۲-۱۰ . ریسک کلاهبرداری واسطه( شناسایی و پیشگیری)
کلاهبرداری از طریق واسطه های بیمه ای که کلاهبرداری واسطه گران ( نمایندگان ، کارگزاران، کارشناسان مستقل و …) بر علیه شرکت بیمه ،بیمه گذاران و سایر ذی نفعان شرکت. (دهقان زاده و رشیدی، ۱۳۹۲،۳۱).
واسطه های بیمه ، مستقل یا غیر مستقل، برای بیمه گری و تصفیه ی خسارات حائز اهمیت اند. برای واسطه ها، نگهداری سوابق مشتریان بیمه گر امکان پذیر است. بنابراین واسطه ها در برخی از مهم ترین فرایند ها و معاملات دخالت دارند و در مدیریت ریسک کلاهبرداری و عملیاتی بیمه گران سرنوشت ساز هستند.واسطه ها در مقام پرمسئولیتی بین خریداران بیمه و بیمه گران قرار دارند. در شرایطی که اعتماد ، عامل اصلی هر نوع معامله است، این خطر وجود دارد که از این اعتماد سوء استفاده شود. (خیابانی،۱۳۹۱،۲۸).
بیمه گران باید تمامی مراحل منطقی را در نظر گیرند تا اطمینان حاصل کنند که واسطه های مورد استفاده آنان، استانداردهای مناسب بودن و شایستگی را دارا بوده و اقدامات کافی برای انجام و اداره درست کسب و کار را تنها به واسطه های تحت نظارت و کنترل شده اعطا نمایند و باید موارد ذیل را در نظر بگیرند:
داشتن رویه وسیاستی قابل استناد برای انتصاب واسطه های جدید؛
داشتن فرم درخواست و شرایط توافق کسب و کار که باید توسط واسطه ها تکمیل و امضا شوند؛
حصول اطمینان از اینکه فرم درخواست، متقاضی را ملزم به افشای حقایق مربوطه در باره خود می کند؛
داشتن سیاست کارآمد تحریم و تنبیه در صورت عدم پیروی واسطه از شرایط کسب و کار.( انجمن ناظران بیمه، ۲۰۱۱،۳۲).
توافقات شرایط کسب و کار می توانند واسطه متقاضی را ملزم به تایید موارد ذیل کنند:
تایید نماید که معرفی کسب و کار به بیمه گران(طبق توافقنامه)، هیچ تعهد قانونی دیگر یا قواعد هیچ مرجع شایسته ای را در حوزه قضایی مربوطه نقض نمی کند؛
تایید نماید که در طی دوره توافق، واسطه تمام ثبت ها، اختیارات قانونی یا پروانه های اجباری را حفظ خواهد نمود و از تمامی قوانین قابل اعمال و مقرارت حوزه قضایی که در آن فعالیت می کند پیروی خواهد کرد؛
پیروی خود از کنترل ها، روندها و سیاست های ضد کلاهبرداری بیمه گر را تایید کنند.( انجمن ناظران بیمه ،۲۰۰۷،۳۵).
بیمه گران به منظور کاهش پتانسیل کلاهبرداری کارمزد، باید موارد ذیل را در نظر بگیرند:
عدم پرداخت کارمزد بیشتر از درصد معینی از حق بیمه پرداخت شده؛
نگهداری قسمتی از کارمزد عاید شده در سپرده موقتی هنگامی که با واسطه های جدید و ناشناخته سر وکار دارند؛
قائل شدن تمایز آشکار بین تامین بودجه واسطه ها و پرداخت کارمزد.( خا کسارخیابانی ،۱۳۹۱،۲۹).
بیمه گران باید دارای کنترل ، روندها و سیاست های مستند مناسب برای نظارت عملکرد و کسب و کار واسطه ها باشند. این کنترل ها، روندها و سیاست ها باید به اطلاع واسطه ها برسند. عواملی که می تواند در نظر گرفته شوند شامل موارد ذیل هستند اما محدود به این موارد نمی شوند:
کیفیت کسب و کار، از جمله اصول اخلاقی و ثبات اداره کسب و کار واسطه ها و یکپارچگی هیئت مدیره ، مدیریت و کارکنان آنان.
الگو ها و سطوح واقعی و پیش بینی شده کسب و کار. .( جرالد سوابی[۱۷]، ۲۰۱۱،۳۴).
۲-۱۱ . تقسیم بندی دیگری از کلاهبرداری بیمه ای
گروهی دیگر کلاهبرداری بیمه ای را به دو نوع ” خفیف[۱۸] ” و “شدید[۱۹] ” تقسیم می کنند. از نظر آنها کلاهبرداری شدید زمانی رخ می دهد که یک شخص به صورت تعمدی اقدام به جعل تصادف، جراحت، سرقت، آتش سوزی تعمدی یا سایر خسارات می کند تا به صورت غیر قانونی از شرکت های بیمه دریافت خسارت نماید. این نوع کلاهبرداری ها قبلاً در صنعت بیمه دنیا به صورت انفرادی انجام می گرفت ولی در حال حاضر به صورت گسترده به تجارتی برای گروه های سازمان یافته بدل شده است که از طریق برنامه ریزی و با بهره گرفتن از خلاء های قانونی اقدام به کسب سود می نمایند. (دهقان زاده و رشیدی، ۱۳۹۲،۳۷)
کلاهبرداری خفیف شامل آن دسته از اعمالی است که بیمه گذاران راستگو انجام می دهند تا موضوع خسارت را به نوعی نشان دهند که تحت پوشش بیمه نامه قرار گیرد در حالی که ابتدا به ساکن این خسارت تحت پوشش نبوده است. این نوع کلاهبرداری معمولاً به صورت کتمان برخی حقایق یا تحریف برخی واقعیت ها صورت می گیرد. انگیزه اصلی در این نوع کلاهبرداری ، جبران فرانشیز و کسورات از طریق بالا نمودن خسارت است. متاسفانه نظر سنجی های انجام شده در آمریکا نشان می دهد که بسیاری از بیمه گذاران این نوع ادعا را نه تنها تخلف محسوب نمی کنند بلکه بیان می دارند که در شرایط مشابه همان اقدام را انجام می دادند . بر اساس نتایج بدست آمده ، محققان ، نگرانی خود را در رابطه با عدم بازدارندگی تفکرات جامعه و مخصوصاً بیمه گذاران در زمینه کلاهبرداری، عنوان نمودند. (مرکز جرم ملی یقه سفید[۲۰]، ۲۰۰۸،۷).
تقسیم بندی رایج دیگری از کلاهبرداری بیمه ای نیز وجود دارد که به صورت گسترده در ادبیات بیمه ای مشاهده می شود که عبارتند از : کلاهبرداری داخلی در مقابل کلاهبرداری خارجی، کلاهبرداری در صدور بیمه نامه( عقد قرارداد بیمه) در مقابل کلاهبرداری در خسارت؛ کلاهبرداری داخلی توسط افراد درون صنعت بیمه همچون بیمه گران،نمایندگان، کارگزاران، مدیران و سایر کارشناسان و کارکنان انجام می شود. مهمترین مصادیق کلاهبرداری داخلی عبارتند از:کلاهبرداری بیمه ای از طریق فروش بیمه نامه بدون مجوز و اختلاس در حق بیمه ها بین نمایندگان شرکت های بیمه رواج بسیاری دارد که معمولاً شرکت های بیمه گر را با چالش های مختلفی روبرو می کند. کلاهبرداری خارجی از جانب افراد بیرون صنعت همچون متقاضیان ، بیمه گذاران و خسارت دیدگان انجام می شود. برخی اوقات این نوع کلاهبرداری با تبانی و همدستی افراد درون صنعت بیمه همچون نمایندگان ، کارگزاران یا اشخاص ثالث ارائه کننده خدمات بیمه ای انجام می شود که شامل اظهارات غلط و ادعای خسارت غیر واقعی است. (دهقان زاده و رشیدی، ۱۳۹۲،۱۴)
همچنین کلاهبرداری می تواند هنگام صدور بیمه نامه ( عقد قرار داد بیمه) یا زمان ادعای خسارت اتفاق بیافتد. کلاهبرداری در صدور بیمه نامه به هنگام انعقاد قرار داد بیمه ای یا تجدید پوشش ها انجام می شود که برخی مصادیق آن عبارتند از :
کتمان اطلاعات هنگام در خواست پوشش خدمات بیمه ای جهت خرید پوشش بیمه ای یا پرداخت حق بیمه کمتر؛
کتمان آمار و اطلاعات مربوط به قرار داد های گذشته از طرف بیمه گذار؛
ارائه پوشش بیمه ای برای ریسک های ساختگی و غیر واقعی. (دهقان زاده و رشیدی، ۱۳۹۲،۲۹).
۲-۱۲ . گروه های کلاهبرداری بیمه ای
دو گروه مختلف از کلاهبرداران بیمه ای وجود دارد که عبارتند از کلاهبرداران فرصت طلب و کلاهبرداران حرفه ای .
کلاهبرداران ” فرصت طلب[۲۱]” افراد قانون گریزی هستند که به محض فرصت یافتن در مراحل مختلف ارائه یا در یافت خدمات بیمه ای ، اقدام به تخلف می نمایند. این افراد تصور می کنند که شرکت های بیمه منابع بی حد و حصری دارند بنابراین اقدام به ادعای خسارت واهی را در قبال حق بیمه هایی که تا به حال پرداخت کرده اند، ولی خسارتی نداشته اند، قابل قبول می دانند. برخی اوقات نیز به دلیل ضعف در سیستم های نظارتی و کنترلی افراد داخل سازمانی اقدام به مستند سازی و تحریف اسناد پرونده ها به نفع خود می نمایند.
کلاهبرداران “حرفه ای” : این دسته از طریق این تجارت اقدام به کسب در آمد برای خود می کنند. این افراد تا زمانی این تخلف را ادامه می دهند که عمل مجرمانه آنها کشف شود. این گروه افراد برای اینکه بتوانند ردیابی خود را دشوار نموده یا حداقل به تاخیر بیاندازند سراغ شرکت های بیمه ای مختلف می روند. در حالت پیشرفته ، کلاهبرداران حرفه ای اقدام به عملیات سازماندهی شده از طریق گروهی متخصص می کنند که این افراد نیز توانایی بالایی در کلاهبرداری های پیچیده و رقم بالا دارند. (دهقان زاده ورشیدی،۱۳۹۲،۳۸).
۲-۱۳ . مثلث فریب یا کلاهبرداری در صنعت بیمه
برخی معتقدند سه عنصر اساسی که باعث رخ دادن کلاهبرداری می شوند عبارت اند از :
انگیزه و مشوق فتنه[۲۲]؛
فرصت طلبی[۲۳]؛
انطباق با منطق[۲۴](عقلایی)؛
افراد به دلایل مختلفی اقدام به کلاهبرداری از شرکت بیمه می کنند. برای مثال برخی اوقات آنها دارای مشکل مالی هستند و برخی اوقات به دنبال اهداف وآرمان های خاص خود می باشند. بیمه گذاری که چندین سال حق بیمه پرداخت کرده بدون اینکه حتی کوچکترین خسارتی داشته باشد خود را در دریافت یک خسارت، حتی به صورت واهی محق می داند. شرکت بیمه ای که نتوانسته است در مقابل کارشناسی که میلیون ها دلار به نفع شرکت بیمه کار نموده است، جبران خدمات نماید، انگیزه های لازم مخرب را برای کارشناس ایجاد نموده است. عدم تسهیم مدیران در سود شرکت و ترک کار بالا نه تنها شرکت را تهی از دانش می کند بلکه تعهد مدیران را به شرکت کاسته و موجب این می گردد که مدیران شرکت به دنبال سودهای غیر اخلاقی در انعقاد قرار داد با بیمه گذاران یعنی طرف دیگر قرارداد باشند. (انجمن بین المللی ناظران بیمه[۲۵]،۲۰۱۱،۱۴).
شکل ۲-۱.(مثلث عناصر اساسی کلاهبرداری بیمه ای، انجمن بین المللی ناظران بیمه، ۲۰۱۱)
معمولاً مجرمان به دنبال فرصتی جهت کلاهبرداری هستند.آنها زمانی اقدام به این امر می کنند که حدس می زنند احتمال کشف حقیقت بسیار کم است. دانش این افراد سود جو از موضوع بیمه ، فرایند سیستماتیک رسیدگی به ادعای خسارت و تسلط به موقعیت زمانی و مکانی موضوع بیمه نامه ،شرایط را برای این افراد فراهم می نماید. همچنین روزنه ها و خلاء های قانونی نیز سبب تشدید این فرصت طلبی ها می گردد. انطباق با منطق یا عقلایی بودن، به فرایند ذهنی که موضوع کلاهبرداری را توجیح می کند، اشاره دارد. (انجمن بین المللی ناظران بیمه[۲۶]،۲۰۱۱،۱۶).
بیمه گران باید از پتانسیل وجود این شرایط آگاه باشند و دنبال نشانه های احتمالی کلاهبرداری باشند. کلاهبرداران باید فرصتی برای کلاهبرداری داشته باشند. به احتمال زیاد زمانی که تصور می کنند احتمال شناسایی کم است، اقدام می کنند. بنابراین بیمه گران باید کنترل ها، روندها و سیاست های مناسبی برای پیشگری از وقوع کلاهبرداری و در صورت وقوع کلاهبرداری برای شناسایی داشته باشند.
توجیه عقلی، فرایند ذهنی کلاهبرداری است. برای مثال افراد ممکن است به دلایل ذیل مرتکب کلاهبرداری شوند:
به عنوان کارفرما از بیمه گر ناراضی هستند؛
با توجه به حق بیمه های پرداخت شده، به میزان جبران خسارت، پی می برند؛
نگرش ” هرکسی این کار را انجام می دهد” اتخاذ می کنند؛
رفتار افراد دیگر در داخل شرکت بیمه، مانند مدیریت یا هیئت مدیره را تقلید می کنند. (خا کسارخیابانی، ۱۳۹۱،۲۹).
همچنین رفتار عموم در خصوص کلاهبرداری در بیمه مانع از کلاهبرداری نمی شود زیرا که بسیاری از افراد این کلاهبرداری را به عنوان تبهکاری بدون صدمه جانی یا زیان شخصی تصور می کنند. اگر سیاست های حفظ و موازنه مناسبی وجود داشته باشد، به طور قابل ملاحظه ای امکان کلاهبرداری کاهش داده می شود. بیمه گران در طرح ریزی کنترل ها، روندها و سیاست های مناسب باید آگاه باشند که محیط کسب و کار تاثیر گذارنده بر روی عملیات بیمه گر و نیز یکپارچگی و شرایط فردی هیئت مدیره، مدیران و کارکنان، روی آسیب پذیری آنان نسبت به کلاهبرداری اثر می گذارند.( انجمن بین المللی ناظران بیمه،۲۰۰۷،۳۱).
۲-۱۴ . مدل کنترل کلاهبرداری و تقلب
این مدل برای کنترل تقلب ها ، شامل مراحل شناسایی و غربال گری، تحقیق و بررسی، مذاکره با بیمه گذار یا طرح دعوی است که در روند ارزیابی خسارت ها اجرا می شود. روند ارزیابی خسارت ها با رخداد یک حادثه و اعلام گزارش به شرکت بیمه آغاز و با پرداخت خسارت پایان می یابد. عواملی چون عدم تمایل به ارائه اطلاعات صحیح از نشانه های کلاهبرداری است که در صورت اثبات تخلف منجر به عدم پرداخت خسارت می گردند. (ویان و همکاران[۲۷]، ۲۰۰۷،۱۹).
گزاش خسارت
شناسایی و غربالگری خسارت ها
مشکوک غیر مشکوک
- زمان سنج با علامت رو شروع به کار نموده و با رد شدن سینه آزمون شونده (پس از دو بار رفت برگشت) از خط پایان (که همان خط شروع می باشد) متوقف می شود.
- بهترین رکورد آزمون شونده پس از دو بار ثبت می شود (۲).
شکل ۳-۱. آزمون چابکی ۹×۴ رفت و برگشت
۳-۷-۴. آزمون دراز و نشست (با زانوی خمیده و دست های بصورت ضربدری روی سینه)
قابلیتی که این آزمون اندازه گیری می کند: استقامت عضلانی ناحیه شکم
وسیله مورد نیاز: این آزمون ا استفاده از کرنومتر روی زمین صاف و مسطح یا روی تشک اسفنجی انجام می گیرد.
ابتدا دانش آموز به پشت دراز می کشد و در حالیکه کف پاهایش روی زمین قرار دارد و زانوها طوری خم شده اند که زاویه ای کمتر از ۹۰ درجه دارند و دست ها بصورت ضربدر روی سینه تا شده اند، پاهای دانش آموز توسط فرد دیگری گرفته می شود تا کف پای داوطلب ثابت روی زمین قرار گیرید. سپس دانش آموز با شنیدن فرمان حاضر حرکت را آغاز می کند. دانش آموز حرکت خم شدن را به گونه ای انجام می دهد که آرنج ها به زانوها رسیده و دوباره برای انجام حرکت بعد طوری به حالت اولیه برگردد که پشت او در تماس با سطح زمین قرار گیرد. در نهایت تعداد حرکات دراز و نشست صحیحی که او در مدت یک دقیقه انجام می دهد بعنوان رکورد وی محسوب می شود (۲۵).
مقررات
الف. هر داوطلب به منظور آشنایی با آزمون و حصول اطمینان از قدرت انجام حرکت قبل از شروع می تواند یک بار حرکت دراز و نشست را انجام دهد.
ب. زانوها خمیده باشد و بین باسن تا پاشنۀ پا باید فاصله ای بین ۲۵ تا ۴۰ سانتی متر وجود داشته باشد.
ج. کف پاها باید در تماس با محل انجام آزمون باشد. همچنین باسن از روی زمین جدا نشود.
د. دست ها باید به حالت ضربدر روی سینه قرار بگیرد و از کتف ها و بالای شانه جدا نشود.
و. هنگام خم شدن به طرف بالا، آرنج ها باید به سر زانو برسد و پشت نیز هنگام برگشت کاملاً روی زمین قرار گیرد.
ه. در آزمون درازونشست مقیاس ، تکرار می باشد که هر قدر تعداد تکرار آزمون بیشتر باشد نمره فرد بالاتر است
شکل ۳-۲. اجرای آزمون دراز و نشست
۳-۷-۵. آزمون انعطاف پذیری
قابلیتی که این آزمون اندازه گیری می کند: انعطاف پذیری عضلات کمر و خلفی ران.
وسیله مورد نیاز: جعبه مخصوص اندازه گیری انعطاف پذیری.
برای اجرای این آزمون دانش آموز تلاش می کند با صاف نگه داشتن زانوها تا حد امکان دستهای خود را روی جعبه بطرف جلو بکشد. مقیاس اندازه گیری روی جعبه تعبیه شده و دانش آموز دستهای خود را در حالیکه کف دستها بطرف پایین است و انگشتان بطرف جلو کاملا کشیده هستند چهار بار کشش بطرف جلو را انجام می دهد. دانش آموز در کشش چهارم با حداکثر کشش باید حداقل یک ثانیه در آن وضعیت باقی بماند، میزان کشش بر اساس نزدیک ترین سانتی متر مثبت می شود (۱۴).
مقررات
الف. این آزمون باید در حالت نشسته بدون به پا داشتن کفش انجام شود.
ب. هنگام ثبت آخرین کشش باید زانوها کاملاً صاف باشد.
ج. کشش دست ها بطرف جلو باید کاملاً به موازات بکدیگر انجام شود.
د. در آزمون انعطاف پذیری مقیاس سانتی متر است که هر قدر مقدار انعطاف فرد بالاتر باشدنمره بالاتری به آن تعلق می گیرد.
تذکر: برای انجام دقیق تر و بهتر آزمون می توانیم از دانش آموز بخواهیم تا دستها را روی هم قرار داده و به طرف جلو بکشد.
شکل ۳-۳. اجرای آزمون انطاف پذیری خمش به جلو
۳-۷-۶. کشش بارفیکس به حالت خوابیده به پشت
هدف: اندازه گیری استقامت عضلات کمربند شانه ای.
نام و چگونگی اجرای آزمون: کشش بارفیکس به حالت خوابیده به پشت.
قابلیتی که این آزمون اندازه گیری می کند: قدرت، استقامت عضلات بالا تنه.
وسیله مورد نیاز: نیمکت، نخ پلاستیکی، برگه ثبت اطلاعات
آزمون به ابعاد ۶۰×۲۰ سانتیمتر که یک خط کش مدرج از صفر به بالا روی آن نصب شده است. دانش آموز به پشت در زیر میله بارفیکس دراز می کشد، بطوری که شانه ها درست در زیر میله قرار داشته باشند. سپس دستهایش را به طرف میله بارفیکس دراز می کند. میله را طوری تنظیم می کنیم که ۵/۲ تا ۵ سانتی متر بالای دست های دانش آموز قرار داشته باشد. به منظور مشخص ساختن ارتفاع بالا آمدن چانه جهت تعیین یک کشش بارفیکس کامل، نخ پلاستیکی را ۱۷ تا ۱۹ سانتی متر زیر میله افقی متحرک بارفیکس نصب می کنیم و همزمان که چانه فرد به این نخ رسید یک کشش بارفیکس محسوب می شود. دانش آموز برای شروع حرکت بدن را آنقدر بالا می آورد تا میله را بگیرد. در همین وضعیت او باید پا را روی زمین نگه دارد بدن را از زمین جدا نسازد تا حرکت بارفیکس را انجام دهد. هنگام انجام حرکت، بدن دانش آموز باید صاف بوده و نباید از ناحیه کمر خم باشد. آرنج ها در ابتدا حرکت باید کاملا صاف باشد و دستها باید طوری میله را بگیرد که تقریباً به اندازه عرض شانه ها از هم فاصله داشته و انگشتان شست دور میله قرار گیرند. عمل بالا آمدن بایدطوری صورت گیرد که چانه آنقدر بالا آید تا به نخ پلاستیکی برسد. سپس دوباره آنقدر پایین برود که دستها کاملا صاف شوند و تا هر مقدار که می تواند حرکت را تکرار کند (۲۲).
مقررات:
الف. تعداد بارفیکس های صحیح امتیاز دانش آموزان را مشخص خواهد کرد.
ب. برای انجام این آزمون محدودیت زمانی وجود ندارد اما حرکات باید بصورت پیوسته صورت گیرد.
ج. در آزمون کشش بارفیکس که در آن مقیاس اندازه گیری تکرار است و هر قدر تکرار فرد بیشتر باشد نمره بالاتری به آن تعلق می گیرد .
شکل ۳-۴. اجرای آزمون کشش بارفیکس به حالت خوابیده به پشت
۳-۸. روش های آماری
در این تحقیق جهت تجزیه و تحلیل داده های آماری از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. در آمار توصیفی از شاخص های گرایش مرکزی، شاخص های پراکندگی (فراوانی ها، میانگین، انحراف معیار) و نمودار استفاده شده است. در آمار استنباطی به منظور آزمون فرضیه ها از آزمون t تک نمونه ای و سطح معنی داری (۰۵/۰ P ≤) در نظر گرفته خواهد شد.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده های تحقیق
۴-۱. مقدمه
در این فصل محقق ابتدا با بهره گرفتن از آمار توصیفی شامل جداول فراوانی و نمودار اطلاعات آماری را مورد بررسی قرار می دهد و سپس میزان آمادگی های جسمانی دانش آموزان را نسبت به نورم استانی و ملی مورد مقایسه قرار می دهد. کلیه عملیات آماری با بهره گرفتن از برنامه نرم افزاری spss انجام شده است.
۴-۲. توصیف یافته های پژوهش
همانطوری که در جدول ۴-۱ مشاهده می شود از بین تعداد کل دانش آموزان بر حسب متغیر سن (۲۴۸ نفر)، بیشترین فراوانی مربوط به دانش آموزان ۱۳ و ۱۵ سال (۸۳ نفر) و کمترین فراوانی مربوط به دانش آموزان ۱۴ سال (۸۲ نفر) می باشد
جدول ۴-۱. توزیع فراوانی حجم نمونه
شاخص اماری دوره سنی |
مفاهیم کلی و اولیه موضوع را در بردارد.
میتواند متحرک یا ثابت باشد.
صدا (موسیقی، گفتار و افکت) در آن لحاظ شده است.
کپشنها را از جهات گوناگون میتوانیم طبقهبندی کنیم.
الف- طبقهبندی بر اساس شیوه نمایش
ب- طبقهبندی بر اساس موقعیت زمانی و مکانی
ج- طبقهبندی به لحاظ شیوه انتقال به دوربین
د- طبقهبندی کپشنها بر اساس شیوه اجرای آنها
طبقهبندی کپشن ها بر اساس شیوه نمایش
یک کپشن به دو صورت می تواند ارائه شود: متحرک ، ثابت. کپشن ثابت کپشنی است که بدون داشتن هیچگونه حرکتی در داخل کادر نمایش داده میشود. این گونه کپشن ممکن است در پشت سر مجری به صورت ثابت بمانند و یا به صورت سرفصلی برای هر یک از بخشهای یک برنامه بدون حرکت به نمایش درآیند. بهتر است برای جلب توجه بیشتر بیننده، کپشنهای ثابت (به دلیل نداشتن حرکت در داخل کادر) حداقل از حرکت بصری بهرهمند باشند در واقع کپشن به گونه ای طراحی شده باشد که عناصر آن در ذهن بیننده یک حرکت بصری را ایجاد کنند.
وقتی از عنصر ثابتی مثل کپشن استفاده میکنیم لازمست حداقل حرکت بصری قوی در داخل کادر محکم و البته منطقی باشد. در کپشنهای ثابت دو هدف عمده وجود دارد.
اولاً، فضا سازی میکند مثلاً فضای گل، باغ و کوچه را میسازد.
ثانیاً وجهه تزئینی دارد مثلاً پشت سر مجری قرار میگیرد برای جلوگیری از خستگی تماشاچی.
-نوع دیگر کپشن، کپشنهای متحرک هستند، کپشن متحرک کپشنی است که در داخل کادر تلویزیون حرکت میکند. اینکه کپشن از کدام سمت کادر و با چه ترکیبی وارد کادر میشود و چه مدت ثابت بماند و بعد از کدام سمت و با چه شیوه ای از کادر خارج شود تماماً با نظر گرافیست برنامه صورت میگیرد. کپشنهای متحرک به خاطر همین حرکت تا حدودی از خستگی بیننده میکاهند. بدین سبب هر حرکت کپشن در صفحه تلویزیون بایستی بر اساس اصول از پیشتعیین شده باشد توجه داشته باشیم عناصر، شکلها، فرمها و رنگها به گونهای طراحی شده باشد که در حرکت سریع ماهیت و مفهوم خود را از دست ندهند. کپشن متحرک به واسطه حرکتش نسبت به کپشن ثابت، میتواند از نیروی گرافیکی بیشتری برخوردار باشد و در کپشن ثابت ، طراح بیشتر می تواند تصویرسازی کرده و به جزئیات نیز بپردازد.
طبقهبندی کپشنها بر اساس موقعیت زمانی و مکانی
کپشنها به لحاظ موقعیت زمانی و مکانی پخش آن به سه دسته طبقهبندی میشوند. یک کپشن ممکن است به صورت ثابت در پشت مجری کروماکی شود که اصطلاحاً به این نوع کپشن ها «کپشن پشت مجریای» گفته میشود.
در طراحی این کپشنها که حضور و وجود مجری برنامه در نظر گرفته میشود، معمولاً سمت چپ کادر را به مجری اختصاص می دهند و فقط سمت راست و کمی از بالای سمت چپ را به کپشن اختصای میدهند. طراحی اینگونه کپشنها نباید به صورتی باشد که مجری جدا از کپشن به نظر آید، بلکه به عناصر داخل کپشن به لحاظ فرم، رنگ و . . . با فیگور مجری ارتباط بصری داشته باشند. ایراد این کپشنها اینست که تطبیق شکل ، فیگور و لباس مجری با رنگ بندی و فرم بندی کپشن مشکل است . دیگر ایراد این نوع کپشنها در محدودیت اندازه است که تقریباً نیمی از کادر با مجری پرشده است.
اما کپشن های پشت مجری مزیتهایی هم دارند از جمله این که زمان بیشتری (نسبت به کپشنهای بین برنامهای) در معرض دید مخاطب هستند و همین مزیت. به طراح گرافیست امکان می دهدتا بیشتر به تصویرسازی بپردازد. کپشهای پشت مجری عموماً به صورت کروماکی در پشت مجری حک میشوند و نورپردازی ناصحیح روی مجری در استودیو، ممکن است تکنیک کروماکی را دچار اشکال کند و کپشن آنگونه که میبایست نمایش نیابد.
نوع دیگری از موقعیت زمانی و مکانی کپشن ها، «کپشنهای میان برنامهای» هستند که به صورت سرفصل در ابتدای هر قسمت از برنامه میآیند و یا صرفاً برای کاستن از یکنواختی برنامه ارائه میشوند این گونه کپشن ها ممکن است با نوشته همراه باشند و یا بدون آن ظاهر شوند به طور معمول مدت زمانی که کپشنهای میان برنامهای ظاهر میشود به اندازهای است که بیننده بتواند نوشته آن را با چشم دوبار بخواند و یا یکبار با دهان باز بلند، بلند بخواند. و اگر کپشن بدون نوشته است به اندازهای ظاهر میشود که بیننده عناصر اصلی آن را به دقت بتواند ببینند (حداکثر ۴ تا ۵ ثانیه)کپشنهای میان برنامهای اگر به صورت متحرک ظاهر شوند از جذابیت بهتری برخوردارند. حسن کپشن های میان برنامهای این است که برای بینندهای که چندین دقیقه تصویر متحرک و یکنواخت دیده، وقتی با یک تصویر متفاوت روبرو میشوند جذاب است اما مشکل اصلی این کپشن ها در کوتاهی زمان پخش آنهاست.
نوع سوم از موقعیت زمانی و مکانی، «کپشنهای دکوری» هستند که در بخش دکور توضیح داده میشود.
کپشن دکور
این کپشنها در قطع بزرگ روی لتههای چوبی، فیبر و . . . اجرای می شوند و هنگام ضبط برنامه در داخل استودیو، پشت مجری و میهمانان برنامه قرار میگیرند. تفاوت عمده این کپشنها با دو نوع دیگر در اندازه بزرگشان است در صورتی که کپشنهای قبلی در اندازه کوچک اجرا میشدند. تمامی موارد فنی و زیبایی شناسی یک کپشن در اینجا هم لحاظ میشود. تعداد لتهها و نحوه چفت شدنشان طبق نظر گرافیست برنامه (که در اینجا طراح دکور هم محسوب میشود) است اما لتهها حداکثر در یک نیم دایره پشت مجری و میهمانان قرار میگیرند. لته ها بایستی به گونهای باشند که تصویربردار به راحتی بتواند زوایای مختلفی از مجری، میهامانان و لتهها را در کادر دوربین داشته باشد.
ارتفاع این لته ها حداکثر میبایست دو برابر اندازه مجری (در حال نشسته روی صندلی) باشد و اگر مجری به صورت ایستاده برنامه را اجرا میکند ارتفاع این لتهها به ۵/۱ برابر قد مجری می تواند افزایش یابد.
دیده شدن لبههای بالایی لتهها به طوری که دکور بودن فضا را لو دهد فقط در نمای معرفی برنامه مجاز و منطقی است و در نمای معمولی این کار چندان جلوه خوبی ندارد. در طراحی این نوع کپشنها (دکورها) الزامی نیست که مجری را لحاظ کنیم (مثل کپشنهای پشت مجری که سمت چپ کپشن را خالی نگه میداشتیم) زیرا دکور از زوایای مختلف توسط تصویربردار ضبط میشود بنابراین احتمال ایجاد ابهام برای بیننده وجود ندارد.
کپشن های دکوری معمولاً برای برنامههای به اصطلاح «میزگرد» استفاده میشود و حسن اینگونه کپشنها این است که طراح میتواند طرح خود را در تمام فضا پیاده کند؛ روی میزها، صندلیها، کفی استودیو و حتی میکروفنها.
عمدهترین ایراد این نوع کپشنها، سختی اجرای آنهاست که نیازمند دانش فنی و دانستن خواص و ویژگیهای مواد مصرفی است.
دکور در برنامه های زنده را طوری طراحی میکنیم که این دکور بتواند به بحثی که قرار است انجام گیرد کمک کند، آنرا پویاتر کند و مخاطبی که از طریق تلویزیون با این برنامه ارتباط برقرار میکند سریعتر بتواند درک کند که داستان و قضیه از چه قرار است. یعنی بلافاصله بفهمد که این میزگرد یا برنامه درباره چه میباشد و از چه حرف میزند و اینگونه نباشد که او بعد از چند دقیقه گوش دادن تازه بفهمد که موضوع چیست، دکور در کمترین زمان باید بگوید که قضیه چیست و مبحث چه میباشد اما لو نمی دهد که نتیجه چه میشود.
دکور برنامه های غیر زنده نیز مانند برنامه های زنده میباشد اما با این تفاوت که در برنامههای زنده بیشتر با دید اینکه دوربینها در کجا باشند و چگونه باشند عمل میکنیم در برنامههای غیر زنده بیشتر با دید مونتاژی به قضیه نگاه میکنیم که بعداً چگونه میتوان یک مونتاژ خوب از این برنامه زد.
از ویژگیهای دیگر دکور اینست که اگر ما چه زاویه باز و چه زاویه بسته از دکور داشتیم این مفهومها به هم نریزد یعنی اینگونه طراحی نشده باشد که در زاویه بسته دوربین یک برداشتی از دکور داشته باشیم و در زاویه باز برداشت دیگر و مفهوم دیگری را استنباط کنیم. یعنی از نظر دکوری وقتی از نمای بسته به نمای باز میرویم احساس پرش نکنیم.
در دکور موادی که استفاده می شود مفاهیم مختلفی دارد مثلاً وقتی از یونیلیت استفاده میکنیم بیشتر یک مفهوم فانتزی دارد و یا وقتی با فلز کار میکنیم یک مفهوم وزینتر و سنگینتر دارد و یا وقتی با مواد شیشهای کار میکنیم، کار شفافتر و شادابتر و جوان پسندتر میشود پس با مواد مختلف مفاهیم مختلف را انتقال میدهیم.
آرم استیشن (Arm Station)
کلیپ کوتاه گرافیکی است که در ابتدای برنامههای غیرنمایشی تلویزیونی و یا در زمان های خالی بین برنامههای تلویزیونی ارائه میشود تا علاوه بر ایجاد تنوع بصری، فضاسازی و اطلاع رسانی تصویری و خلاصهای از موضوعی را نشان دهد.
آرم استیشن خط تمایزی است که آغاز برنامه جدید را اعلام میکند. در واقع یک پاساژ تصویری بین برنامههای گوناگون است. همین کلیپ کوتاه بعنوان نشانه، سمبل و نمادی بین سازندگان و دریافت کنندگان برنامههای تلویزیونی بکار میرود تابلویی برای شروع برنامه محسوب میشود.
گرافیک کلیپ
کلیپهایی هستند که در آنها از موادی استفاده میکنیم که با آنها گرافیک میسازیم یعنی مانند فیلم کلیپ یا ویدئوکلیپ نیست که ابزارش ویدئو، فیلم، بازی، میزانسن و . . . باشد.
اینجا با طراحی گرافیک یک کلیپ می سازیم، کلیپ سازیم، کلیپ یک فضا سازی موسیقیایی است برای اینکه بتوان یک مفهومی را انتقال بدهیم یا حسی را برانگیزیم یا یک شعری را بیان کنیم.
در کلیپ موضوعی که مهم است همراهی مفهومی تصاویر با صدا است یعنی پایه کار ما صدا میباشد (موسیقی، افکت، مونولوگ، دیالوگ و . . . ) و سپس تصویر را بر روی این صدا میآوریم، یعنی بر اساس صدای موجود، تصویر انتخاب کرده و بر روی صدا می چینیم. در گرافیک کلیپ به جای اینکه ما از تصاویر و فیلم و بازی استفاده کنیم از طراحی گرافیک بهره می بریم یعنی آنرا میکشیم و رسم میکنیم و به صورت گرافیک آنرا در میآوریم البته در این مقوله یک اصطلاح دیگری نیز رایج است که به جای گرافیک کلیپ میگویند فتوکلیپ، یعنی کلیپهایی که فقط از عکسهای ثابت استفاده کرده است که به کاربردن این واژه بجای گرافیک کلیپ صحیح نمیباشد چرا که گرافیک کلیپ فقط عکس نیست بلکه طراحی و رسم نیز در آن وجود دارد.
پس میتوان بطور کلی گفت گرافیک کلیپ، کلیپی است که با عناصر بصری گرافیکی پدید میآید (عناصری مثل، رنگ نقطه، خط، سطح و . . . ) در این نوع کلیپها حضور طرح ملموس تراز عکس و سایر تصاویر واقعی است. حتی اگر هم از چنین تصاویری استفاده شود. حتماً به صورت فتوگرافیک به کار میرود.
تفاوتهای تیتراژ، کلیپ و تیزر
تیتراژ در ابتدای برنامههای نمایشی یا در ابتدای فیلمهای سینمایی و برنامه های تلویزیونی می آید یعنی اگر برنامه غیرنمایشی بود دیگر لفظ تیتراژ را بکار نمی بریم بلکه ممکن است آرم استیشن یا آرم متحرک یا هر واژه دیگری به آن گفته شود.
کلیپ هم همراهی مفهومی تصاویر با صدا می باشد که صدا بیس و پایه کار است و بر اساس آن تصاویر را انتخاب میکنیم می چینیم.
تیزر یک مفهوم تبلیغاتی دارد، یک کالا یا یک خدماتی را تبلیغ میکند.
تیزر، عکس کلیپ میباشد، یعنی تصویر اصل و پایه میباشد یعنی با تصویر یک کالا یا خدماتی را تبلیغ و معرفی میکنیم حال برای اینکه این تصویر ثابت و صامت نباشد برایش صدا انتخاب میکنیم.
طراحی نشانه
آنچه بعنوان «نشانه» از آن یاد میکنیم ترجمان فارسی همان «آرم» است. نشانه یک کد تصویری است که طراح گرافیک برای برقراری ارتباط بین فرستنده پیام و مخاطب طراحی میکند. نشانه های تصویری بسته به توانایی و پتانسیل شان قادر هستند ارتباط را دو سویه کنند: یک سمت فرستنده پیام است و طرف دیگر گیرنده پیام. گاهی اوقات بنا به دلایلی (از جمله صرفه جوئی در موقعیتهای زمانی و مکانی) ناچاریم قسمت هایی از پیامهای تصویری را بر عهده نشانههای تصویری قرار دهیم.
ویژگیهای فنی نشانه
نشانه علاوه بر ویژگیهای فنی و اولیه دارای یک سری ویژگیهای ایدهآل نیز هستند که این ویژگیهای فنی و اولیه دارای یکسری ویژگی های ایده آل نیز هستند که این ویژگی ها به شکلی کاملاً متفاوت با سایر آثار گرافیکی خواهند بود. در ابتدا به ویژگیهای فنی آرم و لوگرمی پردازیم:
خلاصه گی تصویری: مهمترین وجه تمایز نشانه با سایر آثار گرافیکی در شدت خلاصگی است. اگر چه ایجاز یکی از شرایط هر اثر هنری بطور عام و آثار گرافیکی بطور خاص می باشد، ولی در طراحی نشانه حرف اول و اساسی با این شرط مهم ارائه میشود. تعریف خلاصگی نسبی است و بسته به موقعیتهای مختلف و شرایط خاص قابل بررسی است و نمیتوان گفت نشانهای از ویژگی خلاصگی برخوردار است که مثلاً فقط با سطح و لکه طراحی شده باشد و نقطه یا خطی در آن بکار نرفته باشد
از دیدگاه مکتب کلاسیک امکان بروز همزمان دو پدیده رکود و تورم برای مدت زمان طولانی وجود ندارد. در این مکتب نظام بازار از کارایی کامل برخوردار است و دخالت دولت در اقتصاد نیز در حد مالیاتستانی و تامین بهداشت و رسیدگی به تامین رفاه و امکانات عمومی برای جامعه است.
در چنین اقتصادی اشتغال کامل برقرار است و امکان بروز سیکلهای طولانیمدت پیش بینی نشده وجود ندارد. اما توجه به این نکته نیز مهم است که نظریه کلاسیکها در زمانی مطرح شده بود که نظام اقتصاد جهان بر اساس اقتصاد کشاورزی بود و صنعت جایگاه بزرگی در جامعه ایفا نمیکرد. علاوه بر این، در آن زمان کارکرد پول محدود به انجام معاملات بود و کارکردهایی که اکنون برای آن معرفی می شود، در آن زمان کاربرد زیادی نداشت. بنابراین این مکتب به صورت دقیق و کامل، قادر به توضیح پدیده رکودتورمی نیست.
-
- دیدگاه مکتب کینزگرایی:
در الگوی کینز دو نوع مشکل تورم و دیگری رکود و بیکاری برای اقتصاد در نظر گرفته شده است. تا دو دهه پس از انتشار کتاب نظریه عمومی پول و اشتغال توسط کینز نیز دوره های رکود و بیکاری همراه با تورم به صورت توام بروز نکرده بود. (قبادی، رئیس دانا، 1368 : صفحه 314) اما پس از شکل گرفتن آن، کینزینها فشار هزینه و رشد بیکاری تعادلی را علت اصلی وقوع این پدیده عنوان کردند. اغلب کینزینها معتقدند که فشار هزینه به وجود آمده به دلیل رکودتورمی، منجر به حرکت منحنی فیلیپس بهطرف راست خواهد شد. علت اصلی این حرکت، شوکهای طرف عرضه اقتصاد مانند افزایش قدرت انحصاری داخلی و خارجی، افزایش قیمت نفت و سایر مواد اولیه و کالاهای واسطهای مورد نیاز در فرایند تولید هستند. رشد بیکاری تعادلی نیز یکی دیگر از عوامل حرکت منحنی فیلیپس و وقوع پدیده رکودتورمی است. این عامل در اکثر موارد از طریق پیشرفت تکنولوژی، عدم توانایی در رقابت با کالاهای خارجی و کاهش تقاضا برای کالاهای صنایع کاربر به وجود می آید. (سامتی، همکاران، 1383 : صفحه 101) تورمی که در جوار رکود اقتصادی تداوم یابد و شتاب گیرد، حاصل همکاری اتحادیه های کارگری، کارفرمایی و مسئولان حکومتی است. (مرکز پژوهشهای مجلس، 1373 : صفحه 15 و 16) زیرا در دورانی که بیکاری ساختاری و اصطکاکی در اقتصاد شکل گیرد و همزمان هم مزد دوران بیکاری افزایش یابد، امکان بروز پدیده رکودتورمی افزایش خواهد یافت. (ساعدی،1382 : صفحه 75-96)
از دیدگاه کینزینهای افراطی برای کنترل این نوع تورم راهی جز سیاستهای مالی انقباضی از قبیل کاهش هزینه های دولتی یا افزایش مالیاتها وجود ندارد. کینزگرایان چون معتقدند پول نقش حائز اهمیتی در اقتصاد ندارد، بر اجرای سیاستهای مالی تاکید کرده اند. (مرکز پژوهشهای مجلس، 1373 : صفحه 18) همچنین کاهش هزینه های دولت به دلیل وسیع بودن نقش دولت در اقتصاد معمولا ممکن نیست. (مرکز پژوهشهای مجلس، 1373 : صفحه 19)
-
- دیدگاه مکتب پولگرایی:
فریدمن یکی از نخستین اقتصاددانانی بود که با زیر سوال بردن منحنی فیلیپس، به بررسی پدیده رکودتورمی پرداخت. او بیان کرده است؛ تداوم و تشدید انتظارات تورمی در طول زمان می تواند شرایطی را ایجاد کند که نرخهای بیکاری شدید با تورمهای افسارگسیخته همزیستی کنند. (قبادی، رئیس دانا، 1368 : صفحه 327) این تفسیر صرفنظر از ضعفها و کاستیهایش از نخستین نظریه ها درباره رکودتورمی است. پس از آن با ادامه دوره های رکودتورمی و افزایش تعداد کشورهایی که اقتصاد آنها با این مسئله مواجه شد، اقتصاددانان سعی کردند تا به بررسی علل وقوع این پدیده بپردازند.
مکاتب پولی و پولگرایان دخالت دولت در اقتصاد را یکی از عوامل بروز پدیده رکودتورمی قلمداد کرده اند. آنها بیان کرده اند دخالت دولت در اقتصاد به بهانه کاهش بیکاری و اعمال سیاستهای انبساطی برای کاهش بیکاری منجر به چرخش منحنی فیلیپس شده و پس از آن، تورم در جامعه به وجود خواهد آمد. وقتی قیمتها افزایش مییابند، تغییر انتظارات قیمتی افراد جامعه کار راحتی نخواهد بود و چون قیمتها با انتظارات گذشته سازگار هستند و کماکان افزایش خواهند یافت. در این دوران سیاستهای انقباضی دولت، رکود را وسیعتر خواهند کرد.
راهکار این مکتب برای مقابله با رکودتورمی، برنامه ها تثبیت و بهبود فعالیتهای اقتصادی است. آنها معتقدند با ترکیب سیاستهایی که بر سمت عرضه کل تاثیرگذارند به همراه سیاست کنترل شدید عرضه پول، میتوان در متغیرهای اقتصادی ثبات ایجاد کرد و در عمل تورم را کاهش و بهرهوری را افزایش داد و با رکودتورمی مقابله کرد.
-
- مکتب کلاسیکهای جدید:
طرفداران مکتب کلاسیکهای جدید رکود و بیکاری را ناشی از یک وضعیت عدم تعادل موقتی و زودگذر دانسته و معتقدند عاملان اقتصادی با فعالیت خود خواهند توانست مجددا وضعیت تعادلی را به وجود آورند. (کرمی، حیدرپور، 1386 : صفحه 10)
در دهه 1970 لوکاس با معرفی الگوی خود و ضمن بهره گیری از فرضیه اطلاعات ناقص، به تبیین منبع بروز چرخههای اقتصادی پرداخت. پس از ناکارآمدی دیدگاه وی در تشریح چرخههای تجاری، سایر نظریهپردازان مکتب اقتصادی کلاسیکهای جدید، تغییرات فنی و تکنولوژی را علت بروز چرخههای تجاری و تورم معرفی کردند و در واقع این عامل را سبب پیدایش رکودتورمی معرفی کردند. (ساعدی، 1382 : صفحه 76)
این مکتب معتقد است که تنها از طریق افزایش موجودی سرمایه میتوان زمینه افزایش اشتغال را فراهم آورد و متغیرهای پولی صرفا سبب وخیمتر شدن اوضاع و تشدید رکودتورمی خواهند شد.
-
- دیدگاه مکتب کینزینهای جدید (نئوکینزینها) :
کینزینهای جدید بیماری رکودتورمی را زاییده ترکیبی از دو عامل عنوان کرده اند:
-
- پذیرش تمام عیار سیاستهای کینزی و انبساط کل هزینه های پولی، از طریق سیاستهای بودجهای و پولی، به هر اندازه که برای دستیابی به اشتغال کامل ضرورت دارد.
-
- افزایش توان و تمایل اتحادیه های کارگری، و سایر گروه های فشار انحصاری، در تلاش برای دستیابی به افزایش مقدار معینی در سطح زندگی، حتی اگر این افزایش از میزان رشد تولید واقعی فراتر رود. ( قبادی، رئیس دانا، 1368 : صفحه 332)
آنها اعتقاد دارند سیاستهای درآمدی، که توسط کینزینهای سنتی پیشنهاد شده است، مهمترین ابزار مبارزه با تورم است. اما این ابزار نیازمند تشکیلات دستمزدگذاری متمرکزی است و وجود چنین تشکیلاتی، با تخصیص بهینه منابع مغایرت دارد و نیازمند کنترل شدید و همه جانبه تشکیلات مرکزی بر نهادههای اقتصادی است.
در مقابل آنها پیشنهاد می کنند نهادهای متمرکز نظام یافته که با قوانین و مقررات کلی و یکنواخت سر و کار ندارند، شکل گیرند. این نهادها میتوانند بنابر شرایط ویژه هر صنعت، بخش یا منطقه، دستمزدها را کمتر یا بیشتر افزایش دهند و در این کار نیازهای گسترش اشتغال را مدنظر قرار دهند. ( قبادی، رئیس دانا، 1368 : صفحه 333)
-
- پساکینزینها[64] :
یکی از برجستهترین نظریه ها درباره رکودتورمی، نظریه تورم رهبری شده است که توسط لرنر[65] یکی از پساکینزینها مطرح شده است. بر اساس بررسیهای لرنر فشار تقاضا گرچه در قالب موارد موجب تورم است، اما در این مورد خاص نمیتواند عامل آن باشد. چون اگر تورم به علت تقاضای بیش از حد پدید آید، نمیتواند با رکود و بیکاری که حاصل تقاضای ناکافی است، به صورت همزمان رخ داده باشد. او بیان کرده که ریشه رکودتورمی از جای دیگری نشات میگیرد.
لرنر معتقد است ریشه این مسئله را باید در عملکرد سازمانهای متمرکز و نیرومندی جست که در عرصه جوامع سرمایهداری ظهور کرده اند. این موسسات توان آن را دارند که حتی در شرایط رکودی نیز منجر به افزایش سطح عمومی قیمتها شوند. (قبادی، رئیس دانا، 1368 : صفحه 328) از طرفی به دلیل آنکه دولتها توانایی کاهش قیمتها را ندارند، اقدامات پیشگیرانه آنها برای کاهش تقاضا می تواند وخامت اوضاع را بیشتر از قبل کند. با کاهش تقاضا، میزان فروش کاهش خواهد یافت و این امر منجر به کاهش سطح اشتغال و گسترش رکود خواهد شد. رکودهایی که اینچنین شکل میگیرند، نتایج فاجعهآمیزی را ایجاد خواهند کرد. از این رو دولتها برای کاهش دادن عواقب آن، اقدام به افزایش حجم مخارج کل با افزایش حجم پول، افزایش خریدهای خود، کاهش مالیات و … می کنند.
لرنر معتقد است، این اقدامات توسط دولتها، تنها راهکاری کوتاهمدت است و خود عاملی برای ایجاد دور باطل رکودتورمی خواهد بود. راهحلی که او برای خروج از رکودتورمی عنوان کرده است اجرای «سیاستهای درآمدی[66]» است. این سیاستها شامل اقدامات دولت برای کاهش دستمزدها و قیمتها، جلوگیری از افزایش دستمزدها بیش از بهرهوری و مقابله با افزایش قیمتها بیش از افزایش هزینهها است. او معتقد است بهوسیله این سیاست میتوان مارپیچ تورمی را کنترل و سپس با اتخاذ سیاستهای پولی و مالی مناسب، برای از بین بردن رکود و بیکاری اقدام کرد. ( قبادی، رئیس دانا، 1368 : صفحه 331)
-
- مکتب نهادگرایی:
نهادها قوانین بازی در یک جامعه هستند، یا به عبارتی سنجیدهتر قیودی وضع شده از طرف بشر هستند که روابط متقابل انسانها را با یکدیگر شکل می دهند. بنابراین نهادها سبب ساختارمند شدن انگیزه ها در مبادلات انسانی در زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خواهند شد. (نورث، 1385 : صفحه 19) و عملکرد اقتصادها را تعیین خواهند کرد. (نورث، 1385 : صفحه 214)
فرضهای رفتاری در نظریه نهادگراها بر اساس واقعیتهایی جامعه شکل گرفتهاند. در واقعیت اطلاعات افراد ناقص و ظرفیت ذهنی آنها برای پردازش اطلاعات محدود است. با توجه به این فروض، انسانها در هنگام مبادله، محدودیتهایی بر تعاملهای خود با دیگران وارد می کنند و ساختار مبادله را شکل می دهند. نهادها همواره کارا نیستند و نهادهای ناکارا میتوانند هزینه مبادله را افزایش دهند.
نهادها میتوانند منشا پیدایش نابرابری و عدم کارایی باشند. به طور مثال، قدرت چانهزنی در گروه های مختلف جامعه می تواند بر شکل گیری قوانین و نهادهای رسمی تاثیر بگذارد و اقتصاد را در معرض تغییرات گوناگونی قرار دهد. به طور کل، پیامد عملکرد نهادها با شکل و محتوای تاریخی نهادها سازگار است و آنها در اجتماع به طور متقابل بر یکدیگر اثر میگذارند. ویژگی خاص نهادها آن است که نهادها از یک کشو به کشور دیگر قابل انتقال نیستند. بنابراین هر کشور باید با بهره گرفتن از نهادهای غیررسمی خود مانند ارزشها و فرهنگهای اقتصادیاش، اقدام به حل معضلات اقتصادی خود کند و امکان اینکه راهکاری یکسان تعیین شود برای اینکه کشورها طی کنند تا به رفع مشکلات خود بپردازند، وجود ندارد.
راهکار نهادگرایان برای مقابله با معظلات اقتصادی استفاده از نهادهای رسمی و غیر رسمی موجود در جامعه است. وجود نهادهای نسبتا مولد و اطلاعات کمهزینه درباره خصلت عملکردی این نهادها، میتوانند انگیزهای قوی برای تغییرات اقتصادی در اقتصادهایی که عملکردی ضعیف دارند، به وجود آورد. (نورث، 1385 : صفحه 214)
نورث (1990) معتقد است که تاریخ مهم است. اهمیت تاریخ تنها به این دلیل نیست که میتوانیم از گذشته بیاموزیم، بلکه به این دلیل است که حال و آینده به واسطه تداوم نهادهای یک جامعه با گذشته پیوند دارند. گذشته انتخابهای امروز و فردا را شکل خواهد داد و گذشته را تنها در قالب حکایت تحول نهادی میتوان به خوبی شناخت. (نورث، 1385 : صفحه 13) اگر بتوان نشان داد که عملکرد امروز در گرو نهادهای تاریخی است، میتوان ریشه بسیاری از معضلات اقتصادی کشور را شناخت و سپس با برای حل آن مشکلات چارهای اندیشید.
قید و بندهای غیررسمی تاثیری ماندگار بر ساختار نهادی بر جای خواهند گذاشت. سنتهای کارآمد مانند سختکوشی، صداقت و درستی، به راحتی میتوانند هزینه مبادله را کاهش دهند. (نورث، 1385 : صفحه 215) اگرچه قوانین رسمی یک شبه در نتیجه تصمیم گیریهای سیاسی یا قضایی تغییر می کنند اما محدودیتهای غیررسمی یا نهادهای غیررسمی مانند سنتها، رسوم، اصول و قواعد رفتاری حتی در مقابل سیاستهای سنجیده و آگاهانه مقاومت زیادی خواهند کرد. در نتیجه وجود همین محدودیتهای فرهنگی است که گذشته را به حال پیوند خواهد زد و کلید تبیین مسیر تغییرات تاریخی را نیز در اختیار ما قرار میدهد. (رضاقلی، 1385 : صفحه 102) با توجه به اینکه بیثباتی، ناشی از فرایندهای داخلی اقتصادها است و پویایهای اقتصاد سرمایهداری که دارای ساختار مالی پیچیده و پیشرفته و در حال تغییر هستند، به توسعه شرایطی که باعث از هم گسیختگی، تورم غیرقابل کنترل و رکود شدید می شود، خواهد انجامید. اما نهادها میتوانند شرایطی را ایجاد نمایند که این از هم گسیختگی به طور کامل تحقق نیابند. نهادهای کارا و سیاستهای اقتصادی درست در تعامل با یکدیگر خواهند توانست بیثباتی را کاهش دهند. (مینسکی، 1391 : صفحه 15) مکتب نهادگرایی با فراتر رفتن از چارچوب بازار، تاثیر نهادهای بازاری را در فعالیتهای اقتصادی مورد بررسی قرار داده است و با توجه به اهمیت نهادهای اجتماعی و فرهنگی در عملکرد اقتصادی، تحولات نهادی را راهکار از میان بردن مشکلات اقتصادی معرفی کرده است و نهادگرایان معتقدند که در جوامعی که هزینه کسب اطلاعات کمتر باشد، سرعت تغییر بیشتر خواهد شد و اقتصاد سریعتر خواهد توانست به شناخت ریشه های مشکلات اقتصادی خود پی برده و برای حل آنها اقدامات لازم را انجام دهد.
2-7-5) دلایل بروز رکودتورمی:
فاسمع جوابِی
یسیرُ الإنسانُ نحوَ الکمالِ عندَما یشعرُ بأنّه هو الفضاءُ و لا حدَ له، و هو البحرُ بدونَ شواطیء، و أنّه النّارُ المتأجّجهُ دائماً، و النورُ الساطعُ أبداً، والریاحُ إذا هبّت أو إذا سکَنَت، و السحبُ إذا برقَت و أرعدَت و أمطرَت و الجداولُ إذا ترنَّمَت أو ناحَت، و الأشجارُ إذا أزهَرَت فِی الربیعِ أو تجرّدَت فِی الخریفِ، و الجبالُ إذا تعالَت، و الأدویهِ إذا انخفَضَت، و الحقولُ إذا أخصَبت أو أجدَبت. إذا شَعَر الانسانُ بّکُّلِ هذهِ الامورِ بلغَ منتصفً طریقِ الکمالِ.
از من میپرسندای برادر چه زمانی انسان کامل میشود و به کمال میرسد،
اکنون جواب مرا بشنو
انسان زمانی در مسیر کمال حرکت میکند که احساس کند که او فضایی بی نهایت است، و دریایی بدون ساحل است و براستی که او دائماً آتشی شعله ورست و برای همیشه نوری درخشان است، و ریاحیست هنگامیکه وزیدن گیرد و یا آرام گیرد، ابری باشد هنگام درخشش و رعد داشته باشد و ببارد و و نهرها یی باشد هنگامیگه میخروشند و درختانی باشد هنگامیکه در در بهاران شکوفه میدهند و در پاییز برگ ریزان دارند، و کوههایی باشد در هنگامیکه بالا میروند و درههایی به هنگامیکه فرو مینشینند و دشتهایی باشند به هنگامیکه سر سبز میشوند و یا خشک میشوند. هرگاه انسان همهی این امور را احساس کند به نیمهی کمال رسیده.
أمّا إذا شاءَ بلوغَ مججّهِ الکمالِ فعلیهِ إن شعرَ بِکیانِهِ، أن یشعرُ بأنّه الطفلُ المتکلُ علَی أمّهِ، و الشیخُ المسوؤلُ عَن عیالِه، و الشابُ الضائعُ بینَ أمانیهِ و غرامِهِ، و الکهلُ الذی یصارعُ ماضیهِ و مستقبلَهِ، و العابدُ فِی صومعتِهِ، و المجرمُ فِی سجنِهِ، و العالمُ بینَ کتبِهِ و اوراقِهِ، و الجاهلُ بینَ ظلمهِ لیلهِ و ظلمهِ نهارهِ و الراهبهُ بینَ ازهارِ إیمانِها و أشواکِ وحشتِها، والمومسُ بینَ أنیابِ ضعفُها و مخالبِ حاجتِها، والفقیرُ بینَ مرارتِهِ و امتثالِهِ، و الغِنی بینَ مطامِعِهِ و اذعانِهِ و الشاعرُ بینَ ضبابِ أمسائِهِ و شعاعدِ أسحارِهِ.
إذا استطاعَ الانسانُ أن یختبرَ و یعلمَ جمیعَ هذهِ الامورِ یَصِلَ إلی الکمالِ و یصیرُ ظلاًّ مِن ظلالِ اللهِ.(جبران:بدائع و طرائف؛بیتا: ۵۱-۵۲)
اما اگر بخواهد به کمال نهایی برسد پس برای او لازم است که بر بر کیانش متکی باشد و احساس کند که طفلی است که بر مادرش تکیه دارد و شیخ مسؤولیست نسبت به عیالش و جوانی سر در گم است در بین آرزوها و خسارتهایش، و پیریست که در گیر گذشته و آیندهی خویش است، و عابدیست در صومعه و مجرمیست در زندان، و دانشمندیست در بین کتابها و ورقههایش و نادانیست بین تاریکیهای شب و روز، و راهبیست در میان شکوفههای ایمانش و خارهای وحشتش. . . . و فقیریست در میان تلخیها و فرمانبرداریهایش، و ثروتمندی باشد در میان طمع ورزیهایش و شاعری باشد در میان مههایی عصر گاهی و پرتوهایی سحر گاهانش.
پس هرگاه انسان توانست بر تمامی این اُمورات آگاهی یابد و همه آنها را بداند به کمال میرسد و سایه ایی از سایههایی خدا میگردد. کمال عقلی و علمی از نظرجبران کمال واقعی ست. یاد آور حدیت پیامبر(ص)(إنّما یرتفعُ العبادُ غداً فی درجاتٍ. . . علی قدرِ عقولِهم) انساهها فردا(قیامت) بهاند ازه عقلشان بالا میروند(alseRag:net)
شرح: جبران معتقد است که انسان اگر بخواهد به کمال برسد باید مثل یک فضای بی نهایت و یک دریای بی ساحل از وسعت وجودی برخوردار باشد واحتمالا منظورش این است که داری شرح صدر باشد و مانند نوری درخشان وآتشی شعله ور باشد که وجودش مایهی روشنا یی و گرما برای دیگران باشد و مانند بادی باشد که هر گاه لازم باشد خشگمین شود و هر جا لازم باشد خشمش را فرو کش کند و همانند ابر باشد که هر چند رعد برق دار د اما از پشت رعدش بارش داشته باشد و باعث آسایش و آرامش اطرافیان خود گردد و همانند نهرها باشند که خروش سر میدهند و درختانی باشند که به هنگام بهار شکوفه سر میدهند عالم را از فیض خود بهره مند میسازند و در پاییز نیز برگهایشان ریخته میشود پس انسان نیز لازم است تا زمانیکه زنده است و مرگ به سراغش نیامده و برگریزانش نرسیده عالم را از فیض و برکات خود بهره مند سازد. و همانند کوه باشد گاهی بالا رود و در برابر دیگران عزت نفس خود را حفظ کند و در جایی که لازم باشد همانند درهها که نشست میکنند فرو تن باشد و همانند دشتها باشد به هنگام سرسبزی و خشکی.
اگر انسان به همهی اینها رسید در حقیقت به نصف کمال رسیده، اما اگر بخواهد به کمال نهایی برسد(إن شعَرَ بِکیانِه، أن یشعرَ بأنّه الطفلُ المتکلُ عَلَی امِّهِ )، توکلش بر ذات خدا همانند تکیه کردن یک کودک بر مادرش باشد یعنی به طور مطلق خود را نیازمند او بداند. و آنجایی که میگوید:«و شیخ مسؤولیست نسبت به عیالش و جوانی سر در گم است در بین آرزوها و خسارتهایش، و پیریست که در گیر گذشته و آیندهی خویش است، و عابدیست در صومعه و مجرمیست در زندان، و دانشمندیست در بین کتابها و ورقههایش و نادانیست بین تاریکیهای شب و روز، و راهبیست در میان شکوفههای ایمانش و خارهای وحشتش. . . . و فقیریست در میان تلخیها و فرمانبرداریهایش، و ثروتمندی باشد در میان طمع ورزیهایش و شاعری باشد در میان مههایی عصر گاهی و پرتوهایی سحر گاهانش.
پس هرگاه انسان توانست بر تمامی این اُمورات آگاهی یابد و همه آنها را بداند به کمال میرسد و سایه ایی از سایههایی خدا میگردد.»
نگارنده بر این باور است که: از این مفاهیم میتوان چنین تعابیری را بر داشت نمود که به طور کلی انسان باید سردی و گرمیهایی زیادی از روزگار را چشیده باشد تا به کمال برسد و تکامل او در حدی باشد که حالت همه انسانهای رنج کشیده را بفهمد و همه آنها را با دردها و رنجهای متفاوت درک کند و کمالات و تجربیاتش با ایمانش با هم درآمیخته باشد. در آن صورت است که میتواند سایه ایی از سایههای خدا شود.
جبران در این مقاله به صراحت کمال و قُرب إلی الله و به طور کلی خدایی شدن را جزیی از خدا شدن و یا سایه ایی از خدا شدن میداند و راه رسیدن به آن را نیز کمال عقلی میداند.
اکثر مقالات و نوشتههایی اعتقادی جبران مثل همین « کمال » ، « دمعه و ابتسامه» و یا مقالهی الله که جبران در آن خود را بسیا ر نزدیک به خدا میداند و دیگر نوشتههای او گواه بر این است که مراد حقیقی جبران همان ذات اقدس الهی بوده و مرادی غیر از او در دل جبران جای ندارد همچنین به حیات بعد از مرگ و باز گشت به سوی خدا نیز معتقد بوده و همانطور که در گفتههای او پیداست به حقانیت نبوت هم ایمان داشته و کسی نمیتواند منکر این حقایق شود چرا که نوشتههای جبران سند معتبریست بر این ادعا. در حقیقت جبران به اصول کلی ادیان آسمانی چون توحید، عدل، و معاد ایمانی بدون تردید داشته است.
شاید یکی از مسائلی که باعث شده بسیاری او را ملحد بدانند همین مسئلهای تکثرگرایی دینی وی بوده که در این رساله سعی بر این شده که حتی المقدور دقت لازم به عمل آمده باشد و این بخش از اندیشهی جبران به دقت مورد بررسی قرار گرفته شود و سپس با اندیشهی میزیاده که هم کیش و هم وطن جبران بوده مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد.
۵-۱-۴ جبران وتقابل با انحصارگرایی
انحصارگرایی نقطهی مقابل تکثرگرایی است که رستگاری انسان را در گرو پیروی از یک دین و آیین خاص میداند. تقابل با انحصارگرایی در اندیشهی جبران از آنجا آشکار میگرددکه وی را در مقابل انحصارگرایی قرار میدهد. جبران نه تنها سعادت و رستگاری را مختص به یک دین خاص نمیداند، بلکه با بیان تمیثیلهایی چون ومیض البرق به تقابل با انحصارگرایی میپردازد هم اکنون به بررسی تمثیلی از جبران که وی را در تقابل با انحصارگرایی قرار میدهد میپردازیم:
ومیضُ البرقِ
کانَ ذات یوم عاصف، أسقف مسیحیّ فی کنیستِهِ الکبری، وجاءَته امرأهٌ غیرَ مسیحیهِ، و وقَفَت أمامَه، وقالَت: «لستَ مسیحیهً. هل لی أن أخلصَ مِن نارِ الجحیمِ »
حملقَ الأسقفُّ فِی المرأهِ، وأجابَ: «لا ! لیسَ ثمهُ منِ خلاصِ إلا لأولئک الّذی تعمدوا بالماءِ و الروحِ ».
وفیما هو یتکلّمُ انقضَت مِن السماءِ صاعقهٌ عَلَی الکنیسهِ الکبری، و دَوَی الرعدُ، واندلَعَت النارُ فِی الکنیسهِ و مَلأَت أرجاءَها.
وأقبلَ رجالُ المدینهِ مسرعینَ. وخلّصوا المرأهَ، ولکن الأسقفَ کانَ قد اِحترقَ. وقَضَی طعماً للنارِ.(جمیل؛ ۳۸۴:۱۹۹۴)
ترجمه:یک روز طوفانی، اسقفی مسیحی در کلیسای بزرگش نشسته بود که زنی غیر عیسوی داخل شد، مقابل او ایستاد و گفت:
« من عیسوی نیستم. آیا از آتش دوزخ در امان خواهم بود و رستگار خواهم شد؟»
اسقف به زن نگاهی کرد و گفت:
« نه. . . رستگاری فقط ازآن کسانی است که بر این اعتقاد تعمیده شده باشند.»
در همان هنگام که صحبت میکرد، شیئی آتشین با صدایی رعدآسا از آسمان روی کلیسای اسقف افتاد.
اهالی شهر دوان دوان به آنجا رفتند. مردم، زن را سالم و اسقف را در حالی که طعمه آتش شده بود دیدند.
شرح:شرح این تمثیل بدین گونه است که: اسقفی که معتقد به این بود که سعادت و رستگاری فقط از آن کسی است که عیسوی(مسیحی) باشد خود مورد خشم و غضب آسمانی قرار گرفت اما آن زن غیر عیسوی در امان ماند و گزندی به او نرسید در حقیقت جبران در این تمثیل میخواهد بگوید کهای بسا کسی که بپندارد راه و شریعت خودش درست است و و تنها پیروان آیین مورد نظر او سزاوار رستگاری هستند و مسیر دیگران اشتباه و شایستهی رستگاری نمیباشند بلکه مستحق مجازات هستند خودش مورد خشم و غضب آسمانی قرار بگیرد و هلاک گردد. به نظر میرسد که او با بیان چنین تمثیلهایی خواسته به مقابله با انحصار گرایان که جناح مخالف تکثر گرایان هستند بپردازد. بدون شک هدف جبران از خلق چنین تمثیلی دادن هشدار به مسیحیان متعصب بوده.
۵-۱-۵٫ حقیقت یابی در چهار چوب تساهل و تسامح
نگارنده با مطالعه برخی از آثار جبران بر این باور است که جبران معتقد بوده با توجه به اینکه اختلاف اساسی ادیان و مذاهب مختلف، اختلاف در درک صحیح حقیقت است لذا جبران خلیل جبران با روحیهی تکثرگرایی خود میکوشد که با تمثیلهایی چون «المسأله» بین ادیان و مذاهب مختلف در درک حقیقت تفاهم و مسالمت ایجاد نمایید.
تمثیل «المسأله » که یاد آور شعر حافظ شیرازی میباشد
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
المسأله
تلاقَی فیلسوفانِ، قبلَ نحوَ مِن ألفِ سنهٍ، فوقَ منحدرٍ مِن لبنانَ، فقال أحدَهما لِلآخرِ: «إلی أینَ أنتَ ذاهبٌ؟ ».
أجابَ الآخِرُ: «انا أبحثُ عَن عینِ الصبا الّتی اَعرفُ انّها تنبعُ وسطَ هذهِ الروایی. وقد عَثَرت عَلَی کتاباتٍ تنبیء أن تلک العینِ تتألَقُ تألّقَ الزهرهِ معَ الشمسِ. وأنتَ عمَّ تبحثُ؟ ».
أجابَ الأولُ: «أنا أبحثُ عَن سرِّ الموتِ.»
وأدرک حینذاکَ کلّ مِن الفیلسوفینِ أن الآخرَ ینفصُه الشیءَ الکثیرَ مِن المعلمِ، عَلَی سعهِ معرفتِهِ، وراحا یتنازعانِ، ویتهمُ کلُّ منهما الآخرَ بِالعماوهِ الروحیهِ.
وفیما کانَ الفیلسوفانِ یصخبانِ صخبَ الریحِ، مرَ بِهما غریبٌ کانَ یحسبُه أهلَ قریتِهِ ساذجاً، مسکیناً لا یدرکُ شیئاً، ومذ سَمِعَ الجدالَ الصاخبَ الّذی یرتفعُ مِن جانبِ الرجلینِ، وَقَف برهه یصغی إلی حجهِ کلِّ منهما.
ثمَّ اقتربَ منهما وقالَ: «یبدو أنکما، یا صاحبّی تنتمیان معاً الی مدرسهٍ فلسفیهٍ واحدهٍ، فأنتما تتحدثانِ عَن شیءٍ واحدٍ، ولکنَ بکلماتٍ مختلفهٍ. إنّ أحدَکما یَبحَثُ عَن عینِ الصبا، والآخرُ یَبحَثُ عَن سرِّ الموتِ، وهما فِی الحقیقهِ شیءٌ واحدٌ، وهذا الشیءُ نفسه یقیم فیکما معاً. »
واِبتعدَ الغریبُ عَنهما، وهو یقولُ: «وداعاً أیّها الحکیمانِ ! » وفیما کانَ یدیرُ ظهره منصرفاً، سَمِعَ و هو یضحکُ ضحکهًهادئهً. ونَظِرَ الفیلسوفانِ کلّ منهما للآخرِ فی صمتِ لحظهً، ثمَّ ضحکاً أیضاً، وقالَ أحدُهما لزمیلِهِ: حسنٌ! ألا یُحسِنُ بِنا الآنَ أن نمشیَ ونبحثُ معاً؟ »(جمیل؛ ۴۱۴:۱۹۹۴)
ترجمه: هزار سال پیش، دو نفر فیلسوف همدیگر را در دامنهی کوهی از سر زمین لبنان دیدند. اولی گفت:
«کجا میروی؟»
دومی گفت:
«در جستجوی چشمهی جوانی هستم که به خوبی میدانم بین این تپههاست. من، دستنوشتهای یافته ام که از آن چشمهی شکوفه دار نوشته است. . . تو در جستجوی چیستی؟»
اولی گفت:«من راز مرگ را جستجو میکنم.»
آن گاه هر دو فیلسوف شروع کردند به رد کردن علم و دانش دیگری و نا آگاهی در مورد آن چه که دیگری نمیداند. درهمان حال که صدای آنها به هوا بلند شده بود، غریبهای – که به نظر روستائیان آدمی ساده لوح میآمد – از آنجا عبور میکرد. وقتی آن صدا و داد و فریاد را شنید نزدیک شد، اند کی ایستاد و به بحث و مجادلهی آنها گوش داد. پس از مدتی نزدیکتر شد و رو به آنها کرد و گفت:«ای مردان خوب. . . به نظر میرسدهر دوی شما از فلاسفه هستید و از یک چیز صحبت میکنید، فقط اختلاف شما در ادای کلام میباشد.
یکی فردای چشمهی جوانی و دیگری فردای کار مرگ ؛ به راستی هر دو یکی میباشند و آنها در وجود هر دوی شما نهفته است.»