۱- لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من ی شور محلی
۲، ۶- بی تو دل و جان من، سیر شد از جان و دل د شور محلی
۴- هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان ع شور محلی
۵- شد دل بیچاره خون، چاره ی دل هم تو ساز م شور محلی
۳، ۷- گر تو نگیریم دست، کار من از دست شد م شور محلی م جمله اول رضوی
۸- هم نظری کن ز لطف تا دل درمانده را م شور محلی
چو گهر اشک من راه نظر چست بست هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان هست دل عاشقت منتظر یک نظر تو دل عطار را سوختۀ خویش دار .
زلف تو در هم شکست توبه و پیمان من ی
جان و دل من تویی، ای دل و ای جان من ن
بر رخ زردم فشاند، اشک در افشان من ن
زان که تو دانی که چیست، بر دل بریان من م
زان که ندارد کران، وادی هجران من ن م
بو که به پایان رسد راه بیابان من ن ن چون نگرد در رخت دیدۀ گریان من بر رخ زردم فشاند اشک در افشان من تا که برآید ز تو حاجت دو جهان من ز آنکه دل سنگ سوخت از دل سوزان من .
یکی از نقاط قوت این اثر در همین قسمت است. غزلی فاخر از عطار نیشابوری و در بحر سریع، (مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن) است. آقای شجریان با طرزی بدیع و خاص که برگرفته شده از الحان محلی خراسان می باشد ؛ این غزل را در مایه های شور، اما شور محلی اجرا کرده است.
این نوع غزلیات فاخر و سنگین که مضامین کاملاً صوفیانه و عارفانه دارند و در حلقه ذکر درویشان همراه با دف و دایره با حالتی ملودیک و ریتمیک با رقص و سماع صوفیانه اجرا می شوند، خود به خود در طول قرن ها و با گذر سالیان دراز، جایگاه خاص و ویژه ای در ادبیات عرفانی ما پیدا کرده اند و به شعر عرفانی معروف شده اند. انتخاب این غزل به طور کلی برای اجرای یک فضای غم انگیز محلی شجاعت خاصی می طلبد که اجرای آن در توان هر خواننده ای نیست. اما اتفاق مهمتری که در این قسمت آواز افتاده است، نیاز به درایت و شناخت عمیق از اوزان عروضی دارد. کار بسیار بدیع و قابل توجه ای که روی این غزل پیاده شده است، این است که استاد شجریان وزن سریع این غزل را به صورت شکسته و مقطع با لحنی محزون و برگرفته از الحان محلی خراسان اجرا کرده است که کار بسیار مشکلی است، البته با توجه به مضمون بیت اول «لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من زلف تو در هم شکست توبه و پیمان من» در مصراع دوم اشاره به شکستگی و در هم شکستن دارد، واژه های «زلف» و «توبه» مضمون شکستگی و شکستن را در ذهن متبادر می سازند و انتخاب این نوع اجرا در فرم بیان آواز به نظر می رسد مربوط به الحانی است که از واژه ها و مضمون مصراع دوم بیت اول گرفته شده است.
بر اثر این نوع تلفیق و شکستن و تقطیع واژه ها، با کمی دقت متوجه می شویم که اتفاق جالب توجه ای در وزن شعر و اوزان عروضی آن افتاده است. در شنیدار اول شنونده ی مطلع به وزن و افاعیل عروضی متوجه می شود که تغییری در وزن شعر افتاده است ؛ و در شنیدارهای بعدی کم کم متوجه می شود که در وزن کلی شعر تغیری حاصل نشده است. اما این تغیر در افاعیل عروضی آن صورت گرفته است مثلاً: مفتعلن به فاعلتن، تبدیل شده است . آنچه را که گوش می شنود نتیجه ی تغییری است که در مصوت ها و صامت ها به لحاظ نوع تأکید و آکسان گذاری آواز خوان است. این موضوع ، یکی از نقاط برجسته آواز این آلبوم می باشد و دلیل بارزی است بر تسلط و آگاهی های ادبی و موسیقایی آقای محمدرضا شجریان . با بررسی دقیق و موشکافانه، شاید بتوان این نکته را نتیجه گیری کرد که: بنا بر اختیاراتی که آوازخوان ماهر می تواند داشته باشد. در اجرای یک آواز استادانه و مبتنی بر اصول، تفاوتی در افاعیل عروضی ممکن است بوجود آید، که نه تنها هیچ آسیبی متوجه شعر نمی شود، بلکه در زیبائی و بیان احساسی و منطقی آن مؤثر هم می باشد. نتیجه دیگر اینکه افاعیل عروضی شعر، در هنر آواز به صلاحدید و نظر آواز خوان مطلع و صاحبنظر با بیانی زیبا و اثرگذار قابل تغیری لطیف می باشند و اینگونه به نظر می رسد که در نهایت به (افاعیل آوازی) تبدیل می شوند.
بیان و توضیح اینکه این گونه مطالب، اگرچه الزاماً باید همراه با استماع اثر و آواز مورد نظر باشد، لیکن در حد مقدور و حتی الامکان نزدیک به مقصود، به چند نمونه از ابیات غزل اشاره و توجه مخاطب محترم را به آن جلب می نمایم.
۱- لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من زلف تو در هم شکست توبه و پیمان من
وزن شعر: مفتعلن فاعلن، مفتعلن فاعلن
مصرع اول اینگونه بگوش می رسد: فاعلن مستفعلن – فعلتن مستفعلن
مصرع دوم فاعلاتن فاعلن – فاعلن مستفعلن
مصرع دوم تکرار فاعلاتن فاعلن – فاعلن مستفعلن
۲- تکرار بیت اول (لعل تو داغی ….) مفتعلن فاعلن – فاعلتن فاعلن
مصراع دوم مفتعلن فاعلن – فاعلتن فاعلن
تکرار مصرع دوم مفتعلن فاعلن – فاعلتن فاعلن
۳- شد دل بیچاره خون چاره ی دل هم تو ساز زان که تو دانی که چیست بر دل بریان من
مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن فاعل مستفعلن فاعل فاعلتن
تکرار فاعلتن فاعلن فاعلتن فاعلن
۴- هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان بر رخ زردم فشاند، اشک در افشان من
فاعلن مستفعلن فعلتن فعلتن فاعلن مستفعلن، فاعلن مستفعلن
برای انتقال موضوع مورد نظر به مخاطبی که با عروض آشناست و یا حداقل صاحب گوش موسیقایی و حساسی می باشد، همین چند نمونه کفایت می کند، عروض و تشخیص افاعیل و به طور کلی شعر، ارتباط مستقیم با گوش دارد و مانند موسیقی است. دلیل بر این مدعا، افرادی هستند که عروض را فقط از طریق گوش یاد گرفته اند .
تصنیف: ای عاشقان
کلام: امیر هوشنگ ابتهاج (هـ . الف. سایه)
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه ها پر خون کنید وز خون دل چون لاله ها رخساره ها گلگون کنید آمد یکی آتش سوار بیرون جهید از این حصار تا بر دمد خون خورشید نو شب را ز خود بیرون کنید آن یوسف چون ماه را از چاه غم بیرون کشید در کلبه احزان چرا این ناله محزون کنید از چشم ما آیینه ای در پیش آن مهرو نهید آن فتنه فتانه را بر خویشتن مفتون کنید چندین که از خم در سبو خون دل ما می رود ای شاهدان بزم کین پیمانه ها پر خون کنید دیدم به خواب نیمه شب خورشید و مه را لب به لب تعبیر این خواب عجب ای صبحخیزان چون کنید دیوانه چون طغیان کند زنجیر وو زندان بشکند از زلف لیلی حلقه ای بر گردن مجنون کنید نوری برای دوستان، دودی به چشم دوستان من دل بر آتش می نهم، این هیمه را افزون کنید زین تخت و تاج سرنگون، تا کی روود سیلاب خون؟ این تخت را ویران کنید، این تاج را وارون کنید .