این روش معیار بازاری از سرمایه فکری شرکت را، ارائه مینماید. در این روش فرض بر آن است که تشکیل سرمایه اضافی یک شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام آن، همانا بیانگر سرمایه فکری موجود درآن میباشد. این روش مبتنی بر عُرف بازارهای سرمایه و برآورد قیمت سهام است. در این روش، جهت سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری ضروری است تا صورتهای مالی تاریخی در مقابل اثرات تورم یا هزینه های جایگزینی آنها تعدیل شود. گرچه یکی از اهداف اندازه گیری سرمایه فکری، تشریح میان اختلاف ارزش بازار و ارزش دفتری شرکتها است، اما این نوع تشریح و تفسیر قادر به بیان این حقیقت نمی باشد که دارایی های ناملموس شرکت تنها پدید آورنده این اختلاف بوده اند.
بر اساس روش یاد شده، سرمایه فکری در شرکتهای تکنولوژی اطلاعات، تمامی ارزش شرکت را تشکیل خواهد داد، چرا که تفاوت فاحشی میان ارزش بازار و ارزش دفتری اینگونه شرکتها، وجود دارد.
روش سرمایه فکری مستقیم
تاکید این روش اندازه گیری ارزش سرمایه فکری، ابتدا بر شناسایی اجزای مختلف آن و سپس ارزیابی هر
یک از اجزاء قرار گرفته است.
با تعیین اجزاء سرمایه فکری شرکت (سرمایه مشتری؛ نظیر: وفاداری مشتریان، مالکیت فکری؛ نظیر: حقوق اختراعات، دارایی های فنی؛ نظیر: دانش فنی، دارایی های انسانی؛ نظیر: آموزش و دارایی های ساختاری؛ نظیر: سیستمهای اطلاعاتی و تعیین ارزش هر یک از این اجزاء، میتوان ارزش کلی سرمایه فکری شرکت را محاسبه نمود. این روش پیچیدهترین اما دقیق ترین ابزار اندازه گیری سرمایه های فکری است. عیب اصلی این روش، در ضرورت شناسایی تعداد زیادی از اجزاء، اندازه گیری و یا ارزش گذاری هر یک از آنها میباشد که موجب هزینه بر بودن و پیچیده شدن این روش، میگردد.
روشهای اندازه گیری مالی سرمایه فکری
بر اساس این روش، سرمایه فکری یک شرکت متشکل از سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی (مشتری) و سرمایه ساختاری است و نقاط تلاقی آنها با هم ترکیبی از سرمایه فکری را نشان میدهد. ترکیب سرمایه انسانی و ارتباطی منجر به روابط افراد و نزدیکی آنها با مشتریان و به کارگیری خلاقیتهای آنها جهت پاسخگویی به نیازهای خاص مشتریان میگردد. ترکیب سرمایه ساختاری و ارتباطی منعکس کننده توانایی شرکت در انتقال نامهای تجاری به مشتریان است و به کیفیت ارزشی که مشتریان به نام تجاری شرکت می دهند، مرتبط میباشد. ترکیب سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری در فرایند دانش نهفته است. به عنوان مثال؛ میتوان به اشتراک در بهره گیری از دانش موجود و یا انتشار آن اشاره نمود.
این روش قادر به اندازه گیری پولی سه جزء یاد شده بود و ابزار مناسبی را جهت ارزیابی، مدیریت و مقایسه عملکرد شرکتها، در طول زمان به مدیران ارائه می نماید. جهت سنجش و ارزش گذاری مالی سرمایه فکری مراحل زیر پیشنهاد میگردد (استوارت،۱۹۹۷ ،ص۱۵)[۲۱۴] .
گام اول: تعیین سرمایه فکری مشهود
ارزش بازار= ارزش ملموس + ارزش ناملموس
ارزش بازار = ارزش دفتری + ارزش سرمایه فکری مشهود
ارزش بازار قابل دسترس = ارزش بازار + فرسایش سرمایه فکری
ارزش بازار قابل دسترس = سرمایه ملموس + (سرمایه فکری مشهود + فرسایش سرمایه فکری)
گام دوم: شناسایی اجزای مرتبط با سرمایه فکری
گام سوم :تخصیص اوزان مناسب به اجزای سرمایه فکری بر اساس تجربه و شناخت از آنها
گام چهارم : تعدیل ضرایب همبستگی
گام پنجم: ارزش گذاری
روش q توبین [۲۱۵]
ارزش q توبین مساوی است با، تقسیم ارزش بازار به ارزش دفتری. که این نرخ ارتباط بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت را اندازه گیری می کند. که توسط اقتصاددانی بنام جیمز توبین[۲۱۶] برنده جایزه نوبل مطرح شد.
توبین این روش را در سال ۱۹۶۹ پیشنهاد کرد و بیان کرد که اگر q بزرگتر از ۱ باشد بیانگر این است که دارایی ها، ارزشی بیشتر از ارزش دفتری خود دارند. مثلاً یک کمپانی با ارزش بازار سهام ۱۰۰ میلیون و ارزش دفتری ۲۵ میلیون، دارای نرخ q، ۴ میباشد که این نرخ در بلند مدت متمایل به ۱ خواهد شد. البته این شاخص را باید با متوسط صنعت مقایسه کرد. برای مثال؛ شرکتهایی که در صنعت نرم افزاری، فعالیت می کنند؛ سرمایه فکری در آنها بسیار زیاد است و نرخ q توبین درآنها متمایل به ۷ می شود و از طرفی شرکتهایی که در صنعت فولاد، فعالیت میکنند، دارایی های فیزیکی درآنها بسیار زیاد است و دارای یک نرخ q نزدیک به ۱ میباشند، برطبق فرمول جویا سرمایه فکری برابراست با :
IC = MV + ( )
مدل ضریب ارزش افزوده فکری(VAIC)[217]
مدل ضریب ارزش افزوده فکری که بوسیله پالیک[۲۱۸] ،۱۹۹۸ مطرح شده است، اساس اندازه گیری آن سه متغییر وابسته میباشد. ضریب ارزش افزوده فکری یک فرایند تجزیه و تحلیل میباشد که برای استفاده مدیریت، سهامداران و سایر ذینفعان در جهت کنترل و ارزیابی کارایی و ارزش افزوده سرمایه فکری، طراحی شده است.
مدل ضریب ارزش افزوده فکری ترکیبی از سه شاخص قراردادی می باشد که عبارتند از :
CEE کارایی سرمایه ارتباطی است که شاخصی از کارایی ارزش افزوده بر مبنای ارتباطات میباشد.
HCE کارایی سرمایه انسانی است که شاخصی از کارایی ارزش افزوده بر مبنای سرمایه انسانی میباشد.
SCE کارایی سرمایه ساختاری است که شاخصی از کارایی ارزش افزوده بر مبنای سرمایه ساختاری می باشد.
فرمول بندی شاخص های VAIC بصورت عبارت جبری زیر میباشد :
VAICi = CEEi + HCEi + SCEi
VAICi : ضریب سرمایه فکری برای شرکت i می باشد.
CEEi : ضریب سرمایه ارتباطی برای شرکت i می باشد.
HCEi : ضریب سرمایه انسانی برای شرکت i می باشد.
SCEi : ضریب سرمایه ساختاری برای شرکت i می باشد.
پالیک (۱۹۹۸) عنوان کرد، در وضعیتی که ضریب VAIC بالاست، کارایی ارزش افزوده حاصل از کل منابع شرکت بهتر است.
اولین گام برای تعیین ارزش افزوده کلی شرکت، محاسبه CEEi، HCEi و SCEi میباشد که این محاسبات بصورت زیر می باشد :
محاسبه ارزش افزوده (VAi) شرکت i در سال t :
VAi = Ii + DPi + Di + Ti + Mi + Ri
Ii : جمع هزینه بهره[۲۱۹] شرکت برای سال t
DPi : هزینه استهلاک[۲۲۰] شرکت برای سال t
Di : سود سهام[۲۲۱] شرکت برای سال t
Ti : مالیات شرکت[۲۲۲] برای سال t
Mi : سهم اقلیت[۲۲۳] شرکت برای سال t
Ri : سود انباشته[۲۲۴] شرکت برای سال t
محاسبه CEEi که بوسیله عبارت زیر تعریف می شود :
CEEi =
CEEi : ضریب کارایی سرمایه ارتباطی برای شرکت i
VAi : ارزش افزوده کلی شرکت i
CEi : ارزش دفتری دارایی های شرکت i می باشد .
ارتباط نرخ رشد سرمایه فکری بر عملکرد حسابداری، بازار و مالی؛ شرکت های متوسط و بزرگ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- فایل ۱۶