از آنجاییکه F محاسبه شده بزرگتر از F جدول است فرضیه صفر رد می شود و نتیجه می گیریم که اختلاف بین میانگینهای گروه های مورد مطالعه از نظر آماری معنی دار است .
( ۰۰۰۱/۰= P ؛ F= 20/916 ).برای اینکه مشاهده شود بین کدام جفت از میانگینها اختلاف معنی داری وجود دارد از آزمون تعقیبی توکی استفاده شده است.
فرضیه های فرعی:
فرضیه فرعی اول :
آموزش هوش هیجانی موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود.
فرضیه فرعی دوم :
آموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود.
فرضیه فرعی سوم :
آموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود.
جدول ۶-۴ : اطلاعات مربوط به پیگیری تست توکی (HSD ) در خصوص تفاوت بین میانگین متغیر کیفیت زندگی
شاخصها
گروه های مقایسه شده
تفاوت میانگینها
خطای استاندارد برآورد
سطح معنی داری
گروه کنترل وگروه آموزش هوش هیجانی
۱۳۳/۹
۵۳۰/۱
۰/۰۰۰۱
گروه کنترل و گروه آموزش شیوه های مقابله با استرس
۲۶۷/۱
۵۳۰/۱
۰/۰۰۰۱
گروه آموزش شیوه مقابله با استرس و هوش کلی
۲۶۷/۱
۵۳۰/۱
۶۸۸/۰
همانطوریکه جدول فوق نشان می دهد هوش هیجانی و و شیوه های مقابله با استرس موجب افزایش کیفیت زندگی شده است اما بین هوش هیجانی و شیوه های مقابله با استرس در افزایش کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود نداشته است. بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد . (۰/۰۰۰۱ =P) اما بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس تفاوت معنی داری وجود ندارد (۶۸۸/۰ =P) بنابراین با توجه به اطلاعات جمع آوری شده با ۹۵% اطمینان نتیجه می گیریم که آموزش هوش هیجانی و آموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود .
**فرضیه های مربوط به شاخص های کیفیت زندگی:
فرضیه کلی شاخص اول(حیطه روانشناختی کیفیت زندگی)
آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حیطه روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود.
جدول ۷ -۴: اطلاعات توصیفی گروه های آزمایشی با توجه به متغیر حیطه روانشناختی کیفیت زندگی
متغیر
فراوانی
میانگین
انحراف استاندارد
خطای استاندارد
گروه آموزشی هوش هیجانی