استراتژی های برنامه ریزی تولید ادغامی
تغییر در میزان نیروی کار، از طریق استخدام و یا اخراج که منجر به تغییر در نرخ تولید میگردد. این استراتژی معمولاً در شرکت هایی که نرخ تولید، مبتنی بر نیروی کار است مورد استفاده قرار میگیرد. اخراج بی رویه معمولاً توسط قوانین دولتی محدود می شود و ممکن است تبعات منفی زیادی برای کارکنان به همراه داشته باشد. آموزش کارکنان می تواند یک استراتژی مناسب برای افزایش بهرهوری کارکنان برای جبران نرخ تولید اضافی مورد نیاز در پیک تقاضا باشد. استفاده از نیروی کار پاره وقت نیز از جمله استراتژی های مرسوم در این حوزه قلمداد می شود.
تغییر در نرخ تولید از طریق افزایش شیفتهای کاری، اضافه کاری و یا برونسپاری بخشی از تولید به خارج از شرکت.
تجمیع موجودیهای فصلی؛ معمولاً بالانس بین هزینه های نگهداری موجودی و هزینه های تغییر نرخ تولید از جمله سوالات اساسی است که در بسیاری از موردهای واقعی بایستی بدان پاسخ داده شود. تلفیق موجودیهای فصلی محصولاتی که دارای بازه زمانی پیک تقاضای متفاوتی هستند می تواند در تنظیم نرخ تولید مؤثر باشد.
برنامه ریزی سفارشات عقب افتاده؛ از جمله استراتژی های مورد استفاده در تنظیم نرخ تولید بویژه در زمانهای پیک تقاضا است و معمولا بایستی یک بالانس بین هزینه های ناشی از تأخیر در تحویل سفارشات و هزینه های تغییر نرخ تولید و یا نگهداری موجودی صورت پذیرد.
تحت تأثیر قرار دادن تقاضا از طریق تبلیغات، ترویج محصول و تخفیف قیمت
هزینه های مرتبط با برنامه ریزی تولید ادغامی در زنجیره تأمین
هزینه های اساسی تولید؛ شامل هزینه خرید مواد اولیه از تأمین کنندگان، هزینه مستقیم نیروی کار، هزینه راه اندازی و سربار تولید میگردد. این هزینه ها معمولاً به دو دسته هزینه ثابت و متغیر تقسیم میشوند.
هزینه های مرتبط با تغییر در نرخ تولید؛ هزینه های مرتبط با استخدام، اخراج و یا آموزش کارکنان از یک طرف و نیز هزینه های جبرانی مرتبط با اضافه کاری و برونسپاری از طرف دیگر در این حوزه قرار میگیرند.
هزینه های مرتبط با نگهداری موجودی و سفارشات عقب افتاده.
هزینه های توزیع و حمل و نقل؛ هزینه های حمل و نقل مواد اولیه از تأمین کنندگان به کارخانجات و نیز هزینه های حمل و نقل محصولات نهائی از کارخانجات به نقاط مشتری. این هزینه ها نیز معمولاً به دو دسته هزینه های ثابت و متغیر تقسیم میگردند.
روش های حل مسائل برنامه ریزی تولید ادغامی
به طور کلی روشهای حل برنامه ریزی ادغامی به دو دسته کلی زیر تقسیم میشوند:
روشهای گرافیکی و مبتنی بر جدول؛ در رویکردهای مبتنی بر جدول، سعی می شود بطور ابتکاری با تلفیقی از استراتژی های مرسوم در برنامه ریزی تولید ادغامی یک برنامه شدنی مناسب تهیه گردد. طبیعتاً این روش ها، جواب بهینه را ارائه نمی دهند.
رویکردهای ریاضی؛ رویکردهای ریاضی خود به دستههای زیر قابل تقسیم میباشد:
رویکردهای مبتنی بر برنامه ریزی ریاضی
قوانین تصمیم خطی
مدل ضرایب مدیریت
شبیه سازی
قوانین جستجوی تصمیم
در تحقیق حاضر از رویکرد برنامه ریزی ریاضی استفاده شده است و در فصل مرور ادبیات، تحقیقاتی که در این حوزه ها صورت پذیرفته است مرور خواهد شد.
عدم قطعیت و انواع آن
عدم قطعیت[۸] به معنی حالتی است که اطلاعات کافی در مورد یک واقعه یا نتایج آن وجود ندارد بنحویکه نتوان وضعیت واقعه یا نتایج آتی حاصل از آن را بطور دقیق توضیح داد.
گالبریث[۹](۱۹۷۳) عدم قطعیت را به عنوان تفاوت بین حجم اطلاعات مورد نیاز برای انجام یک کار و حجم اطلاعاتی که قبلاً بدست آمده، تعریف مینماید.
در دنیای واقعی در یک زنجیره تأمین انواع مختلفی از عدم قطعیتها وجود دارند که فرآیندهای تولیدی و غیر تولیدی را تحت تأثیر قرار می دهند. برای مثال هو[۱۰] (۱۹۸۹) عدم قطعیت را به دو دسته کلی طبقه بندی نموده است:
۱- عدم قطعیت محیطی[۱۱](EU)
۲- عدم قطعیت سیستم تولیدی[۱۲](SU)
عدم قطعیت محیطی، شامل عدم قطعیتهایی است که در ورای فرایند تولید وجود دارند، نظیر عدم قطعیت موجود در عرضه[۱۳](SLU) و تقاضا[۱۴] (DU).
عدم قطعیت سیستم، مربوط به عدم قطعیت موجود در فرایند تولید نظیر عدم قطعیت بازدهِ عملیات [۱۵](OYU)، عدم قطعیت زمان تدارک[۱۶] تولید (LTU)، عدم قطعیت کیفیت [۱۷](QU)، خرابی سیستم تولیدی و تغییرات در ساختار محصول میگردد.
بیان مساله
برنامه ریزی تولید ادغامی یکی از ارکان مهم تولید است و قدمت آن به آغاز کار شرکتهای تولیدی باز میگردد، جائی که شرکت ها میبایستی برنامه ریزی تولید و فروش یکسال خود را انجام میدادند و ناگزیر بودند که بر اساس هزینه های مرسوم در بخش تولید، مثل هزینه های تولید، نگهداری موجودی، هزینه های پرسنلی، استخدام و اخراج، هزینه های راه اندازی، هزینه های سفارشات عقب افتاده و محدودیت هایی نظیر ظرفیت تولید، ظرفیت انبار و غیره تصمیم گیری نمایند و برنامه تدوین شده را در افق برنامه ریزی مربوطه اساس کار خود قرار دهند. در این حوزه مدل سازیهای متنوعی صورت پذیرفته و به تدریج فضای واقعی محیطهای تولیدی وارد مدل سازی گشته و مدلهای پیچیدهتری ارائه گردیده است. یکی از واقعیتهای غیرقابل انکار محیطهای تولیدی، عدم قطعیت است.
عدم قطعیت در همه ارکان تولید از جمله زمان فرآیندهای تولیدی، میزان تقاضا، زمان تدارک تولید، زمان تدارک در زنجیره تأمین، کیفیت محصول، بهرهوری و بازده تولید، خرابی سیستم تولیدی و غیره وجود دارد. اولین و مهمترین تأثیری که این عدم قطعیتها در سیستمهای تولیدی میگذارند، برنامه ریزی است. برنامه ریزی قرار است تقاضا، فروش، ظرفیت و بطور کلی رفتار عرضه و تقاضا را در سال آتی پیش بینی نماید و بر اساس این پیش بینی ها راهکارهایی را پیش روی تولیدکننده قرار دهد. چنانچه برنامه ریزی نتواند عدم قطعیت ها را پیش بینی نماید برنامه قابل اطمینانی نخواهد بود.
مهمترین چالش رو در روی برنامه ریزی تولید، شناسایی عدم قطعیتها و انتخاب رویکرد مناسب در مواجهه با این پدیده است. با گسترش شرکتهای تولیدی و متنوع تر شدن محصولات به مرور زمان شرکتهای تولیدی از حالت منفرد خارج شده و به زنجیره ای از عرضه کنندگان و مصرف کنندگان تبدیل گشته که گاهاً در سرتاسر دنیا پراکنده شده اند و تحت عنوان زنجیره تأمین چند ملیتی شناخته میشوند. برنامه ریزی تولید در چنین وضعیتی دیگر منحصر به یک شرکت منفرد و یا حتی یک مجموعه واحد از قوانین و مقررات نیست و بایستی یک برنامه ریزی تولید ادغامی برای کل زنجیره و بالاخص توسط رهبر و شرکت اصلی این زنجیره بصورت متمرکز صورت پذیرد تا چنین برنامه ای با در نظر گرفتن شرایط تمام حلقه ها، برنامهای واقعبینانه و قابل اجرا باشد.
به عنوان مثال یکی از تأمین کنندگان ممکن است در یک کشور و تأمین کننده دیگر در یک کشور دیگر باشد، مسافت بین کارخانههای تولیدی تا تأمین کنندگان و همینطور مسافت بین تولید کنندگان تا نقاط تقاضا که مستقیماً در زمان تدارک اثر می گذارد، نوع وسیله حمل و نقل و ارتباط تنگاتنگ آن با زمان تدارک و آلودگیهای محیطی، قیمت مواد اولیه نزد عرضه کنندگان مختلف و قیمت فروش متفاوت محصولات در نقاط مشتری، ظرفیت و محدودیتهای تولیدی کارخانجات، قوانین و مقررات حاکم بر کشورها و مناطق خاص نظیر قوانین زیست محیطی و گمرکی متفاوت، کیفیت و نوع استانداردهای کیفی قابل قبول در مناطق جغرافیایی مختلف، تحریمهای سیاسی و غیره همگی فاکتورهایی هستند که در برنامه ریزی، اثر مستقیم میگذارند ضمن اینکه اطلاعات مربوط به همه این فاکتورها دارای نوعی از عدم قطعیت نیز هست. مسئله مهم بعدی نحوه مواجهه با عدم قطعیت است.
اینکه چگونه عدم قطعیت را در برنامه ریزی لحاظ کنیم در برنامه تدوین شده تأثیر مستقیم می گذارد. گاهی میتوان با فرضی ساده عامل عدم قطعیت را نادیده گرفت و مسئله را کاملاً قطعی حل نمود. گاهی میتوان عدم قطعیت را تنها در یکی از فاکتورها لحاظ نمود مثل عدم قطعیت در تقاضا، هرچقدر عدم قطعیت فاکتورهای بیشتری در مدل سازی لحاظ شود واقعیات محیط تولید با دقت بیشتری وارد مدل سازی میگردد و در عین حال پیچیدگی محاسباتی مسئله افزایش مییابد که این امر نیز می تواند در کاربردپذیری مدل در محیطهای واقعی تولید اثر گذار باشد. بنابراین میتوان نتیجه گیری کرد استفاده از رویکردی که بتواند ضمن حفظ پیچیدگی مسئله در حدی قابل قبول و کاربردپذیر، فاکتورهای بیشتری از عدم قطعیت را لحاظ کند بسیار مطلوب خواهد بود. نتیجه چنین برنامه ای حداقل انحراف از واقعیات است و انتظارات از یک برنامه خوب را ارضا مینماید.
در تحقیق حاضر با بهره گرفتن از رویکرد برنامه ریزی تصادفی پایدار، مدلهای چند هدفه، چند محصولی، چند دورهای و چندسایتی برنامه ریزی تولید ادغامی در زنجیرههای تأمین چند ملیتی (یا گسترده) و چند سطحی به گونه ای توسعه یافته است تا در شرایط عدم قطعیت در تقاضا، زمان تدارک و پارامترهای هزینهای، ضمن ارائه یک برنامه جامع برای کل موجودیتهای زنجیره تأمین یک برنامه انعطافپذیر و مقاوم در برابر نوسانات و خطاهای غیر قابل اجتناب در تخمین پارامترها ارائه دهد. ضمن آنکه در نظر گرفتن تخفیف مقداری در سفارشات، ارتباط غیر خطی و معکوس بین زمان تدارک و هزینه حمل و نقل، ارتباط بین وسایل حمل و نقل در مسائل زیست محیطی، آموزش کارکنان به عنوان راهکار افزایش بهرهوری و در نهایت در نظر گرفتن توابع غیرخطی برای هزینه های کمبود از دیگر ویژگیهای مدلهای ارائه شده میباشد.
ضرورت انجام تحقیق
امروزه با گسترش شرکتهای تولیدی، تغییر سریع سلیقه مشتریان، کاهش عمر محصولات، کیفیت محور شدن تولید و فضای رقابتی بسیار نزدیک، سبب گشته شرکت هایی که برنامه ریزی دقیقتر و همه جانبه تری را دارند و در آن همه انواع احتمالات و اختلالات را در نظر گرفته اند گوی سبقت را از دیگر شرکت ها ربوده اند.
برنامه ریزی تولید ادغامی پایدار تحت شرایط عدم قطعیت پاسخی است به نیاز شرکتهای بزرگ تولیدی با زنجیرههای بزرگ تأمین که برنامه ریزی جزء لاینفک فعالیت آنهاست. از اینرو تلاش در جهت توسعه مدلهای برنامه ریزی ادغامی در زنجیره تأمین و وارد کردن پارامترهایی که امروزه اهمیت بیشتری یافته اند و کمتر در مدلهای برنامه ریزی تولید لحاظ شده اند نظیر فاکتورهای زیست محیطی، بهرهوری، خرابی سیستم تولیدی، نیاز به طراحی مجدد محصولات، افزایش ظرفیت تولیدی، منحنی یادگیری و غیره می تواند راهگشا باشد.
ضمن اینکه از ضروریات محیطهای تولیدی امروز، مواجهه با عامل عدم قطعیت است که به شدت برنامه ریزی را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین ارائه مدل هایی که ضمن توسعه همه جانبه و ترجمه دقیق تری از واقعیات بتواند عامل اغتشاش را خنثی نماید و ارائه برنامه هایی که در عین جامعیت قابلیت مقابله و پایداری در برابر تغییرات غیرقابل پیش بینی در مقادیر پارامترهای ورودی را دشته باشد از ضروریات برنامه ریزی تولید خواهد بود. چراکه برنامه ریزی تولید قلب تپنده شرکت تولیدی است.
کاربردهای تحقیق
برنامه ریزی کلی تولید در زنجیره تامین یکی از مباحث جدید در نظامهای مدیریت نوین است که توسط بسیاری از صاحبنظران حتی با نظامهای لجستیک و پشتیبانی در مجتمعهای بزرگ صنعتی و تولیدی مترادف تلقی میشود. لیکن با طرح نظریههای جدید در ارتباط با رضایت مشتریان، تولید براساس در خواستها و نیازهای مشتریان و مسائل رقابتی در بازار از یک سو و سودآوری برای تولیدکنندگان اصلی همانند شرکتهای بزرگ خودروسازی، فروشگاههای بزرگ زنجیرهای که از نظر فیزیکی و جغرافیایی گستردگی پیچیدهای دارند، از سوی دیگر و همچنین تاثیر و گسترش نفوذ تکنولوژیهای اطلاعاتی [۱۸]و ارتباطی و نوع همبستگیهاییکه بین تأمینکنندگان و تولیدکنندگان بزرگ را در بر میگیرد، این بحث به بحثی جامع تبدیل شده است.
شرکتهای تولیدی بزرگ با زنجیرههای تأمین گسترده، شرکتهای پیشرو[۱۹]، همگی به برنامه ریزی تولید ادغامی جامع و کامل نیاز دارند تا آن ها را در جایگاه فعلیشان تثبیت نماید. غفلت از برنامه ریزی جامع منجر به غفلت در گزینش راهکارهای مناسب در خروج از بحرانهای احتمالی میگردد. در شرایط کنونی جهان امروز که بحرانهای اقتصادی دامن گیر شرکتهای بزرگ شده است، نقش برنامه ریزی پر رنگ تر از پیش احساس می شود. ظهور شرکتهای چند ملیتی با زنجیرههای تأمینی به گستردگی جغرافیای زمین، برنامه ریزیهای تولید بسیار دقیق تر، جامع تر با پارامترهای بیشتر و لحاظ اختلالات و اغتشاشات در ورودی ها را میطلبد.
گستردگی زنجیرههای تأمین اهمیت عامل اغتشاش در ورودی ها را که تحت عنوان عدم قطعیت از آن نام برده می شود را دوچندان مینماید. بروز و ظهور عوامل عدم قطعیت و وابستگی برخی از عوامل برنامه ریزی به موقعیت جغرافیایی و سیاسی شرکتهای تأمین کننده لزوم نگاهی جامع و کامل به همگی عوامل موثر بر اجرائی بودن برنامه را طلب می کند که این امر از سوی شرکتهای بزرگ تولیدی جزء ضروری ترین اقدامات به حساب می آید. ضمن اینکه ارائه یک مدل جامع می تواند بستر جدیدی را جهت تحقیقات بیشتر از نظر آکادمیکی فراهم آورد در عین حال با ساده سازی آن قابلیت بکارگیری در شرکتهای کوچک تر فراهم میگردد.
اهداف تحقیق
برنامه ریزی تولید ادغامی چند هدفه پایدار در زنجیره تأمین تحت شرایط عدم قطعیت- فایل ۳