطه کیفیت سود و بازده آینده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج نشان میدهد که ببین کیفیت سود و عوامل موثر بر بازده آینده سهان شرکتها رابطه معناداری .جود ندارد.
رحیمیان و همکاران (۱۳۹۱) به بررسی ارتباط بین کیفیت سود و عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که بین میزان کیفیت سود و عدم تقارن اطلاعاتی ارتباط معناداری وجود دارد و کاهش کیفیت سود منجر به افزایش عدم تقارن اطلاعاتی میگردد.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱- مقدمه
تاثیر کیفیت سود بر واکنش سرمایه گذاران به گزارشات مالی تعدیلی شرکت ها۹۲- فایل ۱۰