۰٫۳۳۲
۰٫۲۸۷
۰٫۲۲۳
۰٫۴۲۰
RM-1
۶۵۹٫۰۴
۳۱۳٫۴۲
۱۸۵٫۰۳
۲۸۵٫۵۱
۱۷۳٫۰۷
۱۷۲٫۵۸
۲۶۷٫۲۸
۳۵۲۲۷٫۲۸
مقدار زیان
همانطور که مشاهده میگردد، حالت دوم کمترین زیان ممکنه را به دست میدهد. که در آن ضریب اهمیت هموارسازی تولید برای بانک مرکزی برابر ۲، ضریب اهمیت هموارسازی تراز تجاری برابر ۰۱/۰ و ضریب اهمیت دقت به انحراف رشد حجم نقدینگی نسبت به سال قبل برابر ۱/۰ می باشد. با این تفسیر بانک مرکزی باید بالاترین توجه خود را به شکاف تولید و کمترین توجه خود را به تراز تجاری داشته باشد.
باتوجه به نتایج فوق، قاعده بهینه پولی در کوتاهمدت تابعی از متغیرهای حالت به صورت زیر به دست میآید:
بنابراین در تعیین قاعده سیاست پولی بهینه ایران متغیرهای نرخ تورم، رشد قیمت انرژی، رشد شکاف تولید، نرخ ارز حقیقی، درآمد حقیقی ناشی از نفت دولت، کسری تراز تجاری، رابطه مبادله، درآمد کشورهای OECD و و حجم نقدینگی دوره قبل از عوامل تعیینکننده نرخ رشد حجم نقدینگی بهینه به شمار می آیند.
اما به طور کلی با توجه به این موضوع که تابع زیان بانک مرکزی در صورتی حداقل میگردد که هریک از متغیرهای شکاف تولید تورم کسری تراز تجاری کاهش یابد، لذا حجم نقدینگیای بهینه خواهد بود که در این راستا و بر اساس ضرایب بهینه این متغیرها را کاهش و یا افزایش دهد.
حال با توجه به ضرایب تعیین شده با بدست آوردن مقدار زیان در هر یک از حالات فوق و با انتخاب حالتی که کمترین میزان زیان را حاصل دهد، حالت دوم انتخاب گردیده و ضرایب بهینه برای بدست آوردن مقدار بهینه نقدینگی به صورت زیر حاصل میآید.
ضرایب حاصل شده را اینگونه می توان تفسیر نمود:
همانطورکه در تابع زیان مشاهده می گردد با افزایش تورم، زیان بانک مرکزی افزایش می یابد، در این صورت باید رشد حجم بهینه پول کاهش یافته تا تورم را کاهش داده و زیان بانک مرکزی حداقل گردد.
در رابطه با تورم قیمت انرژی نیز می توان توجیهی را که در تورم داشت برای آن بکار برد. که در آن صورت باید رشد حجم بهینه پول کاهش یافته تا تورم قیمت انرژی کاهش یافته و زیان بانک مرکزی حداقل گردد.
با افزایش رشد شکاف تولید، زیان بانک مرکزی افزایش می یابد، لذا باید حجم بهینه پول افزایش یافته که در آن صورت تولید نیز افزایش یافته و شکاف تولید کاهش یابد. در این صورت رشد شکاف تولید کاهش یافته و زیان بانک مرکزی حداقل می گردد.
در رابطه با افزایش متغیرهای رشد نرخ ارز واقعی و همچنین رشد درآمدهای ناشی از نفت دولت که در صورت افزایش آن ارز نیز افزایش یافته میتوان اینگونه بیان نمود که افزایش ارز منجر به کاهش تولید و افزایش رشد شکاف تولید گردیده و در نهایت زیان بانک مرکزی را بالا می برد. لذا باید رشد حجم بهینه پول کاهش یافته تا شکاف تولید نیز کم شده و زیان بانک مرکزی حداقل گردد.
اما در رابطه با متغیر تراز تجاری که در چند وجه توجیه آن صورت می پذیرد: واضح است که افزایش تراز تجاری، با افزایش ارز بانک مرکزی منجر به افزایش حجم نقدینگی میشود که با دو اثر مستقیم و غیرمستقیم زیان بانک مرکزی را تحت تأثیر قرار می دهد. اثر مستقیم آن که بر خود متغیر رشد حجم نقدینگی در تابع زیان بانک مرکزی است که با افزایش آن زیان نیز افزایش می یابد و اثر غیرمستقیم آن به دو صورت است که یکی از طریق افزایش تورم ناشی از افزایش حجم نقدینگی، زیان را افزایش می دهد و دیگر اینکه از طریق افزایش تولید ناشی از افزایش حجم نقدینگی، زیان را کاهش می دهد؛ (به همان صورتی که قبلاً نیز بیان گردید افزایش تولید، شکاف تولید و لذا رشد شکاف تولید را کاهش داده و درنتیجه زیان بانک مرکزی کاهش می یابد). در هر دو حالت اول رشد حجم بهینه نقدینگی باید کاهش یابد تا با کاهش رشد حجم نقدینگی واقعی و تورم زیان بانک مرکزی حداقل گردد. و برای حالت سوم الزامی به کاهش رشد حجم بهینه نقدینگی نیست.
همانطورکه میدانیم با افزایش درآمد کشورهای OECD، صادرات ما نیز افزایش یافته و تراز تجاری افزایش می یابد که منجر به افزایش زیان بانک مرکزی می گردد. لذا باید رشد حجم بهینه نقدینگی کاهش یابد تا همانطور که در مورد ۵ بیان گردید تراز تجاری کاهش یافته و زیان حداقل گردد.
در رابطه با متغیر رابطه مبادله بنا به علامت تراز تجاری می توان تفسیر نمود که با افزایش رابطه مبادله می دانیم یا شاخص قیمت کالاهای صادراتی افزایش یافته و یا شاخص کالاهای وارداتی افزایش یافته که در آن صورت باید دید مقدار صادرات و واردات در نتیجه آن چه تغییری می نمایند. اگر ارزش صادرات افزایش و یا ارزش واردات کاهش یابد که درنتیجه آن تراز تجاری کاهش می یابد و اگر بالعکس آن اتفاق افتد، لذا تراز تجاری افزایش می یابد. بنابراین باید به رابطه تراز تجاری و رابطه مبادله دقت نمود؛ که در برآورد روابط ما رابطه مثبت را بدست آوردیم. درنتیجه می توان بیان نمود با افزایش رابطه مبادله، تراز تجاری افزایش یافته و لذا رشد حجم بهینه نقدینگی باید کاهش یابد تا زیان بانک مرکزی حداقل گردد.
۵-۷- مقایسه واقعیت و بهینه
با درنظرگرفتن ضرایب بهینه پولی بدست آمده از حداقل نمودن تابع زیان بانک مرکزی که در جدول (۵-۶) نشان داده شده است، میتوان مقایسهای بین مقادیر واقعی رشد نقدینگی و مقادیر بهینه رشد تقاضای نقدینگی با رشد بهینه نقدینگی انجام داد. نتایج این مقایسه در جدول (۵-۷) نشان داده شده است.
جدول ۵-۷- مقادیر بهینه نقدینگی در مقایسه با مقادیر واقعی تحت وزن های مختلف
رشد حجم بهینه نقدینگی
رشد حجم نقدینگی واقعی
رشد تقاضای نقدینگی
۱۳۸۰
-۷٫۹۱
۱۵٫۶۶