ساپاچت چانسارن ۲۰۰۹، در تحقیقی تحت عنوان رابطه کارایی بانکهای تجاری در تایلند با رویکرد DEA به بررسی کارایی ۱۳ بانک تجاری تایلند بین سالهای ۲۰۰۳-۲۰۰۶ با روش DEA پرداخته است. در این پژوهش یک ورودی تعداد پرسنل و دو خروجی درآمد بهره و سایر درآمدها برای محاسبه DEA در نظر گرفته شده است و از بازده ثابت به مقیاس در محاسبات کارایی استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که کارایی بانکها با رویکرد عملیاتی در حالی که به تدریج رشد میکنند بسیار بالاست و میانگین کارایی آنها در هر سال بالای ۹۰% بوده است و بانکهای تجاری با سابقه به رقابت با مؤسسات جدید تاسیس برآمدند و به طور میانگین نسبت به این مؤسسات کاراتر نشان دادهاند (ساپاچت چانسارن،۲۰۰۹،۶۸-۵۳).
چن، گرگوریوس، روچ ۲۰۰۹، در پژوهشی با عنوان تداوم بهرهوری بانک و صرفه جوییهای مدیران عامل بانکها با بهره گرفتن از تحلیل پوششی دادهها عنوان کردند که عملکرد مدیران عامل بانکهای ایالات متحده و صرفه جویی آنها را بررسی کردهاند. روش تحلیل پوششی دادهها برای اندازه گیری عملکرد سالانه مدیران عامل در طول دوره ۱۹۹۷-۲۰۰۴، استفاده شده و نشانههایی دال بر اینکه بهترین عملکرد مدیران عامل که دارای نمره بهرهوری تحلیل پوششی دادهها یک باشند نتیجه بهتری دارند نسبت به مدیران عامل که عملکرد خوبی ندارند ولی نمره بهرهوری تحلیل پوششی دادهها بیشتر از یک میباشد. نمره کارایی تحلیل پوششی دادهها ابزاری بسیار مفید برای پیش بینی نتایج عملکرد مدیران عامل است حتی پس از تنظیم اندازه شرکت به ابزاری برای جبران کردن عملکرد مدیران اجرایی شرکت تبدیل شده است. علاوه بر این، در مییابیم که نمرات بهرهوری تحلیل پوششی دادهها مدیران عامل در طول مدت زمان کاهش مییابد. به نظر میرسد که مدیران عامل با عملکرد مثبت بر مبنای سالانه تداوم دارند اما شواهدی کمی هم مبنی بر تداوم چند زمانه آنها وجود دارد. نتایج این مطالعه میتواند به عنوان یک معیار برای مدیران عامل که مایل به ارزیابی عملکرد خود نسبت به مدیران همسان خود هستند استفاده شود، و به عنوان ابزاری جدید برای اندازه گیری عملکرد مدیران عامل شرکتها به کار رود (چن، گرگوریوس، روچ، ۲۰۰۹،۱۵۶۱-۱۵۵۴).
محمد مصطفی ۲۰۰۹، در تحقیقی «با عنوان مدل سازی بهرهوری از بانکهای برتر عربی: تحلیل پوششی دادهها -روش شبکه عصبی» بیان میکند که هدف از این تحقیق ارزیابی بهرهوری از بانکهای برتر عربی با بهره گرفتن از دو روش کمی تحلیل پوششی دادهها و روش شبکه عصبی است. در این مطالعه از شبکه عصبی احتمالی (PNN) و مدل BCC تحلیل پوششی دادهها و روشهای آماری برای طبقه بندی مدل سازی و طبقه بندی بهرهوری نسبی بانکهای عربی استفاده میکند. شاخصهای دقت برای ارزیابی صحت طبقه بندی مدلها استفاده میشوند. نتایج نشان میدهد که دقت پیش بینی مدل شبکه عصبی کاملاً شبیه نتایج آماری میباشد. این مطالعه نشان میدهد که مدل شبکه عصبی به علت استحکام و انعطاف پذیری الگوریتم خود قابلیت زیادی برای طبقه بندی بهرهوری نسبی بانکها دارد. از منظر سیاست گذاری، این مطالعه بر اهمیت اقتصادی تشویق افزایش بهرهوری در سراسر صنعت بانکداری جهان عرب تاکید دارد (محمد مصطفی،۲۰۰۹،۳۲۰-۳۰۹).
چه، ونگ، چانگ ۲۰۱۰، در پژوهشی با عنوان روش AHP فازی و روش DEA برای ساخت تصمیمات وام بانکی برای شرکتهای کوچک و متوسط در تایوان بیان کردند که در حال حاضر با توجه به رقابت میان مؤسسات مالی تایوان که شدیدتر شده، هر یک از بانک نه تنها به ارائه خدمات متنوع، بلکه به جذب مشتریان با قیمت پایین توجه میکنند. با این حال، مشکل اشتقاق ممکن است توسط بانک قابل کنترل نباشد – درصد بالایی از مشکل در سررسید وامها قرار دارد. با توجه به آمار توسط دفتر شرکتهای کوچک و متوسط در بخش اقتصادی، بیش از ۹۰ درصد از شرکتهای تایوان شرکتهای کوچک و متوسط هستند که سهم منابع مالی خود را به ۳۰٪ از وام تخصیص دادهاند. این تأثیر قابل توجهی در حفظ بانک و کسب و کارهای وام دار دارد. بنابراین، این مقاله تحقیقاتی در شرکتهای کوچک و متوسط، با بهره گرفتن از فرایند سلسله مراتبی تحلیلی فازی (FAHP) برای انتخاب شاخصهای مهم در ارزیابی وام گیرندگان، ایجاد سازوکار کارآمد تصمیم گیری وام گیرندگان با وزن و تحلیل پوششی دادهها (DEA)، و حفاظت موثر در برابر نسبت بالایی از وامهای سررسیده انجام میدهد. مطالعه موردی اثر بخشی روش پیشنهادی را نشان میدهد (چه، ونگ، چانگ،۲۰۱۰،۷۱۹۹-۷۱۸۹).
فتهی، پاسیوراس ۲۰۱۰، در تحقیق با عنوان ارزیابی بهرهوری بانکی و عملکرد با پژوهشهای عملیاتی و تکنیکهای هوش مصنوعی بیان کردند که این پژوهش یک بررسی جامع از ۱۹۶ مطالعه که پژوهش عملیاتی (OR) و تکنیک هوش مصنوعی (AI) در ارزیابی عملکرد بانک به کار بردهاند میباشد. ابتدا کاربرد های متعدد تحلیل پوششی دادهها که روشی پر کاربرد است در تحقیق در عملیات است را بررسی کردیم. سپس برنامه های کاربردی از تکنیکهای دیگر مانند شبکه های عصبی، پشتیبانی از ماشین برداری، تصمیم گیری چند معیاره که در سالهای اخیر در مطالعات پیش بینی شکست بانک و ارزیابی اعتبار بانک و کارایی پایین مورد استفاده قرار گرفتهاند (فتهی، پاسیوراس،۲۰۱۰،۱۹۸-۱۸۹).
یانگ، وانگ، لیو، اسنیور ۲۰۱۰، در تحقیقی با عنوان ترکیب ارزیابی عملکرد بانکی و برنامه ریزی مدیریتی با بهره گرفتن از ترکیب کمینه به نقطه مرجع – رویکرد تحلیل پوششی دادها بیان کردند که هدف از ارزیابی عملکرد گذشته و تعیین اهداف آینده برای سازمانهایی مانند یک شعبه بانک برای درک این است که آن شعبه در مقایسه با رقبای خود در کجا قرارمی گیرد و چگونه میتواند بهرهوری نسبی در عملیات خود را در مقایسه با بهترین شعب بهبود بخشد. با این حال، اهداف عملکرد آینده ممکن است مستبدانه توسط رئیس دفتر تنظیم و به این ترتیب میتواند برای شعبه غیر واقعی و غیر قابل دستیابی باشد. رویکرد استفاده از ترکیب کمینه به نقطه مرجع – رویکرد تحلیل پوششی دادهها (HMRP-DEA) برای یکی کردن مقدار قابل قضاوت مدیران شعبه و روسای بخشها و برای جستجوی بهترین رجحان (MPS) در امتداد مرز کارا برای هر یک از شعب بانک مورد بررسی قرار میگیرد. روش HMRP-DEA متشکل از سه مدل کمینه است، از جمله مدل نقطه فوقالعاده ایده آل، مدل نقطه ایده آل و مدل کوتاهترین مسیر، که تصمیم و فضاهای هدف را با هم ترکیب میکنند، و تنها در نقاط مرجع خود و وزنها از یکدیگر متفاوت هستند و ثابت میشود که معادل با مدل دوگانه DEA خروجی مدار میباشند. این مدل هم به صورت تحلیلی و گرافیکی در این پژوهش با بهره گرفتن از یک مطالعه موردی آزمایش شده، بینش بی سابقه ای را از ادغام بهرهوری و تجزیه و تحلیل تجاری فراهم میکند. رویکرد HMRP-DEA از DEA به عنوان یک ابزار ارزیابی عملکرد گذشته و روش نقطه مرجع کمینه به عنوان یک ابزار برنامه ریزی برای پیش بینی عملکرد آینده و تنظیم هدف استفاده میکند. بنابراین، رویکرد HMRP-DEA وسیله جایگزین برای هدف گذاریهای واقعبینانه و تخصیص بهتر منابع را فراهم میکند. این روش با بررسی جزئیات عملکرد چهارده شعبه از یک بانک بینالمللی در منطقه منچستر بزرگ مورد بررسی قرار گرفته است (یانگ، وانگ، لیو، اسنیور،۲۰۱۰،۱۵۱۸-۱۵۰۶).
الوکان، آتیثی ۲۰۱۰، در تحقیق با عنوان ارزیابی بهرهوری مستقل-وابسته و اندازه گیری خاص روش تحلیل پوششی دادهها: کاربرد در پروژه حمایت شده بانک جهانی بیان میکنند که ما بهرهوری واحد های تصمیم گیری واحد را در پروژه حمایت شده بانک جهانی در مقابل خطر اجتماعی کاهش پروژهها (SRMP) در ترکیه از طریق وابسته- مستقل و اندازه گیری خاص روش تحلیل پوششی دادهها ارزیابی میکنیم. نتایج پیشنهاد میکند که از طریق وابسته به زمینه و اندازه گیری خاص روش تحلیل پوششی دادهها نقشهای مختلف در یک سازمان مانند تنظیم اهداف قابل دسترسی برای واحد های تصمیم گیری واحد، تعیین اهداف بلند مدت و کوتاه مدت برای واحد های تصمیم گیری واحد به طور جداگانه، گروه بندی واحد های تصمیم گیری واحد و بهبود رقابت داخلی بین واحد های تصمیم گیری واحد دارد. چهار دستاورد اصلی این مطالعه میتوان به شرح زیر خلاصه گردد :
۱٫کاربرد مطالعه که از طریق وابسته به زمینه و اندازه گیری خاص روش تحلیل پوششی دادهها در پروژه حمایت شده بانک جهانی در مقابل خطر اجتماعی کاهش پروژهها برای افزایش اثربخشی این پروژه.
-
- به تشریح برخی از نتیجه گیریهای مدیریتی مهم وابسته - مستقل روش DEA خوشه بندی میپردازد.
-
- روش جایگزین برای امتیازات جاذبه از محاسبات در مورد تشکیل گروه های برون زا پیشنهاد میکند.
-
- این مطالعه رویکرد اندازه گیری خاص متغیرهای مستقل-وابسته را با روش تحلیل پوششی دادهها پیشنهاد میکند و به کار میبندد (الوکان، آتیثی،۲۰۱۰،۸۳-۶۸).
اکن و کله ۲۰۱۱، در تحقیقی با عنوان اندازه گیری عملکرد شعب بانک با بهره گرفتن از تحلیل پوششی دادهها بیان نمودهاند که هدف از این مطالعه توسعه یک مدل عملکردی برای اندازه گیری بهرهوری نسبی و قابلیتهای بهبود بالقوه شعب بانکها با شناسایی نقاط قوت و ضعف میباشد. هدف دیگر این پژوهش این است که به بررسی جنبه های تولید و سود دهی شعب بانک پرداخته شود. در این پژوهش ۱٫هزینه های پرسنلی ۲٫هزینه های عملیاتی ۳٫وامهای زیان ده به عنوان شاخصهای ورودی و ۱٫تقاضای سپرده ۲٫زمان سپرده ۳٫تقاضای سپرده FX 4.زمان سپرده FX 5.وامهای تجاری ۶٫وامهای مصرفی ۷٫تعداد کل تراکنشها ۸٫درآمد خالص حاصل از بهره ۹٫درآمد با بهره به عنوان شاخصهای خروجی استفاده شده و از مدل CCR برای حل مسئله استفاده شده است. سپس بر اساس هر دو رویکرد تولید و سودآوری، ویژگیهای بهرهوری شعب، با توجه به اندازه و مناطق گروه بندی شدهاند، که دارای گرایشهای مشابه میباشند. در هر دو تجزیه و تحلیل، آشکار است که اندازه شعبه و مقیاس کارایی به یکدیگر مرتبط هستند. همان طور که اندازه شعب افزایش مییابد مقیاس بهرهوری نیز افزایش مییابد و بعد از بیشترین مقیاس بهرهوری، اگرچه اندازه افزایش مییابد اما بهرهوری را کاهش میدهد. شعب خیلی کوچک و خیلی بزرگ نیاز به توجه ویژه دارند. تولیدات و سود بهرهوری در دو مقیاس است که نشان دهنده از خصوصیات عملکردی شعب میباشد. هر منطقه نیاز به تغییرات مختلف دارد. شعب با بهرهوری تولید کم و سود کم باید به سمت بهرهوری تولید بالا و منطقه سود بالا تکامل یابند (اکن و کله،۲۰۱۱،۹۰۱-۸۸۹).
پارادیا، روت، هیان ژو ۲۰۱۱، در تحقیقی با عنوان ارزیابی دو مرحله بهرهوری شعبه بانک با بهره گرفتن از تحلیل پوششی دادهها، دو انگیزه اصلی برای این مقاله بیان کردند: (۱) نیاز به پاسخ درباره اغلب نتایج مطالعات بهرهوری رد شده به وسیله مدیریت که آنها ادعا میکنند که یک تک ارزیابی نمیتواند به طور کامل واحدهای عملیاتی با ماهیت چند وظیفه ای را منعکس کنند. (۲) جزئیات ارزیابی عملکرد شعب بانک به طور قابل قبول هنوز برای مدیران صف و مدیران ارشد اجرایی مورد نیاز است. آنها مواردی مانند ۱٫توازن نقدی ۲٫داراییهای ثابت / سود ۳٫دیگر بدهیهای ۴٫وامهای خالص غیر اجرای ۵٫هزینه های کارکنان ۶٫هزینه اشغال / کامپیوتر ۷٫زیان وام ۸٫هزینه متقابل ۹٫دیگر هزینهها ۱۰٫اقلام متفرقه به عنوان ورودیهای مدل خود و ۱٫مدیریت دارایی ۲٫وام مسکن ۳٫وامهای مصرفی ۴٫وامهای تجاری ۵٫سپرده های تجاری ۶٫سپرده های مصرفی ۷٫کارمزد را به عنوان خروجی در مدل خود وارد کردهاند و از روش BCC برای حل مدل استفاده کردهاند. آنها طور همزمان روش دو مرحله ای تحلیل پوششی دادهها را برای الگو برداری عملکرد واحدهای عملیاتی را در طول ابعاد مختلف توسعه داده (برای مدیران صف) و مدل اندازه گیری Slacks-Based برای اولین بار بهرهوری بدست آمده از مرحله اول را جمع کرده و شاخص عملکرد مرکب برای هر واحد تولید میشود. این روش با بهره گرفتن از داده های یک بانک بزرگ کانادایی با ۸۱۶ شعبه در سراسر کشور آزمون شده است. سه بعد مهم عملکرد شعب ارزیابی شده عبارتند از: تولید، سودآوری و واسطه گری. این رویکرد واقعیت روش ارزیابی عملکرد را بهبود میبخشد و مدیران شعب را قادر میسازد به وضوح نقاط قوت و ضعف در عملیاتهای خود را شناسایی کنند. محدوده شعب کارا و اثرات موقعیت جغرافیایی و اندازه بازار بر عملکرد شعب نیز بررسی شده است. در این رویکرد ارزیابی عملکرد چند بعدی ممکن است، مدیریت را در پذیرش DEA به عنوان ابزاری در کسب و کار واقعی را بهبود بخشد (پارادیا، روت، هیان ژو،۲۰۱۱،۱۰۹-۹۹).
۲-۱۵-۱-۲ مقالات چاپ شده در مجلات داخلی
حسین زاده لطفی فرهاد ۱۳۸۴، در این مقاله با عنوان ۵ شاخص بهرهوری هزینه در بانک و کاربردی از تحلیل پوششی دادها با توجه به شاخص بهرهوری مالمکوئیست شاخصی برای تعیین پیشرفت و پسرفت هزینه یک واحد ارائه شده است. این شاخص با بهره گرفتن از تغییرات مرز هزینه حاصل از ورودی واحدها و تغییرات کارایی هزینه ای آنها تعریف شده، شاخص بهرهوری مالمکوئیست هزینه نامیده شده است. محاسبه مقادیر کارایی و فاصله هر واحد تا مرز هزینه با بهره گرفتن از تکنیکهای برنامه ریزی خطی و تحلیل پوششی دادهها صورت میگیرد. با این شاخص میزان پیشرفت و یا پسرفت سود حاصل از تولید ورودی هر واحد مورد ارزیابی قرار گرفته و اطلاعات مدیر را در این رابطه افزایش میدهد (حسین زاده،۱۳۸۴).
محمد علی افشار کاظمی ۱۳۸۵، در مقاله ای با عنوان ارزیابی کارایی نسبی شعب بانک توسعه صادرات ایران با مدل تحلیل پوششی دادهها بیان میکنند که هر سازمان به منظور آگاهی از میزان فعالیتهای زیرمجموعههای خود، به یک نظام ارزشیابی برای سنجش این مطلوبیت نیاز دارد. بانکها نیز به عنوان یک سازمان از این قاعده جدا نیستند. اما بررسی روشهای موجود ارزیابی عملکرد بانکی نشان میدهد که این روشها به نوعی تجربی و دربردارنده یک رشته نسبتهای مالی هستند که به علت عدم استاندارد و ناهمگونی فعالیتهای بانکها، نتایج آنها در شعبههای مختلف درخور مقایسه نیست. از اینرو، امروزه از فنون جدیدی برای ارزیابی عملکرد بانکها استفاده میشود که یکی از کاربردیترین آنها تکنیک تحلیل پوششی دادهها است. هدف اصلی آن، مقایسه و ارزیابی تعدادی از واحدهای تصمیمگیرنده مشابهها است که مقدار ورودیهای مصرفی و خروجیهای تولیدی متفاوتی دارند.
در این تحقیق برای ارزیابی کارایی نسبی شعبههای بانک توسعه صادرات ایران، از دو مدل پایهای تکنیک تحلیل پوششی دادهها (مدل CCR و BCC با ماهیت خروجی) استفاده شده و پس از مشخص کردن شعبههای ناکارا، راهکارهایی نیز در زمینه کارا کردن شعبههای ناکارا ارائه شده است (افشار کاظمی،۱۳۸۵،۴۸-۴۲).
لیلی جوانمردی ۱۳۸۶، در مقاله ای با عنوان ارزیابی کارایی شعب بانک پارسیان با بهره گرفتن از روش تلفیقی داده کاوی و تحلیل پوششی دادهها اشاره دارد که تعیین عوامل موثر بر کارایی در هر سازمانی میتواند کمک شایانی به مدیران سازمان در بهبود سازمان نماید. یکی از مهمترین سرمایه های یک سازمان، نیروی انسانی آن است. در سالهای اخیر توجه به نیروی انسانی در سازمانها، بخش عظیمی از زمان و سرمایه سازمانهای پیشرو را به خود اختصاص داده است. موفقیت یا شکست سازمان، بستگی کامل به چگونگی جذب و نگهداری منابع انسانی آن دارد. در مورد بانکها هم چنین وضعیتی وجود دارد. اگر چه، کارایی شعب بانکها به عوامل مختلفی بستگی دارد، اما یکی از مهمترین عوامل وضعیت نیروی انسانی شعب میباشد. با بررسی شاخصهای نیروی انسانی موثر بر سودآوری از قبیل: سن، جنس، تحصیلات، سابقه کار، حقوق و مزایای کارکنان و … میتوان رابطه کارایی با شاخصهای نیروی انسانی را شناسایی کرد. در این تحقیق سعی شده است با معرفی یک الگوریتم هوشمند، چگونگی ساخت یک سیستم خبره، با شناسایی مهمترین عوامل تأثیرگذار بر کارایی واحد های تصمیم (در گروه مورد مطالعه) بررسی شده و سپس الگوریتم پیشنهادی در مورد مطالعاتی شعب بانک پارسیان پیاده سازی شده است. با انجام این الگوریتم، وضعیت کارکنان شعب بانک پارسیان، جهت کشف الگوهای موثر بر کارایی بررسی شده و عوامل تأثیرگذار بر کارایی شعب و روندهایی که تا کنون ناشناخته بوده است، استخراج گشته و نهایتاً یک سیستم خبره جهت استفاده مدیران طراحی شده است. برای کشف الگوهای پنهان و غیر بدیهی موجود بین وضعیتهای مختلف شاخصهای پرسنل با کارایی، از دو ابزار داده کاوی و تحلیل پوششی داده استفاده شده است. با بهره گرفتن از این اطلاعات و دانش بدست آمده، سیستمهای پشتیبانی تصمیم مبتنی بر مدلهای شبکه عصبی برای پیشبینی کارایی شعب در حالات مختلف، ارائه گردیده است (لیلی جوانمردی، ۱۳۸۶).
رضوان حجازی ۱۳۸۷، در مقاله ای با عنوان تحلیل بهرهوری کل بانک توسعه صادرات ایران و رشد بهرهوری شعب آن با بهره گرفتن از تحلیل پوششی دادهها DEA بیان میکند که، بهرهوری کل بانک توسعه صادرات ایران و تغییرات بهرهوری شعب آن با بهره گرفتن از تحلیل پوششی دادهها، مورد بررسی قرار گرفته است. از مدل رتبه بندی کامل SBM (سنجه مبتنی بر متغیرهای کمکی) برای تحلیل بهرهوری کل بانک توسعه صادرات ایران طی سالها ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۴ و از شاخص بهرهوری مالمکوئیست برای اندازه گیری رشد بهرهوری شعب این بانک طی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ استفاده گردیده است. در مدل SBM از متغیرهای هزینه مطالبات مشکوک الوصول، منابع مالی قابل استفاده جهت اعطای تسهیلات و تعداد کارکنان به عنوان ورودی و تسهیلات اعطایی به عنوان خروجی و با فرض بازده به مقیاس متغیر استفاده گردید. روند میانگین متحرک امتیاز کارایی بدست آمده نشان داد که بهرهوری کل بانک توسعه صادرات ایران بهبود یافته است. در مدل شاخص بهرهوری مالمکوئیست از متغیرهای تعداد کارکنان، سود و کارمزد پرداختی و هزینه های اداری و پرسنلی به عنوان ورودی و تسهیلات اعطایی، کارمزد دریافتی، سپرده های بدون هزینه و سپرده های هزینه زا به عنوان خروجی استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که بهرهوری شعب بانک در سال ۱۳۸۳ به طور متوسط یک درصد و در سال ۱۳۸۴، دو درصد رشد داشته است. همچنین شعب بانک بر اساس رشد بهرهوری، رتبه بندی شدند (رضوان حجازی،۱۳۸۷،۵۰-۳۹).
اکبر عالم تبریز ۱۳۸۸، در مقاله ای با عنوان بررسی کارکرد تکنیک تاپسیس فازی در بهبود سنجش کارایی شعب بانکها با بهره گرفتن از تکنیک DEA بیان میکند که، سنجش کارایی سازمانهای مختلف و مقایسه کارایی بین واحدهای آنها، از جمله مسایل مهمی است که امروزه در ادبیات اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. در میان سازمانهای مختلف، بانکها به عنوان یکی از مهمترین نهادهای هر نظام اقتصادی مطرحند. بنابراین، با توجه به نقش مهم بانکها در توسعه کشور و همچنین تعدد شعب آنها، اندازه گیری کارایی شعب بانک حائز اهمیت می کند. هدف اصلی این مقاله بررسی اثرات لحاظ نمودن میزان اهمیت ورودیها (ورودیها و خروجیها) در مدل تحلیل پوششی دادهها میباشد. بر این اساس، ابتدا سیستم مفهومی ارزیابی کارایی شعب بانک تعریف شده و سپس میزان اهمیت ورودیها و خروجیها با بهره گرفتن از تکنیک تاپسیس فازی محاسبه شد تا بعداً در تکنیک DEA مورد استفاده قرار گیرد. در مرحله بعد، کارایی شعب در قالب مدل تحلیل پوششی دادهها فرموله شد و سپس محاسبه گردید. در پایان نیز به منظور تحلیل اثرات بهکارگیری میزان اهمیت ورودیها، کارایی شعب بدون لحاظ نمودن میزان اهمیت ورودیها مجدداً محاسبه شده تا کارایی شعب، در دو حالت مورد مقایسه قرار گیرد. نتایج نشان میدهد استفاده از میزان اهمیت ورودیها (ورودیها و خروجیها)، توانسته است سنجش کارایی شعب بانک با بهره گرفتن از تکنیک DEA را دقیقتر نموده و بنابراین موجب افزایش روایی این تکنیک شود
(اکبر عالم تبریز،۱۳۸۸،۱۱۸-۹۹).
محمد نمازی ۱۳۸۹، در مقاله ای با عنوان بررسی کارایی بانکهای ایران با بهره گرفتن از تکنیک DEA به روش پله ای بیان میکند که بانکها نقش مهمی را در اقتصاد ملی و کمک به رشد و شکوفایی آن ایفا میکنند. در این راستا پژوهشهای چندی در مورد ارزیابی عملکرد آنها با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی دادهها DEA انجام شده است. اما در اکثر این پژوهشها، توجه چندانی به نحوهی انتخاب متغیرها نشده است. این در حالی است که تغییر در متغیرهای ورودی و خروجی باعث میشود، نمرات کارایی واحدهای تصمیم گیرنده و ارزیابیهای حاصل بسیار متفاوت باشد. از اینرو، در این مقاله با بهره گرفتن از یک روش قانونمند تحت عنوان روش پله ای Stepwise کارایی فنی ۱۰ بانک تجاری و تخصصی در ایران محاسبه میشود. نتایج بهکارگیری این روش بیانگر آن است که سهم تغییر اصلی در این مدل عبارتند از: میزان داراییهای ثابت، تعداد کارکنان و مشارکتها و سرمایه گذاریهای مستقیم و سه بانک کارا نیز مشخص شدند (محمد نمازی،۱۳۸۹،۱۷۴-۱۵۹).
عبد الرسول قاسمی ۱۳۹۰، در مقاله ای با عنوان برآورد کارایی مؤلفه های شعب بانک مسکن در تجهیز منابع و تخصیص تسهیلات: رویکرد مدل ابر کارایی با محدودیتهای وزنی بیان میکند که، محدود بودن منابع مالی و امکانات بانکها، به خصوص در کشورهای در حال توسعه همانند ایران نیاز به برنامه ریزی برای افزایش کارایی و بهرهوری بانکها را بیش از پیش ضروری ساخته است. لازمهی این افزایش کارایی، سنجش عملکرد و شناخت قوت و ضعف شعب بانکی است. مقالهی حاضر با بهره گرفتن از ترکیبی از روشهای مهم همچون مدل روش غیر پارامتریک DEA اصلاح شده و روش AHP به محاسبهی کارایی مؤلفه های شعب بانک مسکن در تجهیز منابع و مصارف میپردازد. در این باره نتایج اجرای مدلهای طرف منابع و مصارف، شعب کارا و ناکارای بانک مسکن را در زمینه تجهیز منابع و تخصیص تسهیلات مشخص نموده و زمینه لازم جهت ارائه رویکرد فعالیتی شعب این بانک را با تأکید بر تجهیز منابع یا تخصیص تسهیلات، فراهم آورده است (عبد الرسول قاسمی،۱۳۹۰،۱۲۸-۱۱۳).
۲-۱۵-۲ مرور ادبیات موضوع کارت امتیازی متوازن
لیتلر، ایستروپ، هادسون و کیسی ۲۰۰۰، در تحقیقی با عنوان یک روش جدید برای ایجاد ارتباط بین تدوین استراتژی و اجرای استراتژی: یک مثال از بخش بانکداری بریتانیا بیان میکنند که تلاش سازمانها برای دور شدن از حالت استراتژی بالا و پایین صرفاً در مراحل ابتدایی است و سازمانهای مختلف طرفدار ساختارها و مدلهای مختلف برای تسهیل جریان عمودی (پایین به بالا) اطلاعات هستند. به علاوه آنها کارت امتیازی متوازن (BSC) به عنوان مدلی که ممکن است یک ابزار کمکی به جریان عمودی (پایین به بالا) اطلاعات باشد پیشنهاد کردند. تجربه یکی از بانکهای بزرگ بریتانیا برای نشان دادن اینکه چگونه کارت امتیازی متوازن به عنوان بخشی از فرایند استراتژی به از بین رفتن جریان عمودی (پایین به بالا) اطلاعات کمک میکند مورد استفاده قرار گرفته است. نتیجه که از این تجربه گرفته شده است که پیاده سازی BSC نیاز به تعریف فرایند تدوین استراتژی دارد (لیتلر و همکاران، ۲۰۰۰،۴۲۸-۴۱۱).
دیویس و آلبرایت ۲۰۰۴، در تحقیقی با عنوان بررسی اثر پیاده سازی کارت امتیازی متوازن بر عملکرد مالی بیان میکنند در یک مطالعه نیمه تجربی، پیاده سازی کارت امتیازی متوازن (BSC) در شعب بانک و عملکردی فراتر از عملکرد شعب بانکها در داخل سازمانهای بانکی را روی شاخصهای کلیدی مالی اندازه گیری میکنند. آنها شاخصهایی مانند حجم وام، حجم سپرده بدون بهره، درصد بهره وام، درآمد بدون بهره، خالص مالیات، هزینه بودجه، هزینه بدون بهره، هزینه های حقوق و درآمد و … را در مطالعات خود به کار بردند. اگرچه BSC، در میان مدیران به عنوان یک ابزار اندازه گیری عملکرد محبوبیت به دست آورده، شواهد تجربی اندکی برای اثبات این ادعا وجود دارد که BSC به بهبود عملکرد مالی در مقایسه با سیستم اندازه گیری عملکرد سنتی کمک کرده باشد. در این پژوهش شواهدی از بهبود عملکرد عالی مالی برای شعبی که BSC را پیاده سازی کردهاند در مقایسه با زمانی که شعبه ابزاری غیر BSC را استفاده میکرده ارائه شده است (دیویس و آلبرایت،۲۰۰۴،۱۵۳-۱۳۵).
وی وو، تزنگ و چن ۲۰۰۹، در تحقیقی با عنوان روش MCDM فازی برای ارزیابی عملکرد بانکداری بر اساس کارت امتیازی متوازن رویکرد تصمیم گیری چند معیاره فازی (FMCDM) را برای ارزیابی عملکرد بانکداری پیشنهاد کردند. برای طراحی، چهار منظر کارت امتیازی متوازن آنها ابتدا خلاصه شاخصهای ارزیابی عملکرد بانک را بر اساس مطالعات پیشین با هم ترکیب کردند. سپس، به وسیله غربالگری این شاخصها ۲۲ شاخص مناسب برای ارزیابی عملکرد بانکداری را از طریق پرسش از خبرگان انتخاب شدند. این شاخصها عبارتند از :
آموزش:
۱٫واکنش ناشی از خدمات به مشتریان ۲٫آموزش حرفه ای ۳٫ثبات کارکنان ۴٫رضایت کارکنان ۵٫شایستگی سازمانی
فرایند های داخلی:
۱٫تعداد خدمات جدید ۲٫بهرهوری معامله ۳٫شکایات مشتری ۴٫فرمها و فرایندهای منطقی ۵٫عملکرد فروش ۶٫مدیریت عملکرد
مشتری :
۱٫رضایت مشتری ۲٫سود هر مشتری ۳٫سهم بازار ۴٫نرخ حفظ مشتری ۵٫نرخ افزایش مشتری
مالی:
۱٫فروش ۲٫نسبت بدهی ۳٫بازگشت دارایی ۴٫درآمد هر سهم ۵٫حاشیه سود خالص ۶٫بازگشت سرمایه گذاری
علاوه بر این، وزن نسبی شاخصهای انتخاب شده به وسیله ارزیابی سلسله مراتبی تحلیلی فازی (FAHP) محاسبه شدند؛ و سه ابزار تصمیم گیری چند معیاره MCDMSAW، TOPSIS، و VIKOR به ترتیب برای رتبه بندی عملکرد بانکی و بهبود شکاف برای نمونه روی سه بانک صورت گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل جنبه های مهمی از معیارهای ارزیابی را مشخص میکند و همچنین شکاف را به منظور بهبود عملکرد بانکی برای دستیابی به سطح مورد نظر مشخص میکند. این نشان دهنده آن است رویکرد تصمیم گیری چند معیاره فازی FMCDM به عنوان مدل ارزیابی عملکرد بانکداری با بهره گرفتن از چارچوب کارت امتیازی متوازن BSC میتواند ابزار مفید و موثری باشد (وی وو و همکاران،۲۰۰۹،۱۰۱۴۷-۱۰۱۳۵).
رو وو، لین و تسای ۲۰۱۰، در تحقیقی با عنوان ارزیابی عملکرد کسب و کار مدیریت ثروت بانکها بیان نمودهاند که این مطالعه کاربرد روش کارت امتیازی متوازن برای ایجاد چارچوب ارزیابی عملکرد برای مدیریت ثروت (WM[35]) wealth management بانکها میباشد. آنها در هر چهار وجه کارت امتیازی متوازن به ترتیب شاخصهای زیر را استفاده کردهاند :
آموزش:
رشد دانش حرفه ای مدیران ثروت ۲٫آموزش مدیران ثروت ۳٫مقیاس تیم مدیریت ثروت ۴٫سیستم شکایت مدیران ثروت ۵ .تناسب پاداش تنبیه عملکرد
فرایند های داخلی:
نوآوری سیستم برنامه نویسی ۲٫خبرگی بستر های نرم افزاری یکپارچه سازی مالی حرفه ای ۳٫کیفیت عملیاتی برای گروهی از مشتریان ۴٫رضایت مشتری داخلی ۵٫لایه حمایتی مدیریت
مشتری :
۱٫خرید مشتری ۲٫خبره مالی ویژه ۳٫سودآوری مشتری ۴٫اعتماد مشتری ۵٫حفظ مشتری
مالی:
۱٫کنترل مالیات/درآمد ۲٫نسبت سهم مشتریان بازار ۳٫ظرفیت سودآوری ۴٫مدیریت دارایی
در مرحله بعد، چارچوبی برای کار با، معیارهای فرعی با بهره گرفتن از روش دلفی ایجاد میشود و در نهایت، این پژوهش ارزیابی عملکرد کسب و کار مدیریت ثروت بانکها در تایوان را با بهره گرفتن از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تجزیه و تحلیل رابطه ای خاکستری (GRA) انجام میدهد. به طور کلی، مدل پیشنهادی میتواند در ارزیابی عملکرد کسب و کار مدیریت ثروت بانکهای به کار گرفته شود و به شدت برای مدیران بانکها و تحلیل گران بخش مالی کاربردی خواهد بود (رو وو و همکاران،۲۰۱۰،۹۷۹-۹۷۱).
۲-۱۵-۳ مرور ادبیات موضوع تحلیل پوششی دادهها و کارت امتیازی متوازن
تکنیکهایی مانند DEA و BSC به عنوان ابزارهایی هستند که نمیتوان آنها را به عنوان تکنیکهای جایگزین هم مطرح نمود. بلکه استفاده تلفیقی از آنها در نظام ارزیابی عملکرد لازم به نظر میرسد. به عبارت دیگر میتوان یک ارتباط سیستماتیک بین دو مدل یاد شده ایجاد نمود. به طوری که از یکی از آنها به عنوان مکمل و پوشاننده نقاط ضعف مدل دیگر استفاده کرد. از این رو بهکارگیری، صحیح و ترکیب درست آنها میتواند از مسائل مهم ارزیابی عملکرد در سازمانها باشد.