ج) توصیه به پژوهشگران دیگر:
توصیه میشود که دانشجویان پژوهشگر و صاحبنظران محقق در عناوین زیر اقدام پژوهشی نمایند:
انجام پژوهش با ابزار اندازه گیری دیگر.
انجام پژوهش مشابه در سایر استان های کشور.
بررسی کاستی ها و قابلیت های کارآفرینی در کشور.
بررسی نقش و جایگاه کارآفرینی در مدیریت جامعه.
شناسایی فرصت های کارآفرینی در رشته های مختلف دانشگاهی.
نقش بانک ها و موسسات مالی در حمایت از فضای کارآفرینی کشور.
شناسایی روش های ارتقای سطح دانش، مهارت های کارآفرینی و ترویج فرهنگ کارآفرینی در بین دانشجویان و اساتید دانشگاه ها.
منابع
الف) فهرست منابع فارسی
آذر، عادل؛ صادقی، آرش؛ کردنائیچ، اسدالله. (۱۳۹۱). اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت کسب وکارهای کوچک و متوسط حوزه فناوری های برتر- رویکرد فرایند تحلیل شبکه ای فازی. فصلنامه توسعه کارآفرینی. سال پنجم، شماره ۱۶، صص۴۵-۲۰.
آراستی، زهرا؛ ملکی کرم آباد، محمد مهدی؛ متوسلی؛ محمود. (۱۳۹۱). عوامل نهادی تاثیرگذار بر پیدایش فعالیت های کارآفرینانه ی اجتماعی، به نقش محیط در پیدایش فعالیت های کارآفرینانه ی اجتماعی با رویکرد نهادی و با توجه به دیدگاه نورث. فصلنامه توسعه کارآفرینی. سال پنجم، شماره ۱۶، صص۳۵-۱۲.
ابن علی، لطف اله؛ ابر رجبی نسب، علی.(۱۳۸۶). موانع توسعه کارآفرینی دانشگاهی(بخش کشاورزی)، همایش ملی آموزش عالی و کارآفرینی، اسفند ماه: سمنان: دانشگاه سمنان.
ابوالحسنی، لاله.(۱۳۸۹). نقش نیروی کار متخصص کشاورزی در بهره وری کل عوامل تولید و موانع جذب آنها در بخش کشاورزی در استان خراسان، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس.
احمدپور داریانی، محمود؛ مقیمی، سید محمد. (۱۳۸۰). نقش دولت در توسعه آموزش کارآفرینی. تدبیر، شماره ۱۱۵. صص۳۰-۱۹.
احمدی، حیدر؛ فرج اله حسینی، سید جمال؛ امیدی نجف آبادی، مریم.(۱۳۸۷). ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺑﺮﺧﻲ ﻋﻮاﻣﻞ ﻫﻤﺒﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﺗﺮوﻳﺞ ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻨﻲدر ﺑﻴﻦ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﺗﺤﺼﻴﻼت ﺗﻜﻤﻴﻠﻲ داﻧﺸﻜﺪه ﻛﺸﺎورزی و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻃﺒﻴﻌﻲ داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ ﻋﻠﻮم و ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﺗﻬﺮان. ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ رﻫﺒﺮی و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آﻣﻮزﺷﻲ داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ ﮔﺮﻣﺴﺎر، ﺳﺎل ﺳﻮم، ﺷﻤﺎره ۳، صص ۲۴-۹.
اسکندری، فرزاد؛ حسینی، سید محمود؛ کلانتری، خلیل. (۱۳۸۵). عوامل موثر بر عملکرد کارآفرینانه دانش آموختگان آموزش عالی کشاورزی و منابع طبیعی ایران. اقتصاد کشاورزی و توسعه، سال چهاردهم، شماره۵۳. صص۱۳۴-۱۰۷.
استاد زاده، مریم.(۱۳۸۴). انتخاب مقیاس در تو سعه پارک های علم و فناوری، نشریه دانشکده مهندسی صنایع یزد . سال پنجم، شماره ۷. صفحات:۲۲-۱۷.
باقرزاده، میترا. (۱۳۸۶). نقش دانشگاه ها در توسعه پارک های علمی و تحقیقاتی. اصفهان: انتشارات مرکز اطلاعات علوم و تکنولوژی شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان.
برآبادی، احمد.(۱۳۸۶). بررسی موانع و راهکارهای اشتغال فارغ التحصیلان کشاورزی. پایان نامه کارشناسی ارشد رشته ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تهران.
بهادرانی، حسین.(۱۳۸۹). بررسی گزیده ای از عوامل چالش آفرین برای مراکز رشد و پارک های علم و فناوری. ماهنامه زیست فناوری، خرداد ماه ۱۳۸۹، شماره ۱۳، صفحات:۷-۳.
پور عزت، علی اصغر؛ قلی پور، آرین؛ ندیر خانلو، سمیرا.(۱۳۸۹). شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار در تجاری سازی دانش در دانشگاه ها. مجله توسعه کارآفرینی، دوره ۳، شماره ۷، صص ۶۶-۳۵.
ثنائی پور، هادی. (۱۳۸۷). بررسی رابطه خدمات پارک های علم و فناوری با رشد شرکت های فناورانه محور مستقر در پارک های فناوری شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران، دانشکده مدیریت.
حسن مرادی، نرگس. (۱۳۸۵). مدیریت کارآفرینی. موسسه تحقیقات و آموزش مدیریت، کرج چاپ اول.
حسینی، سید موسوی، مرادپور، کیوان،(۱۳۸۷). زمینه ها و موانع توسعه کارآفرینی در ایران، همایش ملی کارآفرینی، فرهنگ و جامعه(با تاکید بر تربیت و تکنسین)، آموزشکده فنی و حرفه ای سما واحد رودهن، چهارم اردیبهشت ۸۷.
حسینی، سید محمود؛ فرج اله حسینی، سید جمال؛ سلیمانپور، محمدرضا.(۱۳۸۹). شناسایی و تحلیل موانع کارآفرینی در آموزش عالی کشاورزی از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد استان تهران. مجله تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران، دوره ۴۱ و ۴۲، شماره ۳، صص ۳۶۸-۳۵۹.
حسینی، سید محمود؛ فرج اله حسینی، سید جمال؛ سلیمانپور، محمدرضا.(۱۳۸۹). عوامل تاثیر گذار بر کارآفرینی دانشجویان دانشکده های کشاورزی استان تهران. علوم ترویج و آموزش کشاورزی ایران، دوره ۵، شماره ۲، صص ۱۱۱-۱۰۱.
حسینی، سید محمود؛ فرج اله حسینی، سید جمال؛ سلیمانپور، محمد رضا. (۱۳۸۹). شناسایی و تحلیل موانع کارآفرینی در آموزش عالی کشاورزی از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد استان تهران. مجله تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران، دوره ۴۱-۲، شماره۳، صص ۳۶۸-۳۵۹.
ﺣﺠﺎزی، ﺳﯿﺪ ﯾﻮﺳﻒ؛ ﺷﮑﺎری، ﻋﻠﯽ.(۱۳۸۷). ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺎزدارﻧﺪه ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ در ﺑﯿﻦ ﻓﺎرغ اﻟﺘﺤﺼﯿﻼن ﮐﺸﺎورزی، ﻣﺠﻠﻪ ﮐﺸﺎورزی، دوره ۱۰، ﺷﻤﺎره۱، صفحات: ۴۹ -۶۰.
خسروی پور، بهمن؛ ایروانی، هوشنگ؛ حسینی، سید محمود؛ موحد محمدی، حمید. (۱۳۸۶). شناسایی و تحلیل مولفه های آموزشی موثر بر توانمندی کارآفرینانه دانشجویان مراکز آموزش عالی علمی کاربردی کشاورزی، علوم کشاورزی ایران، (۳۸)۲، صص ۲۰۷-۲۱۷.
داوودی، هانیه؛ شعبانعلی فمی، حسین؛ کلانتری، خلیل. (۱۳۹۰). بررسی موانع توسعه فناوریهای کشاورزی در پارکهای علم و فناوری دانشگاه تهران. سیاست علم و فناوری. ۴ (۲) :۱-۱۰.
رضوی، مصطفی؛ زالی، محمد رضا. (۱۳۸۸). بررسی تحلیل آموزش کارآفرینی در دانشگاهها، پژوهش نامه علوم انسانی و اجتماعی، ۴(۱۶) ص ۸۴.
زارع یکتا، محمد رضا. (۱۳۸۷). آموزش کارآفرینی دانشگاهی و نقش آن در ایجاد و توسعه SEM های دانش بنیان، کار و جامعه، ۱۰۱، ص ۶۷.
سالاری، نسیبه؛ داریوش، پور سراجیان؛ محمد صالح، اولیا؛ شهرام، شکوهی. (۱۳۹۰). تعیین و اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت مدیریت دانش در پارک های علم و فناوری. مجله رشد فناوری، دوره هفتم، شماره ۲۷، صص ۹-۳.
سلطانی، بهزاد.(۱۳۸۲). بررسی پارک ها و مراکز رشد، نخستین کارگاه آموزشی پارکهاو مرکز رشد علم و فناوری اصفهان. فصلنامه رشد فناوری، شماره ۳۱، صفحات:۱۶-۹.
سلیمانی، مجید؛ مرغائی زاده، حسنعلی. (۱۳۹۰). گزارش پارک ها و مراکز رشد علم و فناوری کشور در سال ۱۳۹۰. هفته نامه خبری- تحلیلی، سال دهم، شماره۴۳۱، ص۴۳۱.
سلیمانی، مجید. (۱۳۹۱). بررسی پارک ها و مراکز رشد علم و فناوری ایران با نگاهی بر رویکرد جهانی. رشد فناوری. فصلنامه تخصصی پارک ها و مراکز رشد، سال هشتم، شماره ۳۲، صص ۹-۲.
سلیمانی، مجید؛ مرغائی زاده، حسنعلی.(۱۳۹۰). گزارش پارکها و مراکز رشد علم و فناوری کشور در سال ۱۳۹۰. هفته نامه خبری تحلیلی برنامه، شنبه ۹ مهرماه ۱۳۹۰، سال دهم ، شماره ۴۳۱.
سنز، لوئیس. (۱۳۸۷). نقش پارکهای علمی و فناوری در توسعه اقتصادی، ترجمه : مصطفی کریمیان اقبال، اصفهان: شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان.
شریف زاده، فتاح؛ رضوی،سید مصطفی؛ زاهدی، شمس السادات؛ نجاری، رضا.(۱۳۸۸). طراحی و تبیین الگوی عوامل موثر بر کارآفرینی دانشگاهی. مجله توسعه کارآفرینی. سال ۲، شماره ۶. صص ۱۷۸-۱۵۵.
شریف زاده، ابوالقاسم؛ حسینی، سید محمود، کلانتری؛ خلیل اسدی، علی. (۱۳۸۶). واکاوی ساز و کارها و چالش های تقویت کارکرد نظام آموزش عالی کشاورزی کشور در عرصه تحقیقات کشاورزی، علوم کشاورزی، شماره ۳۸، صص ۲۲۷-۲۴۰.
شریف زاده، فتاح؛ رضوی، سید مصطفی؛ زاهدی، شمس السادات و نجاری، رضا. (۱۳۸۸). طراحی و تبیین الگوی عوامل موثر بر کارآفرینی دانشگاهی. مجله توسعه کارآفرینی، سال دوم، شماره۶.
صالحی، سعید، برادران، مسعود،(۱۳۸۴).راهکارهای بکارگیری کارآفرینی در آموزش کشاورزی، مجموعه مقالات همایش ملی کارآفرینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
صالحی، سعید؛ برادران، مسعود. ؛ (۱۳۸۵). راهکارهای بکارگیری کارآفرینی در آموزش کشاورزی، جهاد، شماره ۲۷۴ ، آذرودی، صص ۲۴۰-۲۲۷.
صفاری نیا، مهدی،(۱۳۸۲). مطالعه موردی پارک فناوری پردیس، اصفهان: اولین کارگاه آموزشی مراکز رشد و پارک های علم و فناوری، اصفهان ۳۰ و ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۲.
طالبی، کامبیز؛ ثنائی پور، هادی؛ حیدری، ناصر. (۱۳۹۰) . تبیین نقش پارک های علم و فناوری در رشد شرکت های فناورانه محور. توسعه کارآفرینی، سال سوم، شماره یازدهم، صص ۱۶۶-۱۴۷.
عربیون، ابوالقاسم؛ عبدالله زاده، غلامحسین؛ شریف زاده، ابوالقاسم؛ محسنی، احمد.(۱۳۸۹). شناسایی و اولویت بندی شاخص های تعیین کننده کارآفرینی کسب و کارها. توسعه کارآفرینی، سال دوم، شماره هشتم، تابستان ۱۳۸۹، صفحات: ۹۷-۶۵.
عیدی، مجتبی؛ سمیه عیدی. (۱۳۹۰). کارآفرینی راه حلی برای کاهش بیکاری فارغ التحصیلان کشاورزی و منابع طبیعی، همایش ملی اشتغال دانش آموختگان بخش کشاورزی و منابع طبیعی، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، http://www.civilica.com/Paper-NCOAGC01-NCOAGC01_163.html
غلامی، علیرضا.(۱۳۸۲). فرایند شناسایی و فرصت های کارآفرینی برای دانشجویان، مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف.
فتحی، سعید.(۱۳۷۹). تحول فرهنگی گامی به سوی کارآفرینی، ماهنامه تدبیر، شماره۱۰۲.
موقعیت و اقدام استراتژیک(عملیاتی):با تهیه و تکمیل پرسشنامه ای شامل متغیرهایی که معرف توان مالی، مزیت رقابتی، ثبات محیط، توان صنعت می باشند، می توان موقعیت شرکت را در مدل مشخص نمود.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱ مقدمه
این فصل مروری بر مدیریت استراتژیک می باشد. پس از بیان تاریخچه، تعاریفی از مدیریت استراتژیک از دیدگاه صاحبنظران مختلف آورده و سپس فرایند مدیریت استراتژیک تشریح شده است. در پایان تعدادی از تحقیقات انجام شده در این زمینه ارائه گردیده است.
۲-۲ تاریخچه
برنامهریزی استراتژیک[۱۰] در سازمانها در دهه ۱۹۵۰ آغاز و در دهه های ۶۰ و ۷۰ به سرعت محبوبیت یافت و بسیاری از مدیران دریافتند که استراتژی، پاسخ بسیاری از مسائل است. در دهه۶۰، مدلهای کیفی و کمّی استراتژی گسترش یافت. در آغاز دهه ۸۰ میلادی، مدل ارزش سهام داران و مدل پورتر[۱۱] برای برنامهریزی استراتژیک، استاندارد شناخته میشدند. نیمه دوم دهه ۸۰ میلادی، آغاز پیدایش مدلهای استراتژی معطوف به شایستگی محوری و تمرکز بر بازار بود. اواخر نیمه دوم دهه ۸۰ و آغاز دهه ۹۰ میلادی، شروع پیدایش مدلهای نسل دوم برنامهریزی استراتژیک بود که بیشتر بر اهمیت انطباق سازمان با تغییر، انعطاف پذیری، تفکر استراتژیک و یادگیری سازمانی تمرکز و تاکید داشتند(سیروس و صبور طینت، ۱۳۸۷).
مطالعه مدیریت استراتژیک از ارثیه های ارتش به حساب می آید. برای نخستین بار در میدان جنگ از اصطلاحاتی مانند ماموریت، هدفهای بلند مدت، نقاط قوت و نقاط ضعف استفاده کردند(دیوید، ۱۹۹۹، ص ۶۳).
تفکر استراتژیک خاص عصر حاضر نیست، دولتمردان و مدیران جامعه در ادوار مختلف به اشکال گوناگون از مفاهیم، بسترها و راهکارهای آن استفاده می کردند؛ اما در قرن حاضر صاحب نظران علم مدیریت به تفکر استراتژیک سبک علمی داده اند. به هر حال، در ایران، از دهه۱۳۷۰برنامه ریزی استراتژیک جایگاه خاصی در حل مشکلات اداری و صنعتی و نیز عمرانی کشور پیدا کرده است(حمیدی زاده، ۱۳۸۸).
۲-۳ نظریه های اولیه استراتژی
استراتژیستهای اولیه مانند چاندلر[۱۲]، آنسوف[۱۳] و اندروز[۱۴] برتئوریهای استراتژی، بهدلیل آنکه کمتر مورد توجه دیگران قرار گرفته بود تمرکز کردند. چاندلر به جدا کردن استراتژی از ساختار سازمانی اشاره می کند، مدیرانی که تصمیمات روزانه را از تصمیمات بلندمدت جدا می کنند قادرند نتایج قابل توجهی را در عملکرد سازمانی خود به دست آوردند. دیدگاهی مشابه این رویکرد سال ها قبل توسط سلزینک[۱۵] معرفی شده بود. وی با تفکیک کردن سازمان ها از موسسات ادعا می کند که سازمان ها صرفاً ابزاری در دست مدیران
هستند در حالی که موسسات علاوه بر خصوصیات دیگر از ویژگی ها و شایستگی های متمایز تشکیل شده اند (نصیری یار، ۱۳۸۵).
ایده مهم دیگری که در تئوری های اولیه استراتژی مطرح شد تمایز بین محیط و سازمان بود. اندروز با تاکید بر این دوگانگی اشاره می کند که محیط صنعتی و چالش های آن باید با تغییرات داخل سازمان و به کارگیری منابع و شایستگی های سازمانی تطبیق داشته باشد. در نظر او استراتژی به معنی تحلیل فرصت ها و تهدیدهای خارجی، نقاط قوت و ضعف داخلی و تطبیق این عوامل به منظور فرمولی کردن استراتژی است. انسوف نیز مطالعات مفهومی بسیاری درباره استراتژی های تنوع گرایی انجام داده است. اگر چه در تحقیقات آکادمیک می توان ردپایی از تئوری های کلاسیک سازمان را همراه با تئوری های استراتژی یافت، به کارگیری این دو تئوری بسیار نادر است.با اینکه در دهه ۱۹۹۶۰ تئوری استراتژی و تئوری سازمان کاملاً قابل تفکیک نبودند، در اواسط دهه ۱۹۹۷۰ تئوری سازمان مسیری متفاوت از استراتژی را در پیش گرفت. به طور کلی، تئوری های استراتژی به عنوان یک مکتب به طور مجزا در حوزه ای جدای حوزه تئوری سازمان توسعه یافتند و به طور خاص مورد توجه کنفرانس ها، مجلات، موسسات آکادمیک و … قرار گرفتند. اگرچه استراتژی و زمینههای مرتبط با آن بر آنچه که شرکتها انجام میدهند تاکید داشتند، جهت فکری جدیدی در اواسط دهه ۱۹۷۰ بوجود آمد که بر چگونگی انجام آنها تمرکز داشت. کم کم تاکید بر اجزا و محتوای استراتژی مانند موقعیت رقابتی و رابطه آن با عملکرد شرکت از مرکز توجه خارج شد و محققان بر اینکه یک شرکت چگونه موقعیت رقابتی مناسبی می سازد و چه عواملی باعث می شود یک عملکرد خاص بهدست آید تمرکز کردند. نویسندگان استدلال می کنند که اگر چه هم تحقیقات استراتژی مبتنی بر فرایند و هم مطالعات استراتژی مبتنی بر محتوی، هر دو عملکرد سازمان را مورد توجه قرار می دهند، مطالعات فرآیندی، چگونگی رسیدن شرکت به موقعیتی که به دست آورده را مورد بحث قرار می دهد. با گذشت زمان دیدگاه مبتنی بر فرایند با تمرکز بیشتر بر وظایف مدیریتی و تصمیم گیری توسعه پیدا کرد و با توسعه مطالعات فرآیندهای شناختی مدیران رونق یافت(نصیری یار، ۱۳۸۵).
۲-۴ تعاریف استراتژی و مدیریت استراتژیک
استراتژی شامل تصمیم گیری در این باره است که مقصد کجاست و رسیدن به آن چگونه خواهد بود. استراتژی همانا بیان نیت است: استراتژی یعنی آنچه دوست داریم انجام دهیم و این که قصد داریم چگونه آن را به انجام برسانیم. استراتژی ها اهداف بلندمدت را تعریف می کنند ولی عمدتاً تاکید آنها برچگونگی تحقق این اهداف است. استراتژی وسیله و ابزار ایجاد ارزش است. استراتژی خوب، آن است که به کار آید؛
یا به عبارت بهتر راهنمای اقدامات هدفمند در جهت کسب نتایج لازم باشد (آرمسترانگ، ۲۰۰۶؛ احمدی و احمدی، ۲۰۱۱).
استراتژی را بسیاری از نویسندگان این حیطه تعریف کرده اند؛ از آن جمله:
چندلر[۱۶]: استراتژی عبارت است از تعیین آرمان ها و اهداف بلندمدت برای شرکت و پذیرش مجموعه ای از اقدامات و تخصیص منابع لازم برای تحقق آنها.
چیلد[۱۷]: استراتژی مجموعه ای از انتخاب های محوری و تعیین کننده یا حساس درباره اهداف و ابزارها و وسایل فعالیت کسب و کار مشخصی است.
کی[۱۸]: استراتژی هر بنگاه با هماهنگ ساختن و ایجاد تطابق میان شایستگی های داخلی شرکت یا بنگاه و نیز شرایط محیط خارجی سر و کار دارد.
پرسل[۱۹]: تاکید و تمرکز استراتژی بر اقداماتی است که شرکت ها را از رقیبان شان متمایز می سازند (آرمسترانگ[۲۰]، ۲۰۰۶).
مدیریت استراتژیک بدین معنی است که مدیران توجه شان را به آینده و نیز به آنچه که می خواهند در آینده به دست آورند، معطوف می سازند. مدیریت استراتژیک با اهداف و ابزارها سر و کار می یابد. منظور از هدف، چشم انداز آتی سازمان است؛ و مقصود از ابزار، در واقع انتظار مدیران را در خصوص تحقق چشم انداز نشان می دهد. بدین ترتیب مدیریت استراتژیک، مدیریتی دوراندیش و آینده نگر است که به آفریدن و مفهوم سازی افکاری که مقصد مناسب و آتی سازمان را نشان می دهند، می پردازد(آرمسترانگ، ۲۰۰۶).
تعاریف مختلفی از مدیریت استراتژیک ارائه شده است که به تعدادی از آنها اشاره می شود:
دیوید در کتاب خود مدیریت استراتژیک را اینگونه تعریف می کند: هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه که سازمان را قادر می سازد به هدفهای بلند مدت خود دست یابد.
مدیریت استراتژیک عبارتست از فرایند تضمین دستیابی سازمان به فوائد ناشی از بکارگیری استراتژی های سازمانی مناسب(داوری و شانه ساز زاده، ۱۳۸۰، ص۴۱).
مدیریت استراتژیک، مجموعه تصمیم ها و اقدامات مدیریتی است که عملکرد بلندمدت یک شرکت را تعیین می کند. مدیریت استراتژیک عبارت است از بررسی محیطی(هم محیط داخلی و هم محیط خارجی)، تدوین استراتژی(برنامه ریزی بلندمدت یا استراتژیک)، اجرای استراتژی، ارزیابی و کنترل(هانگر و ویلن ۲۰۰۱، ص۱۵).
ورتمن[۲۱]، مدیریت استراتژیک را یک برنامه تغییر سازمانی می داند که هدف آن تغییر دیدگاه ها و رفتار مدیریت در سراسر سازمان است. ویلن و هانگر در تعریف مدیریت استراتژیک بر مجموعه تصمیمها و اقدامهایی تاکید دارند که عملکرد بلندمدت شرکت را مشخص می سازند(بام[۲۲] و همکاران، ۲۰۰۰، ص۳۰).
۲-۵ استراتژی و انواع آن
استراتژی را می توان راه و روش تحقیق ماموریت سازمان تلقی کرد. به گونه ای که از این راه سازمان عوامل خارجی و عوامل داخلی را بررسی و شناسایی کرده و از قوت های داخلی و فرصت های خارجی به درستی بهره برداری نموده، ضعف های داخلی را از بین ببرد و از تهدید ها ی خارجی نیز بپرهیزد. توجه هم زمان به ماموریت سازمان و استراتژی ها و بررسی اطلاعات داخلی و خارجی سازمان، مبنایی به دست می دهد که می توان بر آن اساس استراتژی های قابل اجرا را شناسایی و مورد ارزیابی قرار داد که باعث می شوند سازمان با طی مراحل تدریجی از حالت کنونی به جایگاه مورد نظر در آینده دست یابد. تجزیه و تحلیل موقعیت و در نظر داشتن ماموریت سازمان برای بررسی و انتخاب استراتژی ضروری است، مدیران و کارکنانی مسئول این کار هستند. در این فرایند باید نمایندگانی از بخش های و واحدهای سازمان گنجانده شوند تا آنچه را سازمان در حال اجرای آن است به خوبی درک کنند و خود را متعهد به تامین هدف های سازمان بدانند (اعرابی و همکاران، ۱۳۸۶).
در رابطه با تقسیم بندی استراتژی ها نیز دیدگاه های صاحب نظران متفاوت است چرا که براساس سلایق و مبناهای مختلف می توان آنها را تقسیم بندی نمود. در تقسیم بندی انواع استراتژی ها سعی می شود کاربردی ترین روش اعمال گردد، لذا استراتژی ها به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم شده اند که انواع آن در شکل ۲-۱ ارائه گردیده است که در ادامه به توضیح هریک می پردازیم(احمدی، ۱۳۷۷).
انواع استراتژی های اصلی عبارتند از: تهاجمی[۲۳]، تدافعی[۲۴]، محافظه کارانه[۲۵] و رقابتی[۲۶]. استراتژی های فرعی به دنبال استراتژی های اصلی می آیند. یعنی پس از انتخاب استراتژی اصلی سازمان، استراتژی های فرعی برای روشن تر و دقیق تر کردن موضع استراتژیک، مطرح می شوند.
۲-۵-۱ استراتژی تهاجمی
برخلاف استراتژی تدافعی بوده و در شرایطی است که شرکت به دنبال افزایش و گسترش فعالیت های موجود باشد. دلایل تمایل به این استراتژی نیز می تواند متفاوت باشد. برای مثال شرایط محیطی مناسب برای افزایش تولیدات یا مطرح شدن بازارهای جدید(احمدی، ۱۳۷۷).
این استراتژی موجب رشد و افزایش در فروش ها، دارایی ها، سودها یا ترکیبی از برخی یا همه آنها می گردد(اعرابی و همکاران، ۱۳۸۶).
انواع استراتژی تهاجمی عبارتند از: استراتژی گسترش عمودی، استراتژی گسترش افقی، استراتژی رسوخ در بازار، استراتژی توسعه بازار، استراتژی گسترش محصول، استراتژی های تنوع و استراتژی نوآوری، که تعریف هرکدام در ادامه بیان می شود.
۲-۵-۱-۱ استراتژی گسترش عمودی
در صورت انتخاب استراتژی تهاجمی، یکی از گزینه های استراتژیک می تواند گسترش رو به جلو در چرخه تولید و ارائه به بازار محصولات باشد. برای مثال اگر یک شرکت تولید کننده کفش اقدام به خرید یا ایجاد فروشگاه های کفش به منظور ایجاد شبکه توزیع تولیدات خود کند، از این استراتژی پیروی نموده است(احمدی، ۱۳۷۷).
انجام وظیفه یا فعالیتی که قبلا توسط یک عرضه کننده ( یکپارچگی عمودی به پایین ) یا یک توزیع کننده (یکپارچگی عمودی به بالا ) صورت می گرفته است.
یکپارچگی عمودی به سه شکل انجام می شود:
- کامل: که طی آن شرکت ۱۰۰% نیازهای کلیدی خود را تامین می سازد و تمام فعالیت های توزیع را خود به عهده می گیرد .
- ناقص: که طی آن شرکت کمتر از نیمی از نیازهای اساسی خود را، تولید می کند .
- صفر: که طی آن شرکت با عقد قراردادهای بلندمدت با دیگر شرکت ها، کار تهیه نیازهای اساسی خود و توزیع محصولاتش را به آنها واگذار می کند(اعرابی و همکاران، ۱۳۸۶).
مقصود از یکپارچگی عمودی رو به بالا این است که شرکت با خریدن شرکت های پخش یا خرده فروشی ها می کوشد بر میزان کنترل خود بیفزاید. یکپارچگی عمودی به پایین یکی از استراتژی هایی است که شرکت می کوشد در اجرای آن بر میزان مالکیت خود بیفزاید و شرکت عرضه کننده مواد اولیه را تحت کنترل خود در آورد. بویژه زمانی این استراتژی ها مناسب هستند که شرکت به عرضه کنندگان مواد اولیه خود اعتماد کافی نداشته باشد، آنها قیمت ها را بسیار بالا منظور کنند یا اینکه نتوانند نیازهای شرکت را تامین کنند (دیوید، ۱۹۹۹).
۲-۵-۱-۲ استراتژی گسترش افقی
مقصود از یکپارچگی افقی اجرای یکی از استراتژی هایی است که شرکت می کوشد شرکت های رقیب را به مالکیت خود درآورد و بر میزان کنترل خود بر آنها بیفزاید. در زمان کنونی در مدیریت استراتژیک یکی از شناخته ترین راه ها این است که شرکت ها با یکپارچگی افقی می کوشند از استراتژی های رشد استفاده کنند. ادغام در شرکت ها در یکدیگر، خریدن شرکت رقیب و بلعیدن شرکت های دیگر از جمله استراتژی هایی است که شرکت های رقیب به اجرا در می آورند و می کوشند بدین وسیله به میزان زیادی از پدیده ای به نام صرفه جویی به مقیاس استفاده کنند و نیز منابع و شایستگی ها را منتقل نمایند(دیوید، ۱۹۹۹).
استراتژی یکپارچگی افقی عبارت است از گستره و میزان فعالیت یک شرکت در موقعیت های جغرافیایی مختلف و متعدد در همان زنجیره ارزش صنعت قبلی. شرکت می تواند با یکپارچگی افقی و از طریق توسعه محصولات شرکتش به دیگر موقعیت های جغرافیایی و یا از طریق افزایش تعداد محصولاتش، استراتژی رشد را محقق سازد .
در این قسمت ضمن تشریح بسیار مختصر مطالعات و تحقیقات مشابه، همانگونه که به تفضیل در فصل دوم آمده است به مقایسه نتایج تعدادی از این تحقیقات با نتایج تحقیق حاضر پرداخته خواهد شد.
مرور ادبیات و تحقیقات مرتبط با موضوع از منابع مختلف نظیر منابع مختلف دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی داخل کشور و نیز سایت های اینترنتی متصل به مؤسسات، دانشگاه ها و مراکز تدارک کننده منابع علمی و پژوهشی، مؤید این نکته هستد که گستره تحقیقات در زمینه ریزش مشتری وسیع نبوده چراکه تاکنون تحقیقات کمی با این عنوان و با این فرایض در شرکت های بیمه صورت پذیرفته است.
محدودیت بعد زمان و مکان در تمامی تحقیقات رشته های علوم انسانی بطور عام و رشته مدیریت بطور خاص این فرصت را به کاربران اجرایی نمی دهد که بتوانند از نتایج مطالعات مذکور در مکان ها (کشورها) و یا زمان های مختلف استفاده نمایند. جهت کاربرد نتایج بدست آمده از مطالعات مذکور لازم است که ابتدا با توجه به شرایط زمانی و مکانی مورد استفاده به کاربرد نتایج بدست آمده اشاره ای شود.
جناب احمد سازگار و ابراهیم عباسی در سال ۸۲ مقاله ای با عنوان «شناخت علل باز خرید بیمه نامه های عمر و پس انداز در شرکت سهامی بیمه ایران» به نگارش رسانیده اند که در آن از نظر کارشناسان عامل تورم، بالا بودن هزینه های زندگی خانواده ها و عدم شناخت بیمه گذاران عمر از معافیت ها و مزایای مالیاتی بیمه نامه و بی اطلاعی از مزایای ناشی از ریسک فوت بیمه شده و تلقی نادرست بیمه گذار از دریافت وام براساس بیمه نامه، از عوامل مهم تقاضای بازخرید بیمه نامه عمر و پس انداز می باشد. پژوهش حاضر نتایج مربوط به عوامل اقتصادی بالا را تأیید می کند درحالیکه عوامل اطلاعاتی نظیر عدم شناخت بیمه گذاران عمر از معافیت ها و مزایای مالیاتی بیمه نامه و بی اطلاعی از مزایای ناشی از ریسک فوت بیمه شده و… را تأیید نمی کند و مدعی است که این عوامل تأثیر معنادار بر ریزش ندارند.
سازگار همچنین در سال ۸۶ در یک تحقیق کتابخانه ای با عنوان « بررسی عوامل و مؤلفه های مؤثر در بازخرید بیمه های عمر و پسانداز و طبقه بندی و تجزیه تحلیل و آزمون اطلاعات» به نتایج مشابهی دست یافت نظیر اینکه بین سرمایه و مدت بازخرید بیمه نامه رابطه معکوس وجود دارد، بنحوی که هرچقدر سرمایه بیمه نامه افزایش یابد در مدت زمان کمتر بیمه نامه بازخرید شده است. نتیجه مذکور مؤید فرضیه اول پژوهش حاضر یعنی تأثیر معنی دار عوامل اقتصادی بر ریزش می باشد.
جناب احمد توکلی و همکاران با عنوان مقاله «به کارگیری فرایند داده کاوی برای پیش بینی الگوهای رویگردانی مشتری در بیمه» کانال جذب مشتری را عامل اصلی پیشبینی کننده رویگردانی یا ماندگاری مشتری در شرکت معرفی می کند و در مراتب بعد سابقه خرید و کاربری مکان بیمه شده به عنوان عوامل پیش بینی کننده رویگردانی قرار می گیرند. از آنجا که کانال جذب مشتری از عوامل کارکردی تحقیق حاضر بشمار می آید در نتیجه ازاین نظر که عوامل کارکردی بیشترین تأثیر را بر ریزش دارد، یافته های دو پژوهش با هم همخوانی دارد.
مقاله «تحلیل رویگردانی مشتریان، بررسی وضعیت یکی از اپراتورهای تلفن همراه ایران با کمک روش های داده کاوی» در سال ۸۸ و به نگارش عباس کرامتی و همکاران به شناسایی خصیصه های منجر به رویگردانی مشتریان به مثابه گران قیمت ترین دارایی سازمان می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که نارضایتی مشتری، میزان استفاده از خدمات ارائه شده و نیز مشخصه های دموگرافیک مشترک مهم ترین تاثیر را بر تصمیم او مبنی بر رویگردانی یا ماندگاری دارند.از سه عامل فوق می توان نارضایتی مشتری را زیرمجموعه عوامل احساسی قلمداد کرد و تأثیر آن بر ریزش را متناظر با یافته های این پژوهش دید.
جناب آیتی گازار در سال ۸۹ تحقیقی تحت عنوان «بررسی نقش تعدیلکننده جذابیت رقبا و هزینه جابجائی بر رابطه قیمت، رنجش خاطر مشتری وکیفیت خدمات با قصد رویگردانی مشتریان خدمات بیمهای (مورد مطالعه بیمه سینا - شعبه مشهد)» به انجام رسانیده اند. طبق یافتههای این پژوهش تأثیر دو متغیر کیفیت نامناسب خدمات و رنجش خاطر مشتری بر قصد رویگردانی تأیید گردید. که این یافته ها بر یافته های پژوهش حاضر مبنی بر تأثیر معنادار عوامل کارکردی و احساسی بر ریزش صحه می گذارد.
جناب سپهری و همکاران مقاله ای در سال ۸۹ تحت عنوان « کشف دلایل رویگردانی مشتری از خدمات بانکداری با ترکیب روش های داده کاوی و تحقیق پیمایشی » به چاپ رسانیده اند. قواعد استخراجی نشان از تمایل به رویگردانی در بخش بزرگی از مشتریان بانک کشاورزی دارد که عمده ترین آن (به ویژه در گروه های با درآمد بالاتر بیشتر) طرزبرخورد کارمندان بانک ونه عوامل بیان شده توسط خبرگان نظیر نحوه اعطای وام یا سودسپرده های پشتیبان بوده است. که این یافته با تأثیر معنادار عوامل کارکردی بر ریزش همخوانی دارد.
مصطفی احمدی نژاد با عنوان رساله «طراحی مدل کاهش رفتار رویگردانی مشتریان (مطالعه موردی بانک تجارت)» در سال ۹۱ دلایل شکل گیری پدیده رویگردانی مشتریان به سوی مؤسسات رقیب را بررسی می نماید. نتایج آزمون رگرسیون سلسله مراتبی تعدیل یافته نشان می دهد که مؤلفه های سن، تحصیلات، سطح درآمد، مدت زمان همکاری با بانک، موقعیت فیزیکی شعبه، رضایت مشتری، کیفیت خدمات و اعتماد با متغیر وابسته رویگردانی مشتری رابطه معناداری دارد که نشانگر تأثیر معنادار عوامل اقتصادی، کارکردی و احساسی بر ریزش مشتری در پژوهش حاضر می باشد.
نتایج فعالیت بهرام خیری و الهام احمدی در سال ۹۲ یعنی مقاله «بررسی عوامل موثر بر قصد تغییر رفتار مشتریان و پیامدهای آن» حاکی از آن است که قیمت نامطلوب، شهرت نامعتبر، کیفیت برتر خدمات، رقابت تبلیغاتی غیر موثر، فاصله نامناسب، هزینه های بالای تغییر و عوامل دموگرافی بر قصد تغییر رفتار مشتریان بانک اقتصاد نوین شهر تهران و درنتیجه بر رویگردانی تاثیر معنی داری دارد. که این هم حاکی از تأثیر معنادار عوامل اقتصادی و کارکردی بر ریزش مشتری در پژوهش حاضر می باشد.
در پژوهشی که کیم و یون تحت عنوان «عوامل مؤثر بر ریزش و وفاداری مشتری در بازار تلفن همراه کره» در سال ۲۰۰۴ ترتیب دادند به کیفیت، سطح تعرفه ها، گوشی همراه، سطح درآمد، مدت زمان قرارداد، مدت زمان استفاده از گوشی همراه و قیمت به عنوان دلایل ریزش مشتری در شرکت های مخابراتی اشاره شده است که بیشتر تأثیر معنادار عوامل اقتصادی بر ریزش مشتری در پژوهش حاضر را یادآوری می کند.
بر طبق یک مطالعه تجربی صورت گرفته توسط سولوناکیس در سال ۲۰۰۵ ، دلایل کلی و قابل کنترل رویگردانی در شرکت های مخابراتی قیمت، ترویج و تبلیغ، پوشش شبکه، خدمات، صورت حساب، گوشی کهنه یا شکسته و مقرون به صرفه بودن می باشد که بر تأیید فرضیه های اول و آخر پژوهش حاضر صحه می نهد.
در تحقیقی که توسط چو و همکاران تحت عنوان «به سوی یک مدل داده کاوی ترکیبی برای حفظ مشتری» در سال ۲۰۰۷ صورت گرفت دلایل اصلی ریزش در مخابرات بیسیم، کیفیت، پوشش، خدمات، قیمت و … تشخیص داده شد. یافته های این تحقیق با نتایج پژوهش حاضر در خصوص تأثیر معنادار عوامل اقتصادی و کارکردی بر ریزش مشتری همخوانی دارد.
به همین روال می توان نمونه های بیشتری برای شباهت یا تفاوت یافته هاذکرکردکه دراین مجال نمی گنجد.
۵-۸- نتیجه گیری و پیشنهادات کاربردی
بیمه عمر و سرمایه گذاری در واقع یک سرمایه گذاری مطمئن با سود تضمینی است که علاوه بر پرداخت سود علی الحساب به سپرده گذاری، شامل پوششهای بیمه ای بسیار زیادی می باشد.در این نوع بیمه یک برنامه سرمایه گذاری امن به بیمه عمر بلند مدت اضافه گردیده است، در این طرح افراد با پرداخت مبلغی به صورت ماهیانه یا سالانه تحت عنوان حق بیمه علاوه بر تامین منابع لازم برای تشکیل سرمایه ای در آینده برای خود، از امکانات پوشش های بیمه عمر نیز برخوردار خواهند شد. مثلا اگر حادثه و اتفاق ناگواری مثل فوت، نقص عضو، از کار افتادگی و یا بیماری های خاص اتفاق بیفتد، بیمه حامی بیمه شده خواهد بود و نه تنها مبلغ سرمایه گذاری شده و سود آن را پرداخت می کند بلکه مبلغی هم به عنوان پوشش بیمه ای نیز پرداخت می شود تا مشکلات مالی را پوشش دهد. بیمه عمر حق بیمه های پرداختی را با اختصاص نرخ سود تضمینی در اندوخته های بیمه شدگان انباشته می نماید، این اندوخته طی سالهای بعد با افزوده شدن حق بیمه ها و سود آنها، افزایش یافته و پس اندازی مطمئن برای رفع نیازهای احتمالی و برنامه ریزی آینده خواهد بود. هدف اساسی بیمه های عمر ایجاد و جمع آوری ذخایر مالی و سرمایه گذاری و کسب سود حاصله از سرمایه گذاری و نهایتاً ایفای تعهدات شرکت بیمه گر در قبال استفاده کنندگان می باشد.
اما چه می شود که مشتری پس از بیمه شدن به فکر بازخرید و جابجائی یا کناره گیری از شرکت می افتد یا به اصطلاح ریزش می کند؟ این تحقیق با هدف بررسی تأثیر عوامل چهارگانه در افزایش میزان ریزش مشتری به دنبال پاسخ این سؤال است. که در آن چهار عامل اقتصادی، اطلاعاتی، احساسی و کارکردی مؤثر بر ریزش آزمون یافتند. برای اینکار مدلی تجربی برای تحقیق حاضر در نظر گرفته شد که تاثیر هر یک از متغییرهای مستقل بر متغیرهای وابسته را نشان می دهد.
یافته ها حاکی از این است که عوامل کارکردی مؤثرترین عامل ریزش می باشد. از این جهت با توجه به مؤلفه های این عوامل پیشنهاد می شود شبکه فروش کارآمدتری طراحی گردد مثلا ارتباط بین کارگزاری ها و شعب منظم تر و سریع تر انجام پذیرد.توصیه می شود پوشش های بیشتری وضع گردد مثلا تعداد بیماری های خاص تحت پوشش افزایش یابد. سیاست های تبلیغاتی نیز باید فراگیر شوند بگونه ای که هیچکس با این برند در حوزه بیمه عمر نا آشنا نباشد برای اینکار می توان از تبلیغات تکراری تلویزیونی استفاده کرد.
اینکه رقبای ما قوی تر از ما هستند به این دلیل است که آن ها از یک مزیت رقابتی بهره می برند که ما از آن بی خبریم. پس برای ریزش کمتر باید تحقبقات خارجی خوبی داشته باشیم و کاری کنیم که جذابیت رقبا به چشم نیاید .
در پایان پیشنهاد میشود که همیشه و در همه رشته بیمه ها بهترین عملکرد را داشته باشیم چون نارضایتی مشتری از پرداخت خسارت در بیمه شخص ثالث ابتدا ریزش در آن رشته بیمه و سپس ریزش در بیمه عمر را به همراه خواهد داشت.
از طرفی عوامل اقتصادی دومین متغیر اثرگذار بر ریزش است. این عوامل بیشتر مرتبط به دولت و خود مشتری می شود. پیشنهاد می شود انتخاب میزان حق بیمه واقع گرایانه باشد که در این جهت فروشنده می تواند کمک شایانی به مشتری در هنگام خرید بکند. همچنین برای مشتریانی که درآمد فصلی دارند می توان متناسب با شرایطشان نحوه پرداخت را پیشنهاد کرد. مثلا برای کشاورزی که در آخر سال به پیک درآمدی می رسد میتوان پرداخت را سالانه و شروع اقساط را در آخر سال پیشنهاد داد تا دچار ریزش پیشبینی شده نگردد .
عوامل احساسی آخرین عامل مؤثر بر ریزش می باشد. در این راستا احساس رضایت مشتری مهمترین مؤلفه است چه در زمان دریافت بیمه نامه، چه در زمان دریافت خسارت و چه زمانی که به دنبال پاسخ سؤالاتش می باشد. پیشنهاد می شود با دادن اطلاعات کافی به مشتری به هنگام فروش، اعتماد او را نسبت به شرکت جلب کنیم. حتی اگر خریدار از بستگانمان باشد. هرچه جنبه عقلانی خرید افزایش یابد جنبه احساسی آن کمتر باعث ریزش می گردد و دیگر چشم و هم چشمی عامل کناره گیری نخواهد شد.
از آنجائی که عوامل اطلاعاتی تأثیر معنی داری بر ریزش ندارند پرداختن و حساس شدن نسبت به این عوامل وقت تلف کردن است.
۵-۹- برای تحقیقات آینده
هنوز باید در مورد مسئله ریزش مشتری تحقیقات وسیعی انجام گیرد. مستند بر بیان مسئله و نیز تحلیل های ارائه شده در این پژوهش، موارد زیر به عنوان پیشنهاداتی به منظور انجام تحقیقات آتی در ارتباط با موضوع تحقیق حاضر می توان ارائه نیز نمود:
-
- بررسی عوامل ریزش برای شرکت های دیگر و در سطح کلان تر
-
- بررسی عوامل ریزش بگونه ایکه جامعه آماری بجای کارشناسان، خود ریزش کنندگان باشند
-
- بسط عوامل چهارگانه به عوامل بیشتر
-
- ترکیب عوامل چهارگانه با عوامل دموگرافیک دخیل در ریزش
-
- به کارگیری عوامل واسطه یا متغیرهای تعدیل گر بین متغیرهای مستقل و وابسته
-
- تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله نرم افزارهای دیگر
۵-۱۰- محدودیت های تحقیق
معمولا هر محقق برای شروع کار و ادامه کار پژوهشی خود با موانع و محدودیت هایی نیز مواجه خواهد شد. از جمله این محدودیت ها و مسائلی که محقق در تحقیق حاضر با آن مواجه بود، مقاومت برخی از مدیران سازمان ها در ارائه اطلاعات بود که با پیگیری های مجدانه و با بهره گرفتن از فنون رفتاری مرتفع گردید.
۵-۱۱- جمع بندی فصل پنجم
همانگونه که در قسمت مقدمه نیز بدان اشاره شد در فصل حاضر پس از بیان مختصر هدف، مسئله و چگونگی اجرای تحقیق حاضر، خلاصه نتایج آزمون های تحلیل مسیر و پیش آزمون های مرتبط با آن، بحث و مقایسه نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیقات مشابه انجام شده، نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات برای مدیران محترم در جامعه آماری مورد مطالعه و در نهایت ارائه پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده، پرداخته شده است.
بسمه تعالی
عرض سلام و احترام خدمت شما پاسخگوی عزیز
این پرسشنامه به منظور انجام یک پژوهش دانشگاهی در اختیار شما قرار گرفته است
که هدف آن اولویت بندی عوامل ریزش مشتری در بیمه عمر شرکت پاسارگاد می باشد
لازم به ذکر است اطلاعات ارائه شده محرمانه محفوظ می گردد
و فقط در جهت اهداف پایان نامه مورد استفاده قرار خواهد گرفت
پیشاپیش از همکاری شما صمیمانه سپاسگذاریم
راهنما:
۱- اگر این فرم به Gmail شما ارسال شده است:
بعد از پاسخگویی Submit را بفشارید تا <<اطلاعات شما ارسال شد. از همکاریتان سپاسگذاریم>> نمایش داده شود و کار به پایان برسد
۲- اگر این فرم به Yahoo mail شما ارسال شده است:
قبل از پاسخگویی Submit را بفشارید. پیغام باز شده را ok کنید تا به صفحه Gmail هدایت شوید. حالا وارد Gmail شوید تا صفحه پرسشنامه باز شود
با توجه به مفاد این آیات جامعیت و کفایت قرآن و عدم نیاز کامل به کتابهای دیگر اثبات می شود، بدین ترتیب جایی برای سخن ذهبی باقی نمی ماند.
او در توجیهی نسبت به عملکرد صحابه مبنی بر مراجعهی صحابه به ویژه ابنعباس به اهلکتاب گفته است ابنعباس در مواردی که قرآن به صورت سر بسته به آن اشاره کرده بود به اهلکتاب مراجعه میکرد تا از جزئیات آن مطلع شود. وی ابنعباس را از افرادی میداند که برای دانستن هر چیز به اهلکتاب رجوع نداشته، بلکه مراجعات او فقط در محدوده اندکی بوده که با قرآن هماهنگی داشته است و در مواردی تضاد با قرآن، به آنان رجوع نمیکرده و کلامی از آنها را نمیپذیرفته است. ذهبی در بخش دیگری از سخنانش می نویسد:
« ابنعباس و دیگر صحابه در اموری که ربطی به اعتقادات و اصول دین و فروع آن نداشت، مانند قصص قرآن و یا اخبار امت های پیشین، از دانشمندان یهودی که اسلام آورده بودند پرسشهایی میکردند؛ به این ترتیب صحابه میان دو حدیث پیامبر که در یکی می فرماید: «حدثوا عن بنیاسرائیل و لا حرج» و در دیگری می فرماید: « لا تصدقو اهل الکتاب و لا تکذبوهم » جمع کرده اند؛ زیرا حدیث اول بر حوادث و اخبار بنیاسرائیل است که جایز می باشد». [۳۴]
در حالی که آنچه که در عمل مشاهده می شود غیر از آن چیزی است که ذهبی ادعا می کند. سیوطی روایتی نقل میکنداز ابنعباس در حالی که او جویای جواب چهار سوال است، تا اینکه آن چهار سوال را از کعبالاحبار میپرسد و به او جواب میدهد.[۳۵] دو تا از این سوالات مربوط به تفسیر آیات قرآن می باشد.
همچنین روایتی موجود است که در آن کعبالاحبار دست ابنعباس را بالا گرفته و او را دارای مقام شفاعت معرفی می کند، ابنعباس در مورد صحت مقام شفاعت خودش از کعب سوالاتی میپرسد و کعب این مقام را برای او تعریف می کند. [۳۶]
هیچکدام از موارد بالا از مواردی نیست که توضیح دقیق آن در کتابهای اهلکتاب وجود داشته باشد. افزون بر آن، این قبیل گزارشها نشان از اهمیت محتوای مراجعات و منفعل بودن صحابه در مقابل پاسخ اهلکتاب است.
از طرفی ذهبی از معتقدان جامعیت قرآن در مسائل هدایتی هستند،[۳۷] بر این اساس قرآن در بردارنده لب مطلب است و مابقی ماجرا حشو و اضافات غیر ضروری است و مراجعه صحابه به اهلکتاب برای دانستن این حشویات نمیتواند قابل دفاع باشد.
در روایات آمده است که روزی در مسجد پیامبر، مردم به گرد کسی جمع شده بودند. پیامبر به مسجد وارد شدند و با مشاهده جمعیت، پرسیدند: این کیست؟ گفتند: علامه است. پیامبرپرسیدند: علامه چه کسی است؟ عرض کردند: داناترین مردم است به انساب عرب، وقایع تاریخی آن، جنگ های عصر جاهلیت و اشعار شاعران آن. پیامبر اکرم فرمودند: این علمی است که جاهل به آن، ضرری و دانای آن هم نفعی نمی برد. سپس پیامبر فرمودند: علم سه دسته است. آیات محکم، فریضه عادله و سنه قائمه؛ هر چه غیر آن فضل است (نه علم).[۳۸]
۲-۱-۵-۲-عدم حضور پیامبر ، عامل مراجعهی صحابه به اهلکتاب
ذهبی یکی دیگر از دلایل مراجعه به اهلکتاب را نبود امکان فراگیری از پیامبر میداند و تأکید دارد آنچه که نزد اهلکتاب هست غیر از آن چیزیست که در نزد پیامبر بود، اما چون پیامبر در دسترس آنها نبود مجبور به مراجعه به اهلکتاب می شدند.[۳۹] هر چند به نظر این توجیه با توجیه نخست تفاوت زیادی ندارد.
در ابتدا برای پاسخ به ادعای ذهبی باید گفت این کدام جرأت و جسارت است که منجر به مراجعه به غیر قرآن برای تفسیر قرآن می شود، آن هم با وجود تأکیدات پیامبر مبنی بر عدم مراجعه به اهلکتاب؟ پر واضح است که آنچه اهلکتاب به عنوان اطلاعات در اختیار صحابه قرار می دادند غیر از آن چیزی بود که رسول اکرم به صحابه می آموخت. زیرا آنچه که موجب محبوبیت اسلام در میان اعراب بادیه نشین شده بود، قرآن در کنار اخلاق حسنه پیامبر بود؛ پیامبر طی ۲۳ سال تحمل رنج و مشقت فراوان حکومتی اسلامی تشکیل داد و اسلام را محبوب دل خاص و عام کرد. حال چگونه می شود افرادی چون کعبالاحبار[۴۰] و تمیمداری[۴۱] و . . که متهم به دروغگویی هستند و چیزی همانند قرآن نیز ندارند، سخنانشان در میان مردم اینگونه از اقبال عمومی برخوردار شود که در برخی کتابهای اهل سنت چون موطأ[۴۲] و . . یکی از افراد سلسه سند برخی از احادیث او قرار گیرند و تفاسیری چون تفسیر طبری[۴۳] پر شود از منقولات آنها؟
۲-۱-۵-۳- بی اهمیتی حجم یا محتوای مراجعات صحابه به اهلکتاب
از دیگر دلایل ذهبی برای مراجعهی صحابه به اهلکتاب این است که او مراجعه به اهلکتاب را در برابر مراجعه به دیگر منابع تفسیری (مانند سوال از خود پیامبر یا صحابه)، چندان با اهمیت نمی دانسته است؛ زیرا این قبیل مراجعات به اهلکتاب از سوی صحابه، به دلیل تحریف و تغییر تورات و انجیل محدود بود.[۴۴]
ایشان در ادامه کلام خود به جای کنکاش در بیان علت مراجعه صحابه به اهلکتاب، حجم این مراجعات را بی اهمیت دانسته و برای آن، قلمرو محدودی در نظر دارد. سخن ایشان را با نقد هایی میتوان پاسخ داد:
اگر بر فرض محال حجم این مراجعات، حتی ناچیز باشد باز هم جرمی غیر قابل بخشش است. اگر انجام کاری از نظر رسولاکرم اشکال دارد پس حتما از نظر خداوند هم بی عیب و نقص نیست. انجام چنین عملی چه زیاد باشد وچه کم، چندان تفاوتی نمیکند و از همه مهمتر نتیجه مترتب بر آن کار است؛ به این معنا که اگر حجم این مراجعات کم باشد باز هم آثار و تبعات فراوانی بر کلیت تفسیر قرآن می گذارد، که این خود جای تأمل دارد.
علاوه بر آن، آنچه در واقعیت مطرح است خلاف آن چیزی است که او ادعا کرده است. چگونه میتوان باور کرد که مقدار مراجعات به اهلکتاب قابل توجه نباشد اما در برخی کتابهای تفسیر چون تفسیر طبری،[۴۵] انبوهی از اسرائیلیات آمده باشد و همینطور تفسیر مقاتلبنسلیمان.[۴۶] ذهبی، خود درباره تأثیر پذیری طبری از اسرائیلیات معتقد است که او از قصص اسرائیلی بهره گرفته و آنها را با سندهایی که به کعبالاحبار، وهببنمنبه، ابنجریج، سدی و مانند آنها منتهی است، روایت می کند. همچنین وی روایات بسیاری را از محمد بن اسحاق نقل می کند که او نیز به نوبه خود از مسیحیان تازه مسلمانی چون ابی عتاب- که مدت طولانی از عمرش را در آیین مسیحیت گذرانده و آنگاه اسلام آورده بود- روایت می کند. او اضافه می کند که طبری در نقل اسرائیلیات زیاده روی کرده و شاید علت این امر متأثر بودن او از روایات تاریخی است که طبری از آنها در بخشهای تاریخی به صورت گسترده استفاده کرده است.[۴۷] حال چگونه است که با وجود بررسی که خود او بر روی تفسیر طبری انجام داده، باز ادعایی مبنی بر کم بودن حجم این مراجعات را مطرح می کند؟
از طرف دیگر، گاهی نیازی به مراجعه و پرسش نیست. با یک مجوز قصه خوانی به یکی از ایشان از طرف صحابه، میتوان چنین فاجعه عظیمی را تدارک دید. همانگونه که تمیمداری به اصرار از خلیفه دوم، اجازه قصه خوانی در مسجد را گرفت.[۴۸] تمیمداری سال ها از خلیفه دوم، اجازه قصه خوانی می خواست، ولی عمر اجازه نمی داد. او بر این امر پافشاری کرد؛ تا این که عمر گفت: چه میگویی؟ گفت: بر مردم قرآن می خوانم و آنان را امر به کارهای خیر و نهی از کارهای بد می نمایم. عمر گفت: این سودمند است. سپس اضافه کرد قبل از اقامه نماز جمعه مردم را موعظه کن. تمیم به این امر اقدام ورزید، تا این که عهد عثمان فرا رسید. وی از عثمان خواست تا به او مجال بیش تری دهد. بدین ترتیب اجازه یافت تا هفته ای دو روز به قصهخوانی بپردازد.[۴۹] حال چگونه با وجود چنین مجوز عظیمی به یک اهلکتاب تازه مسلمان، آنهم برای چندین سال متوالی - قریب به ۲۲ سال - که دوران دو خلیفه اسلامی را در بر میگیرد،[۵۰] میتوان گفت که حجم این مراجعات بی اهمیت بوده است؟
در حقیقت منشاء چنین اتفاق عظیمی، یک مجوز ساده از طرف خلیفه دوم و سوم بوده است. اگر منظور ذهبی حجم مراجعات باشد، که با ادلهی مطرح شده، نظر وی مخدوش می شود و اگر منظور او مضمون مراجعات باشد بدین معنا که مراجعات از نظر محتوایی بی اهمیت بوده و سوالات خاصی پرسیده نشده است، بنابراین باید گفت آنچه که در روند کار متوجه آن شدیم ( و در مطالب بعد شواهد آن ارائه می شود) غیر از آن چیزی است که او ادعا کرده، زیرا قسمت زیادی از این سوالات با محتوایی تفسیری، احکامی و یا حتی اعتقادی بودند. به این نمونه توجه کنید.
عمر از کعب خواست تا درباره مرگ برای او سخن بگوید، در حالی که کعب، ماهیت مرگ را برای خلیفه تشریح میکرد اشک از چشمان عمر سرازیر شد.[۵۱]
سوال خلیفهی مسلمانان، عمر، به طور کامل با مبانی فکری، هماهنگ است و اشک ریختن عمر از شنیدن جواب تا حد زیادی نشان از پذیرش پاسخ دریافتی است آن هم از فردی که سابقه اسلام آوردنش از او کمتر است.
۲-۱-۵-۴-اخذ مطالب موافق با عقاید اسلامی از اهلکتاب
دلیل ذهبی، دال بر دقتِ صحابه در موضوعات مطابق یا غیر مطابق با شریعت اسلام، با دقت در شواهد مندرج در مصادر روایی اهل سنت، بسیار متعارض و متناقض است. او معتقد است وجود تحریف در کتابهای آسمانی گذشته دلیلی بر مراقبت صحابه در برخورد با روایات آنها و نیز مراجعه محدودشان به اهلکتاب بود. ولی در واقع این دلیل با شواهد موجود در کتابهای اهل سنت کاملا قابل خدشه است. او میگوید:
صحابه هرگز از اهلکتاب جز آن چه را که با عقایدشان هماهنگ بود و با آن ناسازگاری نداشت، نمیپذیرفتند. آنها عقاید ناسازگار و معارض با قرآن و عقاید خود را مردود دانسته، در موارد مشکوک نیز احتیاط و درنگ می نمودند و از رسولخدا پیروی میکردند که فرمودند: سخنان اهلکتاب را نه تصدیق کنید نه تکذیب؛ و بگوئید به خدا و آن چه برای ما نازل شده است، ایمان آوردیم. [۵۲]
اما این نظر، با آنچه که در مصادر روایی اهل سنت مشاهده می شود بسیار متعارض و متناقض است؛ در این منابع بیشتر از آنکه با دیدگاه نقادانهی صحابه در مقابل منقولات اهلکتاب مواجه شویم، به ذهن پر سوال و جویای جواب برخی صحابه در مقابل اهلکتاب برمی خوریم. به نمونه زیر توجه کنید.
عثمان از کعبالاحبار در حضور دیگر صحابه میپرسد: آیا به نظر شما اشکالی دارد که از بیت المال مسلمانان چیزی برداریم و آن را در پیشامد هایی که برایمان رخ میدهد خرج کنیم و بخشی از آن را نیز به شما بدهیم؟ کعبالاحبار گفت: اشکالی ندارد. ابوذر عصای خود را بلند کرد و به سینه کعب زد و گفت: ای یهودی. چقدر تو در اظهار نظر کردن درباره دین ما گستاخی. عثمان به او گفت: چقدر تو برای من آزار دهنده ای، از من دور شو، تو ما را ناراحت کردی. [۵۳]
با دقت در این ماجرا، خبری از نقد، بررسی و تطبیق یا عدم تطبیق با شریعت اسلام از طرف صحابهی پیامبر در مقابل کعب نیست؛ بلکه او را جویای سوال احکامی خود از یک تازه مسلمان می بینیم که قدمت اسلام آوردنش از خود او کمتر است. او بعد از شنیدن جواب، کمترین مقاومتی در مقابل کعب نمیکند؛ حتی در مقابل ابوذر و موضعِ صریح وی جبههگیری کرده و اظهار نظر او (که دال بر دقت در سلامتِ منبع اخذ مسائل دینی دارد) را با عناد کامل نمیپذیرد.
حال باید دید ذهبی مبتنی بر کدام روایات، چنین ادعایی را– یعنی نگاه نقادانهی صحابه با منقولات اهلکتاب و احتیاط و درنگ آنها - بیان کرده است؛ در حالی که حجم اسرائیلیات موجود نشان از حرکتی حساب شده و زیرکانه دارد که فقط افراد هوشیاری که در مکتب رسول الله زانو زده بودند، فریب عالم صفتی این یهودیان را نخوردند. همچنان که ابوریه می نویسد:
«نیرومندترین و زیرکترین اینان در حیلهگری، کعبالاحبار، وهببنمنبه و عبداللهبنسلام هستند که چون از تحریف قرآن کریم به علت تدوین منظم آن و حفظ آن در سینه های بسیاری از مسلمانان ناامید بودند، به گسترش اسرائیلیات در میان آثار نبوی پرداختند. جعل روایات اسرائیلی در درون آثار اسلامی با اقبال صحابه روبرو شد و جهل مردم و نا آگاهی آنان از اسرار هستی و خلقت، رونق و گسترش یافت و بدین سان چهره زیبای منابع اسلامی مخدوش گشت». [۵۴]
پاسخ دیگر به ذهبی این است که آنان اعتقاد قلبی به قداست صحابه دارند؛ گویا اینکه صحابه از خطا و اشتباه در دریافت مطالب از اهلکتاب در امانند و هرگز دچار کج فهمی نمی شوند چگونه میتوان «مراقبت صحابه از اینکه تحت تاثیر کلام اهلکتاب قرار نگیرند» را تضمین کرد؟ آیا او ملاک و ابزاری که صحابه برای این مراقبت استفاده میکردند را میشناسد و برای گفته خود شاهدی دارد، شاهدی که یکی از این صحابه با دید نقادانه، کلام اهلکتاب را بررسی کرده و در مقابلِ کلامی که به نظرش مخالف قرآن و سنت است ایستاده باشد یا حداقل به گفتهی خودش احتیاط و درنگ کرده باشد؟ در حالی که آنچه در تفسیر برخی مفسرین به نقل از صحابه آمده خلاف آن را نشان میدهد.
با دقت و تأمل در تمام منابع اهل سنت به خصوص در حوزه مطالعات و دلایل متأخران در بیان علت و نوع مراجعات به اهلکتاب، شواهد منطقی اقامه نمی شود. پس باید گفت این اقوال، تنها ادعاهایی ثابت نشده هستند. اینجاست که موضع نقادانه صحابه در مقابل منقولات اهلکتاب زیر سوال می رود.
۲-۱-۵-۵-استقرار احکام و دفع خوف اختلاط
از دیگر دلایل ذهبی به تبعیت از ابنحجر این است که این مراجعات در دوره ای جایز شد که احکام تثبیت و استقرار یافته و دیگر بیم فتنه و آشوب نمی رفت. اما آیا میتوان زمانی را به عنوان زمان استقرار احکام و عدم خوف اختلاط معرفی کرد به این معنا که صحابه به دورانی از ایمنی در برابر یهود و دسیسه های آنها رسیده باشند؟
شواهدی وجود دارد که به استمرار دسیه ها اشاره می کند، اما برای رفع خوفِ اختلاط شواهدی وجود ندارد.
«تلاش ذهبی به پیروی از ابنحجر برای توجیه نهی پیامبر به زمان قبل از استقرار احکام اسلامی یا خوف آمیختگی احکام شریعتِ یهود با اسلام، صرفا توجیهی بدون دلیل در برابر نص است؛ زیرا نگرانی اصلی پیامبر در آغاز نزول قرآن کریم این بوده است که مبادا یهودیان که قهرمان تحریف گری در طول تاریخ بوده اند، در نصوص دینی مسلمانان تحریفی آورده و اذهان مسلمانان را آلوده و مشوش سازند. از این رو، همواره مسلمانان را از اثر پذیری و خود باختگی در برابر اهلکتاب، به ویژه یهود بر حذر داشته اند. پیدایش اسرائیلیات را در زمان صحابه و گسترش آن را در زمان تابعین به بعد دانسته اند؛ بنابراین، این نگرانی منحصر به صدر اسلام نبوده مگر در مقام احتجاج با مشرکان و منکران، که پیامبر آنان را به دانشمندان اهلکتاب ارجاع میدادند».[۵۵]
از طرفی اعتقاد ذهبی در مورد کعبالاحبار با این مضمون که کعب همواره، حتی بعد از مسلمان شدنش، به تورات و دستورالعمل های اسرائیلی مراجعه میکرده است،[۵۶] نشان از حساس بودن منقولات این شخصیت دارد که خود او به آن اذعان دارد، پس احتمال وجود آن اعتقادات و دستورالعمل ها در کلامش بسیار بالا می رود. حال چگونه ذهبی در جایی دیگر با یقین، مورد قبول بودن کلام او (علمای اهلکتاب) توسط تابعین- که خود پیغمبر ندیدهاند- را دلیلی بر درستی سخن این یهودی تازه مسلمان دانسته است؟
قراینی از درس آموزی برخی افراد نزد کعب وجود دارد که بوی اختلاط میدهد نه رفع بیم اختلاط. حضور صحابه و تابعان در کلاس های درس کعبالاحبار نشان از تأثیری هدفمند است.
ذهبی تمام این مطالب را میگوید تا به اینجا برسد که حدیث موجود در مورد عمربن خطاب، که او را در حال بردن نوشته ای از اهلکتاب به یهود گزارش کرده است، هیچ ناسازگاری با کلام نخست پیامبر ندارد. زیرا نهی این حدیث مربوط به آغاز ظهور اسلام و قبل از استقرار احکام شرع مقدس است و پس از آشنایی و استقرار احکام حکم اباحه و جواز صادر شده است، چرا که دیگر نگرانی از آمیختگی احکام وجود ندارد.[۵۷]
با نقد مجموع دلایل ذهبی آنچه به دست می آید این است هیچکدام از دلایل اقامه کردهاش دارای سند و مدرک نبوده و کاملا قابل خدشه هستند. او روایات و کلمات را به گونه ای میچیند تا بتواند اشخاص مورد علاقه خود را از این اتهام مبرا گرداند، او بین دو روایت «حدثوا عن بنیاسرائیل ولا حرج» و « لا تصدقو اهل الکتاب و لا تکذبوهم» هیچگونه تعارضی نمیبیند و معتقد است حدیث نخست « حدثوا عن بنیاسرائیل ولا حرج» نقل حدیثی هست که حاوی عبرتها است؛ آن را مباح دانسته؛ مشروط به آن که با دروغی همراه نباشد. چرا که دروغ هرگز مورد تأیید پیامبر نبوده است. مراد از حدیث دوم « لا تصدقو اهل الکتاب و لا تکذبوهم» این است که باید درباره آنچه از اهلکتاب که احتمال صدق و کذب دارد توقف کرد، زیرا چه بسا راستی تکذیب شود و یا دروغی تصدیق. او در انتها یاد آور می شود که«بدیهى است در مواردى که گزارشها و روایات اهل کتاب با شرع ناسازگار است، ما مجازیم آنان را تکذیب کنیم و در مواردى که گزارشهاى آنان با شرع سازگار است، مجازیم آنان را تصدیق نماییم».[۵۸]
همانطور که گذشت بی پایه و اساس بودن کلام وی و توجیه بودنش کاملا روشن و واضح است.
۲-۱-۶-رشید رضا[۵۹] و نقش پیامبر در نقل حدیث جساسه[۶۰]
به نظر میرسد جا دارد در این قسمت به بررسی روایتی بپردازیم که در یکی از کتابهای معتبر اهل سنت آمده ولی به لحاظ عقلی قابل پذیرش نیست. نحوه برخورد با این روایت می تواند تا حدی موضع ما را در قبال دیگر روایات روشن سازد از جمله روایت زیر:
«عمر از رسولخدا درباره یادگیری تورات سوال کرد. حضرت فرمودند: لازم نیست یاد بگیری؛ فقط به آن ایمان داشته باش و تنها آنچه را که بر خود شما نازل شده است را بیاموزید و به آنها ایمان بیاورید».[۶۱]
از این روایت دو برداشت میتوان داشت:
اول آنکه این روایت معتبر نیست و پیامبر چنین سفارشاتی ایراد نفرمودند.
دوم اینکه پیامبر از اینکه تورات به جزئیات، بیشتر از کتاب قرآن توجه نموده، آگاه نبوده است.
از آنجایی که این روایت در کتابهای معتبر و مورد استناد اهل سنت آمده پس نمیتواند از دیدگاه اهل سنت بی اعتبار باشد. تنها احتمال عدم آگاهی پیامبرباقی می ماند که آنهم اتهامی سخیف است که امثال “رشید رضا” به راحتی به ساحت مقدس پیامبر وارد می کند. او پیرامون حدیث جساسه[۶۲] چنین میگوید:
«پیامبر غیب نمیداند، او مانند سایر افراد بشر است و سخن مردم را اگر شبهه ای در آن وجود نداشته باشد، به راستی و درستی حمل می کند و باور می نماید. در واقع پیامبراکرم فریب سخنان تمیمداری را خورده، و بدون این که به خرافی بودن آن پی ببرد، با شادمانی آن را برای مردم بازگو کرده و به ایشان آموخته است».[۶۳]
۲-۲- بررسی نظریات مخالفان قاطع مراجعه به اهلکتاب
در این بخش از پژوهش، نظریات متقدمان و متأخران در رد مراجعه به اهلکتاب و پرسش از آنها می آید. برخی از این مخالفت ها، در این بخش ناظر و مرتبط با بحث قبلی خواهد بود.
۲-۲-۱- ابن خلدون[۶۴]
اشاره کرد. با گرمتر شدن هوا گیاهان تیره Poaceae در زیر تاج پوش به صورت غالب و انبوه مشاهده میشوند از جمله گونههای غالب این تیرهNardurus maritimus (L.) Murb. Poa bulbosa L. و Bromus tectorum L. هستند. با گرمتر شدن هوا در فصل تابستان گیاهانی همچون: .Centaurea bruguierana، . Scabiosa olivieri Coultو .Scariola orientalis (Boiss.) Sojak در زیر تاج پوش مشاهده میشوند.
۳-۱-۱-۲- علفزار
علفزارها از ارتفاع ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ متر از سطح دریا مشاهده میشوند. در علفزارها عنصر اصلی گونههایی از تیرهPoaceae هستند که زیر تاجپوشی از درختچههای بسیار تنک قرار گرفتهاند. این علفزارها در خاکهای آهکی رشد میکنند و از غنای گونهای نسبتآ خوبی برخوردارند. در این زیستگاهها گرسهای چند ساله و کمتر یکساله حضور دارند که در اواخر بهار رشد میکنند و پوشش درختی از ۲۵% بیشتر نمیشود. در علفزارها پوشش گیاهی بیشتر از ۳۰% است. عناصر اصلی در این زیستگاه عبارتند از:
Alyssum szowitsianum Fisch. & C.A. Mey، Artemisia sieberi Besser.، Boissiera squarrosa (Banks & Sol.) Eig، .Bromus tectorum L، Buglossoides arvensis (L.) I.M. Johnst.، Bunium caroides (Boiss.). Hausskn. ex Bornm، .Clypeola aspera Turrill، .Clypeola jonthlaspi L، Erysimum persepolitanum Boiss، .Erysimum repandum L، . Galium ceratopodum Boiss، .Minuartia hamata Mattf، .Poa bulbosa L، Trigonella fischeriana Ser.، Vicia michauxii Spreng.و Vicia monantha Retz.
۳-۱-۱-۳- بوته زار
بوتهزارها زیستگاههایی هستند که پوشش گیاهی آنها کم است و حداقل ۲۵% از گیاهان آنها را بوتههای کوتوله تشکیل میدهند؛ در این زیستگاه درختان و درختچهها میتوانند حضور داشته باشند اما نه به صورت فراوان.
درمنطقه مورد مطالعه در این نوع زیستگاه گونههای زیر حضور دارند.
Astragalus cephalanthus DC.، .Astragalus curvirostris Boiss، Astragalus dactylocarpus Boiss.، Astragalus gossypinus Fisch.، Centaurea virgata Lam.، Convolvulus leiocalycinus Boiss.، . Cousinia calcitrapa Boiss، Ebenus stellata Boiss. ، Eremopoa persica (Trin.). Roshev،.Gundelia tenuisecta Freyn & Sint، . Helichrysum leucocephalum Boiss، . Heterocaryum subsessile Vatke، . Polygonum salicornioides Jaub. & Spach، . Pterocephalus plumosus Coult، Scripoides holoschoenus (L. ) Sojak. وScrophularia striata Boiss.
۳-۱-۱-۴- صخرههای بیرون زده
زیستگاههای غیر ساحلی با پوشش گیاهی کمتر از ۳۰% ، اکثرأ در شکاف صخرهها، سنگریزهها و تخته سنگها که خشکاند یا به صورت فصلی با سفرههای آب نزدیک یا بالای سطح زمین در کمتر از نیمی از سال مرطوب میشود. گیاهان این ناحیه تابع فاکتورهای آب و هوایی هستند، که بوسیله ارتفاع، شیب و در معرض نور خورشید بودن مشخص میشوند.
این نوع زیستگاه در منطقه در تمامی شیبها وجود دارد. از گیاهان شاخص موجود در این زیستگاه میتوان گونههای زیر را نام برد.
Campanula incanescens Boiss، . Cerastium inflatum Link ex Sweet، Cheilanthes acrostica (Balbis) Tod.، . Crepis kotschyana Boiss، Micromeria persica Boiss.، . Parietaria judaica L، . Phagnalon nitidum Fresen، Rosularia sempervivum (M. Bieb.) A. Berger، . Silene lagenocalyx Fenzl ex Boiss، . Stachys benthamiana Boiss، Tanacetum polycephalum Sch. Bip. و Zataria multiflora Boiss.
۳-۱-۱-۵- آبهای سطحی درون سرزمینی
آبهای سطحی درون سرزمینی، منابع آبی شیرین و شور غیر ساحلی و باز هستند. (مانند رودخانهها، نهرها، برکهها و چسمه سارها و سواحل آنها). منابع درون سرزمینی مصنوعی مانند کانالها، استخرها و غیره با جوامع نیمه طبیعی گیاهی و جانوری نیز در این رده قرار میگیرند. منابع آبی فصلی، که فصولی از سال خشک هستند مانند رودخانهها و دریاچههای موقت و سواحل آنها در این رده قرار میگیرند. آبهای سطحی درون سرزمینی به سه گروه زیستگاه تقسیم میشوند شامل: آبهای ساکن، آبهای روان و سواحل آنها که از این سه گروه، آبهای روان و سواحل آنها در منطقه یافت میشود.
دو گونه گیاهی شاخص این نوع زیستگاه که در منطقه جمع آوری شدند Veronica anagallis-aquatica L. و Polypogon fugax Nees ex Steud. هستند.
۳-۱-۱-۶- زیستگاههای کشت شده زراعی، باغبانی یا مسکونی
زیستگاههایی که فقط با کشت متوالی یا متروکه شدن زمین کشت، پایدار می مانند. مانند زمینهای زراعی، باغبانی یا مسکونی کشت شده مانند باغچه.
در منطقه مورد مطالعه تعداد زیادی از گیاهان از این نوع زیستگاه جمع آوری گردید که این نوع زیستگاه در بردارنده باغات و زمینهای کشاورزی زیادی است که گیاهان این زیستگاهها، انسانزاد هستند. علفهای هرز از جمله این گیاهان هستند.
تعدادی از گیاهان این زیستگاه در منطقه عبارتند از
Xanthium strumarium L.، Datura stramonium L.، Solanum nigrum L. Hordeum vulgare L.، Silene chaetodonta Boiss. ، Platanus orientalis L.،Sisymbrium altissimum L. ، Mentha arvensis L.،Agrimonia eupatoria L.،Alopecurus myosuroides Huds. ،Erodium cicutarium (L.) L’Her. ex Aiton.، Malva neglecta Wallr.،Plantago lanceolata L. ، Sanguisorba minor Scop.،Sonchus oleraceus L. ،Glycyrrhiza glabra L. ، Senecio vulgaris L.وRumex crispus L.
۳-۱-۱-۷- زیستگاههای احداثی، صنعتی و دیگر زیستگاههای مصنوعی
مناطق مسکونی، ساختمانها، شهرکهای صنعتی، راههای حمل و نقل و محل دفع زباله جز این زیستگاهها هستند. در منطقه سیوند، جادهها و مناطق استقرار عشایرو دامهایشان جز این زیستگاه است. گیاهان مستقر در این مناطق جز گیاهان انسان زادند. دوگونه گیاهی Alhagi pseudalhagi (M. Bieb.) Desv. و Picris strigosa M. Bieb. از گونههای شاخص جمع آوری شده در اطراف راههای حمل و نقل میباشند.
تعداد گونهها در زیستگاهای مختلف متفاوت است. تعداد گونههای جمع آوری شده مربوط به هر زیستگاه در (شکل۳-۱۱) نشان داده شده است.
شکل شماره ۸-۳: : نمودار تعداد گونههای موجود در هرزیستگاه در منطقه برحسب درصد
۳-۱-۲- ریز زیستگاههای موجود در منطقه
یکی از مهمترین ریز زیستگاههای بررسی شده در این پژوهش شیبها هستند. شیب و جهت شیب دو متغیر مهم توپوگرافی هستند که حرکت آب و مواد را در خاک کنترل میکنند. جهت شیب با ایجاد اقلیم محلی یا مزوکلیما، در تعیین نوع گونههای گیاهی ایفای نقش میکند و در نتیجه ترکیب فلوریستیکی در جهات مختلف جغرافیایی، متفاوت میباشد. گیاهان از شیبهای شمالی (N)، شمال شرقی (NE)، شمال غربی (NW)، شیبهای جنوبی (S)، جنوب شرقی (SE)، جنوب غربی (SW)، شیبهای شرقی (E) و شیبهای غربی (W) و زمینهای بدون شیب جمع آوری شد. درصد گونههای مربوط به هر شیب نشان میدهد که بیشترین گونهها مربوط به زمینهای بدون شیب است و پس از آن به ترتیب شیبهای غربی و جنوبی بیشترین تعداد گونهها به خود اختصاص میدهند. کمترین تعداد گونهها مربوط به شیبهای شمالی است که به دلیل جمع آوری کمتر در این شیبها میباشد (شکل ۹-۳).
شکل شماره ۹-۳: تعداد گونهها در شیبهای مختلف منطقه مورد مطالعه
درصد هر یک از فرم رویشی را در شیبهای مختلف منطقه مورد بررسی نیز مشخص شدکه نتایج آن در شکل ۱۰-۳ نشان داده شده است.
شکل شماره ۱۰-۳: سهم هریک از فرمهای رویشی در شیبهای مختلف برحسب درصد
۳-۱-۳- توصیف پوشش منطقه
۳-۱-۳-۱- جامعه گیاهی
جامعه گیاهی به مفهوم گروه گیاهی یا مجموعه گیاهانی است که در یک محل گرد آمدهاند. جامعه گیاهی ترکیبی از گونههایی است که بعضی از آنها گونههای شاخص میباشند. که وابستگی زیادی به جامعه دارند و سایر گونهها به عنوان گونههای همراه در نظر گرفته می شوند. جامعه غالب مشاهده شده در منطقه سیوند جامعه بادام و بنه است.
منطقه مورد مطالعه شامل کوههای تنگ خشک و کوههای همند، کل بادی و پل سنگی می باشد. با توجه به تنوع شرایط ذکر شده و دخالتهای آدمی در تخریب بخشهایی از پوشش گیاهی میتوان رویشگاههای مناطق مورد مطالعه را به صورت زیر بررسی کرد.
۳-۱-۳-۲- رویش گیاهی منطقه تنگه خشک
منطقه تنگه خشک که در ۵ کیلومتری شمال سیوند قرار دارد شامل کوههای فراوانی است. کوههای بررسی شده در این منطقه شامل کوه شکاف، کوه دره بادامدار، کوه تل سنگ آبی، کوه تم کرم و کوه آببرون است. این کوهها دارای پوشش گیاهی یکسان هستند. که گیاهان غالب مشاهده شده درمنطقه شامل Pistaci atlantica Desf.، Acer monspessulanum L.، Amygdalus scoparia Spach.، Amygdalus eburnea Spach. و Crataegus aronia Bosc. هستند.که از ارتفاعات پایین در منطقه حضور دارند و تشکیل جامعه درختچهزار خشکی پسند تنک میدهند.
شیبهای شرقی کوه شکاف و تل سنگ آبی دارای پوشش یکسان میباشند که از ارتفاع پایین تا ارتفاع ۱۸۳۰ متر گونههای .Amygdalus scoparia Spach و Pistaci atlantica Desf. غالب هستند. و از ارتفاع ۱۸۳۰ متر تا ۱۸۷۰ متر و ارتفاعات بالاتر از تعداد گونههای Pistaci atlantica Desf. کاسته میشود و هرچه به سمت ارتفاعات بالاتر میرویم گونههای .Amygdalus scoparia Spach غالبیت بیشتری دارد.
شیب های شرقی کوه شکاف و تم کرم نیز بررسی شد که در این شیب از ارتفاع پایین تا ارتفاع ۱۸۳۰ گونههای Amygdalus scoparia Spach. ، Acer monspessulanum L. و Pistaci atlantica Desf. تشکیل جامع گیاهی درختچهزار خشکی پسند تنک میدهند که هر سه گونه در این اجتماع غالبیت یکسان دارند.
هرچه به سمت ارتفاعات بالاتر میرویم از تعدادگونههای Acer monspessulanum L. و Pistaci atlantica Desf. کاسته میشود وگونه Amygdalus scoparia Spach غالبیت بیشتری دارد.
در این پژوهش شیب جنوبی کوههای دره بادام دار نیز بررسی شد در این منطقه در شیب جنوبی از ارتفاع پایین تا ارتفاعهای بالاتر (۱۸۵۷-۱۸۸۱ متر) گونههای Amygdalus scoparia Spach.، Acer monspessulanum L. و . Pistaci atlantica تشکیل جامع گیاهی درختچهزار خشکی پسند تنک میدهند که در این اجتماع گونههای Amygdalus scoparia Spach. و Pistaci atlantica Desf. غالب هستند.
۳-۱-۳-۴- رویش گیاهی کوههای همند، کل بادی و پل سنگی
کوههای پل سنگی و کل بادی شیب غربی بررسی شد که دارای پوشش مشابه بودند.
از ارتفاع۱۷۵۰-۱۷۷۰متر، گونههایEbenus stellata Boiss. ،Astragalus spp. Gundelia tenuisect. Freyn & Sint. و Convolvulus leiocalycinus Boiss. تشکیل جامع گیاهی بوتهزار و اشکال بالشتی شکل خاردار میدهند. که در این اجتماع گونههای Ebenus stellata Boiss.، Astragalus cephalanthus.و Astragalus fasciculifolius Boiss. غالبیت بیشتری دارند. از ارتفاع۱۸۳۰ متر تا ارتفاعات بالاتر گونههای Amygdalus scoparia Spach.، Acer monspessulanum L.، Pistaci atlantica Desf.، Amygdalus eburnea Spach.و Crataegus aronia Bosc. تشکیل جامع گیاهی درختچه زار خشکی پسند تنک میدهند که در این اجتماع گونههای Acer monspessulanum L. و Amygdalus scoparia Spach. غالبیت بیشتری دارند.
شیب شرقی کوه همند نیز بررسی شد که از ارتفاعات پایین تا ارتفاع ۱۹۴۹ گونههای Amygdalus scoparia Spach. ، Acer monspessulanum L.، Pistaci atlantica Desf. و Crataegus aronia Bosc. تشکیل جامع گیاهی درختچهزار خشکی پسند تنک میدهند که در این اجتماع هر چهارگونه غالب هستند. هر چه به سمت ارتفاعات بالاتر می رویم به تعداد درختان بنه در جامعه افزوده میشود.
گونههای انگلی در منطقه از جنس Orobanch L. و Cuscuta L. هستند.
فصل چهارم
بحث و بررسی داده ها
۴-۱- پوشش گیاهی منطقه
جامعه غالب قابل مشاهده در منطقه جامعه بادام بنه است که این اجتماعات مشخصه بخشهای مرتفع ایران مرکزی میباشد. بادام نیز یک عنصر اصلی در مناطق کوهستانی ایران تورانی است با این حال در برخی مناطق حضور این گونه به تنهایی میتواند نشانه یک توالی ثانویه باشد که پس از ازبین رفتن بخشی از پوشش درختی بنه در منطقه آغاز شده است. در اوایل فصل بهار پوشش غالب زیر این تاج پوش گیاهان یکساله هستند که علت آن بارندگی در این فصل میباشد. اما با گرم شدن هوا و کاهش بارندگی گیاهان چند ساله را در زیر این تاج پوش میتوان مشاهده کرد که این امر به دلیل کمتر شدن بارندگی در منطقه وگرمتر شدن هوا است که شرایط مناسب برای رشد این نوع گونهها را فراهم میکند.
۴-۲- تنوع زیستگاهی منطقه
تنوع در زیستگاهها به علت تنوع توپوگرافیکی و ارتفاع است. هریک از زیستگاهها دارای خاک، شرایط ریز اقلیم و اقلیم محلی خاص خود هستند که باعث حضور گیاهان متفاوت در هر یک شده است. حضور زیستگاههای مختلف و ریز زیستگاهها از عوامل تنوع زیستی در منطقه به حساب میآید. از ده زیستگاه اصلی در دنیا، هفت زیستگاه در منطقه سیوند یافت میشود. اما دو زیستگاه یعنی زیستگاههای زراعی و باغبانی و زیستگاههای احداثی انسان ساز بوده و در جهت کاهش تنوع گونهای در زیستگاههای دیگر عمل کرده است.
تنوع گونهای در زیستگاههای منطقه یکسان نیست. بیشتر گونهها مربوط به زیستگاه علفزار و کمترین گونهها مربوط به زیستگاههای احداثی، صنعتی و دیگر زیستگاههای مصنوعی است. بیشتر بودن تنوع گونهای در زیستگاه علفزار میتوان اینگونه تفسیر کرد که در علفزارها زیستگاههای خرد مختلف زیادی وجود دارد و تعداد این زیستگاههای خرد یک فاکتور مهم تعیین کننده تعداد گونههایی است که ممکن است یک زیستگاه را اشغال کنند (۲۸).
از ریز زیستگاههای تاثیر گذار در منطقه جهت شیب است. شیبهای جنوبی و شمالی به دلیل تفاوت در برخورداری از نور، حرارت، رطوبت و باد دارای پوشش گیاهی متفاوتی هستند.
گیاهان در در شیبهای جنوبی و غربی به علت گرمتر بودن هوا در این شیب کمی زودتر به گل میروند. شیبهای شمالی و شرقی به علت رطوبت بیشتر دارای تعداد گونهها و تنوع گونهای بیشتری است. در شیب شمالی گونههای درختی بیشتری مشاهده میشود و از غنای گونهای بیشتری برخوردار است. در منطقه تمامی شیبها بررسی شدند اما جمع آوری نمونهها در تمامی شیبها بصورت یکسان انجام نشد به نحوی که در شیب شمالی جمع آوری بسیار کم صورت گرفت. در نهایت تعداد گونهها در شیبهای غربی نسبت به سایر شیبها بیشتر بود.
۴-۳- اشکال زیستی منطقه
شکل زیستی (Life form) هر گونه گیاهی براساس سازشهای اکولوژیک گیاه با شرایط محیطی به وجود آمده است. در واقع این سیمای ظاهری نوعی سازش فیلوژنتیک با شرایط محیطی معین است. گیاهانی که با شکل زیستی مشابه در کنار هم رشد میکنند ممکن است به طور مستقیم با یکدیگر برای فضا یا آشیان اکولوژیک رقابت نمایند این تشابه ساختاری و شکل بیانگر مشابهت در سازش جهت بهرهگیری از منابع طبیعی موجود در یک مکان معین است. به طور کلی اشکال زیستی در هر اجتماع گیاهی متفاوت میباشند و در واقع همین تفاوت اشکال زیستی، اساس ساختار اجتماعات گیاهی را تشکیل میدهد (۲۷).
یکی از مشهور ترین روشهای طبقه بندی اشکال زیستی، روش رانکایر است که بر اساس محل ظهور جوانههای رشد در هر گونه استوار است (۲۷).
در این منطقه تروفیتها بیشترین درصد شکل زیستی را دارا بودند، که علت فراوانی تروفیتها، در منطقه را میتوان اینگونه توضیح داد: این منطقه یک منطقه نیمه خشک است و اکثر باران های این منطقه در فصل زمستان و بهار صورت میپذیرد و در سایر فصلها بارندگی در منطقه اتفاق نمیافتد، از این رو فصل بهار فصل بسیار مناسبی برای رویش گونههای گیاهی یکسالهای است که در فصول دیگر قدرت رویارویی با عوامل نا مساعد آب و هوایی را ندارند. کاهش بارندگی و خشکسالیهای اخیر میتواند در فراوانی گیاهان یکساله منطقه موثر باشند. پس از تروفیتها درصد همیکریپتوفیت بیشتر از سایر شکلهای زیستی است. طبق نظر آرچیبلد، همیکریپتوفیت در یک منطقه نشان دهنده اقلیم سرد و کوهستانی در آن منطقه است (۳۶).