سبکی را که عنصر المعالی در نگارش قابوس نامه در پیش گرفته سبک(( بینابین)) است یعنی نثری که از همه قید های لفظی و معنوی ازاد باشد . هیچگونه تکلف و پیچیدگی در ان ملاحظه نشود. و بنیان ان در سادگی و صراحت استوار باشد. این ایین نگارش در قرن های چهارم و پنجم هجری ، معمول اکثر نویسندگان ایرانی بوده است. بطور کلی می توان اختصاصات و مشخصات کتاب (( قابوس نامه )) را از لحاظ:
ب-شیوه نگارش
استشهاد به ایات قرانی و احادیث نبوی که در حوای متن به ترجمه آنها و نام سوره ها و شماره ایات اشاره کرده است.
اوردن اخبار و اشعار و عبارات و مثل های عربی در نثر فارسی
اوردن واژه ها و ترکیبات زیبای فارسی به حدی که به فصاحت و شیوایی کلام خدشه ای وارد نیاید.
استعمال جمله های عربی با نشانه جمع فارسی ( جمع بستن دوباره جمع های عربی با نشانه جمع فارسی) که در حواشی به آنها اشاره شده است . مثل اعضا ها ، اعمال ها ، عروق ها ، مفاصل ها
بکار گیری ایدون (در پهلو) به معنی چنین و همچنین و ایدر (در پهلو ) به معنی اینجا.
بکار بردن “الف” در بعضی کلمات فارسی به رسم زبان کهنه دری ، استوده کار، اسفهسالار.
کمتر بکار بردن مصدر های مرخم و بکار گرفتن مصدر های مرکب به صورت کامل ، مثل توان کردن – نباید کردن
اوردن جمع های مونث و مکسر عربی در نثر فارسی ، مثل کاینات ، کرامات ، مبسوطات ، مطبوعات ، طبایع
اوردن کلمات عربی با نشانه جمع فارسی (ا-ن) و (ها) مثل مذکران – وارثان – علامت ها – علت ها
اوردن شعر در میان نثر
نقل حکایات ، داستان ها ، امثال، ضرب المثل ها ، پند ها و اندرز ها در جای جای کتاب که نیاز به ذکر نمونه های آنها نیست.
جمله معترضه به کار نمی برد.
تکرار فعل در چند جمله پی در پی دیده می شود و جمله ها را با تقلیل فعل عطف نکرده است مانند : هیچ گنجی بهتر از هنر نیست… خوی بدی نیست…دانش نیست … شرم نیست.
جمله های قابوس نامه به سبب انکه موضوع کتاب پند و اندرز است. غالبا با فعل امر ساخته شده است.
استعمال مفردات عربی، بیش از دوره قبل با حفظ حدود زبان فارسی از ورود لغات دشوار و متکلف عربی.
بکار نبردن سجع و موازنه
شروع استعمال ایات ، احادیث، اشعار و امثله و استعارات برای اراستن کلام در حد متعارف و خالی از تکلف.
به جای ایات و اخبار به سبک قدیم “آیت ها ” و"خبر ها ” به کار می برد.
اگر نثر دوره قبل را نثر ساده و مرسل بنامیم ؛ می توانیم نثر این دوره را در مقام مقایسه ، نثر مرسل عالی بخوانیم.
تنوع و احتراز تکرار
تاریخ تطور نثر فنی و تأثیر مختصات نثر عربی در نثر فارسی از نیمه دوم قرن پنجم اغاز می شود .
روش ایجاز و مساوات جای خود را به اطناب سپردند.
۴-۱-۴- ترجمه و چاپ قابوس نامه
قابوس نامه چون از اغاز نگارش مورد پسند همگان افتاد ، پس از ظهور فن چاپ بار ها به زبان فارسی ،فرانسوی، انگلیسی، ژاپنی ، عربی ، ترکی برگردانده شده است.نخست ترجمه ترکی است که در سال ۸۲۷ هق. احمد بن الیاس بنابر فرمان سلطان مراد دورم پادشاه دوم عثمانی ترجمه کرده است . ترجمه دیگری ، ترجمه فرانسه که توسط آ- کری مستشرق فرانسوی مترجم معروف کتاب شرایع اسلام صورت گرفته، در پاریس در سال ۱۸۸۶ چاپ کرده اند و این ترجمه از روی چاپ مرحوم رضا قلی خان هدایت است و قابوس نامه تا کنون هفت بار در ایران و هندوستان چاپ شده است . چاپ نخستین ان که به تصحیح مرحوم رضا قلی خان هدایت امیر الشعرا در تهران در سال ۱۲۸۵ ه ق. صورت گرفته است . بقیه چاپ ها از روی چاپ رضا قلی خان هدایت صورت گرفته است . چاپ حاضر قابوس نامه به تصحیح شادروان غلام حسین یوسفی
برخوردار از طبع دقیق ، با روش علمی و بر پایه نسخه ای متعلق به کتابخانه فاتح استانبول است که حدود صدو پنجاه سال پس از تألیف کتاب تحریر شده است .در ایینه شفاف و پاکیزه ی نامه ی ارجمندش از او سیمای مرد پخته و کامل ، مجرب و کار ازموده و سرد و گرم روزگار چشیده ای ، ظاهر می شود، به عنوان اموزگار بزرگ هر چند در کسوت امیری ادیب ،شاعری دردمند، سخنوری توانا ، دانشمندی فرزانه، جامعه شناسی اگاه، سیاستمداری واقع بین، مصلحی دور اندیش، قاضی دادگر، فقیهی متفقه ، طبیبی حاذق، منجی دانا، بازرگانی منصف، کشاورزی پرکار، جوانمردی کریم، عارفی خداجو، جنگ اوری شجاع، سپهسالاری رئوف، پند اموزی صادق، یاوری همدل، دوستی مشفق، پدری مهربان، رندی هوشمند، فرزندش گیلان شاه و همه فرزندان این مرز و بوم علی الدوام درس تقوا، پرهیزگاری،خداشناسی، دین باوری، ادای فرایض و واجبات اسلامی ، احترام خاص و شایسته نسبت به پدر و مادر، اموختن دانش و فرهنگ، چگونگی انتخاب همسر و ایین همسر داری، شیوه تعلیم و تربیت فرزندان هم از دختر یا پسر رعایت حقوق انان، محترم شمردن حق همسایه، فضیلت عدل و دادگری ، ارزش روحیه اعتدال و میانه روی ، پرهیز از اسراف و تبذیر، طریقه بدست اوردن روزی و رزق حلال ، وفای به عهد و امانت داری ، بکار بستن تجربیات پیری و سالخوردگی، رعایت سلامت جسم و بهداشت روحی و روانی ، یاد آوری شده است(۳۸)
۴-۲- زندگی نامه خواجه
نام پدر بزرگوار خواجه، علی بن حسن اسحاق طوسی و نام مادرش زمرد خاتون بوده، خواجه حسن از روستا زادگانی بوده که به وسیله باغبانی و کشاورزی در اطراف شهر طوس روزگار خود را به سر می برد . وی در روز جمعه ماه دی قعده سال ۴۰۸ ه ق. در نوقان طوس ولادت یافت . مادرش به فرموده حضرت زهرا (س) در عالم رویا او را حسن نامید. این همنامی با حضرت حسن (ع) باعث خوشبختی خواجه در دوران زندگی گردید. او دوران کودکی را در طوس گذراند و تعلیم و تربیت کافی پذیرفت. و زبان و ادبیات ، تاریخ ایران، فقه، حدیث، زبان عرب و حکمت احاطه یافت. او از هوش سرشاری برخوردار بود. در سن یازده سالگی قران را حفظ کرد. خواجه از مرتبه ای ساده به این عظمت مقام رسیده بود .و خواجه در مدت حیاتش صفات و سجایای برجسته ای از جمله :
الف - اخلاق و عادات : در تاریخ عالم اسلام هیچ وزیری در سیاست ، دانایی، رأی و تدبیر،عدل، گذشت و بردباری، بخشش، و شهامت و مردانگی به منزلت وی نرسیده
است.
ب – گذشت و چشم پوشی: گذشت وی به حدی بود که در لحظه مرگ از کشتن قاتل خود چشم پوشی کرد. وی از غلامان و خدمتکارانش در انجام وظایف کوتاهی می کردند از تقصیر چشم پوشی می کرد.
ج – عبادت: از نظر ذکر و عبادت ، وی را می توان یک پارسای خداشناس بخوانیم، نماز های پنجگانه همراه با جماعت می خواند. همین که بانگ اذان بلند می شد . از کارهای دنیائی دست می کشید و به ادای دو گانه بدرگاه خدای یگانه می پرداخت ، در سراسر عمر ارزوی خانه خدا در دل داشت.
د – بلند همتی و بزرگواری: وی مردی بسیار فروتن ، مهمان نواز و بلند همت بود. او به خوبی می توانست برای چاره جوئی دستور کشتن حسن صباح را از ملکشاه بگیرد، اما چنین نکرد. حتی جانش را از خطر مرگ نجات داد.و خواجه مسلمانی معتقد ، پیرو ایین جعفری و مذهب شافعی داشت. وی به غایت پاک اعتقاد و مسلمان دل بود و غم اخرت بیش از غم دنیا دات. زیرا مذهب خمیر مایه زندگی و در سرشت انسان به ودیعت سپرده شده است. هر کس دارای روح و مذهبی نباشد انسان نیست. و عقاید، خاصی به صوفی و مشایخ و خانقاه داشت.خواجه در میان تمام وزیران قرن های اول اسلام تنها کسی بود که زندگی او را باید زندگانی روحانی نامید. نام القاب خواجه از این قرار بود: ۱ – وزیر کبیر ۲ – خواجه بزرگ ۳ – تاج الحضرتین ۴ – قوام الدین ۵ – نظام الملک ۶ – اتابک ۷ – رضی امیر المومنین.نظام الملک ، نخستین وزیری است که به او لقب دین داده اند.سلطان آلب ارسلان ،طوس را که یکی از زرخیزترین املاک خراسان بود، به عنوان تیول به خواجه بخشید. او در ابادانی ، خود بسیار زحمت کشید.از تارخ نخستین ازدواج خواجه اطلاع دقیقی در دست نداریم. همین را می دانیم که از همسر اول خود صاحب دو فرزند پسر گردیده است . وی در سال ۴۵۷ ه یکی از شاهزادگان گرجی را به همسری خود در اورد و از او هم فرزندانی داشت . وی از نظر فرزند مردی بسیار خوشبخت بود، بیشتر آنها شغل وزارت و مقامات عالی وره سلجوقیان و خلفای عباسی را عهده دار شدند. نام آنها به ترتیب ذکر می نمایم: ۱ – فخر الملک ۲ – جمال الملک ۳ – ضیاء الملک ۴ – سعد الملک ۵ – شمس الملک ۶ – عماد الملک ۷ – عز الملک ۸ – عبد الرحیم ۹ – ابو البرکات ۱۰ – علی ۱۱ – صفیه خاتون.وی در ۲۹ سال وزارت خود گذشته از مبالغ هفتگی که از درآمد کشور مصرف امور خیریه می رسید، صد هزار دینار از در آمد شخصی را هم بخاطر اسایش عمومی خرج می کرد، او در هر شهری و استانی ، سرا ها ، اسایشگاه ها ، بیمارستان ها ، اموزش گاه ها و مساجد بر پا داشت و در شهر مکه و مدینه میهمانسراهایی از محل موقوفات برای حجاج فراهم داشت . کار بزرگ خواجه احداث مدارس نظامیه بود که مهمترین ذوق علمی او بود. که در سال ۴۵۷ ه.ق . ان را اغاز کرد.روی مهر وزارت خواجه کنده شده بود :الحمدالله علی نعمه.او در زمان سلطان عبد الرشید غزنوی یکی از کارکنان دستگاه دولتی بود، به سمت دبیری ابن شاذان حاکم بلخ گماشته شد. او وقتی که خراسان به تصرف طغرل بیگ در آمد. برای خدمت در دربار جغری بیک به مرو رفت و به شغل دبیری منصوب گشت و لیاقت بسیار از خود نشان داد، جغری بیک او را به پسر خود آلب ارسلان سپرد. هنگامی آلب ارسلان در سال ۴۵۱ هجری قمری به حکومت خراسان رسید، پس از مرگ عمید الملک کندری وزارت خود را به خواجه نظام الملک داد. او همچنان درزمان سلطنت این پادشاه و پسرش ملک شاه به این سمت باقی ماند ، سی سال امورکشور را به دست داشت . بزرگترین و درخشنده ترین پیروزی آلب ارسلان در دوران وزارت خواجه ، جنگ با رومانوس چهارم امپراطور بود.عبارت بودند از امیر معزی، حکیم لامعی ، سمس الدین حداد، معین الدین طغرائی .همان طور که پروردگار عالمیان شریکی در خدائی خود قبول نمی کند، فرمانروایان مطلق نیز نمی خواهند، حکمران دیگری با آنها شریک گردد، بر اساس این فکر ملکاه خواجه را از وزارت بر کنار ساخت ولی هیچ گاه از مهربانی و دلجوئی در حق او خودداری نمی کرد. چنانکه در سال ۴۸۵ ه.ق که ناگزیر از سفر بغداد شد او را همراه خود برد. برای چند روز گردش و شکار در کوهستان ها دستور داد تا بیرون شهر نهاوند خیمه و خرگاه سلطنتی را برافراشتند . روز پنج شنبه دهم ماه رمضان ۴۸۵ ه.ق بود که خواجه پس از خوردن افطار ، نماز مغرب خواند آنگاه سوار تخت روان (هودج) شده او را به حرمسرا بردند ، در راه جوانی دیلمی که لباس درویشی بر تن داشت به طرف تخت روان شتافت و برای تقدیم عرض حالی، خود را به خواجه نزدیک نمود ، همین که نامه را از دست او گرفت ، دیلمی از فرصت استفاده کرد خنجرش را تا دسته در قلب او فرو برد . خبر سوء قصد در اردوگاه پیچید و از هر طرف سرو صدا برخاست، ملکشاه از شنیدن خبر سراسیمه و گریان خود را بر بالین او رسانید و در حالیکه خواجه هنوز هوش و حواس خود را از دست نداده بود رو به سلطان کرد و گفت : بگذاشتم این خدمت دیرینه به فرزند.سپس زبانش بند آمد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. نام قاتل او ابوظاهر حارث(ارانی) بود و پس از ارتکاب این جنایت در پشت یکی از چادر ها خود را پنهان ساخت. ولی پس از کمی جستجو به دست غلامان افتاد و همان جا او را کشتند . نظام الملک نخستین شخصیت بزرگ اسلام بود که بدست فرقه باطنیه به هلاکت رسید و پس از او بسیاری از بزرگان دانشمندان و مسلمانان بی گناه با خنجر خون ریز حسن و جانشینانش شهید گردند.به دستور ملکشاه نعش خواجه فوری به اصفهان فرستاده شد و خود او رهسپار بغداد گردید. در اصفهان تجلیل شایانی از جنازه به عمل آمد و در گورستان محله کران به خاک سپرده د و ارامگاه او روزگاران دراز به نام تربت نظام معروف و زیارتگاه خاص و عام بود . خلیفه المقتدی از شنیدن این خبر ناگوار بسیار افسرده خاطر گشت و دستور داد تا مراسم سوگواری برپاکردند و ارکان دولت ،علماء و بزگان و سایر طبقات مردم برای همدردی و عرض تسلیت در مجلس ماتم شرکت جستند. نظام الملک ۲۸ سال و ۷ ماه وزارت کرد و هنگام مرگ ۷۷ سال داشت .
۴-۲-۱- تألیفات نظام الملک
الف – اثر نفیسی که به سبک غزالی از خواجه به یادگار مانده و از بهترین نمونه های نثر فارسی دبیران و نویسندگان قرن پنجم هجری می باشد. سندگویائی از مراتب فضل و کمال خواجه حسن به شمار می رود و ما دو نامه او را به فرزندان خود مؤید الملک و فخر الملک نوشته و آئینه تمام نمای دیانت و اخلاق و روحیات وی است .
ب – آثار قلمی نظام الملک عبارت است از: ۱ - وصایا یا دستورالوزراء که سال
تألیف آن به درستی معلوم نیست ولی از مضامین ان معلوم می شود که ان در سال های اخر وزارت خود نوشته برای فرزندان فخر الملک، این کتاب شامل یک دیباچه و دو فصل می باشد و موضوع ان آداب و آیین و طرز سلوک با مردم .
۲ – سیاست نامه : این کتاب بار اول به همت «شفر» خاور شناس فرانسوی در پاریس به تاریخ ۱۳۱۰ ق چاپ شده بار دیگر در ایران به همت «خلخالی» به تاریخ ۱۳۰۹ ش به چاپ رسید. سیاست نامه شامل :عصاره افکار،عقاید،تجربه ها و سلیقه های نظام الملک در پایان زندگی است نوعی خاطرات سیاسی وزیری بزرگ است که در ان در بیان حوادث حیات خود صرف نظر کرده و بیشتر به راهنمایی و اموختن طریق مملکت داری پرداخته است و در پنجاه فصل در موضاعات متنوع نوشته شده است.
۳ – قانون الملک
۴-۲-۲- انگیزه تالیف سیاست نامه:
درخواست نگارش سیر الملوک ( سیاست نامه) در اآداب کشور داری از سوی ملکشاه بیانگر این حقیقت است که نابسامانی ها ، از همه سوی دربار سلجوقیان را به نگرانی کشانده و نسبت به فرجام امور و آینده سلطنت و خاندان سلجوقی، شاه را بیمناکی افکنده است. حال این رساله تا چه میزان ، می توانسته باید و نباید ها را روشن سازد و کژی ها را به راستی بدل کند و خوشنودی خاطر حاکمان را فراهم آورد.
۴-۲-۳- مشخصات سبک
۱ – کتاب سیاست نامه یا سیر الملوک متن کهن ساده ای است که این کتاب نیز مانند قابوس نامه، به سبب سادگی عبارت مورد تغییر و تحریف واقع گردید. به عقیده مرحوم بهار این کتاب اختلاطی است بین تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی که از حیث روانی و سهولت عبارت و ایجاز شبیه به نثر بلعمی است ولی از حیث لغات ، اصطلاحات تازه ، داشتن کنایات ، استعارات، ارسال المثل و مجسم ساختن مطالب ، بحث درجرئیات و روشنگری اطراف به تاریخ بیهقی شبیه است و از حیث صرف و نحو و جمله بندی کمتر از بیهقی و به نثر بونصر مشکان تحت تاثیر زبان عربی قرار گرفته است . ولی بطور خلاصه مختصات کتاب بدین قرار است : الف – لغات تازه عربی یا مرکب از فارسی و عربی که قبلا موسوم نبوده در این کتاب فراوان دیده می شود مانند بواجب، مشغول دل. ب – ترکیبات تازه از پارسی و تازی مانند ک شغل بروجه راندن ، بر
صحرا افکندن ج – کنایات و استعارات و امثال مانند: طبل زیر گلیم زدن ، در پوست نگنجیدن د - استعمال فعل مضارع منفی بجای نهی مانند : نگویی و نکنی بجای مگویی و مکنی ر – حذف افعال به قرینه : باعهد و وفا بود و مردانه با رأی تدبیر
۲ – تقدیم معدود بر عدد مانند دیناری پانصد
۳ – درصد لغات عربی در سیاست نامه ۱۸% است
۴ – قرار گرفتن فعل میان صفت و موصوف مانند : باتو شغلی دارم فریضه
۵ – با افزودن «ی» وحدت به موصوف و مضاف مانند : دستاری قصب
۶ – خالی بودن نثر از لغات و مفردات زبان عربی
تحلیل مضامین اخلاقی در سیاستنامه و قابوسنامه- فایل ۳