۱-قلمرو مکانی: شعب مدیریت جنوب غرب بانک مسکن شهر تهران
۲-قلمروزمانی :از فروردین۱۳۹۳به مدت۹ماه وزمان توزیع پرسشنامه تابستان ۱۳۹۳می باشد.
۳-قلمرو موضوعی :این تحقیق به تعیین موانع کار آفرینی سازمانی در کار کنان مدیریت شعب جنوب غرب بانک مسکن شهر تهران پرداخته و هدف آن شناسایی موانع مذکور ورتبه بندی موانع می باشد .لذا قلمرو موضوعی آن کارآفرینی است.
۱-۱۰جامعه و حجم نمونه تحقیق
جامعه تحقیق کارمندان بانک مسکن مدیریت شعب جنوب غرب شهر تهران با تعداد ۵۶۳نفرمی باشد.و با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی ساده،فرمول کوکران حجم نمونه برابر است با ۲۲۸نفر
N=563 P=0/5 d=%05 n=228
Z=آماره نرمال استاندارد و برای سطح اطمینام ۹۵درصد برابر ۱٫۹۶است.
P=درصد توزیع صفت در جامعه یعنی درصد افرادی که دارای صفت مورد مطالعه هستند.
-q(1-p)درصد افرادی که دارای صفت مورد مطالعه نیستند.
d=بیانگر خطای برآورد استانداردکه در این تحقیق حداکثر%۰۵در نظر گرفته می شود.
روش تجزیه و تحلیل
در این تحقیق ابتدا با بهره گرفتن از روش های آماری و توصیفی و استنباطی با بهره گرفتن از آزمون کولموگروف اسمیرنوف به بررسی نرمال بودن و نرمال نبودن جامعه می پردازیم و اگر جامعه نرمال بود از آزمون های پارامتری(در این تحقیق،tتک نمونه ای/تک گروهیOne-Sample T Test) و اگر جامعه نرمال نبود از آزمون های ناپارامتری(در این تحقیق،دوجمله ای/نسبتBinomial test) استفاده می کنیم.
۱-۱۱محدودیت ها ومشکلات تحقیق
۱-۱۰-۱یکی ازمشکلات این تحقیق:در حین توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها ملاحظه شد، که برخی ازمدیران از تکمیل پرسشنامه هاخودداری نمودند . البته هر چند که بسیاری از این مدیران، کمبود وقت را به عنوان دلیلِ عدم همکاری خود مطرح می کردند، و محقق نیز در برخی از موارد به این مسأله اذعان دارد، اما در بعضی از موارد نیزمشاهده شد که عدم اعتماد مدیران به محقق در جهت حفظ اطلاعات و ترس از عواقب آن دلیل عدم همکاری آنان بود.
۱-۱۰-۲درخصوص محدودیت تحقیق:دسترسی به یک بانک اطلاعاتی مرکزی که به صورت کامل و جامع ،حاوی اطلاعات و تحقیقات انجام شده در زمینه مورد تحقیق باشد، به راحتی میسر نبود و یا برای دسترسی به تحقیقاتی که قبلاً انجام شده می بایست هزینه پرداخت می گردید.
فصل دوم:مطالعات نظری
مقدمه
ازآنجاکه شبکه های ارتباطی، بازارهای گوناگون تولید و عرضه خدمات را در سطح ملی، منطقه ای وجهانی به یکدیگر وصل ساخته، کلید ورود به این بازارهای جهانی را رقابت پذیری دانسته اند، بدیهی است که در این رقابت جهانی نه تنها کشورها، بلکه کلیه نهادها و افراد باید دائماً قابلیتهای رقابت پذیری و سازگاری خود را افزایش دهند.(مشایخ، ۱۳۸۱)
برای دستیابی به این مهم پرورش ایده های خلاق وکارآفرینی که بتوانند خود را پیوسته با دنیای جدید هماهنگ و سازگار کنند، ضروری به نظر میرسد.
کارآفرینی فرایند یا مجموعه فعالیتهایی است که افراد را در فراگیری و توسعه دانش، مهارتها و ارزشها توانمند کرده، افراد را قادر به تعریف، شناخت، تحلیل وبرخورد با مسائل اطراف خود می سازد(۱۹۹۶،Hynes)
کارآفرینی تأثیر مستقیمی بر توسعه اقتصادی واجتماعی مردم دارد. هرچه یک جامعه بیشتر درفعالیتهای کارآفرینی شرکت کند، سریعتر به توسعه اقتصادی و اجتماعی دست می یابد.
جوامع امروزی به افرادی نیاز دارند که مصمم به کسب موفقیت باشند و قادر به تبدیل رؤیا به حقیقت بوده، دارای روحیه استقلال طلبانه برای کاوش موقعیتهای جدید باشند. اگر به تأثیرات اقتصادی واجتماعی کارآفرینی توجه شود نقش متخصصان ودانش آموختگان در توسعه جامعه روشن خواهد شد و دانش آموختگان به نیازهای مختلف جامعه پاسخ می دهند.
بنابراین، کارآفرینان پیوسته در حال ابداع و توسعهکالاها و خدمات جدید و نیز به دنبال روشهایی هستند که این کالاها و خدمات را به طور مؤثر تولید و عرضه کنند؛ ازاین رو، کارآفرینی زندگی را بهبود می بخشد. کارآفرینی موجب توزیع متناسب درآمد میشود. بدین ترتیب، مردم جامعه برای خرید کالاها و محصولات پول بیشتری می پردازند و سود بیشتری به کارآفرینان میرسانند.آنها میتوانند در خانه های خودشان سرمایه گذاری کنند و موجب افزایش بهره وری عظیم ملی شوند و از این نظر کشور سریعتر توسعه مییابد و سود اجتماعی نصیب دولت میکند. از طریق ایجاد فرصت برای کارآفرینان میتوان به درآمد سالانه بالاتر وزندگی بهتر دست یافت؛ زیرا میزان درآمد سرانه بالانشانه قابلیت بالا برای کارآفرینی است(هزارجریبی،۱۳۸۲)
کارآفرینی سازمانی به معنای توسعه شایستگی ها و فرصت ها در درون سازمان از طریق ترکیبات گوناگون منابع جدید است.کارآفرینی درون سازمانی به عنوان سیستمی تعریف می شود که ظرفیت خلاق مدیران وکل نیروی کار در سازمان را افزایش داده و قابل بهره برداری می سازد. این سیستم از
طریق توسعه حوزه ها و واحدهای سازمانی و هم چنین توسعه محصولات و خدمات،سازمان را در جهت تعیین و دستیابی به اهداف کارآفرینانه حمایت می کند، منابع راشناسایی و آماده بهره برداری می سازد و برای دستیابی به رشد تولید و سود، بهترین عرضه کنندگان و مشتریان را در درون و خارج سازمان می یابد۱۹۸-۲۰۴): (Elango, et al, : 2007
سازمان های عصر حاضر باتحولات و تهدیدات گسترده بین الملی روبرو هستند، از این رو تضمین، تداوم و حیات و بقاء سازمان ها نیازمند یافتن راه حل ها و روش های جدید مقابله با مشکلات می باشدکه به نوآوری، ابداع، خلق محصولات، فرآیندها و روش های جدید بستگی زیادی دارد (احمدپور داریانی، ۱۳۷۸) .
در این فصل سعی برآن است ضمن بیان مفاهیم پایه، به بیان مطالعات نظری در خصوص کارآفرینی سازمانی و موانع آن پرداخته شود.
۲-۱مفهوم کارآفرینی
در تعریف واژه کارآفرینی میان صاحب نظران اتفاق نظر وجود ندارد، در حقیقت از معنی کلمه آن نمیتوان به مفهوم واقعی آن پی برد. ریشه واژه کارآفرینی از کلمه فرانسویEntreprendre به معنای متعهد شدن نشات گرفته است. در واژه نامه وبستر : کارآفرین کسی است که متعهد می شود خطرهای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی اداره و تقبل کند ( هزار جریبی، ۱۳۸۳، ۱۳).
کارآفرینی فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایت مندی و یا تقاضای جدید می شود. کارآفرینی عبارت است از فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه ی منحصر به فردی از منابع، به منظور بهره گیری از فرصت ها (سعیدی کیا، ۱۳۸۸، ۲۳). پیتر دراکر در خصوص کارآفرینی چنین می گوید اکثر چیزهایی که درباره کارآفرینی می شنوید و آمریکا را پیشرو در تفکر مدیریتی قلمداد می کنید، گزافه ای بیش نیست، نه سحری در کار است، نه رازی در میان است و نه ربطی به ژن دارد. کارآفرینی یک علم است و همچون علوم دیگر می توان آن را فرا گرفت (کوراتکر، هاجتس، ۱۳۸۳، ۵۰). از سویی کارآفرینی عبارت است از ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصت ها ( همان منبع، ۱۸). در اوایل سده شانزدهم کسانی را که در سمت هدایت ماموریت های نظامی بودند کارآفرین می خواندند، از آن پس برای انواع مخاطرات نیز همین واژه با محدودیت هایی مورد استفاده قرار می گرفت (فرهنگی و صفرزاده، ۱۳۸۶، ۱۷). کارآفرینی موضوعی میان رشته ای است و در برگیرنده رویکردهای خلاقیت شناختی ، مدیریتی، روان شناختی، جامعه شناختی و اقتصادی می باشد. از کارآفرین و کارآفرینی تعاریف مختلفی مطرح شده است که از میان آنها سه تعریف با رویکردی جامعه شناختی، روانشناختی و مدیریتی مورد تامل قرارمی گیرد (گلستان هاشمی، ۱۳۸۲، ۱۱-۱۰).
کارآفرینی عبارت است از قبول مخاطره ،تعقیب فرصت ها و ارضای نیازها و خواست ها از طریق ، نوآوری و تاسیس یک کسب وکار (وارث، ۱۳۷۸،۲۲)
کارآفرین فردی است که یک کسب وکاررا ر اه اندازی می کند و یا از طریق رو ش های نوآورانه آن را بهبود می بخشد (فرای، ۱۹۹۳،۵۹)
کارآفرینی درون سازمانی فعالیت هایی است که به طور صریح از حمایت قانونی ومنابع انسانی در جهت تلاش های نوآورانه برای ارائه محصول جدید ، رشد، بهبود محصول و فرآیندهای جدید تولید، برخوردار می گردد (احمدپورداریانی، (۱۳۸۱
کارآفرین سازمانی فردی است که تحت حمایت یک سازمان محصولا ت ، فعالیت ها و فن آوری جدید را کشف و به بهره برداری می رساند )احمدپورداریانی، ۱۳۸۱)
سازمان کارآفرین : سازمان کارآفرین سازمانی است که بدون در نظر گرفتن منابع موجو د و تحت کنترل ، فرصت ها را پیگیری می کند (مقیمی، ۱۳۸۳)
در رویکردی جامعه شناختی کارآفرینی نوعی فعالیت اجتماعی ارزشمند است و با مفاهیم جامعه شناختی مانند نیاز جامعه، حل مسئله اجتماعی و فرهنگ توصیف می گردد.
رویکرد روانشناختی ، عبارت است از نوعی نگرش، رفتار و به طور کلی نوعی سبک زندگی است و با مفاهیم روانشناختی همچون شناخت، شخصیت، یادگیری و انگیزش توصیف می شود.
رویکرد مدیریتی ، کارآفرینی نوع خلاقی از فرآیندهای مدیریتی است و با مفاهیم مدیریتی از قبیل طراحی راهبرد، برنامه ریزی و سازماندهی توضیح داده می شود.
۲-۲تاریخچه کارآفرینی
در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی که در کار ماموریت نظامی بودند کارآفرین محسوب می شدند. پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیت هایی مورد استفاده قرار گرفت . از حدود سال ۱۷۰۰ میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندکار امور عمرانی بودند از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است.کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های خود تشریح کرده اند. ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال ۱۹۳۴ که همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را پدر نظریه کارآفرینی لقب داده اند. از نظر وی کارآفرینی نیرومحرکه اصلی در توسعه اقتصادی است ونقش کارآفرینی عبارت است از نوع آوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد.کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعه شناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصادو به منظور شناسایی ویژگیهاو الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان نیز مورد توجه قرار گرفته است . جامعه شناسان، کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان وسایر قسمت ها وگروههای جامعه پرداخته اند. دانشمندان مدیریت هم به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو ومحیط کارآفرینانه در سازمانها پرداخته اند.
دوره اول قرون ۱۵و۱۶ میلادی: در این دوره به صاحبان پروژه های بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژه ها همانند ساختن کلیسا ، قلعه ها تاسیسات نظامی وغیره از سوی دولت های محلی به آنها واگذار گردید، کارآفرین اطلاق می شد، در تعریف این دوره ، پذیرش مخاطره لحاظ نشده است.
دوره دوم (قرن۱۷ میلادی ) : این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان، صنتگران و دیگر مالکان خصوصی است .
دوره سوم ( قرون ۱۸ و۱۹ میلادی ) : در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره می کند وسرمایه مورد نیاز خودرا از طریق وام تامین میکند.
دوره چهارم ( دهه های میانی قرن بیستم میلادی ): در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید ، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است.