استفاده از منابع طبیعی و شناخت طبیبان سنتی و چگونگی عملکرد آنان، به مطالعه و بررسی مردمشناختی گیاهان دارویی و کاربرد آن در میان مردم کرمانج بپردازد.
۱-۳ اهداف پژوهش
هدف کلی: مطالعه مردمشناختی کاربرد گیاهان دارویی در درمان سنتی قوم کرد کرمانج.
اهداف جزئی
-
- شناخت داروهای گیاهی و روشهای متداول استفاده از آنها در درمان بیماریها.
-
- جمعآوری وضبط اطلاعات وتجربیات درمانگران محلی بهعنوان بخشی از مطالعات مردمشناختی و فرهنگ مردم و میراث ملی.
-
- شناخت میزان اطلاعات وآگاهی مردم منطقه ازگیاهان دارویی وروشهای طب سنتی.
-
- دستیابی به میزان صحت علمی دانش بومی در ارتباط با گیاهدرمانی که نزد مردم و درمانگران محلی است و از طریق تطبیق نتایج بهدستآمده با طب کهن حاصل خواهد شد.
۱-۴ پرسشهای پژوهش
-
- آیا مردم نسبت به گیاهانی که در منطقه وجود دارد اطلاعاتی دارند؟
-
- آیا درمانگران از اطلاعات پزشکی جدید نیز استفاده می کنند؟
-
- آیا جوانان تمایلی به یادگیری روشهای درمان سنتی دارند؟
۱-۵ روش پژوهش
روش تحقیق در این پژوهش، مطالعات کتابخانهای، مطالعه میدانی و مصاحبه و مشاهده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز با استفاده از روشهای توصیفی به صورت گزارش و تشریح مطالب میباشد. روش گردآوری اطلاعات، به صورت زیر انجام گرفتهاست:
-
- مطالعهاسناد و مدارک: یکی از راههای جمعآوری اطلاعات در یک جامعه به طور کلی همه اسناد و مدارک مکتوب است. این اسناد و مدارک نهتنها میتوانند راهنمای مطالعه در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، خویشاوندی و اعتقادی باشند؛ بلکه در تحقیقات مردمنگاری نیز نقش بنیادیدارند.
-
- مصاحبه و مشاهده: اطلاعات مورد نظر مردمنگاری با گفتگو «گپ زدن»، درددل و مشاهده بهدست میآید و مستلزم حوصله و تبحر پرسشگر و جلب اعتماد پاسخگو است. این روش میتواند محقق را به ارزشها و عوامل ناآشکاری آشنا سازد.
-
- تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز با استفاده از روشهای توصیفی به صورت گزارش و تشریح مطالب میباشد.
۱-۶ قلمروپژوهش
بهعنوان جامعهآماری، روستای جابان انتخاب شدهاست. چراکه یکی از مناطق کرمانجنشین محسوب می شود. جابان روستایی در ۷۵ کیلومتری شرق تهران از توابع دماوند است. این روستا از لحاظ موقعیت جغرافیایی دارای طول جغرافیایی´۱۹ °۵۲ و عرض جغرافیایی´۳۹ °۳۵و ارتفاع۲۲۴۰ متر میباشد و با ارتفاع ۲۲۴۰ متر از سطح دریا واقع شدهاست. برطبق سرشماری ۱۳۸۵ این روستا جمعیتی بالغ بر ۲۰۷۵ نفر را شامل می شود.
این روستا در دهستان ابرشیوه قرار دارد. سربندان از سمت شرق، آیینهورزان از غرب، هویر از شمال و سرخده و مغانک از جنوب. شغل اصلی مردم این روستا کشاورزی و دامداری است. در سالهای اخیر باغداری رونق خوبی گرفتهاست. عمدهترین محصولات باغی سیب، هلو و شلیل است. خیار از صیفیجات خوبی است که در این منطقه کشت می شود.
روستای جابان در یک منطقه کوهستانی و در دامنههای جنوبی کوههای البرز قرار دارد. دارای آب و هوایی از نوع سرد و خشک کوهستانی با تابستانهای معتدل و ملایم و زمستانهای بسیار سرد میباشد. میزان بارش در این روستا بهعلت کوهستانی بودن و قرار گرفتن در دامنه جنوبی البرز نسبتاَ بالاست. چگونگی وزش باد با موقعیت جغرافیایی و چهره کلی عوارض و پستی و بلندیها در ارتباط تنگاتنگ میباشد. جریان هوای شمال و شمالغربی که از مهرماه شروع و تا اواسط بهار ادامه دارد، موجب ریزش باران و حاکمیت هوای سرد در منطقه میگردد و جریان هوای گرم و خشک که از اواسط بهار شروع و تا اواخر تابستان ادامه پیدا می کند از ناحیه کویری ایران به منطقه جریان دارد. البته وجود کوههای گنبدیشکل و باغهای بزرگ و سرسبز تاحد زیادی از گرمای آن میکاهد. وجود درههای بزرگ و کوچک و جریان نسیم کوه به دره، دره به کوه، در طی روز و شب احساس می شود.
آب آشامیدنی روستای جابان توسط چشمه(بیشتر در بخش شمالی روستا) و چاه(بیشتر در بخش جنوبی روستا) تأمین می شود. آب چشمه بهوسیله لولهکشی به منبع آب روستا منتقل شده و پساز ذخیره در منبعی با ظرفیت ۱۰۰۰۰۰ مترمکعب، از طریق شبکه های لولهکشی به واحدهای مسکونی میرسد. تأسیسات مربوطبه آب شرب روستا تحت پوشش سازمان آب و فاضلاب روستایی است. این روستا با تنگنای آب شرب به ویژه در فصل تابستان روبهرو است. آب اراضی کشاورزی روستا از طریق آب چاهها تأمین می شود. رودخانه جابان که از زرینکوه سرچشمه گرفته از کنار آبادی گذشته و به رودخانه گرمسار میریزد.
«کرمانج نام گروه بزرگی از کردها است که بهگویش کرمانجی سخن میگویند. کرمانجها در جنوب خاوری ترکیه، نوار مرزی ایران و ترکیه و شمال خراسان و در نواحی مختلف ایران از جمله شمال خراسان و نواحیای از سیستان و در ناحیه دماوند(تهران)، به ویژه روستاهای سربندان، جابان و سرخده ساکن هستند. کرمانج، کوتاهشده کرد kurd است و دیگر مان mân، که همان ماننای mânnây است، یکیاز قبایل ماد بوده اند که در سدهنهم پیشاز زایش در زاگرس فرمانروایی کردهاند و در هنگام تشکیل فرمانروایی ماد به مادها پیوستهاند».(صفیزاده،۳۷:۱۳۸۸) «کرمانج ظاهراً به برخی قبایل کردستان جنوب اطلاق می شود، آنهم نه در مقام مترادفی برای عشیرت، بلکه بهعنوان یک برچسب قومی. سایر قبایل را به طور ساده کرد میخوانند. در کردستان شمال نیز لفظ کرمانج اغلب در دومعنی متفاوت بهکار میرود؛ - برچسبی قومی است که در اشاره به تمام کردهایی که بهلهجه کرمانجی شمال سخن میگویند بهکار میرود. - در مفهومی محدودتر در اشاره به رعایای کشاورز و دهقانان غیرقبیلهای میباشد. «یکی از مقاطع حساس در تاریخ ایران عصر صفوی، حرکت اکراد است. خراسان عصر صفویه در معرض تهاجمات بیگانگان بوده و تهاجمات ازبکها و تراکمه همواره موجبات ناامنی درنواحی مرزی خراسان را فراهم میساخت. بنابراین سیاست تقویت مرزهای شمال خراسان در دوره شاهان صفویه، بهخصوص شاهعباس به مرحله اجرا درآمد. این مطالب براساس منابع و مآخذ عصر صفویه، تواریخ محلی و نوشته های سیاحان و ایرانشناسان بهدست آمدهاست. کردهای خراسان یکی از ایلات بزرگ چشمگزک češmgazak میباشند که در قفقاز و آذربایجان ساکن بوده اند و در عصر صفویه ابتدا بهنواحی شرق پایتخت تا تهران و ورامین و دامنه رشته کوههای دماوند و البرز و سپس به نوار مرزی بجنورد، شیروان، قوچان و درگز کوچ نمودند و همچون دیواری آهنین بین پایتخت و ازبکان قرار گرفتند. عدهای از سران این قوم در دوره صفویه و افشاریه و قاجار جزء صاحبمنصبان نظامی بودند که نقش اساسی در تاریخ خراسان داشتند. تاریخ این قوم چندان مشخص نیست، مهمترین عامل در این ارتباط، عدم انسجام منابع و پراکندگی اسناد میباشد. بطورکلی کردهای خراسان بهواسطه موقعیت خاصی که داشتند، چندان به تشکیلات اداری توجه نمیکردند و تدوین تاریخ این قوم بهخصوص با گزارشات پراکنده منابع دوره صفویه مشکل میباشد. بعد از اینکه پای مستشرقین به ایران باز شد، عدهای از جهانگردان از شمال خراسان عبور کرده اند. در نوشتههایشان مختصر بهنحوه آمدن کرمانجها به خراسان مطالبی را نوشتهاند که اساس کار این گروه اطلاعات محلی بود که از حکمرانان بهدست میآوردند. اینکه اکراد از چه تاریخی به خراسان قدم گذاشتهاند چندان مشخص و روشن نیست. تغییر سکونتگاههای کردهای کرمانج از خراسان به روستاهای مورد نظر در این پژوهش طی سه مرحله و در سه دوره پادشاهی صورت گرفتهاست؛ اولین مرحله در قرن هجدهم و در دوره افشاریه، زمان نادرشاه افشار، دوم در دوره زندیه زمان فتحعلیشاه و سوم در دوره قاجاریه زمان پادشاهی آغامحمدخان قاجار بوده است».(طبیبی،۱۶۸:۱۳۶۶) |