برنامه ریزی به منظور ایجاد و توسعه گردشگری پایدار می تواند زمینه لازم را برای حفظ منابع طبیعی و فرهنگی به همراه داشته باشد.
از برنامه ریزی میتوان برای ارتقا و تجدید حیات شیوه های گردشگری فعلی یا شیوه های گردشگری که به گونه ای نامناسب توسعه یافتهاند، استفاده نمود. همچنین از طریق فرایند برنامه ریزی میتوان نواحی جدید گردشگری را به طور انعطافپذیر طراحی نمود.
توسعه گردشگری به منابع انسانی ماهر و شایستهای نیاز دارد که دوره های آموزشی و کار ورزی مناسب را طی کرده باشند. برآوردن نیازهای نیروی انسانی به طرحریزی و برنامه ریزی دقیق و در بعضی موارد به تسهیلات آموزشی ویژهای نیاز دارد.
به منظور توسعه کنترل شده گردشگری، به ساختارهای سازمانی، استراتژی های بازاریابی، برنامه های ترویج، قوانین و مقررات و شاخص های مالی نیاز است که از طریق فرایند برنامه ریزی جامع و منسجم با برنامه های توسعه و سیاستهای گردشگری هماهنگ شده باشند.
برنامه ریزی؛ مبنایی اصولی برای مرحلهبندی فرایند توسعه و مدیریت پروژه فراهم می کند که برای سرمایه گذاری در بخشهای عمومی و خصوصی مفید باشند.
۳-۲-۲) رویکردهای برنامه ریزی گردشگری
یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی گردشگری، شناخت رویکردهای آن میباشد. در این قسمت به توضیح مهمترین این رویکردها پرداخته می شود.
۱-۳-۲-۲)رویکرد سیستمی[۲۸]
در ادبیات گردشگری، رویکردهای سیستمی به منظور درک بهتر اجزای گردشگری و عملکرد و ارتباط متقابل بین این اجزا پیشنهاد شده است. یکی از اهداف غایی اتخاذ رویکرد سیستماتیک در مطالعات گردشگری ارائه بهترین انطباق بین اجزای عرضه و تقاضای گردشگری به منظور توسعه موفقیت آمیز گردشگری است (ازهری،۱۳۹۱).
به طور کلی، رویکردهای سیستمی گردشگری مقصد- مبدأ و عملکرد سیستم گردشگری به منظور توصیف گردشگری به عنوان یک سیستم به کار برده شده است. این رویکرد می تواند به عنوان یک چارچوب پایهای برای درک بهتر گردشگری مورد توجه قرار گیرد (لیپر، ۱۹۷۹). در سیستم گردشگری مقصد- مبدأ، گردشگری از دو منطقه یا جزء تشکیل شده است: ۱٫ منطقۀ مبدأ؛ به کشور یا منطقهای که گردشگران از آنجا سفر خود را شروع می کنند، اطلاق می شود؛ ۲٫ منطقۀ مقصد؛ به محلهایی که توسط گردشگران دیدن می شود، تأکید دارد و شامل همه برنامه ها و مکانهایی است که برای جذب دیدارکنندگان طراحی و مدیریت می شود (گان،۱۹۸۸). به طور معمول، مبدأ به منبع تقاضای گردشگری اشاره دارد، تا جایی که مقصد به جنبه عرضه گردشگری مربوط می شود و کمک مینماید تا جاذبه ویژهای به گردشگران ارائه شود (یوسال[۲۹]،۱۹۹۸). عملکردهای بازاریابی گردشگری بیشتر در مبدأ گردشگری هدایت میشوند و برنامه ریزی و توسعه گردشگری در منطقه مقصد به اجرا در می آید.
در زمینۀ بررسی و تحلیل سیستم گردشگری دیدگاه های فراوانی وجود دارد که دراین تحقیق به عمدهترین آنها شامل دیدگاه سازمان جهانی جهانگردی (۱۳۷۹)، دیدگاه ماتیسون و وال (۱۹۸۲)، میل و موریسون (۱۹۸۵)، گان (۱۹۹۳)، لیپر (۱۹۹۰)، ادوارد اینسکیپ (۱۹۹۱)، ونهوف (۲۰۰۵)، پیرس (۱۹۹۵) و فورمیکا (۲۰۰۰) پرداخته شده است.
یک مفهوم اساسی در برنامه ریزی گردشگری آن است که گردشگری را باید به صورت سیستمی مرکب از عوامل عرضه و تقاضا در نظر گرفت که به یکدیگر مرتبط میباشند. عوامل تقاضا شامل بازارهای داخلی و بین المللی گردشگری و ساکنین محلّی است که از جاذبهها، تسهیلات و خدمات گردشگری استفاده مینمایند. عوامل عرضۀ گردشگری نیز شامل جاذبهها و فعالیتها اعم از جاذبههای فرهنگی و طبیعی، جاذبههای خاص، واحدهای اقامتی و سایر تسهیلات و خدمات گردشگری نظیر دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی، رستورانها، مراکز خرید، مراکز اطلاعرسانی، خدمات بانکی و ارزی، خدمات بهداشتی و پستی، حمل و نقل و سایر زیرساختها مانند تأمین آب، تأمین برق، سیستم دفع فاضلاب و زباله و ارتباطات راه دور و عناصر سازمانی مشتمل بر ساختارهای سازمانی، مؤسسات بخش گردشگری، برنامه ها و مؤسسات آموزشی، قوانین و مقررات مرتبط با گردشگری، سیاستهای سرمایه گذاری، راهبردها و برنامه های بازاریابی می شود.
در برنامه ریزی گردشگری، درست همانند یک سیستم توسعۀ عوامل از جمله عوامل عرضه و تقاضا و عناصر فیزیکی و سازمانی باید به صورت منسجم در نظر گرفته شود. اگر سیستم به صورتی منسجم ضمن توسعۀ هماهنگ کلیۀ اجزا برنامه ریزی شود، آنگاه بسیار اثربخشتر عمل خواهد کرد و منافع مطلوب را حاصل خواهد کرد (WTO،۲۰:۱۳۷۹).
عوامل عرضه
- جاذبهها و فعالیت ها
- محل اقامت
- دیگر خدمات و تسهیلات گردشگری
- حمل ونقل
- دیگر تأسیسات زیر بنایی
- عناصر سازمانی
عوامل تقاضا
- بازارهای گردشگری بین المللی
- بازارهای گردشگری داخلی
- استفاده ساکنان از جاذبهها و امکانات و خدمات گردشگری
شکل شماره ۱-۲- عناصر سیستم گردشگری (سازمان جهانی گردشگری)
منبع: سازمان جهانی جهانگردی (۱۵:۱۳۷۹)
سیستم گردشگری ماتیسون و وال[۳۰]
ماتیسون و وال (۱۹۸۲) سیستم گردشگری را متشکل از سه جزء میداند:
عامل پویا[۳۱]: اشاره به گردشگر دارد؛
عامل ایستا[۳۲]: اشاره به مقصد با تمام اجزایش دارد؛ و
عامل تبعی یا پیامدی[۳۳]: اشاره به اثرات گردشگری دارد.
وجه تمایز این سیستم توجه به عامل اثرات است. ماتیسون و وال در مدل خود وجه دیگری از سیستم گردشگری؛ یعنی، مدیریت اثرات را مورد توجه قرار می دهند که از اهمیت بسزایی برخوردار است و معتقدند که هر سیستمی اثرات و پیامدهایی دارد که می تواند مثبت یا منفی باشد. اهمیت عامل پیامدی در برنامه ریزی گردشگری ارتقای اثرات مثبت به حداکثر و در مقابل کاهش اثرات منفی به حداقل است.
سیستم گردشگری میل و موریسون[۳۴]
میل و موریسون (۱۹۸۵) با تشریح سیستم گردشگری از دیدگاه عرضه و تقاضا، چهار بخش اصلی نظام را شامل: ۱٫ بازار (گردشگران)؛ ۲٫ سفر (حمل و نقل)؛ ۳٫ مقصد (جاذبهها، تسهیلات و خدمات)؛ ۴٫ بازاریابی (اطلاعات و پیشبرد) در نظر میگیرد که هر بخش زنجیر وار با دیگری ارتباط نزدیکی دارد (اینسکسپ،۲۲:۱۹۹۱). این الگو سیستم گردشگری را از منظر چرخۀ خرید و فروش سفر به عنوان محصول نهایی نشان میدهد. فرایند خرید و فروش کالای سفر در سیستم مذکور نقطه آغاز و انتها ندارد و فرایندی متوالی و مدوام است.
بازار
اقدام به سفر؛ ما در ذهن به تصمیم گیری می رسیم.
خرید سفر
رسیدن به بازار
سفر
-
- تجزیه و تحلیل مقصدهای گردشگری
بازاریابی
- بازاریابی