اسلام در پرورش مذهبی کودک تنها به آموزش نماز و روزه بسنده نمیکند. ما مسلمانان، مذهب را شامل مجموعهای از مقررات و تعالیمی میدانیم که حافظ بشر در این جهان و تأمینکننده سعادت انسان در دو عالم میباشد.
عبادت در حقیقت نوعی پرستش و اظهار خشوع و خضوع بنده در مقابل آفریدگارش است و نوعی از رفتار است که خداوند بر اساس تعالیم و ضوابطی برای انسانها قرار داده است.
کودک را باید با خدا مأنوس کرد چنانکه در تنگناها به خدا پناه ببرد، از او کمک گرفته و در راه او سیر کند و رضای خود را بر اساس رضای خدا قرار دهد.
مسائل مربوط به توحید، عدالت، نبوت، امامت، معاد و متعلقات به این مباحث مانند مسأله شفاعت معجزه وحی وظایف انبیاء، صراط، میزان و … را باید در عین استفاده از زبان کودکانه به گونهای بیان کرد که در دل و جان کودک رسوخ کند.
در پرورش اخلاقی، خوب بودن اخلاق به این معنی نیست که کودک ما کمحرف، کمرو، و مطیع باشد بلکه باید او را به خودسازی، معاشرت نیکو، ادای وظایف بر اساس آنچه خدا خواسته و دوری از کذب و حسادت و کینهتوزی عادت داد.
پایه اساسی دین، ایمان به خداست که با پیمودن چند منزل میتوان به آن دست پیدا کرد. منزل اول عقل است که همان اثبات خداوند است و منزل دوم فوق عقل یعنی ایمان به خداست. قبل از اینکه وجود خداوند را از طریق عقل برای انسانها اثبات کرد خود فطرتاً به خداوند گرایش دارند. برای پرورش سجایای اخلاقی همچون راستگویی، درستکاری، محبت، مهربانی و … نیازمند استدلالهای عملی نیست. کودک را میتوان با آن صفات تربیت کرد و از همان کودکی او را به کارهای نیک و پسندیده عادت داد.
کودکانی که از همان اوان کودکی با ایمان به خداوند پرورش مییابند، رشید و با شهامتند و نتایج ایمان از گفتار و رفتارشان به خوبی نمایان است.
وجود طفل برای دریافت تعالیم الهی و اخلاقی مانند یک زمین مستعد است که هر بذری را که در آن بکاری میپروراند. والدین باید برای پرورش فرزندان خود سرعت عمل به خرج داده و کمترین فرصت را به سادگی از دست ندهند و لازم است در اولین فرصت قلب کودک را به دوستی خدا و محبت به اهل بیت و رهبران الهی متوجه کنند.
دعا و نیایش کودک و عبادتهای تمرینی او اثرات نیکویی بر روح و روان کودک میگذارد. امکان دارد کودک معنای الفاظی را که بکار میبرد نفهمد اما معنای توجه به یک موجود پاک و راز و نیاز و کمک گرفتن از او را در عالم کودکی خود، به خوبی درک میکند.
بخش مهمی از وظیفه و مسئولیت پدر و مادر نسبت به فرزندان پرورش و تقویت عواطف انسانی و هدایت احساسات آنها را تشکیل میدهد و این جز در سایه مراقبتهای دائمی و ارتباطی سرشار از مهر و لطف برآورده نخواهد شد.
پرورشگاهها، کودکستانها و مراکزی که امروزه برای سرپرستی و نگهداری کودکان بوجود آمده هر چند تلاش میکنند قادر نخواهند بود شرایط مناسبی برای رشد و تربیت کودکان بوجود آورند و خلأ ناشی از فقدان یا دوری مادر را پر سازند.
دختر جوانی که در کانون خانواده از نوازش پدر و مادر محروم بوده و تشنه محبت است در مقابل کمترین برخورد محبتآمیز افراد بیگانه شخصیت خود را از دست داده و خود را میبازد.
پدران و مادران باید وظیفه انسانی خود را نسبت به فرزندان خود با توجه به مشکلات و پیآمدهای ناگواری که از کوتاهی آنان در این امر مهم ناشی میشود فراموش نکنند تا علاوه بر پاسخگویی به این نیاز کودک، خود نیز از مزایای فراوانی بهرهمند شوند.
از طرفی برخی از خانوادهها با به کارگیری روش افراطی و دور شدن از حد اعتدال با بکارگیری نوازشهای بیجا و مهر و محبت خارج از حد نیاز باعث ایجاد خصلتهای ناپسند در کودکان میگردد.
محبت و سرزنش، تشویق و توبیخ، اغماض و سختگیری، تغافل و بیاعتنایی، هر کدام در جای خود لازم است و به تناسب رفتار کودک میبایست به کار گرفته شود. باید کوشید تا هر کدام را شناخت و به مقدار نیاز از آنها کمک گرفت.
محبت بیمورد و مهر خارج از اعتدال، که به خاطر عدم اطلاع کافی والدین از وظایف سنگینشان ناشی میشود در واقع یک نوع بیمهری و دشمنی است که در لباس دوستی نسبت به کودکان اعمال میگردد و سم مهلکی است که به عنوان داروی شفابخش به خورد آنان داده میشود.
محبت بیش از حد به کودک باعث از بین رفتن اعتماد به نفس در کودک شده و حس استقلالطلبی را از او میگیرد.
انسان کمالات و استعدادهای بالقوه فراوانی دارد که اگر زمینه پرورش آنها فراهم آید میتوانند به رشد حقیقی نائل گردند.
از کودکی که در خانواده پست و فرومایه بار آمده انتظار رفتار انسانهای بزرگ و بلندهمت را نمیتوان داشت.
اسلام برای اینکه پیروانش به سوی پرستش و تکمیل شدن در بعد روحی و جسمی حرکت کنند و بتوانند از عهده مسئولیت و پرستش برآیند از همان آغاز انعقاد نطفه کودک توجه و عنایت کرده است و دستوراتی را به پیروانش داده است. بیتوجهی به آن دستورات مساوی است با انحراف بشر از مسیر انسانیت و پرستش.
اسلام ریشههای اساسی تربیت انسان را در سه دوران، دوران انعقاد نطفه، تولد و کودکی و نوجوانی تا بلوغ بیان کرده است سعادت و شقاوت انسان در دورانهای بعد وابسته به این سه دوران است.
اگر هدف زن و مرد از ازدواج اطاعت از دستور خدا و پیروی از روش انبیاء و بوجود آمدن نسلی پاک و سالم باشد ثمره این ازدواج میوه پاک و الهی خواهد بود. اما اگر هدف از ازدواج رسیدن به امور مادی و جاه و مقام و زیبایی چهره باشد ثمره آن پاک و الهی نخواهد بود.
اسلام اجازه نمیدهد که آدمی با هر انسانی درآمیزد و تشکیل نسل دهد بلکه برای انتخاب همسر شرایطی را مد نظر دارد که با رعایت این شرایط میتوان نسل پاکی را به جا گذاشت.
همسر از نظر اخلاقی باید دارای عفت و اصالت باشد. همسر از نظر روانی باید سالم باشد و کمبود ذهنی نداشته باشد.
پس از انتخاب همسر و ازدواج، اولین مسألهای که مطرح است مسأله همبستری مرد با زن میباشد. زن و مرد در هنگام همبستری کردن نکاتی را باید مد نظر قرار دهند از جمله اینکه پس از خواندن دو رکعت نماز و خواندن دعاهای وارد شده در این زمینه اگر قصد آمیزش داشتند بسمالله بگویند زیرا اگر آن را به زبان نیاورند شیطان شریک در اولادشان میشود. مسأله دیگر اینکه در هنگام آمیزش، زن و شوهر در فکر شهوت دیگری نباشند.
از مهمترین مواردی که زن و شوهر باید به آن توجه داشته باشند تأثیر غذا بر جنین میباشد که مهمترین نقش را در سعادت و شقاوت فرزند دارد. مادر باید از غذاهای حرام پرهیز کند زیرا همانطوری که اگر غذا از نظر مادی مسموم باشد روی دستگاه گوارش اثر گذاشته و جسم کودک را بیمار میکند اگر از نظر معنوی هم مسمومیت داشته باشد بر روحش اثر گذاشته و روحش را مسموم کند و آیندهاش را تباه میسازد.
غذای حرام تأثیر عجیبی در تربیت کودک میگذارد و کسی که پوست و گوشتش از حرام روییده شده باشد به شقاوت میرسد.
اسلام دستور داده است که مادران از زمان تولد کودک به مدت دو سال تمام کودک را شیر دهند و اگر از این امر سرپیچی کنند باعث زیان به کودکشان میشود.
شیر مادر برای کودک بهترین و غنیترین غذاها است و از جهاتی بر هر غذای دیگری ترجیح دارد. شیر مادر از لحاظ کمیت و کیفیت مواد غذایی با دستگاه گوارشی کودک تناسب دارد.
خوراک انسان همانند دانهای است که در زمین کشاورزی رشد میکند اگر این خوراک حلال و پاک باشد اثر آن در قلب آشکار میشود و از اعضاء و جوارح این انسان جز نیکی چیز دیگری نخواهد رسید. اما اگر خوراک انسان حرام باشد قلب او را تیره و سخت میکند و هرگز از او خیر و نیکی نخواهد رسید.
اگر زن از لقمه حرام دوری نکند شیرش برای فرزندش پاک نبوده، درست است که به او شیر میدهد اما این شیر دادن ظاهر قضیه است چون او شکم فرزندش را از آتش پر میکند.
در واقع فطرت همان سرشتی است که خداوند در بین آفریدههای خود که از جمله انسان است قرار داده و به وسیله این فطرت در زندگی نظم و برنامه بوجود آمده و کارها بدون برنامه و دارای هرج و مرج نخواهند بود. فطرت زمینه استدلالی و روابط علت و معلولی را پذیرفته و در برابر آنچه برای آن واقعیت دارد تسلیم میشود و هر انسانی بر اساس چنین فطرتی بوجود آمده و در ذات تکتک انسانها وجود دارد.
کودک موجودی اجتماعی است پس طبیعتاً میخواهد در میان جمع باشد، با آنها بجوشد و رفتار آنها را تقلید کند. این امور خود زمینهای است که با بهره گرفتن از آنها میتوان بخشی از جنبههای مذهبی را به کودک آموخت و او را وادار به انجام آنها کرد.
برای اینکه کودک به هدفش که همان رسیدن به مسائل مذهبی است برسد، در ابتدا بایست یک هدف قابل وصول داشته باشد، آنگاه کودک را تشویق کرد که خود را برای رساندن به آن اهداف آماده کند. شک نیست به هر میزان که سال و ماه بیشتری بر کودک میگذرد، هدفهای بلندتر و والاتر در برابرش قرار میگیرد که میتوان برای رسیدن به آن اهداف والا او را تشویق کرد.
خداوند مظهر حکمت و عدل و نیکی است. انسانی که خدا را عبادت میکند و در مسیر توحید گام برمیدارد در حقیقت در جریانی شرکت میکند که در آن عدالتخواهی، تقوا و از خودگذشتگی جریان دارد. انسانی که پیوند خود را با معبودش استوار کند از خودخواهیها، هوسها و تمایلات بیارزش خود رهانده و تسلیم حضرت حق گردیده است.
کودک از همان ابتدای زندگی باید طوری بار بیاید که بتواند روی پای خود بایستد و آنچه را در خانه میتواند به تنهایی انجام دهد. مادر تصور میکند با بازداشتن کودک از انجام این کارها به او محبت میکند اما او سخت در اشتباه است، مادر با این کار نه تنها خدمتی به کودکش نمیکند بلکه او را از رشد اساسی و مستقل شدنش جلوگیری میکند.
نظام تربیتی اسلام تمام جنبههای حیات انسانی را در برمیگیرد. پس وقتی از مکتب اسلام یا ویژگیهای اسلام سخن میگوییم باید جنبههای عقلانی، اجتماعی، پویایی و انقلابی این مکتب را مورد بحث قرار دهیم. همانطوری که میدانیم یک رهبر دینی بایست عادل باشد و زمامداران مسلمانان نیز بایست عادل باشند و باید هر مسلمانی در ارتباط با دیگران عدالت را رعایت کند.
یک مربی باید شخصاً عادل باشد و روح عدالتخواهی را رعایت نماید برای اینکه کودکان معنای عدالت را درک کنند، پدر و مادر و مربی میبایست آنها را در شرایط عینی قرار دهند و به آنها کمک کنند تا شخصاً رابطه عادلانه با دیگران و آثار آن را ببینند و به تدریج ضمن درک مفهوم عدالت، رفتار خود را با موازین عدل تطبیق دهند.
مکتب اسلام خواهان این است که انسان به صورت مستقل بار آید. یک انسان مسلمان زمانی که به سن بلوغ میرسد و میتواند بد و خوب را از هم تشخیص دهد باید از طریق تعقل و استدلال اصول دینی را بررسی کند.
از نظر اسلام، رفتار انسانها قابل تغییر میباشد و درست است که انسان تحت نفوذ عوامل جغرافیایی، زیستی و اجتماعی قرار دارد اما خود حاکم بر سرنوشت خویشتن میباشند و میتواند در رفتار خود تغییر دهد و در مقابل عوامل تغییردهنده رفتار، مقاومت کند.
اسلام افراد و گروهها را مسئول اعمال خود میداند و تغییرات اجتماعی را نتیجه تغییر در رفتار انسانها میداند.
نظام اسلام یک نظام اخلاقی است. اگر ما اخلاق را چه از نظر فردی و چه از نظر جمعی که عبارت است از اصول، معیارها، آرمانها و حرکت به سوی کمال مطلق بدانیم آن وقت است که اسلام یک مکتب اخلاقی به شمار میآید.
برای تکمیل شخصیت اخلاقی انسانها نیاز است تا راهکارهایی را به انسانها آموزش داد. یکی از این راهکارها عبادت است. انسانها به وسیله عبادت به آرامش روحی میرسند و این عامل خود باعث میشود طغیان نکرده و دچار فساد و بیراهه نگردد.
همانگونه که میدانیم افراد به دنیا میآیند، در حالیکه ذهن خالی دارند. برای پر کردن ذهن آنها باید از راه چشم و گوش و عقل اقدام کنیم.
در واقع یکی از روشهای تربیتی اسلام تلفیق علم و عمل است. در اسلام این دو از یکدیگر جدا نیستند. طبق تحقیقاتی که پارهای از روانشناسان به عمل آوردهاند، شاگردان در اکثر موارد از عمل معلم پیروی میکنند نه از سخن او. از لحاظ تربیتی کردار معلم بیشتر از گفتار او در آموزش مؤثر است.
روش دیگر تربیتی اسلام معرفی پیشوایان معصوم u و صحابه راستین و پیامبران به عنوان نمایندگان مکتب اسلام میباشد.
کتابهای متعددی در مورد سیره پیامبر و زندگی معصوم در اختیار ما قرار دارد. این کتابها را میتوان به عنوان منابع تربیت عملی اسلامی تلقی کرده و از آنها در زمینه تربیت اسلامی فرزندانمان استفاده کنیم.
پایه و اساس نظام تربیتی اسلام بر تعقل و فهم استوار است. اصول دین را باید از طریق تعقل پذیرفت. رفتار اخلاقی در اسلام رفتاری است که مورد تأیید عقل قرار گیرد و احکام اسلامی نیز بر اساس مصالح و مفاسد امور تعیین شدهاند.
موعظه نیز روش دیگری در ارشاد افراد است. انسانها در درک مطالب با هم متفاوتند. برخی از افراد در اثر برخورد به موقعیت خاصی به بررسی و تحلیل امور میپردازند. پارهای از طریق استدلال و تعقل امور را بررسی میکنند و برخی از طریق پند و اندرز امور مختلف را مورد توجه قرار میدهند.
جهاد در راه خدا که راه کمال انسانی است از ارکان اصلی اسلام است و مبارزه در راه ظلم و فساد از وظایف عمده مسلمانان است.
جهاد برای مسلمان امری دائمی است. این امر جنبه انقلابی و پویایی مکتب اسلام را زنده نگه میدارد. انسان خواهان این است که منافع خود را بر منافع جامعه مقدم بدارد، از این جهت است که با جمع درگیری پیدا میکند. تضاد طبقاتی نیز از همین منبع سرچشمه میگیرد.
تربیت مذهبی کودک- فایل ۲۲