بمانم به کام دل اهرمن
(جلد ۳، بیت ۱۰۴۰).
مشورت کردن: با بهرام و زنگنه شاوران در مورد درخواست پدر مبین بر پیمانشکنی مشورت کرد. هنگام خدعهاندیشی گرسیوز نیز با همسرش فرنگیس مشورت کرد.
پاک ذات: نه به هوس سودابه اجابت گفت و نه با دشمن خود افراسیاب پیمانشکنی کرد و علیرغم تمام مشکلاتی که سودابه برای او ایجاد کرده بود، از قتل او ممانعت کرد. چون دیگران را با خود در تعارض دید، او بود که به هجرت مصمم شد.
خصوصیات اجتماعی: پسر کاووس شاه ایران، برادر فریبرز، کسی که پس از پدر قطعاً پادشاه ایران بود و پسرش کیخسرو پس از کاووس بر تخت نشست. درحالیکه پسر کاووس فریبرز زنده بود و علیرغم اینکه نژاد کیخسرو از سوی مادر به افراسیاب، دشمن بزرگ ایران، میرسد.
در توران داماد افراسیاب و پیران بود. چنان محبوب و معتمد واقع شده بود که دژ و شهر مستقل داشت. پس از شنیدن خبر قتل او رستم از هوش رفت و سلسلهای از جنگهای خونین جهت کینخواهی او در گرفت که ضمن آن افراسیاب، گیران و گرسیوز هلاک شدند.
۳ـ۸ـ۲ـ سودابه
جسمانی: زنی زیبارو که در وصف خودش به سیاوش میگوید: «همگان آرزومند مناند و من آرزومند تو»
خودآرا: در شبستان پررنگ و بوی نشسته بود و با ورود سیاوش پرده از رخ برگرفت.
خصوصیات روانی:
هوسباز: به سیاوش دل باخت و بیپروا عشق خود را آشکار کرد و درحالیکه خود همسر کاووس شاه ایران بود.
حیلهگر: سیاوش را با حیله به شبستان فرا میخواند و چون خود را در آستانه رسوایی دید سیاوش را مقصر جلوه داد و از هیچ دغدغهای علیه او ابا نکرد. از جمله بر سر و روی خود میکوبید تا خود را آبستن جلوه دهد که با هجوم سیاوش، فرزند از دست داده است.
چنین گفت کامد سیاوش به تخت
برآراست چنگ و برآویخت تخت
که جز تو نخواهم کسی را ز بن
جز اینست همی راند باید سخن
(دفتر ۳، بیت ۳۴۳ـ۳۴۲).
سرانجام فهمید آندو کودک که سودابه ادعا میکرد، فرزند اویند، فرزندان کسی دیگر است.
دوستدار کاووس: هنگامی که پدرش، کاووس را به بند کشیده بود، برای شوی فداکاری کرد و تنها پرستار او در بند بود.
خصوصیات اجتماعی: دختر شاه هاماوران بود و پس از آنکه به همسری کاووس درآمد، سوگلی شبستان او شد و چنان عزیر شاه بود که حتی پس از اثبات گناهکاری او، بیگزند ماند.
۳ـ۸ـ۳ـ کاووس
جسمانی: شاهی پهلوان، تنومند و مقتدر
روانی: شاهی خودکامه و زود خشم بود.
بیخرد: به آسمان پرید تا کار نکردهای در این جهان نداشته باشد. به جنگ دیوان مازندران رفت و شکست خورد و اگر رستم نبود هرگز به ایران بازنمیگشت.
سودابه دختر شاه هاماوران را به ایران آورد و آنقدر به او قدرت داد که در دربار فتنه انگیخت و سیاوش را آواره ساخت.
همواره اعمالی مرتکب میشد که مورد تأیید بزرگان نبود و ملامت میشد.
زود خشم و بیحمیت: از خیانت سودابه آگاه شد؛ ولی عکسالعمل جدیای نشان نداد.
خصوصیات اجتماعی: پسر کیقباد، پدر فریبرز و سیاوش، پدر بزرگ کیخسرو، پادشاه بزرگ ایران که مفصلترین شرح حال در شاهنامه مخصوص اوست. پهلوان بزرگی چون رستم، حامی او بود و بارها اسباب نجات او را فراهم کرد. بزرگان ایران بسیاری از اعمال او را نکوهش کردند از جمله به آسمان پریدن، جنگ با دیوان، عتاب با سیاوش و. . .
۳ـ۸ـ۴ـ پیران ویسه
او نه تنها در قتل سیاوش نقش نداشت، بلکه ازین عمل بسیار نالان شد و تنها کاری که توانست انجام دهد، نجات فرنگیس و کیخسرو بود، اما ایرانیان ضمن کینخواهی سیاوش او را نیز از پای درآوردند.
خصوصیات جسمی: از پهلوانان و سالاران تورانی، از نظر جسمی سالم و قدرتمند و فاقد هرگونه نقص جسمی و روحی است.
خصوصیات روانی: از پهلوانان تورانی است و از میان تمام تورانیان تنها شخصیتی است که به صفات پسندیده متصف است. خرد و هوش از مهمترین ویژگیهای اوست.
خردمند: افراسیاب را از کشتن سیاوش برحذر داشت و چون از مرگ او آگاه شد، بیهوش بر زمین افتاد؛ پس از قتل سیاوش، فرنگیس را از مرگ نجات داد و در شب تولد کیخسرو شخصاً برای دیدن او راهی شد. برای در امان ماندن او را به شبانان سپرد. چون افراسیاب بر دیدن کیخسرو اصرار کرد به او سفارش کرد تا به بیخردی تظاهر کند تا از افراسیاب در امان ماند.
هوشمند: به دلتنگی سیاوش، آن هنگام که در جشنی از او استقبال کردند، پی برد.