در این امر نباید تردید کرد که «کار» اگر از سایر عوامل در رشد روانی و شخصیتی افراد موثرتر نباشد، بدون شک تأثیش کمتر از سایر عوامل هم نیست. به هر حال تأمین بسیاری از نیازهای عمیق و اساسی انسان از طریق کار و تلاش میسرتر است و در بعضی از موارد اصولا” این جوهره کار و اثر کار است که می تواند انسان را در ارتباط با بسیاری از نیازهای روانی خودش قانع و ارضا بکند.
کار به عنوان یکی از عوامل مهم در مسائل تربیتی، هم در آثار علما و اندیشمندان اسلام و هم در آثار صاحب نظران و هم متفکرین غیر مسلمان مورد توجه قرار داشته است. شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت به این نکته در یک فصل جداگانه اشاره می کنند که کار همان قدر که توسط انسان آفریده می شود و در واقع وجود انسان و در نتیجه تربیت انسان، مقدم بر کار هست، به همان اندازه کار بر شکل گیری شخصیت انسان و خصوصیات مختلف انسانی او نقش دارد. یعنی هم تربیت مقدم بر کار و هم کار مقدم بر تربیت است. هم تربیت علت کار و در نتیجه کار معلول تربیت است و هم کار علت تربیت و در نتیجه تربیت درست معلول کار صحیح و تلاش نیکو است.
یکی از علمای تعلیم و تربیت به اسم «دکرولی» اصولا” روش و سیستمی که در بحث تربیت مطرح می کند، سیستمی است مبتنی بر کار و مدل های مختلف کارآفرینی و مطرح می کند که با این مدل می شود، جامعه و افراد جامعه را چه در سنین کودکی و چه در سنین نوجوانی و جوانی تحت تربیت قرار داد.
تجربه بسیاری از کشورها نشان می دهد که نگاه کرده به کار به عنوان یکی از عوامل تربیت، توفیق های زیادی می تواند به همراه داشته باشد. کشور چین یکی از بهترین تجربه ها را داشته است و در تربیت اخلاقی و سیاسی دانش آموزان و دانشجویان، از عنصر کار به نحو بسیار مطلوبی بهره برداری کره است و در همه ارزیابی ها که خودشان داشته اند و آنچه که بسیاری از کشورهای دیگر در ارتباط با این برنامه گفتند، چین یک کشور موفق تلقی شده است. در هندوستان به همین ترتیب، در بعضی از ایالت ها به عنوان یکی از اجزای اصلی فعالیت های تربیتی مسأله کار کردن در لابه لای برنامه آموزشی، چه در سطح مدارس و چه در سطح دانشگاه ها، مورد توجه و مدنظر قرار گرفته است.
امروز در دنیا، این مسئله شناخته شده ای است که آمیختگی کار با آموزش، هم آموزش را عمیق تر می کند و دیرپاتر در ذهن و جان دانش آموزان قرار می دهد و به آموزش عمق می بخشد و هم بر عکس از آموزش استفاده زیادی می شود، برای اینکه عنصر کار و تلاش و فرهنگ کار را در جامعه ایجاد کنند. باز در این جهت یکی از کشورهایی که بسیار موفق بوده و در ارتباط با تلفیق کار و آموزش و استفاده به خصوص از آموزش برای ایجاد روحیه و فرهنگ کار در جامعه، ژاپن است. آموزش و پرورش ژاپن، از این جهت در دنیا یک نقطه اوجی تلقی می شود. البته کشورهای دیگری هم هستند که در بخش آموزش های فنی و حرفه ای که خودش به میزان زیادی به طور مستقیم با مسأله کار ارتباط پیدا می کند، موفق بوده اند، مثل آلمان و اتریش. اما در سیستم آموزشی ژاپن، امروز مسأله آشنا کردن دانش آموزان از دوره پیش دبستانی تا پایان دوره های عالی دانشگاهی به فرهنگ کار و روحیه کار، به شدت مورد توجه قرار دارد و در همه برنامه های آموزشی و تربیتی این مسأله مورد توجه است.
به هر حال امروز در دنیا، قسمت های مهمی از برنامه های درسی کشورها را آموزش کار تشکیل می دهد. شیوه های مختلف کار کردن در حین آموزش در دنیا تجربه شده است، ساده ترین و آشنا ترین این روش ها همان کاریست که دانش آموز در آزمایشگاه و در کارگاه در ارتباط با یک درس مشخص انجام می دهد. در واقع مثلا در درس علوم تجربی کار آزمایشگاهی و کارگاهی از یک جهت آموزش مستقیم تلقی می شود و از یک جهت کار مستقیم، به شرطی که امکانات لازم فراهم شود و معلمان توجه به این جنبه دوم هم داشته باشند که صرف نظر از آموزشی که قرار است از طریق وسایل و امکانات آزمایشگاهی به دانش آموزش بدهند باید او را با عنصر کار و جوهر کار، آشنا کنند و کاری کنند که دانش آموز از انجام کار لذت ببرد و این لذت باعث بشود که تدریجا او به سمت هر کار مولد و هر کار سازنده ای گرایش پیدا کند و یک گرایش مثبت در روح و ذهن جوان و نوجوان، از این طریق ایجاد کنند.
باز در توصیه های یونسکو و همین طور، دفتر بین المللی تعلیم و تربیت در ژنو، در چند سال اخیر مرتبا در ارتباط با بازنگری سیستم های آموزشی و درسی این مطلب مورد تأکید قرار گرفته است که کشورها باید در جهت اشاعه فرهنگ کار در برنامه های درسی و آموزشی خودشان تلاش و حرکت کنند.
از نظر آنچه که در آثار دانشمندان و علمای اسلامی وجود دارد و هم از نظر آنچه که تجربیات دنیای معاصر در خارج از دنیای اسلام تلقی می شود، در بین صاحب نظران و اندیشه پردازان مسائل تعلیم و تربیت، ارگان ها و نهادهای بین المللی، مسأله اهمیت کار و استفاده از کار به عنوان یک ابزار مهم در امر تعلیم و تربیت به چشم می خورد و نقش آموزش و کمک آموزش، برای اینکه فرهنگ کار در جامعه اشاعه داده شود و افراد برای حضور فعال و خلاق در جامعه تربیت بشوند، مرتبا مورد تأکید، قرار گرفته است.
اما در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، اگر بخواهیم هر عادتی را، هر خصلت مثبتی را و هر توانایی بالفعلی را در جامعه خود ایجاد کنیم باید از دوران کودکی این کار را آغاز کنیم. در واقع در تقسیم بندی دوره های آموزشی، آموزش و پرورش دوران ابتدایی یعنی از گروه سنی ۶ تا ۱۰ سال، شاید بهترین سن است. برای ایجاد این روحیه و این نوع خصوصیات و عادات رفتاری که به یک ملکه در ذهن و در روح هر آموزش گیرنده تبدیل شود و بعد دوران نوجوانی و بعد هم تدریجا” به همین ترتیب تا پایان ادامه دارد.
اگر بخواهیم فرهنگ کار را در جامعه اشاعه بدهیم، کارهای مختلفی می توان انجام داد و عموم افراد جامعه را از نظر تبلیغاتی و فرهنگی مورد خطاب قرار داد، تنبلی و رکود و خمودگی را در جامعه کوبید، کار و تلاش سازندگی را تشویق و ترویج کرد.
اما اگر بخواهیم به شکل و مبنائی و مطمئن دنبال تکامل و اشاعه فرهنگ کار باشیم، باید این مطلب را از دوران مدرسه شروع کنیم.
بنابراین نقش آموزش و پرورش در ایجاد یک گرایش مثبت و یک بینش درست نسبت به مسأله کار و سازندگی، لااقل برای آینده جامعه ما، یک نقش تعیین کننده است.
در ارتباط با کتب درسی است که هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم دنبال این بودیم که کار و تلاش، سازندگی و روحیه تلاشگری را در لابه لای دروس مختلف اشاعه بدهیم، هم از جهت آگاه کردن دانش آموزان از اهمیت کار و تلاش از دیدگاه اسلام و در ارتباط با پیشوایان دینی در بسیاری از بخش های کتاب های تعلیمات دینی ما، مسایلی از پیشوایان دین بیان شده که حاکی از همین مطلب است. در بعضی از موارد مستقیما به مسئله کار و اهمیت و ارزش آن اشاره شده و در بعضی از موارد به طور غیر مستقیم در قالب یک عکس و یا در لابه لای یک داستان، این مطلب را که امامان ما همواره به نفع جامعه و به نفع دیگران در حال کار و تلاش و سازندگی بودند، مورد توجه قرار داده ایم.
موضوع دیگر اینکه برای شناساندن مفهوم کار و انواع حرف و تنوع حرف مختلف در جامعه، در کتاب های فارسی و همین طور در کتاب های علوم اجتماعی کوشش شده و در موارد متعددی، هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم، به این مسئله توجه شده است که در لابه لای سرگذشت بزرگان، در لابه لای پند و اندرز، و حتی مطالبی به صورت طنز آورده شود.
مسئله دیگر، تلاشی است که در کتاب های درسی برای ایجاد علاقه و انگیزه و نگرش مثبت به کار کردن انجام گرفته است. این را هم در کتاب های علوم تجربی، در ارتباط با برنامه ها و درس های مربوط به انجام آزمایش های مختلف علوم تجربی، هم در ارتباط با کتاب های علوم اجتماعی و هم کتاب های مربوط به شناخت حرفه و فن که از دروس دوره راهنمایی است، مورد توجه قرار دادیم.
ما باید فرهنگ کار را از نظر فرهنگی، تبلیغاتی در جامعه اشاعه بدهیم. اگر بخواهیم واقعا این فرهنگ را در نظام آموزشی کشورمان جا بیندازیم باید بیش از هر چیز معلم هایمان به این فرهنگ اعتقاد پیدا کنند و با آن آشنا بشوند (نجفی، ۱۳۸۴: ۴۵-۳۳).
۲- ۷- ۱ : اهمیت آموزش و پرورش دوره ابتدایی و اهداف این دوره
در قانون اساسی معارف مصوب ۱۲۹۰ در اصل مربوط به ساختار آموزش و پرورش ایران، مکاتب دهکده و مکاتب بلدی (شهری) قبل از دوره متوسطه و عالی به عنوان اولین دوره تحصیلات رسمی، یعنی ابتدایی مطرح شده است.
در ساختار آموزش پرورش ایران در سال ۱۳۴۴، دوره ابتدایی به عنوان اولین مرحله آموزش و پرورش عمومی اعلام شده است.
در قانون تعلیمات اجباری مصوب ۱۳۲۲ و مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش مرتبط با دوره ی ابتدایی، این دوره با اسامی گوناگون «تعلیمات ابتدایی»، «تعلیمات اجباری»، آموزش همگانی» و «آموزش عمومی» مطرح شده است. از این مفاهیم استنباط می شود که هر آنچه در این دوره آموخته می شود، جنبه عام دارد و همه دانش آموزان به این سطح از آموزش و پرورش نیاز دارند. آموزش و پرورش ابتدایی در ایران در مراکزی به نام دبستان انجام می گیرد و دبستان عبارت است از یک واحد تربیتی که به وسیله یا با اجازه وزارت آموزش و پرورش برای تربیت کودکانی که در سنین شش تا ده سال هستند تأسیس می شود» (صافی، ۴۰:۱۳۸۳).
مهم ترین دوره تحصیلی در نظام های آموزشی، دوره ابتدایی است. زیرا شکل گیری شخصیت و رشد همه جانبه فرد در این دوره بیشتر حائز اهمیت می باشد و هر سیستم آموزشی بر اساس هدف هایی پایه گداری می شود که این اهداف را جامعه تعیین می کند. در واقع، راه تحقق این اهداف از طریق آموزش و پرورش رسمی است که از دبستان و دوره ابتدایی آغاز می شود و تا سطوح آموزش عالی ادامه پیدا می کند. دوره ی ابتدایی در هر نظام آموزشی واجد اهمیت فوق العاده است. همچنین دوره ای است که در آن فرصت و موقعیت مناسبی برای تحصیل، تربیت و یادگیری شیوه ی ارتباط صحیح با دیگران برای کودک فراهم می گردد و استعداد هر کودک به تدریج شکوفا می شود. آموزش ابتدایی به اولین مرحله آموزش رسمی و همگانی و پرجمعیت ترین دوره تحصیلی به شمار می رود. سن ورود به این دوره بین ۵ تا ۷ سالگی می باشد (یاوری، ۱۳۸۰).
بر اساس طرح نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۷ و در جهت اهداف کلی نظام، اهداف دوره ابتدایی در سه حیطه شناختی، عاطفی و روانی – حرکتی از طرف کمیسیون پیش دبستانی و دبستانی به شرح ذیل تعیین و اعلام شده است:
ـ اهداف پایه اول ابتدایی
الف) اهداف شناختی
آموزش اطلاعات مقدماتی، بهداشتی و ایمنی
آموزش خواندن، نوشتن، حساب کردن و استدلال کردن
آموزش اطلاعات ساده درباره محیط طبیعی و اجتماعی پیرامون خود
یاد دادن بعضی آیات ساده و سوره های کوچک قرآن کریم
ب) اهداف عاطفی
تقویت انگیزه آمدن به مدرسه
علاقه مند کردن کودک به درس خواندن و یادگیری
علاقه مند کردن کودک به ارزش های آداب و رسوم اسلامی و میهنی و احترام گذاردن به آن ها.
یاد دادن کنترل عواطف و ابراز آن ها به نحو مطلوب
ج) اهداف روانی – حرکتی
پرورش تن و روان و حفظ سلامت جسمی و روانی و شادابی کودک
ایجاد عادت و نظم و تربیت و پرورش روح همکاری با دیگران
ایجاد زمینه شکوفایی و رشد استعداد هنری
پرورش دقت، کنجکاوی و خلاقیت
ایجاد عادات بهداشتی و ایمتی
آشنایی با نماز
اهداف پایه های دوم تا پنجم ابتدایی
الف) اهداف شناختی
آموزش تدریجی رموز خلقت به کودک و جلب توجه او به مبدأ آن
یاد دادن قرآن مجید در حد درست خوانی
دادن اطلاعات لازم در زمینه ی واجبات دینی
آموزش اطلاعات بهداشتی و ایمنی
تقویت حس کنجکاوی دانش آموز نسبت به محیط اجتماعی و طبیعی خود و آموزش اطلاعات و مهارت های سودمند در زندگی اجتماعی و هنجارهای اجتماعی به منظور ایجاد نظم و مسئولیت پذیری در آنان
بررسی فرهنگ کار در برنامه درسی دوره ابتدایی با تأکید بر بهبود فرهنگ اشتغال بانوان- فایل ۱۴