مستحفظین جنگل هر یک مسئول حوزهای معین بودند که حوزه استحفاظیه نامیده میشد. این مستحفظین به طور مرتب جنگلهای حوزه استحفاظیه خود را بازدید میکردند و ضمن تهیه نقشه جنگلهای حوزه خود، مشاهدات خود را با نظام نقشههای تقریبی (کروکی) به رؤسای ناحیه تسلیم مینمودند. همچنین برای جنگلهای جنوب و نظارت بر نگهداری مقداری نهال چندل که از زنگبار آورده شده بود یک نفر قراول به جنوب اعزام شد ولی به علت تأخیر در پرداخت توفیقی بدست نیامد.
در ۸ اسفند ۱۳۰۳ تصویبنامهای از هیأت وزیران گذشت مشتمل بر هشت قسمت مبنی بر اینکه: اولا- کلیه جنگلها متعلق به دولت است مگر اینکه تعلق آنها به مالکین خصوصی بموجب اسناد و مدارک معتبره ثابت شده باشد. ثانیا- دولت اساساً برای حفظ جنگلها نظارت در تمام آنها را اعم از دولتی و اربابی داشته و این نظارت فنی که مرتبط به حفظ و ازدیاد جنگلها میباشد به عهده وزارت فلاحت است. ثالثا- اجاره دادن جنگلهای دولتی و اجازه قطع اشجار صنعتی و غیر صنعتی و استفاده از محصولات جنگلی جنگلهای مزبور با رعایت نظارت فنی وزارت فلاحت، با تصویب وزارت مالیه بوده و در هر موقع مطابق قانون محاسبات عمومی و مزایده صورت خواهد گرفت.
موارد ۴ تا ۸ تصویبنامه در ممنوعیت قطع اشجار جنگلهای اربابی بدون اجازه مخصوص و تشریفات صدور اجازهنامه قطع درخت و نیز صادرات چوب است. به موجب این تصویبنامه متقاضیان اجازه قطع, تکالیفی را باید به عهده میگرفتند که از آن جمله است: «تقبل غرس پنج درخت تازه در عوض هر یک درخت قطع شده، یا آن که سرشاخهها و مواد حاصله در ظرف مدت معین طوری تخلیه و از جنگل خارج نمایند که وسایل نمو جوانهها و نهالها سهل شود». تصویبنامه مذکور یک تحول اساسی و نقطه عطف برای اداره صحیح جنگلها به شمار میرفت ولی به علت کاهش بودجه و کاهش تعداد مستحفظین نتیجه مورد انتظار عاید نشد. تشکیلات یاد شده تا سال ۱۳۰۷ شمسی (تاریخ انتقضای قرار داد هاگن) به علت کمبود اعتبار گسترش نیافت. پس از عزیمت هاگن به کشور خود در سال ۱۳۰۷ هانس شریکر رئیس جنگلبانی شمال شد در این زمان مرکز کار شریکر از بابلسر به شیرگاه انتقال یافت و ساختمانی تحت نظارت وی در این محل بنا شد که بعدها مرکز جنگلداری سوادکوه گردید.
در اواخر سال ۱۳۰۹ لوئی نیکه، مستشار فرانسوی جنگل که در اداره کل فلاحت استخدام شده بود بازدیدی از جنگلهای شمال کشور نمود و در سال ۱۳۱۰ به پیشنهاد وی سازمانی بدین شرح بوجود آمد: ۱- اداره مرکزی با یک نفر رئیس ۲- اداره جنگلبانی گیلان و آستارا با بیست نفر جنگلبان (مرکز این اداره در رشت بود) ۳- اداره جنگلبانی منطقه گرگان و مازندران با بیست نفر جنگلبان (مرکز این اداره در شیرگاه بود).
پس از اعزام پاسبانهای جنگل دولت درصدد برآمد که قطع درخت و بهرهبرداری از جنگلها را برای تهیه تخته و الوار و غیره موکول به دریافت پروانه نماید. پروانه از مرکز صادر و رونوشتی از آن به منطقه جنگلبانی جهت نظارت در قطع ابلاغ میشد. منطقه جنگلبانی نیز علاوه بر صدور دستور نظارت بر قطع به مأمورین مربوط، جریان امر را به اطلاع دارائی محل جهت دریافت عوارض دولتی میرساند. پس از صدور پروانه اگر جنگل دولتی بود، متقاضی میبایست قبلاً با دارائی محل پیمانی منعقد نموده و چوب را خریداری نماید و بعداً تحت نظارت پاسبان جنگل مبادرت به قطع نماید و در مورد جنگلهای شخصی میبایست موافقت مالک را جلب نماید.
در اوایل سال ۱۳۱۱ به پیشنهاد لوئی نیکه (کارشناس فرانسوی) طرح زیر به شماره ۱۲۹۳ مورخ ۸/۳/۱۳۱۱ از تصویب هیأت دولت گذشت و چندی بعد کارشناس مذکور به کشور خود بازگشت: ا- اداره کل فلاحت مکلف است در جنگلهای سواحل بحر خزر, مناطق جنگلهای صنعتی و مناطق جنگلهای غیر صنعتی را، اعم از جنگلهای دولتی یا شخصی، از هم تفکیک نموده و برای اطلاع عامه اعلام نمایند. ۲- تبدیل قطعات جنگلی به اراضی زراعتی ممنوع بوده و مرتکب تعقیب و مجازات خواهد شد. ۳- در هیچ قطعه از جنگلهای صنعتی اعم از شخصی یا دولتی در یک سال اجازه قطع بیش از یک چهلم جنگل داده نخواهد شد، ولی نظر به اینکه جنگلهای فعلی دارای اشجار قابل قطع بیشتری میباشد، معهذا با تشخیص اداره فلاحت و با اجازه مخصوص میتوان بیش از صدی دو و نیم قطع نمود. ۴- اداره کل فلاحت مکلف است که برای هر نوع درختی از اشجار صنعتی شرایطی را از حیث سن و قطر و سایر شرایط معین نماید. فقط میتوان اجازه قطع اینگونه اشجار را صادر نمود. ۵- قطع کنندگان اشجار علاوه بر سایر شرایط مقرره مکلف خواهند بود که در تحت مراقبت اداره کل فلاحت در عوض اشجار صنعتی قطع شده، اشجار صنعتی غرس نمایند و آنها را حفظ کنند. ۶- قطع اشجار غیر صنعتی از مقررات فوق مستثنی بوده و در حدود تعلیمات اداره کل فلاحت هر کس در ملک خود در قطع آنها آزاد میباشد. ولی برای آنکه سوء تفاهمی حاصل نشود اداره کل فلاحت اسامی اشجاری را که جزء اشجار صنعتی محسوب میشود برای اطلاع عامه در محل اعلام خواهد نمود. ۷- ذغالسازی بدون کسب اجازه قبلی اداره کل فلاحت و در خارج از مناطقی که از طرف اداره مزبور معین میشود اکیداً ممنوع بوده و متخلفین مورد تعقیب واقع خواهند شد. اجازه ذغالسازی در مناطق جنگلهای صنعتی نباید به هیچوجه داده شود.
انحلال سازمان جنگلبانی توسط رضاشاه
چون اقدامات پاسبانان جنگلها راجع به جلوگیری از احداث کوره باعث کمبود ذغال در تهران و سایر شهرستانها شد و از طرفی به درآمد مالکین جنگلهای شخصی لطمه زد، شکایاتی از سوی مالکین شد که در نتیجه آن، سازمان جنگلبانی به دستور رضاشاه در سال ۱۳۱۳ منحل و اعتبار آن از بودجه کل کشور حذف گردید و به استانداران و ادارت دارائی ابلاغ شد که قطع درخت به کلی ممنوع است و منحصراً ذغال باید از سرشاخه تهیه شود (دستوری که از لحاظ فنی غلط است) و این دستور در حوزه گیلان شدیدتر از سایر نقاط اجرا شد (به این علت که همه مجبور شوند از جنگلهای املاک خصوصی چوب و ذغال تهیه کنند). چون در اثر ممنوعیت قطع درخت، جنگلنشینان و روستائیان حوزه گیلان از لحاظ تامین مصارف خود در مضیقه بوده و شکایات متعددی نمودند، دولت ناگزیر دستور قبلی را لغو و موافقت نمود مردم برای تامین حوائج خود با اجازه دارائی و نظارت مامورین آن از سرشاخه درختان جنگلی استفاده نمایند (دستور غلط فنی جدید). اما استفاده از سرشاخهها نیاز روستاییان را برآورده نمیکرد و به همین دلیل سوء استفادههای زیادی به عمل آمد و به نام سرشاخه درخت قطع شد.
تا سال ۱۳۲۰ در مازندران و گرگان اساساً سازمان مستقلی برای نگهبانی جنگلها و نظارت در بهرهبرداری از آنها تشکیل نشد و امور مربوطه را مامورین املاک اختصاصی اداره میکردند. لکن چون احاله وظایف مربوطه در گیلان به ادارات دارائی که مامورین کافی نداشتند، مشکلاتی را بوجود آورد، در سال ۱۳۱۴ موافقت شد که اداره کشاورزی گیلان و آستارا از بودجه «دفع آفات نباتی» سازمان کوچکی برای استخدام مامور جهت نظارت بر قطع اشجار تشکیل دهد و در اجرای این تصمیم ۲۴ نفر بنام پاسبان جنگل استخدام شدند. از طرفی به علت افزایش روز افزون مصرف چوب ساختمانی در شهرها (بخصوص در تهران و آذربایجان) و بالا بودن هزینه حمل و نقل به علت دوری راه جنگلهای اختصاصی گرگان و مازندران، موافقت شد که از درختان افتاده جنگلهای گیلان و آستارا استفاده شود که البته سوءاستفادههایی نیز به نام این درختان شد.
تشکیل دایره جنگل – اداره جنگلبانی
بدین ترتیب برای رسیدگی به گزارشهای واصله از جنگلهای گیلان و آستارا و صدور دستورات لازم، تشکیل سازمان کوچکی در مرکز ضروری مینمود. لذا در سال ۱۳۱۷ در اداره امور کشاورزی، دایرهای بنام دایره جنگل در اداره کل فلاحت تأسیس و تصدی آن در سال ۱۳۱۸ به آقای مهندس کریم ساعی واگذار گردید. در اثر اقدامات مجدانه مرحوم ساعی توجه اداره کل کشاورزی بیش از پیش به موضوع جنگلها معطوف و در پی آن در سال ۱۳۱۹ اداره جداگانهای بنام “اداره جنگلبانی” به ریاست خود ایشان تشکیل گردید. پس از تشکیل اداره جنگلبانی، آقای مهندس ساعی گزارش جامعی در باب لزوم تشکیل سازمان جنگلبانی تهیه نمود که توسط رئیس کل کشاورزی وقت به اطلاع رضاشاه رسید و مقرر گردید که این سازمان در محل کوچکی آزمایش شود تا در صورت حصول نتیجه مساعد در سراسر شمال تعمیم داده شود. برای این منظور ناحیه “کجور” (از شمال به دریای خزر، از جنوب به ارتفاعات البرز، از مغرب به دره چالوس و از شرق به رودخانه گلندرود و علمده محدود است) انتخاب و متعاقباً در اواخر ۱۳۱۹ به تاسیس چهار خزانه جنگلی در دشت نظیر، چالوس، علمده و ولیآباد اقدام گردید. ولی به مناسبت وقایع بین المللی و بدلیل مشکلات نظامی و سیاسی روز با ادامه این عملیات نظر مساعدی نشان داده نشد و در نتیجه تکمیل آن میسر نگردید تا اینکه در اثر حوادث شهریور سال ۱۳۲۰ موضوع کلا به بوته فراموشی سپرده شد.
تشکیل اداره کل جنگلها
در نیمه دوم سال ۱۳۲۰ اداره کل کشاورزی به وزارت کشاورزی و در سال ۱۳۲۱ اداره جنگلبانی به اداره کل جنگلها تبدیل گردید و در هر یک از مناطق شمال (گیلان - شهسوار - مازندران - گرگان ) سازمان منطقهای جنگلبانی که تحت نظر رؤسای ادارات کشاورزی انجام وظیفه مینمودند تشکیل شد و در بخشها نیز شعب جنگلبانی تشکیل گردید که مستقیما زیر نظر رئیس جنگلبانی فعالیت میکردند.
در سال ۱۳۲۱ نخستین قانون راجع به جنگلها مشتمل بر ۱۸ ماده و ۷ تبصره به تصویب رسید و آئیننامه آن در اوایل سال ۱۳۲۲ از تصویب هیئت وزیران گذشت. در اواخر سال ۱۳۲۲ اداره کل جنگلها به منظور ترتیب و تجهیز کادر فنی طبق مصوبه هیئت دولت و اساسنامه شورایعالی فرهنگ دو دوره کلاس کمک مهندسی جنگل و یک دوره کلاس جنگلبانی برگزار کرد و فارغ التحصیلان آن را برای تقویت کادر مناطق جنگلبانی به شمال اعزام داشت. ضمناً برای تشخیص درختان و چوبهای مجاز از غیر مجاز چکشهایی به شکل مثلث، مربع و دایره تعبیه گردید که هنوز هم معمول است. تصدی اداره کل جنگلها تا اواسط سال ۱۳۲۴ با آقای مهندس کریم ساعی بود و از این تاریخ تا تاریخ ۱۰/۴/۱۳۲۶ با آقای مهندس غلامعلی بنان و در حدود دو ماه بعد از آن با آقای صفایی بود و سپس تا اواخر سال ۱۳۲۷ که به موجب تصویبنامه شماره ۲۰۵۲۳ مورخ ۲۴/۱۲/۱۳۲۷ هیئت وزیران اداره کل جنگلها به بنگاه جنگلها تبدیل شد با آقای مهندس کاظم مشیر فاطمی بود.
تشکیل بنگاه جنگلها
هیئت وزیران در جلسه ۲۴/۱۲/۱۳۲۷ بنا به پیشنهاد ۱۴ اسفند ۱۳۲۷ وزارت کشاورزی، مراتب زیر را تصویب نمودند:
-
- به منظور حفظ و حراست جنگلها بنگاهی به نام «بنگاه جنگلها» تشکیل میشود.
-
- وزارت دارایی کلیه جنگلهای دولتی و مراتع واقع در حوزه آن جنگل را به بنگاه جنگلها منتقل خواهد نمود.
-
- بنگاه جنگلها دارای شخصیت حقوقی مستقل و روی اصول بازرگانی بهرهبرداری اداره شده و تحت نظر وزارت کشاورزی خواهد بود.
در این تصویب نامه وظایف، سرمایه، هیئت مدیره، هیئت بازرسی و امور استخدامی منظور گردیده بود. وظایف بنگاه علاوه بر حفظ، احیاء توسعه و بهره برداری جنگلهای دولتی و ایجاد صنایع مختلف چوب و نقشهبرداری از آنها، نظارت و مراقبت در بهرهبرداری جنگلهای غیر دولتی و همچنین مشارکت با صاحبان جنگلهای غیر دولتی در امر بهرهبرداری و ایجاد صنایع بود.
در تشکیلات بنگاه در نواحی «خارج از مرکز» قسمتی از جنگل که نگهبانی آن به عهده یک مامور جنگلبانی واگذار میشد اساس کار قرارگرفته و نام آن «حوزه جنگلبانی» گذارده شد. مرکز مشترک دو الی ۴ جنگلبانی که در حوزههای جنگلبانی مجاور پاسبانی میکردند «پاسگاه جنگل» نامیده میشد و ارشد جنگلبان هر پاسگاه علاوه بر مسئولیت حوزه خود بر تمام حوزه پاسگاه نظارت داشت. این مامور جنگلبان ارشد نامیده میشد. دو الی چهار پاسگاه تحت نظر یک سرجنگلبانی و دو الی ۶ سرجنگلبانی تحت نظر یک جنگلدار اداره میشد و چند جنگلدار تحت نظر یک سر جنگلدار بودند. سرجنگلدار مسئول یک منطقه جنگلی است مانند منطقه گیلان و آستارا، منطقه شهسوار و نوشهر، منطقه مازندران و غیره. چند منطقه جنگل یک «ناحیه» جنگل را تشکیل میداد که تحت سرپرستی یک «سر بازرس فنی جنگل» بود.
بر اساس این رویه بنگاه جنگلها در شمال چهار سرجنگلداری به شرح زیر تأسیس کرد:
-
- سرجنگلداری گیلان و آستارا به مرکزیت رشت شامل چهار جنگلداری
-
- سرجنگداری شهسوار و نوشهر به مرکزیت شهسوار شامل سه جنگلداری
-
- سرجنگلداری مازندران به مرکزیت شاهی (قائم شهر) شامل چهار جنگلداری
-
- سرجنگلداری گرگان به مرکزیت گرگان شامل چهار جنگلداری
ضمناً سربازرس فنی جنگلهای ناحیه شمال که مرکز آن در بابلسر قرارداشت با چهار بازرس که در چهار منطقه مزبور داشت بر امور مربوطه نظارت مینمود.
چون با اجرای تصویبنامه شماره ۲۰۵۲۳ مورخ ۲۴/۱۲/۱۳۲۷ جنگلهای دولتی و مراتع واقع در حوزه آنها که عایداتی دارند تدریجاً به بنگاه جنگلها واگذار میشد، لذا در بسیاری از مناطق کشور از جمله اردبیل، خلخال، رضائیه، بهاباد، کرمان، سردشت، شلدوز، آستارا، اهواز، دزفول، آبادان، بهبهان، شوشتر، مسجد سلیمان، هفتگل، دشت میشان، بیرجند، درگز، قوچان، دامغان، باجگیران، کاشمر، بجنورد، خرمآباد، بروجرد، اصطهبانات، جهرم، آباده و فیروزآباد و استان هشتم پاسگاههای وصول عواید محصولات جنگلی دایر شده بود که در بعضی از آنها مامورین کشاورزی و در برخی از نقاط مامورین دارائی به علت عدم حضور مامورین بنگاه، درآمد را دریافت و به حساب بنگاه واریز مینمودند. در سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۴ جنگلهای شمال کشور دستخوش بحرانی شبیه آنچه که در شهریور سال ۱۳۲۰ پیش آمده بود شد. درختان زیادی بدون ترتیب و اصول و با شدت زیاد قطع شدند و این بحران در تخریب جنگل به اضافه عوامل دیگر موجب شد که هیأتهای نظامی وارد کار جنگل شدند. دو نفر سرتیپ، عدهای سرهنگ و سرگرد و نظامیان دیگر به استعداد یک لشکر در کلیه ادارات و واحدهای تابعه مستقر شدند. در کنار هر مدیر یک سرهنگ و در کنار هر جنگلبان یک سرباز حضور داشت این دوره که با مدیریت سرلشکر اخوی شروع شد با تحولاتی چند تا سال ۱۳۳۹ ادامه یافت.
تشکیل سازمان جنگلبانی
در سال ۱۳۳۸ قانون جنگلها و مراتع مشتمل بر ۲۸ ماده و ۲۲ تبصره به تصویب رسید و آئیننامه آن در ۳/۱۰/۱۳۳۹ به تصویب هیأت وزیران رسید. در سال ۱۳۳۸ پس از تصویب قانون جنگلها و مراتع کشور، به موجب تصویبنامه شماره ۲۸۵۰۰ مورخ ۲۱/۱۱/۱۳۳۸ بنگاه جنگلها به سازمان جنگلبانی ایران که در قانون مزبور پیش بینی شده بود مبدل گشت و سازمان جدید با اختیاراتی که در قانون فوق الذکر پیش بینی شده بود شروع بکار کرد.
سازمان در استان مرکزی دارای اداره کل جنگلبانی، در مناطق گیلان، نوشهر و شهسوار، مازندران و گرگان دارای سرجنگلداری و در سایر استانها دارای اداره جنگلبانی بوده است. تشکیلات مذکور در سال ۱۳۴۶ در سازمان امور اداری و استخدامی کشور تائید شد.
هدف و وظایف کلی سازمان جنگلبانی ایران که در تیر ماه سال ۱۳۴۶ به تصویب سازمان امور اداری و استخدامی کشور رسید به شرح زیر بود:
۱- اجرای قانون ملی شدن جنگلها و مراتع مصوب سال ۱۳۴۱
۲- حفظ و حراست و بهرهبرداری صحیح از جنگلها و مراتع
۳- ایجاد جنگلهای مصنوعی و توسعه جنگلهای موجود
۴- انجام بررسیهای مربوط به فرسایش خاک و سایر وسایل مربوط به جنگل
۵- تعلیم و تربیت کادر لازم برای انجام وظایف محوله
قوانینی که از سال ۱۳۴۱ به تصویب رسید از جمله قانون ملی شدن جنگلها و مراتع مصوب دیماه ۱۳۴۱، قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل و مراتع کشور مصوب مرداد ماه ۱۳۴۶، قانون اراضی مستحدثه و ساحلی مصوب مرداد ۱۳۴۶، قانون تشکیل شرکتهای سهامی زراعی، قانون تقسیم و فروش املاک مورد اجاره به زارعین مستأجر، قانون بیمههای اجتماعی روستائیان و سایر قوانینی که از قبل به تصویب رسیده و مجری کلیه آنها وزارت کشاورزی بود در سال ۱۳۴۶ حجم کاری زیادی را در وزارت کشاورزی ایجاد نمود که منجر به تشکیل چهار وزارتخانه گردید و بدلیل اهمیتی که برای بخشهای مختلف منابع طبیعی ذکر میگردید یکی از این وزارتخانهها وزارت منابع طبیعی بود.
تشکیل وزارت منابع طبیعی
پس از تصویب قانون تاًسیس وزارت منابع طبیعی در سال ۱۳۴۶، تشکیلات وزارت مزبور در اردیبهشت ماه ۱۳۴۷ به تصویب رسید. به موجب ماده دو قانون تشکیل وزارت منابع طبیعی، سازمان جنگلبانی و موسسات تابعه آن با دارائی و بودجه و کارکنان مربوط به وزارت منابع طبیعی منتقل گردید و شرکت سهامی شیلات ایران و همچنین شرکت بهرهبرداری و صنایع چوب گیلان به این وزارت وابسته شدند. همچنین برابر ماده ۵ قانون تشکیل وزارت منابع طبیعی به دولت اجازه داده شد سازمانهای دیگری را که در سایر تشکیلات دولت وجود دارد و وظایف آنها با وظایف وزارت منابع طبیعی مربوط میشود پس از تصویب کمیسیونهای استخدام و دارائی مجلسین با بودجه و دارائی و کارکنان به وزارت منابع طبیعی واگذار نماید. سپس موسسه تحقیقات منابع طبیعی، به منظور تحقیق و مطالعه و تمرکز کلیه تحقیقات مربوط به منابع طبیعی در سال ۱۳۴۸ و صندوق عمران مراتع برای کمک به عمران و اصلاح مراتع و تهیه و تدارک و توزیع علوفه برای تأمین خوراک دام و فراهم آوردن موجبات تلفیق زراعت و دامپروری و تسهیل اسکان تدریجی عشایر و تأمین تسهیلات لازم برای اجرای طرحهای مرتعداری وابسته به وزارت منابع طبیعی در سال ۱۳۴۹ تشکیل شد.
اهداف وزارت منابع طبیعی
حفظ و حمایت و اصلاح خاکهای کشور و فراهم آوردن موجبات بهرهبرداری از آنها و همچنین حفظ و حمایت و توسعه و تکثیر و بهرهبرداری از سایر منابع طبیعی (جنگلها، مراتع، حیوانات وحشی و آبزیان دریاها و همچنین آبزیان آبهای داخلی)