هرگاه توجّهی به اجتماع و اخلاق عصر هخامنشی بیفکنیم متوجّه خواهیم شد که برای چه مهر دگرباره تجدید حیات نمود. مهر مظهر پیمان، دوستی و مودّت، شجاعت و قهرمانی، راستی و راستواری، توانایی و پهلوانی بود و شاهنشاهی هخامنشی و مردم آن زمان به چنین خدایی نیاز داشتند، ایزدی که اقوام به هم آمده و انبوه سپاهیان را که در اکثریتی قابل توجّه بودند حفظ کند، چنان که در اروپا نیز مهرپرستی به وسیلهی سپاهیان رومی که در آسیای کوچک بودند رواج یافت.
به هر انجام این آغازی بود از برای کارهای بعدی و دیگرگونیهایی که در دین زرتشتی حاصل میبایستی شد. مبدئی بود از برای سرودهشدن و تألیف یشتها و بازگشت به دوران بَغانپرستی پس از اصلاح و یکتاپرستی. گروه نظامی در زمان هخامنشی به این ایزد رغبتی نشان داد و دین زرتشت کم کم از مسیر اصلیاش منحرف میشد. البته اَهورامَزْدا مهتر خدایی بود، امّا با صفاتی که از برای مهر برمیشمردند، دیگر جایی از برایش جز یک یاد کرد باقی نمیماند. مهرایزد روشنایی، بخشایشگر نعمت و فراوانی، نماد توانایی و پهلوانی و قهرمانی، ایزد پیماندوستی و راستی و صفا و پاکی بود، – مهرایزد و خداوند دشتها و بوستانهای پهن، خدایگان و برآرندهی سبزهها، گیاهان، شکوفندگی و بالشدهندهی درختها و برآرنده آبها از سنگها، پرورشگر چارپایان، ایزد تندرستی و نگاهدار آفریدگان اهورمزدا بود، مهر ایزدی رزمنده و توفنده بود، رزمجویی که حریف سرسختی از برای دیوان محسوب میشد، مبارز سرسختِ دیو تاریکی بود که همواره دروغ، غفلت، جهل و سرما در جهان میپراکند، مهر تباه کنندهی دیوانی بود که دشمن ایرانیان بودند و دیوانی را که خشکسالی، ویرانی، ناپاکی و دروغ را سرپرستی داشتند نابود میکرد.
در روایات و ادبیات آن قدر پاکیها و امور خوب و نیکو را تحت سرپرستی مهر قرار دادهاند که علّت گرایش تمام طبقات مردم را بدان توضیح میدهد و باز میگوید که چگونه مذهبی جهانگیر شد و به هنگامی که مُرد، چگونه تمامی باورها و آداب و رسوم ویژهی خود را به ادیان و مذاهب دیگر به وام داد. از دین زرتشتی تا تصوّف و عرفان اسلامی ایرانی و هر چه که از مذاهب و ادیان در میان این دو قطب گذشته و پدید آمدهاند، از مهرپرستی عناصری به وام گرفتهاند که تنها در صورت تحقیق روشن میشوند.
از زمان اردشیر اوّل به روشنی از مهر یاد میشود. داریوش میگفت اهورمزدا و دیگر بَغان، و اردشیر از این دیگر بغان، پس از اهورامزدا بلافاصله مهر را یاد میکند[۱۱۶].
در اینجا بایستی تذکّر دهیم که ممکن است روش خورشیدپرستی بابلی و مصری نیز در تجدید حیات مهر در زمان هخامنشیان بیتأثیر نبوده باشد. امّا مهرایزد خورشید نیست، بلکه در ادبیات اوستایی جدا از مهر که صفاتش ذکر شد، ایزد خورشیدی نیز داریم و قوانینی روشن هست که به هیچوجه منظور از مهر خورشید نمیباشد.
امّا اندکی از زمان اردشیر اوّل نگذشت که توجّهی به یک بغبانو، یعنیذجلب شد. آناهیتا Anahita را اغلب با آرتهمیس Artemis ایزدبانوی یونانی یکی میدانستند امّا بعدها در فهم این بغبانو انحطاطی رخ داد و او را با ایشتار Ishtar زن خدای بابلی، الاههی عشق و شهوت و آفرودیته Aphrodite یونانی یا وِنوس Venus مقایسه کردند. باری اردشیر دوم به این بَغ بانو علاقهای بسیار داشت.
کْلِمِنْس آلِکْساندریوس klemens Alexandrius که از مورّخان عیسوی بوده و در حدود سال دو سد و بیست میلادی وفات یافته، از بروسوس Brossus مورّخ معروف کلدانی که در سدهی سوم پیش از میلاد میزیسته است روایت کرده که اردشیر دوم نخستین پادشاه هخامنشی بود که برای آفرودیته معبد بنا کرد (آنائی تیس Anaitis – آناهیتاAnahita) و
رویدادهای سیاسی و مذهبی دوره اردشیر دوم هخامنشی و تاثیر آن بر تحولات اجتماعی ایران- فایل ۱۰