بنابر اصل عدالت، حفظ امنیت اجتماعی و رعایت حقوق شاکی و متهم از مهمترین اصول در آیین دادرسی کیفری به شمار میرود و تلاش در تحقق عدالت اجتماعی و پاسداری از آن بر کل نظام قضایی امری واجب میباشد. ازدیاد جرایم و توسعه عناوین مجرمانه و مقررات مربوط به امور کیفری منجر به تجاوزهایی علیه حقوق و شخصیت متهم شده است، لذا برقراری تعادل بین لزوم تعقیب مجرم و رعایت حقوق و حفظ کرامت انسانی متهم از اهم وظایف دستگاه قضایی است.
در واقع، قوانین آیین دادرسی کیفری، وقتی از ارزش و اعتبار کافی برخوردار است که بتواند بین دو حق، یعنی حق جامعه که از جرم متضرر شده از یک سو و حق انسانی که فعلاً به عنوان متهم شناخته شده است از سوی دیگر تعادل ایجاد کند. به همین منظور، شکنجه و آزار و اِعمال مجازاتهای غیرانسانی برای اخذ اقرار، دستگیری و بازداشت خودسرانه اشخاص ممنوع است. اصول مختلفی از جمله اطلاع فوری از علل دستگیری و بازداشت، رسیدگی به اتهام در مدت زمان معقول، برخورداری از تضمینهای دفاع، ضرورت حفظ شأن و شخصیت انسانی متهمان و لزوم جبران زیانهای وارده بر بازداشت شدگان بیگناه نیز باید در این مرحله از دادرسی رعایت شود. اهم این اصول در قوانین موضوعه و اسناد فراملی که در حکم قانون عادی است و ایران به آن پیوسته مورد عنایت قرار گرفته است، لیکن مغفول ماندن و عدم اجرای برخی از قوانین موجود از سویی و وجود خلأهای قانونی از سوی دیگر، حقوق متهم را در برخی مواضع مورد تعدی جدی قرار داده است (همان).
طرح مساله
از آنجا که اکثر جوامع بشری و به ویژه ایران اسلامی روز به روز در حال پیشرفت و ترقی هستند، با الطبع حفظ ارزشهای انسانی و رعایت حقوق آنان در هر مقام، درجه و منصبی که باشند در این مسیر بیش از پیش لازم و ضروری است و این مهم تنها در سایه استقرار نظم و امنیت و تامین آسایش عمومی در جامعه محقق خواهد شد. بنابراین با عنایت به اینکه امروزه مشکلات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و… جامعه را بیش از پیش با چالش روبرو ساخته است، عدهای افراد سودجو نیز تحت هر عنوانی (سرقت، نزاع و درگیری، شرارت و…) با ایجاد ناامنی و عدم رعایت حقوق شهروندان موجبات سلب آسایش افراد جامعه را فراهم نموده تا به مقاصد غیر انسانی خود برسند. این در حالی است که اگرچه متهمان و مجرمان آسایش عمومی جامعه را مختل نموده و به حقوق سایر شهروندان متعرض شده اند اما قانون گذار ضمن برخورد قاطع و مجازات آنها بعد از مراحل دادرسی در ابتدا از نگاه کرامت و شرافت انسانی به آنان مینگرد و به حقوق آنان در تمام مراحل رسیدگی به پرونده از دستگیری تا صدور حکم توجه ویژهای دارد.
نگارنده در این تحقیق با عنایت به بازرسیهای میدانی و مطالعات انجام گرفته بر نحوه اقدامات ضابطین عام دادگستری، بر این عقیده است که در حال حاضر با توجه به پیچیدگی، تنوع و افزایش جرائم، حقوق متهمان در زمان دستگیری، تحت نظر بودن، بدرقه و به طور کلی در زمان تحقیقات مقدماتی به نحو مطلوب و قانونمند رعایت نمیگردد. بنابراین با توجه به نگاه دین مبین اسلام و قانونگذار به حقوق متهمان و بویژه موقعیت خاص ایران اسلامی در جهان امروز، ضابطین که در نوک پیکان و برخورد اولیه با متهمان قرار دارند، باید ضمن درک و تدبیر این موقعیت، تمهیدات لازم را با توجه به موارد قانونی و ملاحظات در نظرگرفته شده در این زمینه بنمایند. این مهم مستلزم توانمند نمودن ضابطان با ارائه آموزشهای لازم از قبیل تعالی رفتار سازمانی، دوره های ویژه رعایت حقوق شهروندی و قانونی متهمان بوده که در قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ نیز بطور ویژه به آن پرداخته و موضوعات مهمی را در جهت رعایت حقوق بزهدیدگان و متهمین در تمام مراحل دادرسی در نظرگرفته است. حال محقق در این پژوهش به دنبال ارائه راهکارهای لازم و قانونی در راستای توانمندسازی ضابطین برای رعایت حقوق متهمین می باشد.
اهمیت موضوع
از منظر قانونی و حقوقی؛ متهم کسی است که فاعل جرم تلقی شده ولی هنوز انتساب جرم به وی محرز نشده است او برخی از هنجارهای اجتماعی را زیر پا گذاشته و به حقوق دیگران تعرض کرده است، اتهام چنین فردی باید برابر قوانین و مقررات در مراجع ذیصلاح مورد رسیدگی و حکم لازم صادر گردد. با توجه به نقش ضابطین در پیشگیری و مقابله با جرائم و دستگیری مجرمین و همچنین قوانین شرع مقدس اسلام که حقوقی را برای متهم در مراحل:
۱- بازرسی و تفتیش ۲- احضار و دستگیری ۳- بازجویی و تحقیق ۴ - نگهداری و بازداشت ۵- بدرقه
در نظر گرفته است. و همچنین بررسی گزارشات واصله به مبادی ذیربط و بازدیدهای میدانی نگارنده و مطالعه پروندههای متشکله قضایی (تحقیقات مقدماتی، بازجویی و تحقیقات نهایی)، توانمندسازی ضابطین میتواند تاثیر قابل توجهی در صیانت آنان، اجرای قوانین و مقررات مربوط به رعایت حقوق متهمین و شهروندی داشته باشد.
اهداف پژوهش
اهداف به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم می شوند :
اهدف اصلی
تبیین نقش و آثار توانمندسازی ضابطین در جهت رعایت حقوق متهمین.
اهداف فرعی
۱- بررسی و تبیین حقوق قانونی متهمین در موقعیتهای مختلف.
۲- بررسی و تبیین وظایف ضابطین در جهت رعایت حقوق متهمین.
۳- بررسی و تبیین مجازاتهای قانونی عدم رعایت حقوق متهمین.
فرضیه های تحقیق
در پژوهشهایی که جنبه توصیفی دارند و از مبانی تئوری کافی برخوردار هستند. محقق به جای فرضیه سوال مطرح و از طریق پاسخ به سوالها آزمون میکند.
سؤالات پژوهش
در این تحقیق مهمترین پرسشهای اصلی و فرعی که به ذهن متبادر میشوند عبارتند از :
سؤال اصلی
راهکارهای توانمندسازی ضابطین برای رعایت حقوق متهمین کدامند؟
سؤال های فرعی
۱- اصولاً متهمین در حقوق موضوعه ایران دارای چه حق و امتیازی هستند؟
۲- چرا باید برای متهمین حقوقی قائل شویم؟
۳- نقض حقوق متهمین توسط ضابطین چه مجازاتهای قانونی را در پی خواهد داشت؟
۴- نقش و وظایف ضابطین در مقام ضابط دادگستری و وظایف سازمانی چگونه قابل تبیین است؟
۵- توانمند نمودن ضابطان چه فوایدی برای سازمان و ضابطین دارد؟
قلمرو تحقیق
از اواخر سال ۹۲ موضوع تحقیق شروع و قلمرو مکانی آن، دادسراها، دادگاهها، تحت نظرگاهها، بازداشتگاهها، زندان، نیروی انتظامی و مکانهایی که ضابطین با آنها سرو کار دارند را در بر میگیرد.
تعاریف نظری و عملیاتی واژگان تخصصی
الف)حقوق
در معانی ذیل بکار می رود:
الف- جمع حق به معنی حق جزیی و حق کلی است. این اصطلاح در فقه و در حقوق جدید کشور بکار رفته است.
ب- به معنی علمی که از قوانین موضوعه بحث می کند.
ج- در رشته حقوق اداری به معنی اجرت کار کارمند دولت است. گاهی به غلط حقوقات هم استعمال شده است. درهمین معنی “مواجب” و ” وظیفه” نیز قبلاً گفته میشد.
د- حقوق به غلط در مقابل جزا بکار رفته و میرود، با اینکه حقوق شامل دو رشته جزایی و مدنی است (جعفری لنگرودی،۲۳۰:۱۳۸۷).
ب) شهروند
ریشه شهروند[۱] از واژه لاتین سیویتاس[۲] است. این کلمه در زبان لاتین معادل کلمه پلیس[۳] و در زبان یونانی به معنای شهر است (رجبی ، ۱۳۸۸ : ۳۰).
در فرهنگ لغت فارسی، کلمه شهروند تعریف نشده است. فقط در فرهنگهای دو زبانه (فرهنگ لغت حییم و آریانپور) کلمه شهروند به معنی بومی، شهری، اهل شهر، تابع، رعیت و شهرنشینی که از خدمت لشکری و شهربانی آزاد باشد تعریف شده است.
ج) متهم
کسی که فاعل جرم تلقی شده ولی هنوز انتساب جرم به او محرز نشده است(جعفری لنگرودی، ۱۳۸۷ :۲۳۰).
د)ضابط
درمعنای لغوی ضابط از ریشه ضبط گرفته شده و در لغت به معنای نگاه دارنده، حفظ کننده، حاکم، والی، قائد، مفتش و آنکه شهری را از جانب سلطان اداره میکند، میباشد. بنابراین ضابط کسی است که اختیارات زیادی در ابعاد مختلف اعم از امور اجرایی و مالی دارد و حافظ امنیت و رفاه و نظم محل خدمت خود می باشد (رضوی، ۱۳۸۸: ۳۸).
برابر ماده ۳۶۵ به بعد قانون تشکیل ایالات و ولایات مصوب ۱۳۲۵ قمری؛ بلوک را به چند ناحیه تقسیم کرده و برای هر ناحیه ادارهای به عنوان اداره ناحیتی تاسیس و رئیس آن اداره که نماینده وزارت کشور در آن ناحیه بود را ضابط یا مباشر میگفتند که به تصویب نایب الحکومه بلوک و امضای حاکم ولایت به سمت خود منصوب میشد و کد خدایان دهات تابع او بودند و حفظ امنیت و رفاه و نظم ناحیه ها به عهده ضابطان بود ( جعفری لنگرودی، ۱۳۸۷ :۴۱۳ ).
در معنای اصطلاحی ضابطان دادگستری مأمورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات دادستان در کشف جرم، حفظ آثار و علائم و جمعآوری ادله وقوع جرم، شناسایی، یافتن و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم، تحقیقات مقدماتی، ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضائی، به موجب قانون عمل میکنند (ماده ۲۸ قانون آ.د.ک، مصوب ۴/۱۲/۱۳۹۲: ۵).
پلیس
در فرهنگ لغت فارسی واژه پلیس مترادف با کلماتی نظیر: نظم، پاسبان، شهربان، آجان، کلانتر، ژاندرم و…آمده است. همچنین واژه پلیس، سازمانی در داخل کشور که متصدی حفظ نظم و مال افراد است تعریف شده است (معین ، ۱۳۸۰ : ۱۲۰).
کلمه پلیس[۴] از نظر تاریخی و لغوی از ریشه یونانی«پولی تیا»[۵]مشتق شده که این کلمه در قرن چهاردهم به «پلیسی» و در قرن پانزدهم میلادی به «پلیس» تغییر یافته است و مفاهیم آن قاعده و قانون اداره امور شهر و مقررات لازم برای استقرار نظم در شهر ها بوده است( رجبی، ۱۳۸۸ : ۳۰).
پلیس در کشورهای گوناگون، وابسته به سازمانها و وزارتخانههایی مانند شهرداری، دادگستری و وزارت کشوراست. پلیس در ایران تحت عنوان نیروی انتظامی و به عنوان ضابط عام قوهقضائیه سازمانی است مسلح، تحت تابعیت فرماندهی معظم کلقوا و از طرفی وابسته به وزارت کشور که طبق قانون استخدامی ناجا در زمره نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود.( رجبی، ۱۳۸۸ : ۳۰).
هـ) توانمند سازی
شهادت غیر اصلی یا سماعی عبارت از شهادتی است که شاهد آن چه را که شنیده روایت میکند در شهادت اصلی ( مباشر ) شاهد آنچه را که با چشم خود دیده یا با گوش خود شنیده را بیان میدارد ، ولی در شهادت سماعی آن چه را که از شخص دیگری که شاهد واقعه بوده را ابراز میدارد مانند این که من از فلانی شنیدم که گفت اتومبیل را به x فروختم . شهادت سماعی گاه شاهدت بر شهادت هم میباشد . شهادت سماعی درجائی است که شهادت اصلی جایز باشد . ارزش و اعتبار این شهادت نسبت به شهادت اصلی کمتر است .
ج) شهادت تسامعی ( بالتسامع ) (Comeeune renommee )
شهادت تسامعی یا تسامع غیر از شهادت سماعی است شهادت تسامعی عبارت از شهادت نسبت به اموری است که مردم نوعا نسبت به آنها مسامحه مینمایند این نوع شهادت نظر به اثبات امری ندارد بلکه بنابر شایع بودن امری نزد مردم است ، در شهادت تسامعی شاهد واقعه را شخصا ندیده و نشنیده است بلکه شهادت بر اساس مسامحه و مبتنی بر شنیدههای و شایعات بین مردم است از نظر حقوقی اظهارات مبنی بر شایعات فاقد ارزش و اعتبار قانونی است و نمیتوان به استناد آن نسبت به امری حکمی صادر نمود به عبارت دیگر مسئولین برای شخص ایجاد نمیکند و غیر قابل ترتیب اثر است مگر در مواردی که قانون پیش بینی کرده باشد قانون مدنی فرانسه در دو حالت شهادت تسامعی (Comeeune renommee) را قبول نموده است .
۱.به استناد ماده ۱۴۱۵ و ۱۵۰۴ ق.م فرانسه در خصوص اختلاف حاصل بین اموال مشترک و خاص بین زوجین
۲.به استناد ماده ۱۴۴۲ ق . م فرانسه اختلاف در خصوص ماترک بعد از فوت یکی از زوجین ، در مصر به طور کلی شهادت تسامعی در مسائل مدنی پذیرفته نمیشود اما در مسائل تجاری و هم چنین در احوال شخصیه که در آنها اثبات با بینه و قرائن پذیرفته شده است شهادت تسامعی مورد قبول واقع میگردد .
در فقه اسلامی شهادت تسامعی مورد قبول واقع نشده است مگر در مورد نسب و موت و نکاح و ولایت قاضی ، اصل وقف و شرایط آن و عتق و ولاء و مهریه .
در قانون مدنی و آئین دادرسی مدنی ایران اشاره ای به این نوع شهادت نشده است منتهی در کتب فقهی تحت عنوان شیاع یا استفاضه آمده است هر گاه گروهی مطلبی را نقل کنندکه از قول آنها اطمینان حاصل شود آن را استفاضه یا شیاع یا تسامع گویند و موقعیت آن را بین خبر واحد و خبر متواتر قرار دادهاند .
در فقه امامیه در هفت مورد نسب ، موت ، ملک طلق ، وقف ، نکاح ، عتق ، و ولایت قاضی استفاضه را مورد پذیرش قرار داده است . ۱
شهادت قطعیه
در مبحث کیفیت اثبات شهادت با فرض خطای آن بیان شد که شهادت قطعیه بر دو نوع است : شهادت قطعیه ای که با اقامه آن نسبت به امری که بر آن اقامه شهادت شده برای شنونده در ارتباط با وقوع یا عدم وقوع امری قطع به گونه ای حاصل شود که کشف خلاف در آن راه نداشته باشد و دیگر شهادت قطعیه ای که قطع آن مرتبه ای مادون قطع واقعی داشته و شهادتی است که موجب حصول ظنی بسیار قوی شده که در عرف و عادت این ظن قابل ترتیب اثر است ولو آن که احتمال خلاف منتقی نباشد و از آن به قطع و علم اطمینانی یا عرفی تعبیر شده است .
در یک تقسیم بندی دیگر اقسام شهادت به شرح ذیل بیان می گردد :
۱-شهادت قطعیه واقعیه
همان طوری که مکرر بیان شد شهادت چیزی بیش از اخبار از وقوع یا عدم وقوع امری نمیباشد و اخبارات عادی در امور روزمره هیچ گاه به درجه ای نخواهد رسید که موجب انتفای کلی احتمال خطا گردد. با این حال ، خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم نوعی از شهادت را مطرح میفرمایند که احتمال خطا به کلی در آن منتفی است در ارتباط با این مطلب اگر چه آیات دیگری نیز وجود دارد ولکن واضحترین آنها آیات ۲۴ سوره نور ۶۵ سوره یس و ۲۱ و ۲۰ سوره فصلت است که ذیلا به توضیح مختصری در ارتباط با آیات مذکور پرداخته خواهد شد . خداوند سبحان در قرآن کریم فرمودهاند : « یَومَ تَشَهدَ عَلیِهم اَلسِنَتُهُم وَ اَیدیهِم وَ اَرجُلُهُم بِما کانوا یَعمَلون» ۱در این جا تنها در زمینه شهادت زبان و دست و پا و بر علیه گناهکاران بحث نمودهاند اما در مورد کیفیت و چگونگی این عمل سخنی به میان نیاورده است مفسرین در ارتباط با کیفیت شهادت جوارح سه قول ذکر نمودهاند ۲:
۱.خداوند در روز قیامت قدرت نطق به اعضاء و جوارح انسان اعطا میفرمایند .
۲.متکلم خداوند است نه جوارح
۳.خداوند علامتی در اعضاء قرار میدهند که قائم مقام نطق است همچنان که گفته میشود چشمهایت شهادت میدهند که شب بیدار بوده است .
به نظر میرسد با توجه به تفاوت ملاکها و مقداریهای دنیوی با آخرت ، کیفیت مادی یا غیر مادی تحقق این عمل به گونه ای که کاملا رافع ابهام باشد بر ما پوشیده است اما آیاتی که در سطور آتی به نظر خواهد رسید تا حدی رافع این ابهام بوده و تا اندازه ای کیفیت عمل مزبور را روشن خواهند نمود اما قبل از آن در رابطه با عمل مورد شهادت جوارح مرحوم علامه در توضیح آیه مذکور گفتهاند به اقتضای طلاق «به ما کانوا یعملون » منظور مطلق اعمال سیئه میباشد نه خصوص اتهام زنا که در آیه قبل ذکر شده است . ۳
در تعریف شهادت قبلا گفته شد ملاک حضور حسی است و در واقع همان گونه که مرحوم علامه گفتهاند : اعضایی که فعل از آنها سر میزند شاهد بر اعمال هستند و همین اعضایند که همیشه دارای حضور حسی در عمل هستند علاوه بر آیه قبل خداوند تبارک و تعالی در سوره یس میفرمایند : همان گونه که از ظاهر آیه پیداست اعضایی که در دنیا قدرت نطق نداشتهاند توانایی تکلم پیدا خواهند نمود ، شاید بتوان گفت ذکر شهادت پس از تکلم گویای این معنی است که شهادت پاها از قبیل شهادت دستها بوده و همان گونه که مرحوم علامه میفرمایند هر عضوی در آن روز به تکلم در آمده و دست و پا در آیه به عنوان نمونه ذکر شده است چنان که آیا دیگری همچون ایه ۳۶ سوره اسری ، سمع و بصر و فواد و آیه ۲۰ سوره سجده جلود را هم اضافه نمودهاند و در جایی دیگر از قرآن کریم خداوند تبارک و تعالی میفرمایند
با توجه به ظاهر اطلاق آیه منظور از جلود ، مطلق جلود است همچنان که مرحوم علامه نیز بدین مطلب اشاره نمودهاند در نتیجه مطلبی که فوقا بدان اشاره شد (ذکر دست و پا برای نمونه است ) تقویت شده و میتوان گفت تمامی اعضای دن بر اموری که بدان مباشرت داشته و شاهد و حاضر بر آن بودهاند . در محضر خداوند سبحان بدان شهادت خواهند داد در بعضی از روایات ، بر ادعای فوق خدشه ای وارد نخواهد شد چرا که روایات مزبور درصدد بیان مصادیق جلود هستند چنان که این چنین بیان مصداقی آیات توسط روایات شایع است .
این شهادت با توجه به ظاهر آیه ، به وسیله نطق محقق خواهد شد مرحوم علامه میفرمایند : « معنی حقیقی نطق اظهار ما فی الضمیر از طریق تکلم است » و معتقدند شهادت اعضا بر علیه مجرمین نطق و تکلم حقیقی است به هر صورت قدر مسلم این است که جوارح انسان بر اعمالی که حاضر بودهاند و شاهد ، شاهد خواهند بود و بر این حضور خود به دستور خداوند تبارک و تعالی شهادت خواهند داد ، شهادتی که قطعی است و احتمال خلاف در آن راه نخواهد داشت چرا که تکلم آنها به قدرت خداوند سبحان است اما این که کیفیت این شهادت چگونه است ظاهر آیات تکلم و نطق را مطرح میفرمایند ولی آیا این تکلم و نطق که در محضر خداوند محقق میشود به همان شکلی است که ما در دنیا با آن آشنا و مانوس هستیم یا کیفیت دیگری دارد تصویر روشنی نداریم چرا که الزاما مقادیر و ملاکات مانوس این دنیا با دنیای دیگری یکی نمیباشد چنانکه روایات متعددی موید این معنی است .
۲-شهادت قطعیه عرفیه ( اطمینانیه )
گفته شد یکی از انواع شهادت قطعیه شهادتی است که موجب حصول ظنی بسیار قوی شده به گونه ای که در عرف ظن مزبور قابل ترتیب اثر باشد اگر چه احتمال خلاف منتفی نشود شهادتی که بتواند این نوع اطمینان را ایجاد نماید تا قبل از آشنایی با ابزار علمی شناخت جرم شاید مصداقی نداشته است مگر آن که با قدری تسامح کسی بخواهد اقرار را از جمله شهادات بداند چرا که اقرار و شهادت در مواردی با یکدیگر اختلاف دارند۱ در نتیجه به دلیل عدم وجود مصداقی از نوع شهادت اطمینانی و طرح اقرار در مبحثی جداگانه در متون فقهی بیانی از این نوع شهادت به چشم نمیخورد اما با پیشرفت علوم و آشنایی با روش شناسایی آثار انگشت دستها و آثار جا و کف پا این نوع شهادت مصادق پیدا نموده است ۲. و برای آیات شریفه سوره نور ، سوره یس و فصلت در دنیا تقریبی ذهنی پدیدار گشت . امروزه حتی با نمونه برداری از قطرات خون و یا بررسی تارهای موی باقی مانده و یا کالبد شکافی ، شهودی برای شناسایی مجرم و کیفیت وقوع عمل به دست میآیند اینان شهودی هستند که در هنگام وقوع جرم شاهد بوده و گویا تحمل شهادت نمودهاند حضور این شهود موجب حصول اطمینانی میشود که در عرف و عادت مردم این اطمینان قابل ترتیب اثر بوده و اگ چه احتمال خطا در آن منتفی نمیباشد اما منشا اثر است در نتیجه جا دارد این نوع شهادت در مباحث حقوق امامیه مطرح شده ، همچنانکه که در محاکم نیز بدان عمل میشود .
۳- شهادت ظنیه :
که خود شامل شهادت در حکم و شهادت در موضوع می باشد
الف- شهادت در حکم
موضوع بحث ، یکی از شهادات ظنیه یعنی شهادت در حکم است گفته شد شهادت چیزی بیش از اخبار نیست و با روایت از یک مقولهاند اگر بخواهیم شهادت در حکم را( که همان روایت است ) از مقوله شهادت خارج کنیم باید از شهادت در اقرار ، عقود و ایقاعات نیز رفع ید کنیم زیرا ملاک در این دسته اخیر نیز همان درک حسی توسط سمع است و شهادت بالسمع در محدوده شهادات بوده و شهادت در حکم نیز از مصادیق آن است ، همچنین شهادت در عقود و ایقاعات . بنابراین شهادت در حکم در واقع شهادت به صدور حکمی از ناحی شرع است و همان طور که گفته شد روایات به اعتبار صدور آن از ناحیه معصوم به دو دسته مقطوع الصدور و غیر مقطوع الصدور تقسیم شده که خبر غیر مقطوع الصدور همان شهادت ظنیه یا به عبارت دیگر خبر واحدی است که درصد اثبات اعتبار و حجیت آن هستیم چرا که قطع آور نبوده و ظنی است و نیازمند اثبات حجیت . این شهادت از مصادیق ظنون خاصه است در ارتباط با ظنون خاصه قبلا گفته شد تعبد به ظن ممکن است و بعد از قبول امکان تعبد به آن نوبت بررسی وقوع است بر طبق قاعده اولیه تعبد به ظن بدون دلیل تشریح محروم است ولی از تحت این قاعده کلی عده ای از ظنون ، که از آنها به ظن خاص (در مقابل ظن مطلق ) تعبیر شده است با دلیل خاص خارج شدهاند . یکی از این ظنون خاص خبر واحد است خبر واحد در واقع شهادت و اخبار فردی است به صدور حکمی از طرف شارع و این همان موضوع بحث است .
حال باید به بررسی ادله این ظن ممکن التعبد پرداخت و وقوع این تعبد را نیز اثبات نمود در صورت توانایی اثبات اعتبار خبر واحد برای اثبات حکم وتایید شارع بر این امر ، یکی از طریق اثبات احکام ، خبر واحد فی الجمله (یعنی شهادت یک نفر به نحو قضیه مهمله ، چرا که حدود و شروط این حجیت نیازمند به دلیل است که آیا خبر عادل ، ثقه ف ماظن بصدوره … کدام یک از انواع خبر واحد حجت ) است والا باید از آن رفع ید نموده و به دنبال دیگر ادله برای اثبات احکام رفت .لازم به ذکر است چون شهادت در حکم منتهی به قبول صدور حکم از طرف خداوند میشود دقت بیشتری نسبت به شهادت در موضوعات لازم است تا مسئله افتراء علی الله پیش نیاید .
ب- ادله
عده ای معتقدند خبر واحد غیر مقطوع الصدور من باب ظن خاص حجیت ندارد و بر مدعای خود ادله ای از کتاب و سنت و اجماع و عقل ذکر نمودهاند که به هر یک از این ادله اشکالاتی وارد شده است .
موافقین نیز برای اثبات حجیت خبر واحد ادله متعددی از کتاب و سنت و اجماع و سیره و دلیل عقلی اقامه نمودهاند و بر تقریباتشان از طرف دیگران اشکالاتی شده که با توجه به اشباع بحث از ناحیه بزرگان اهل فن تنها به ذکر ادله بدون هیچ تقریب و یا اشکالاتی بر تقریبات پرداخته و علاقه مندان را به منابع ارجاع میدهیم .۱
۱-کتاب:
آیاتی که بدان ها بر حجیت خبر واحد استدلال شده عبارتند از :
اول . آیه بناء :« اِن جائَکُم فاسِقٌ بَنباء فَتَبَیَنوا اَن تُصیبُوا قَوماً بِجَهالَهٍ فَتُصبِحُوا عَلی ما فَعَلتُم نادِمین »۱ اگر فاسقی برای شما خبری آورد بررسی کنید تا مبادا با قومی به جهالت و نادانی برخورد کنید و بر کرده خود پیشمان شوید .
دوم : آیه نفر :«فَلَولا نَفَرً مِن کُلِ فِرقَهٍ مِنهُم طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدینِ وَ لِیُنذِرُ وَ اقُومَهُم اِذا رَجَعُو اِلیهم لَعلَّهُم یَحذَرون »۲ چرا از هر گروه ایشان دسته ای کوچ نمیکنند تا در دین تفقه نمایند و قوم خود را در هنگام بازگشت اندرز دهند شاید ایشان بترسند .
سوم : ایه کتمان : « اِنَّ الَذینَ یَکتُمُونَ ما اَنزَلنا مِن البَیناتِ وَ الهُدی مِن بَعدِ ما بَیناهُ لِلناسِ فِی الکِتابِ اُولئِکَ یَلعَنُهُمُ اللهِ وَ یَلعَنُهم اللاعِنوُن »۳ کسانی که بینات و هدایت را پس از آنکه برای مردم در کتاب روشن نمودیم کتمان مینمایند خداوند و لعن کنندگان آنان را لعن میکنند .
چهارم : آیه ذکر :«فَاساَلُوا اَهلً الذِکرِ اِن کُنتُم لاتَعلَمُون »۵ از اهل علم و اطلاع بپرسید اگر نمیدانید
پنجم : آیه اُذُن: وَ مِنهُمُ الَذینَ یُوذُونَ النَبیَ وَ یَقُولوُنَ هُوَ اُذُنُ قُل اُذُنُ خَیرٍلَکُم یُومِنُ بِالله وَ یُومِنَ للمومِنین۴ از ایشان کسانی هستند که رسول خدا صلوات الله علیه را آزاد میدهند و میگویند او گوش (سخن شنو ) است بگو برای شما گوش خوبی است به خداوند ایمان میآورد و برای مومنین امن (تصدیق ) میآورد .
۲-سنه
شهید صدر (ره ) برای اثبات سنت به دو طریق تمسک نمودهاند : طریق اول اخبار و طریق دوم سیره که به دو تقریب است و ما در این جا به نقل اختصاری کلام ایشان کفایت میکنیم .
اول :طوائف اخبار
ایشان تمامی اخباری که در حجیت خبر واحد به آنها استشهاد شده را ده طایفه ذکر نمودهاند ، اگر چه خود ایشان معتقدند بسیاری از این اخبار دلالتی به حجیت خبر واحد ندارند .
طائفه اول : اخباری که بر تصدیق واقعی بعض روایات ثقات دلالت دارند ( هذا دینی و دین آبایی و هو الحق کله )
طائفه دوم : اخباری که متضمن ترغیب بر حفظ و تحمل احادیث است ( من حفظ علی امتی اربعین حدیثا بعثه الله فقیها عالما یوم القیامه )
طائفه سوم : اخباری که دلالت بر امر به نقل بعضی از نکات و مضامین ( کلام معصوم ) را دارد ( یا ابان اذا قدمت الکوفه فارو هذا الحدیث )
طائفه چهارم : اخباری که دلالت بر این معنی دارند که گاهی شنونده روایت بیش از راویان بهرهمند میشود ( فرب حامل فقه الی من هوا فقه منه )
طائفه پنجم : اخباری که بر ذم دروغ بستن به معصومین دلالت دارد ( اگر خبر واحد مقبول نبود دروغ بستن اثری نداشت تا مذموم شد و مورد تحذیر )
طائفه ششم : اخباری که در مورد ارجاع اصحاب ائمه صلوات الله علیهم اجمعین وارد شده بدون این که ضابطه ای کلی برای ارجاع بیان نماید ( اذا اردت حدیثا فعلیک بهذا الجالس ( فاسال عنه عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی و اقراه منی السلام )
طائفه هفتم : اخباری که دلالت بر ذم کسانی دارد که به مجرد عدم قبول طبعشان نسبت به یسمع الحدیث ینسب النیا و یروی عنا فلم یقبله اشئزمنه و حجده و کفر من دان به هو لایدری لعل الحدیث من عندنا خرج والینا اسند )
طائفه هشتم : اخباری که در مورد خبرین متعارضین وارد شده و مرجح را موافقت کتاب و مخالفت عامه دانسته ، چرا که اگر خبر واحد حجت نبود معنایی برای فرض تعارض و اعمال مرجحات نبود .
طائفه نهم : اخباری که در مورد خبرین متعارضین وارد شده و مرجع را او ثقیت راوی و صفاتی که موجب افزایش ارزش خبر و تقویت ظن به صدور آن میباشد دانسته با استدلال فوق .
طائفه دهم : اخباری که دلالت بر ارجاع به کلی فرد ثقه داشته حال یا ابتداء و یا به صورت تعلیل برای ارجاع به اشخاص معین به گونه ای که ضابطه و ملاک کلی از این اخبار قابل استخراج است . ایشان این طائفه را بهترین طوایف موجود برای استدلال بر موضوع میدانند اگر چه معتقدند در این دسته نیز اخباری وجود دارند که قابل مناقشهاند اما آنهایی که از این گروه در آن مناقضه راهی ندارد مانند خبری است که محمد بن عیسی نقل شده است :(… افیونس بن عبدالرحمن ثقه آخذ عنه ما احتاج البه من معالم دینی ، فقال : نعم )
۳- اجماع
در تقریر اجماع وجوه مختلفی ذکر شده ، و نسبت به حجیت و عدم حجیت خبر واحد از ناحیه علمای امامیه نقل اجماع شده است شیخ انصاری (ره ) در کتاب رسائل وجوه جمعی بر این دو نقل مخالف ذکر نمودهاند۱ و از کلامشان رایحه قبول اجماع بر حجیت خبر واحد استشمام میشود۲. مرحوم مظفر۳ نیز ایشان را تایید نموده و بعضی همچون مرحوم آخوند صاحب کفایه ادعای اجماع را رد مینمایند . ۴
- نظریه انسجام صدق نوعی ایدهآلیسم است ( از ۱ و۶ ).
- ایدهآلیسم ( بنابر نظریه انسجام صدق) صحیح است ( ۷ ).
- مقدمه « ۸ » با مقدمه « ۲ » در تناقض است.
- انسجام گرایی باطل است ( از ۳ و ۸ ، ب.خ ) .
۱-۱۱-۳٫ پاسخ یانگ به اشکال مک گین
اما یانگ در پاسخ به این اشکال میگوید که ما مقدمه «۴» شما را قبول نداریم و لذا انسجام گرایان به این اشکال میتوانند پاسخ بدهند؛ چرا که استدلال ایشان در صورتی منتج میباشد که مفاد ترکیب دو شرطی آن چنان که او تصور می کند باشد: ایشان تصور می کند که مفاد ترکیب دو شرطی زیادتی این است که «P صادق است به دلیل P». اما ما قبول نداریم که مفاد ترکیب دو شرطی این گونه باشد بلکه مک گین باید شروط صدق برف از آسمان میبارد را بگوید: یعنی آنچه این گزاره را صادق می کند بگوید تا بتواند از مقدماتش استفاده کند و برهان خلف او درست شود و الا اگرنتواند این کار را بکند به انسجام گرایان نمیتواند نسبت ایدهآلیسم بدهد؛ چرا که او با توجه به ترکیب دو شرطی گزارهای فرض می کند که اگر بخواهد صادق باشد، صدق ساز جمله مورد بحث، نحوه و شرایط عینی جهان است، اما انسجام گرایان این فرض ایشان را مصادره به مطلوب میدانند؛ انسجام گرایان منکر این اند که هرجملهای صدقش به وسیله شروط و نحوه عینی جهان باشد. در مثال مذکور انسجام گرایان معتقدند که بارش برف از آسمان گزاره « برف از آسمان میبارد» را صادق نمیکند بلکه صدق این گزاره را نظیر صدق هر جمله صادق دیگر منوط به انسجام آن با نظامی از باورها میدانند. پس ایشان در مقدمه « ۴» چون فرض گرفته که صدق ساز یک گزاره به خاطر ارتباط آن با واقعیت خارجی است و در انسجام گرایی باور از واقعیت گسسته است، به مقدمات بعدی رسیده است و برهانی بر علیه انسجام گرایان ترتیب داده است اما ما چون پیش فرض این مقدمه او را قبول نداریم، لذا استدلال ایشان عقیم می شود، پس به عبارتی چون شروط صدق را واقعیت فرض کرده است، به ما اشکال کرده است که پیش فرضی بیش نیست. لذا با توجه به این نکات، یانگ میگوید که به نظر میرسد که اشکال مک گین از سوی انسجام گرایان قابل جواب باشد. ( Young, 1996, ¶ ۴)
فصل چهارم: مشکل جدایی در نظریه های انسجام توجیه
۱-۴٫ مقدمه
پس از بیان نظریه انسجام توجیه، باید به بیان تقریرهای مشکل جدایی در این نظریه ها بپردازیم. هدف اصلی در این فصل، ارائه تحلیلی تقریرهای مشکل جدایی در نظریه های انسجام توجیه با تأکید بر دیدگاه های پویمن، پولاک و هارمان است.
مشکل جدایی در نظریه انسجام توجیه برخلاف این مشکل در نظریه انسجام صدق، در میان معرفت شناسان اهمیت بیشتری یافته است. نظریه انسجام صدق از آنجا که امروزه مقبول اکثر معرفت شناسان نیست، کمتر مورد توجه واقع شده است. اما در نظریه انسجام توجیه این مشکل، مرکز ثقل اشکالات به نظریه انسجام تلقی می شود. به ادعای مستشکلان این اشکال بر تمامی نظریات مبتنی بر انسجام گرایی، وارد است، لذا هر انسجام گرایی، از این حیث که انسجام گراست، باید به این مشکل پاسخ دهد. در یک تقسیم بندی کلی میتوانیم بگوییم، اشکالاتی که به نظریه انسجام گرایی وارد شده اند، یا شرط لازم بودن انسجام گرایی را زیر سؤال بردهاند و یا شرط کافی بودن آن را. این اشکال بر شرط کافی بودن نظریه انسجام گرایی مطرح شده است. اگرچه بسیاری از مستشکلان صریحاً به این امر اشاره نکرده اند، اما بسیار روشن است که این مطلب مورد قبول ایشان است. در ذیل به بررسی این مشکل خواهیم پرداخت. به عقیده نگارنده، از این مشکل در نظریه انسجام توجیه، سه تقریر اصلی وجود دارد، از این رو به سه اشکال این مشکل تحلیل می شود که البته هر کدام از این اشکالات با توجه به حد وسطهای مختلف شان میتوانند تقریرهای مختلفی داشته باشند. هر کدام از سه معرفت شناسی که وعده تحلیل این مشکل را از منظرشان در نظریه انسجام توجیه داده بودیم، توجه خویش را معطوف به یکی از این اشکالات کرده است. لذا ما در ذیل هر اشکال، تحلیل معرفت شناسی که آن اشکال در کانون توجه وی بوده است را میآوریم. اشکال نظامهای بدیل را از منظر پویمن بررسی خواهیم کرد. سپس به اشکال گسست توجیه باور از واقعیت با تحلیل پولاک خواهیم پرداخت و سرانجام به اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی در توجیه با توجه به بیانات هارمان میپردازیم. [۲۰۲]
۲-۴٫ اشکال نظامهای بدیل
پویمن این اشکال را از اساسیترین اشکالهای وارد بر نظریه انسجام توجیه میداند. این اشکال هدف عمده آن این است که نشان دهد که انسجام شرط کافی برای توجیه نیست. پویمن از این اشکال به نقد موسوم به نظامهای بدیل[۲۰۳] یاد می کند. این اشکال میگوید نظامهای باور کاملاً منسجمی که ناسازگار با یکدیگر باشند، میتوانیم بر اساس نظریه انسجام داشته باشیم که هر باور مفروضی می تواند عضو یکی از این نظامهای باور باشد. این امکان از نظر مستشکلان توالی فاسدهای مختلفی در تقریرهای مختلفی که از منظر ما از ناحیه این اشکال بر انسجام گرایان وارد می شود، را به دنبال می آورد. معرفت شناسان بزرگی به این اشکال برای رد انسجام گرایی تمسک جستهاند، چنانکه فی المثل فیلسوفی نظیر ویلیام آلستون میگوید که صرف امکان وجود چنین نظامهای ناسازگار که به یک اندازه جامعیت و انسجام دارند، برای اینکه نشان بدهیم صرف انسجام نمیتواند همه آن چیزی باشد که باور را از حیث معرفتی موجه می کند، کافی است. (Alston, 1993, p 21 )
سه تقریر از این اشکال میتوان به دست داد که در ذیل به آنها میپردازیم.
۱-۲-۴٫ تقریر اول
اولین تقریری که از این اشکال ذکر میکنیم بر اساس بیانات موزر[۲۰۴] است که تا حد تتبع نگارنده اولین معرفت شناسی میباشد که به این اشکال توجه کرده است. ایشان با توجه به این اشکال میگوید توجیه انسجام گرا، مرتبط به صدق نیست. « صرف اینکه نظامی از گزارهها منسجم باشد - و این نظام از گزارهها هر چقدر هم که جامع و کامل باشد- نمیتواند راجع به احتمال اینکه اشیاء در واقع چگونه هستند [ واقعیت اشیاء ]، دلیلی به دست دهد؛ چرا که نظامهای منسجم جامع و کاملی وجود دارند که کذب آنها روشن است [….] و ما میتوانیم برای هر نظام منسجم واقعی از گزارهها، نظام بدیلی که عمدتاً مرکب از نقیضِ آن گزارهها در نظام اول باشد، را تصور کنیم اما البته، این چنین دو نظام منسجمی نمی توانند هر دو احتمال اینکه اشیا در واقع چگونه هستند، را مهیا کنند.» (Moser, 1989, p 62 ) به نظر برخی از معرفت شناسان این اشکال مهمترین اشکال بر نظریه انسجام گرایی توجیه است.[۲۰۵]
این تقریر را از پویمن ذکر میکنیم:
« نقد دستگاهها ( یا جهانهای) بدیل بیان می کند که نظریه انسجام به عنوان نظریهای برای توجیه از کفایت لازم برخوردار نیست؛ زیرا به تنهایی نمیتواند بیان کند، چگونه میان دستگاههای بدیل و در عین حال برخوردار از ناسازگاری متقابل که هر یک متشکل از باورهایی منسجم هستند، تمایز ایجاد کنیم. این صحیح است که تعداد بی شماری از دستگاههای متشکل از باورها میتوانند سازگار بوده و هر یک از آنها نسبت به سایرین از حمایت متقابل برخوردار میباشد، ولی این سؤال مطرح است که چگونه ممکن است تعیین کرد، کدام یک از آنها صادق بوده یا به صدق نزدیک تر است؟ […] اگر نتوانیم مشخص کنیم کدام یک از این دستگاههای برخوردار از انسجام درونی صدق بیشتری دارد، نمیتوانیم در باور به یکی از آن میان، موجه باشیم و دچار شکاکیت میشویم.» (پویمن،۱۳۸۷، ص ۲۷۳)
این تقریر ایشان از این اشکال را میتوان به صورت ذیل تقریر کرد:
- نظامهایی از باورها امکان دارند که علی رغم ناسازگاری با یکدیگر، باورهای مندرج در هرکدام از آنها با یکدیگر، منسجم هستند.
- بنا بر نظریه انسجام توجیه، توجیه یک نظام صرفاً منوط به این است که باورهای مندرج در آن نظام با یکدیگر منسجم باشند.
- نظریه انسجام توجیه، شرط کافی برای توجیه است.
- هریک از نظامهای منسجمِ متعارض با یکدیگر، موجهاند. (۱و ، ۲، ۳ )
- امکان صدق هر یک از نظامهای منسجم متعارض موجه بنابر نظریه انسجام وجود دارد. ( از۴)
- یک نظام از باورهای منسجم، صادق است.
- ترجیح بلا مرجِح محال است.
- نظریه انسجام توجیه، صدق رسان نیست؛ چرا که توجیه انسجام گرا، احتمال صدق هیچ کدام از این نظامها را در خارج افزایش نمیدهد. ( از ۴ ، ۵ ، ۶ و ۷)
- هر نظریه توجیهای باید صدق رسان باشد.
- نظریه انسجام توجیه، شرط کافی برای توجیه نیست. ( از ۹ و۸)
این تقریر از مشکل نظامهای بدیل، تالی فاسد اصلی که مترتب بر فرض نظامهای بدیل می کند، مبتنی بر عدم صدق رسانی نظریه انسجام توجیه بر اساس شرط کافی بودن، آن است. سوزان هاک نیز دست روی همین تالی فاسد در تقریر خودشان از این مشکل گذاشتهاند. ایشان پس از تقریر خود در این مشکل، در بیان علت سقم انسجام گرایی مینویسد: « سازگاری مجموعه ای از باورها، به وضوح ناکافی است، برای اینکه بخواهد صدق این مجموعه از باورها را ضمانت کند و یا حاکی از صدق شان باشد.» (Haack, 1993, p 26 )
لورنس بونجور نیز در تقریر این اشکال همین عدم صدق رسانی را مد نظر داشته اند؛ چرا که ایشان در بیان این اشکال میگوید که ما راه حلی برای انتخاب آگاهانه و از روی دلیلی میان این چنین نظامهایی نداریم؛ چرا که بر اساس صرف انسجام گرایی، همه این نظامها و باورهای مندرج در آنها به یک اندازه موجه هستند و با توجه به این مطلب ما هیچ دلیلی نداریم که بر اساس آن بگوییم که باورهای آن نظامی که ما بالفعل و در واقع به آن معتقد میباشیم، صادق تر از نظام باورهای بدیل خود است و این عدم دلیل ما بر این امر، علاوه بر اینکه به شکاکیت منجر می شود، مفهوم توجیه معرفتی را به کلی از بین میبرد؛ چرا که قابلیت آن را برای اینکه به ما قدرت تشخیص میان باورهای تجربی مختلف را بدهد، از آن میگیرد.[۲۰۶]
پس مرکز ثقل خرده گیری این تقریر این بود که انسجام گرا با توجه به اشکال نظامهای بدیل راهی ندارد که بر اساس آن توجیه را با صدق مرتبط سازد و نشان بدهد که کدام یک از این نظامها محتملتر به واقع است.
۲-۲-۴٫ تقریر دوم
براساس این تقریر از اشکال نظامهای بدیل، مستشکل اثبات می کند که شناسا می تواند در باور به هر گزارهای موجه باشد، اما ما در باور به هر گزارهای موجه نیستیم؛ پس انسجام گرایی باطل است.
ریچارد فلدمن این اشکال را چنین تقریر می کند:
« این گزاره که « ابراهیم لینکلن به قتل رسیده است» را در نظر بگیرید. به ادعای این اشکال، اگر نظامهای منجسم ناسازگار بسیار مختلفی از باورها وجود داشته باشند، آنگاه برخی نظامها که شامل این باور بشوند و برخی نظامهای دیگر که نقیض این باور را شامل میشوند، وجود خواهند داشت. اگر این باور بخشی از نظام بالفعل و واقعی شما باشد، شما میتوانید یک نظام [دیگری] را تصورکنید که [در آن نظام] جای هر چیزی که این باور را حمایت می کند یا از آنها این باور استنتاج می شود، با گزارههای مختلف، گرفته شده است [ جایگزین شده است]. میتوانید با محتاطانه و از روی دقت ایجاد کردن این نظام جدید، یک نظامی که دقیقاً به همان اندازه نظام فعلی شما منسجم باشد را بدست آورید، اما [ با این تفاوت که این نظام جدید] شامل این گزاره می شود که « ابراهیم لینکن به قتل نرسیده است». از این رو، اگر همه این نظامهای منسجم مختلف وجود داشته باشند، آنگاه شما میتوانید هر باوری را که میخواهید، صرفاً بر اساس گزینش مناسب باقی باورهای خودتان، موجه کنید. اما این امر نمیتواند صحیح باشد.» (Feldman, 2003, p 67 )
این تقریر ایشان از این اشکال را میتوان به صورت ذیل تقریر کرد:
- نظامهایی از باورها امکان دارند که علی رغم ناسازگاری با یکدیگر، باورهای مندرج در هرکدام از آنها با یکدیگر، منسجم هستند.
- بنابر نظریه انسجام توجیه، توجیه یک باور منوط به تعلق آن به نظام منسجمی از باورها است.
- هر باوری می تواند تعلق به نظام منسجمی از باورها داشته باشد؛ چرا که میتوانیم نظامی از باورها را فرض کنیم که آن باور را در بر بگیرد و لو آنکه آن باورها فی نفسه با یکدیگر در تناقض باشند.
- شناسا می تواند در باور به هر باوری که میخواهد موجه باشد و لو آن باورها با یکدیگر متناقض باشند. (از ۱، ۲ و ۳)
- نظریه توجیه انسجام، مانع باورهای غیر موجه نیست. ( از۴)
- هر نظریه توجیهای باید مانع باورهای غیر موجه باشد.
- نظریه انسجام توجیه صحیح نیست.( از ۵ و ۶)
این تقریر از این اشکال میگوید که هر نظریه توجیه باید جامع باورهای موجه باشد و مانع باورهای غیر موجه، اما اگر بنا باشد که صرف انسجام باوری با یک منظومه باور، منجر به توجیه آن باور گردد، این امر سبب می شود که هر باوری را که ما بخواهیم موجه باشد؛ چرا که هر باوری می تواند عضو یک منظومه باور منسجمی باشد. اما این لازمه درست نیست؛ چرا که ما در تحلیل معرفت قید توجیه را آوردیم تا برخی از باورهایی که شناسا می تواند و میخواهد به آنها باور بیاورد را خارج کنیم اما با نظریه انسجام توجیه چنین مقصودی حاصل نمیگردد.[۲۰۷]
پس در تقریر دوم از اشکال نظامهای بدیل، مستشکل بر مانع اغیار نبودن نظریه انسجام توجیه، دست می گذارد.
۳-۲-۴٫ تقریر سوم
این اشکال از این تقریر بیان می کند که بنابر نظریه انسجام، ما دلیلی برای انتخاب یکی از این مجموعهها را نداریم درحالی که هر نظریه توجیهای باید به ما راه حلی برای انتخاب باورهای موجه را بدهد. پس انسجام گرایی نظریه مقبولی نیست.
اِوریت[۲۰۸] و فیشر[۲۰۹] این اشکال را بدین نحو تقریر می کنند. ایشان میگویند:
۱۹- ستون را دور ریخته و محلول درون میکروتیوب حاوی پلاسمید استخراج شده است.
۳-۴-۵ تایید آنزیمی پلاسمید استخراج شده
بعد از استخراج پلاسمید - AMP+ pBSK که حاوی ژن C2 پروتئین ALCAM سنتز شده توسط کمپانی می باشد، با توجه به جایگاههای آنزیمی در نظر گرفته شده در ابتدا و انتهای ژن سنتز شده می توان از آن ها جهت تایید حضور ژن در پلاسمید استفاده کرد و سپس محصول هضم آنزیمی دوگانه [۴۹] جهت بررسی بر روی ژل آگارز برده تا قطعات مورد نظر مربوط به پلاسمید و ژن سنتز شده مشاهده شوند.
۳-۴-۵-۱ هضم آنزیمی دوگانه یا Double digestion
با توجه به سازه ی طراحی شده از دو آنزیم محدود کننده ی Nco1 و XhoI جهت تایید آنزیمی استفاده شد. مراحل انجام کار به شکل زیر است:
۱- ابتدا باید بافر مناسب برای هضم دوگانه آنزیم های NcoI و XhoI را انتخاب کنیم که این کار را با کمک سایت شرکت تولید کننده آنزیم ها یعنی فرمنتاز لیتوانی انتخاب می کنیم . بهترین شرایط بافری برای این واکنش بافرx2 تانگو می باشد .
۲- یک میکروتیوب ۲/۰ برمی داریم و محتویات واکنش که توسط سایت فرمانتاز انتخاب کردیم را به صورت زیر در آن مخلوط می کنیم .
آب استریل: ۱۲ میکرولیتر
بافر تنگو x2 : 4 میکرولیتر
آنزیم NcoI : 1 میکرولیتر
آنزیم XhoI : 1 میکرولیتر
پلاسمید : ۲ میکرولیتر
حجم نهایی واکنش:۲۰ میکرولیتر
۳- میکروتیوب را به مدت ۱ الی۲ ساعت در انکوباتور ۳۷ درجه سانتیگراد ( دمای اپمتیموم واکنش آنزیم ها ) قرار می دهیم .
۳-۴-۵-۲ الکتروفورز
جهت جداسازی قطعات حاصل از هضم دو گانه آنزیمی از الکتروفورز استفاده می شود.
۳-۴-۵-۲-۱ تهیه بافر ۵۰x TAE
برای تهیه بافر TAE 50x از موارد زیر استفاده می بریم:
Tris : 5/60 گرم
EDTA 5/0 مولار ( در ۸ PH = ) : 25 میلی لیتر
اسید استیک: ۲۸/۱۴ میلی لیتر
آب استریل: به مقداری که حجم نهایی به ۲۵۰ میلی لیتر برسد.
حجم نهایی:۲۵۰ میلی لیتر
نکته: برای اینکه بافر ۵۰x TAE را به بافر TAE 1x مورد استفاده دربیاوریم آن را در حجم مناسب رقیق می کنیم .
۳-۴-۵-۲-۲ تهیه ژل آگارز
برای جداسازی قطعات حاصل از هضم دوگانه آنزیمی از ژل آگارز Low استفاده می کنیم . برای تهیه ی ژل ۱٫۵ درصد آگارز، ۰٫۴۵ گرم آگارز را در ۳۰ میلی لیتر از بافر TAE 1x حل می کنیم و با چرخاندن آرام ارلن به خوبی آن را مخلوط می کنیم . به مدت مناسب به کمک یک گرماساز آن را حرارت می دهیم تا کاملا ذوب شود. این عمل تا آستانه جوشیدن ژل ادامه می یابد ولی نباید به مرحله جوشیدن برسد. باید دقت شود که ژل به طور کامل حل شده و محلول کاملا شفاف شود.
پس از این که محلول آگارز به طور نسبی تا دمای ۵۰ تا ۶۰ درجه سرد شد(زمانی که دست را نسوزاند) ، رنگ گرین ویوئر[۵۰]یا اتیدیوم برماید را به میزان ۲ میکرولیتر به آن اضافه می کنیم و به ظرف مناسب شانه دار منتقل می کنیم و در دمای محیط قرار می دهیم تا ژل سفت شود و ببندد(تقریبا ۱۵ دقیقه) . این ژل در حضور بافر TAE 1x تا یک هفته در دمای ۴ درجه قابل نگه داری است.
۳-۴-۵-۲-۳ Run کردن نمونه
پس از بسته شدن کامل ژل، آن را درون تانک قرار می دهیم به نحوی که چاهک ها به سمت قطب منفی قرار گیرند . تانک الکتروفورز را با بافر TAE 1x پر می کنیم تا حدی باشد که به طور کامل روی ژل را بپوشاند.
نمونه را با ۲میکرولیتر (loading dye) مخلوط کرده و در درون چاهک ریخته ومقدار ۲میکرولیتر از یک مارکر با وزن مولکولی kb 1 هم جهت شناسایی سایز قطعات در یکی از چاهک ها استفاده می کنیم .
تانک الکتروفورز را به منبع تولید ولتاژ وصل کرده و با ولتاژ ۱۲۰ ولت و ۵۵ آمپر الکتروفورز را انجام می دهیم .
وقتی رنگ تا حدود ۳/۲ ژل پیشرفت کرد تانک را از منبع نیرو جدا کرده و ژل را به کمک دستگاه Gel) (documentation مورد بررسی قرار می دهیم .
۳-۵ ساب کلونینگ ژن ناحیهC2 پروتئینALCAM
جهت بیان ژن ناحیهC2 پروتئین ALCAM از باکتری E.coli BL21(DE3) استفاده شد . ابتدا ژن مورد نظر از روی ژل اگارز مرحله الکتروفورز با بهره گرفتن از کیت خالص سازی شد و سپس به کمک تکنیک Ligation با پلاسمید pet-28a ترکیب شد . سپس این ترکیب به سلول های شایسته ی E.Coli BL21 ترانسفورم شد.
۳-۵-۱ تخلیص DNA ناحیهC2 پروتئین ALCAMاز ژل
برای تخلیص از کیت استخراج DNA از ژل تولیدی شرکت فرمنتاز لیتوانی استفاده شد. (شکل ۳-۱۱ )
شکل ۳-۱۱٫ کیت استخراج DNA از ژل فرمنتاز
روش انجام آن بصورت زیر می باشد:
۱- به کمک یک اسکالپل استریل، ناحیه ای از ژل که DNA ناحیهC2 پروتئینALCAM در آن قرار دارد را جدا کرده و به قطعات کوچک تقسیم می کنیم برای راحت ذوب شدن ژل .
۲- به ژل حاوی DNA نوترکیب ، ۴۰۰ میکرولیتر Binding Buffer در داخل یک میکروتیوب اضافه می کنیم.
۳- مخلوط را به داخل بن ماری ۵۵ درجه انتقال داده و به مدت ۵ دقیقه انکوبه می کنیم برای سهولت در ذوب شدن کامل ژل آن را هر ۲ دقیقه هم می زنیم .
۴- ۵ میکرولیتر سیلیکا به مخلوط اضافه می کنیم .
۵- ۵ دقیقه در بن ماری ۵۵ درجه قرار می دهیم تا سیلیکا به خوبی حل شود.
۶- به مدت ۱۰ ثانیه میکروتیوب را سانتریفیوژ کرده تا سیلیکا رسوب کند . محلول رویی را دور می ریزیم.
۷- ۵۰۰ میکرولیتر washing buffer به میکروتیوب اضافه کرده و به کمک ورتکس به خوبی مخلوط می کنیم.
۸- به مدت ۱۰ ثانیه میکروتیوب را سانتریفیوژ کرده و محلول رویی را دور می ریزیم.
۹- مرحله ی ۷ و ۸ را دوبار دیگر تکرار می کنیم تا تمام الکل موجود از مرحله ی قبل حذف شود ( الکل ممکن است از واکنش های آنزیمی مراحل بعدی جلوگیری کند).
۱۰- ۳۰ میکرولیتر بافر TE به رسوب اضافه کرده و ورتکس می کنیم تا کاملا با محتویات میکروتیوب مخلوط شود .
۱۱- میکروتیوب را به مدت ۵ دقیقه در ۵۵ درجه قرار می دهیم.
رویکرد مگی بر دیدگاه رفتاری ( تکرار خرید[۴۰] ) و نگرشی تأکید دارد؛ رویکرد الماس وفاداری بر علامت تجاری تأکید کلی دارد و مقولات متعهد بودن به علامت تجاری و پشتیبانی از آن را شامل می شود که شباهت زیادی به رویکرد مگی دارد. رویکرد چهارc در وفاداری هم بر اساس مطالعات دیک و باسو می باشد که شباهت فراوانی به رویکرد مگی دارد، از اینرو فقط به رویکرد مگی به پرداخته می شود.
رویکرد مگی : در زمینه اندازه گیری وفاداری مشتریان دو مبنای معمول وفاداری وجود دارد. یکی از این دیدگاه ها بر اساس مفهوم رفتاری است و به تکرار رفتار خرید مشتری می پردازد. در این دیدگاه، سه معیار« نسبت خرید، توالی خرید و احتمال آن» مطرح می شود. برای ارزیابی این ابعاد وفاداری می بایست داده های مربوط به گذشته خرید مشتریان تخمین زده شود.
دیدگاه دوم که دیدگاه نگرشی خوانده می شود، ساختار های دانش، احساسی و ذهنی مشتریان را به هم مرتبط می کند و در آن اثرات برنامه ریزی شده و هدف گذاری شده رفتار مشتری به عنوان متغییر واسطه بین محرک و پاسخ اندازه گیری می شود. مگی این دو دیدگاه را در آمیخته و چهار نوع وفاداری را به صورت جدول ۲-۲ از هم متمایز کرده است ( شاهین و تیموری، ۱۳۸۷).
وفاداری واقعی : وفاداری واقعی زمانی وجود دارد که مشتریان به طور منظم از سازمان خاصی به خاطر ترجیحات قوی خود خرید نمایند. در نتیجه این طبقه سود آورترین طبقه وفاداری است. مدیران می بایست بر حفظ و تقویت نگرش های مشتریان تمرکز کرده، مزیتهای قیمتی خود را نگه داشته و خدمات دیگری را که از نظر مشتری ارزشمند است، نیز ارائه دهند.
وفاداری پنهان : مشتریان وفادار پنهان، براساس نگرش بالای خود نسبت به سازمان و علامت تجاری آن مشخص می شوند، اما رفتار خرید آنها مشخص نیست. انتخاب های صورت گرفته توسط این دسته از مشتریان معمولاً تحت تأثیر محل عرضه کننده، وضعیت موجودی کالا یا تأثیرات پذیرفته شده از دیگران قرار می گیرد. در چنین موقعیتی مدیران می بایست موانع رفتاری تکرار خرید را از میان بردارند.
وفاداری جعلی : وفاداری جعلی به دلیل اینکه مشتری معتقد نیست که گزینه های موجود متنوع است، شباهت بسیاری به مفهوم عدم فعالیت و بی علاقگی دارد. در اینجا الگوی تکرار خرید، مبتنی بر پیشنهادات خاص، راحتی، دسترسی به واسطه ها و توصیه دیگران می باشد. در نتیجه مشتریان ممکن است تنها به طور گاه گاه وفادار باشند و به راحتی به سازمان را با رقیبان عوض کنند. در اینجا هدف مدیران می بایست اثر گذاری بر مشتریان جهت تبدیل آنها به مشتریان وفادار باشند که این مهم از طریق تأثیر گذاری بر نگرش آنها نسبت به علامت تجاری سازمان صورت گیرد.
عدم وفاداری : در موقعیت هایی که نگرش نسبی مشتری و نیز تکرار خرید مشتری در سطح پائینی باشد عدم وفاداری وجود دارد. مشتریان این طبقه بر اساس راحتی خود و نه وفاداری، به خرید مبادرت می کنند. در این مورد سازمانها نباید هیچگونه منابع غیر ضروری را برای چنین مشتریانی صرف کنند. با این حال اگر این مشتریان پتانسیل تبدیل شدن به مشتریان وفادار آینده باشند، سازمانها باید برای تأ ثیر گذاری بر رفتار و نگرش آنها تلاش نمایند.
رفتار تکرار خرید | |||
بالا | پایین | نگرش نسبی | |
وفاداری پنهان | وفاداری واقعی | بالا | |
عدم وفاداری | وفاداری جعلی | پایین |
جدول ۲-۴- انواع وفاداری از دید گاه (مگی، ۱۹۹۹؛ دیک و باسو، ۱۹۹۴)
۲-۳-۹- عوامل مؤثر بر وفاداری
شرکتها به منظور کسب رضایت مشتریان وفادار لازم است از انتظارات آنها فراتر روند؛ در غیر این صورت ممکن است مشتریان به عرضه کننده دیگری متمایل شده و احتمالاً بر اساس کیفیت محصولات و خدمات که از رقبا دریافت کرده اند، بتوانند باعث تغییر نظر دیگر مشتریان گردند. با همه اینها، فراتر رفتن انتظارات مشتری نشان دهنده تمام ابعاد وفاداری نمی باشد. برخی از این عوامل مؤثر بر وفاداری را استون و جکوبز به شرح زیر فهرست کرده اند(استون و جکوبز، ۲۰۰۰)[۴۱].
تحویل درست و به موقع
داشتن موجودی در انبار
دقت صورت حسابها
اطلاعاتی که برای مشتری یا مشتریان مشتری مشتری تان تأمین می کنید.
پاسخ دهی به درخواستها و سوالات
پشتیبانی ادراکی مؤثر
۲-۳-۱۰- مزایای وفادار سازی مشتری
صاحب نظران دانش بازاریابی مزایای زیادی برای وفاداری شمرده که برخی از بارزترین آنها عبارتند از:
کاهش هزینه های جذب مشتریان جدید؛
کاهش حساسیت مشتریان به تغییرات و قیمت ها؛
منافع حاصل از ارزش طول مشتری