استفاده از یافته های ارزشیابی
فرایند استفاده
خلاصه.
بنابراین با توجه به عوامل فوق، یک ارزشیاب تصمیم می گیرد که در شرایط و موقعیت های مختلف و درجهی وقوع هر یک از عوامل فوق، از کدام مدل استفاده نماید. اما نکتهی قابل تأمل این است که عمده مطالعاتی که در چند دههی گذشته در زمینهی ارزشیابی برنامههای ترویجی صورت گرفته، از مدل خاصی استفاده نکردهاند. بیشتر مطالعات ارزشیابی انجام شده تنها به موضوع و یا شیوهی انجام ارزشیابی اشاره داشتهاند. مدلها استفاده میشوند تا فهم ما را از اقتصاد ملی و جهانی سازماندهی و توصیف کنند، یک چهارچوب مشترکی را برای ارتباط فراهم کنند، زمینه های توسعه در آینده را پیشبینی کنند و نتایج بالقوه سیاستها و وقایع خارجی را ارزشیابی کنند (محسنی و همکاران، ۱۳۸۳). در ادامه به برخی از مدلهایی که در ارزیابی برنامههای تحقیقی و ترویجی میتوان از آنها استفاده نمود، پرداخته شده است.
۲-۴-۷-۱) مدل ارزشیابی مشارکتی
در نیمهی دوم قرن بیستم، ارزشیابی مشارکتی بر این اساس توسعه پیدا کرد که مردم میتوانند و باید یک نقشی را در ارزشیابی سودمندی تلاشهایشان داشته باشند. این مدل توسط پائولو فرر[۳۱] ابداع شده است. در این شیوه، ارزشیاب باید افرادی را که مورد ارزشیابی هستند بهعنوان ارزشیابان در کار ارزشیابی دخالت دهد. یعنی کلیهی دستاندرکاران در برنامه و فراگیران، در ارزشیابی شرکت نمایند و بهعنوان ارزشیاب به کار بپردازند. در واقع در این مدل، فراگیر به صورت ارزشیاب و ارزشیاب به صورت فراگیر در میآید. در ارزشیابی مشارکتی، آموختهها و یادگرفتههای کسانی که دورهی آموزشی را گذراندهاند نه به موجب دیدگاه افرادی ناظر، بلکه به موجب نگرش و داوری خودشان، مضمون موفقیت برنامهی آموزشی را توصیف میکند. مزیت این مدل ارزشیابی نسبت به سایر مدلها، در این است که از یک مبنای محکم فلسفی که همانا انسانگرائی و احترام به انسان است، برخوردار میباشد. ارزشیابی مشارکتی، ابزاری برای کسب تجربه و فراگیری از تجربیات است و نظامی است که برای استفادهی بهرهبرداران از برنامه یا پروژه تهیه شده است و صرفاً ارزشیابی نیست، بلکه نوعی آموزش است و باعث ارتقای آگاهی افراد میشود و مسئولیت ایجاد دگرگونی در محیط را به خود مردم واگذار میکند. این مدل به عنوان بخشی از یک نظام مدیریتی خودگردان، شرکتکنندگان مختلف در توسعهی روستایی را قادر میسازد که از تجارب، موفقیتها و ناکامیهای حاصل شده درس بیاموزند تا بتوانند در آینده بهتر عمل کنند. ارزشیابی مشارکتی تجزیه و تحلیل نظام یافته از سوی مدیر پروژه و اعضای گروه میباشد تا آنها را قادر به ایجاد هماهنگی، بازنگری در خطمشی و اهداف، سازماندهی مجدد شیوه های نهادی و یا در صورت نیاز، جایگزینی و جابهجایی منابع و امکانات نماید. در این طرح، داده های جمعآوری شده در خلال نظارت، زمینه را برای تجزیه و تحلیل ارزشیابی که دربارهی ارزیابی اثرات پروژه بر بهرهبرداران موردنظر میباشد، فراهم میکند (قلینیا، ۱۳۷۶؛ سابو و جوسی[۳۲]، ۲۰۰۸؛ نیستانی، ۱۳۸۳).
در ارزشیابی مشارکتی نیز داشتن یک استاندارد در تعیین ارزش یک فعالیت حائز اهمیت است. ارزش ارزشیابی زمانی افزایش مییابد که از آن بهعنوان فعالیتی در جهت تشویق توسعهی بیشتر برنامه و مردم دخیل در آن نگریسته شود نه اینکه صرفاً تحلیل تاریخی گذشته مدنظر باشد. پس ارتباط بین گذشته و آینده یکی از فرضیات اولیهی ارزشیابی مشارکتی است. رسالت اساسی ارزشیابی مشارکتی به جای کنترل و تنظیم فعالیتها، توسعه است و هدف آن تشویق رشد و توسعهی طرحها، برنامهها و سازمانها در آینده است. بنابراین میتوان گفت ارزشیابی مشارکتی ملاحظهای است در چارچوب کلی گذشته و آینده. به بیان دیگر، ارزشیابی مشارکتی به معنای تجدیدنظر در مفهوم توسعه از مداخلهی از بالا به پائین و دیوانسالارانه به یک فرایند از پائین به بالا، مردم محور و مردم ناظر است. در واقع این نیرو و فشار است که مفهوم دیگری به روششناسی ارزشیابی مشارکتی میدهد. به طور کلی این فرایند توسط آنهایی کنترل میشود که فعالیتها و طرحهایشان قرار است ارزشیابی گردد. ارزشیابی مشارکتی در حقیقت یک فرایند محلی انعکاس، برنامه ریزی و کنترل است نه فرآیندی که یک نفر، عمل انعکاس را از طرف دیگران انجام دهد و نتایج آن را برای دیگران ارائه کند. این پیوند (رابطه) جمعی در فرایند ارزشیابی مشارکتی باعث کنترل گستردهتر و توسعهی روزافزون میشود (شعبانعلی فمی و همکاران، ۱۳۸۳).
هدف این مدل آن است که آموزشگران ترویج و کشاورزان دربارهی عملکرد خودشان به تفکر انتقادی بپردازند. این کار با شناسایی یک موقعیت مهم آغاز میشود؛ سپس موضوع در معرض تفکر انتقادی، پیش فرضهای اساسی، عادات فکری و انتظارات علت و معلولی قرا گرفته و سپس، با ارائه پیشفرضهای جدید، تغییرات لازم را در شیوه های عملکرد ایجاد نموده و نتایج مورد تأیید قرار گرفته و یا مردود اعلام میگردد. در اغلب برنامههای ترویج، کشاورزان از طریق کمیتهها و انجمنهای کشاورزی در ارزشیابی مشارکت داشتهاند. با وجود این، همچنان که «آرنستاین»[۳۳] در نردبان مشارکت خاطر نشان کرده است، دخالت و مشارکت دارای سطوح متعددی است. در مدل آرنستاین، پلههای پائین مربو ط به مشارکت جزئی است در حالی که در پلههای بالاتر، مشارکتکنندگان اجازهی کنترل برنامه را دارند (سوانسون، بنتز و سوفرانکو، ۱۳۸۱). نمودار ۲-۵ سطوح نردبان مشارکت آرنستاین را نشان میدهد.
سطح ۵: کشاورزان بدون دخالت مدیران ترویج، بهطور مستقل ترویج را ارزشیابی نموده و یافته های خود را به سیاستگذاران گزارش میکنند.
سطح ۴: کشاورزان با همکاری مدیران ترویج ارزشیابی را اجرا کرده و در مورد تغییرات لازم در شیوهی ارائه خدمات ترویجی، تصمیمگیری میکنند.
سطح ۳: کشاورزان نتایج ارزشیابی و اطلاعات دیگر را از کارکنان ترویج دریافت میکنند و از آنان درخواست میشود برای بهبود منافع و فرآیندهای ترویج، نظرات و پیشنهادات خود را اعلام کنند.
سطح ۲: کشاورزان اطلاعات، خلاصهی ارزشیابیها و بازخورد لازم را در مورد عملکرد ترویج از کارکنان ترویج دریافت میکنند، اما از آنان نظر خواهی نمیشود.
سطح ۱: کشاورزان بدون مشارکت در برنامه ریزی تلاشهای ارزشیابی، داده ها و شواهد مربوط به پیشرفتهای خود را به همراه نظرات خود ارائه میدهند.
نمودار ۲-۵- نردبان مشارکت کشاورزان در ارزشیابی ترویج (سوانسون و همکاران، ۱۳۸۱)
در نمودار ۲-۵، اجرای سطوح ۳ تا ۵ اعتبار داده ها را افزایش داده، تحکم در روابط را کاهش داده، مربوط بودن داده ها را تضمین نموده و تعهد گروهی را در قبال تغییرات مثبت ممکن خواهد ساخت. سطوح ۱ و ۲ را میتوان شبه مشارکت نام نهاد، زیرا این دو سطح حاکی از روابط تحکمآمیز ترویج میباشد. سطوح ۳ و بالاتر را میتوان مشارکت حقیقی تصور کرد، زیرا نشانگر روابط مشارکت گروهی و تفیض اختیار میباشند. باید توجه داشت که کشاورزان ذاتاً در ارزشیابی فعالیتهای خود مشارکت میکنند؛ موضوع مورد بحث این است که مدیران ترویج در گردآوری داده ها، تجزیه و تحلیل، بررسی شواهد و مدارک پیشرفتها و داوری در مورد مفید بودن برنامهها، فناوریها، نهادهها، فرآیندها و تجارب یادگیری، تا چه اندازه با کشاورزان همکاری و نظارت مشترک خواهند داشت (سوانسون و همکاران، ۱۳۸۱). ارزشیابی مشارکتی از اصولی پیروی میکند که میتوان آنها را در موارد زیر خلاصه کرد:
کار واقعی انجامشده توسط گروهی از افراد در یک مدت زمان طولانی، نمیتواند توسط یک گروه ارزیاب (هرچند با کیفیت) با گذراندن مدت زمان کوتاه در حد یک هفته یا ده روز در محدودهی پروژه مورد ارزشیابی قرار گیرد.
تحول اجتماعی یک پدیدهی پیچیده است بنابراین اگرچه یک برنامه ممکن است دارای بازتابهای وسیع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … باشد، ولی برقرارسازی رابطه علت و معلول مشکل است.
ارزشیابی یک پروسهی مستمر است، در نتیجه ارزشیابی را نمیتوان از روند کار منفک ساخت. اگر به نتیجهی کار به صورت مستقل و بدون در نظر گرفتن ارتباط آن با روند کار نگریسته شود، تلاش انجام شده زیاد مثمرثمر نخواهد بود.
ارزشیابی زمانی مؤثر و مفید خواهد بود که افراد ذینفع و دستاندرکار، آن را در قالب مجموعهای از شاخص اهداف تمرین نموده و این تمرین توسط یک فرد، ارگان یا سازمان بیرونی که مورد اعتماد پرسنل پروژه است، تسهیل و هدایت شود.
ارزشیابی بههمان اندازه که به پرسنل دستاندرکار و ذینفع پروژه منفعت میرساند، برای خود ارزشیابان نیز مفید است.
ارزشیابی باید بدون در نظر گرفتن مسایل اعتباری پروژه انجام شود تا بدین وسیله دامنهی کار وسیعتر گردیده و نگرانیهای روانی که معمولاً در ارزشیابیها وجود دارد، حذف شود.
نقش ارزشیاب باید در ابتدای کار روشن و مشخص شده و تأکید گردد که وظیفهی آنها تسهیل و اصلاح کارهاست و نه انجام بازرسی.
بهمنظور دستیابی به یک ارزشیابی مفید و مؤثر، باید یک مدل مشارکتی برای آن تهیه کرد بهنحوی که نه تنها شامل رده های بالای مسئولان عملیاتی شود بلکه نقش کارکنان برنامه و ردهی پائین سازمانی را نیز مد نظر قرار دهد.
روششناسی و ابزار بهکاررفته باید در شروع کار توسط پرسنل پروژه بهطور مشترک مورد استفاده قرار گیرد و آنها نیز به وجاهت، قابلیت و لزوم کاربرد آن اعتقاد داشته باشند.
مهمتر این که اهداف ارزشیابی باید در ابتدای کار بهروشنی و بهوقت تعیین گردد (شیرزاد، ۱۳۸۲ ب).
اصول ارزشیابی مشارکتی و ویژگیهای خاصی که دارد، باعث ایجاد تفاوتهایی بین ارزشیابی مشارکتی و ارزشیابی سنتی یا متعارف گردیده است. این تفاوتها در جدول ۲-۵ آورده شده است.
جدول ۲-۶- تفاوتهای بین ارزشیابی مشارکتی و سنتی (مرکز توسعه اطلاعات ایالات متحده، ۱۹۹۶)
ارزشیابی مشارکتی | ارزشیابی سنتی |
۱٫ مشارکتکنندگان مالکیت ارزشیابی را دارا میباشند. | ۱٫ کمکدهندگان مالکیت ارزشیابی را دارا میباشند. |
۲٫ محدودهی وسیعی از بهرهبرداران مشارکت میکنند. | ۲٫ بهرهبرداران اغلب مشارکت نمیکنند. |
۳٫ تمرکز روی یادگیری میباشد. | ۳٫ تمرکز روی پاسخگویی میباشد. |