اجرای کارها بوسیله سیستم اطلاعاتی به راحتی و با کارآیی بالاتری انجام خواهد گرفت و منجر به رضایتمندی سازمان از سیستم می شود؛
الگوهایی برای استفاده از اطلاعات ارائه می دهد که این اطلاعات کمک می کنند تا دریابیم که چه مسائلی در سازمان از اهمیت و الویت بالاتری برخوردارند؛
ارتباطات درون و برون سازمانی را تسهیل می کند و با اثربخشی سیستم های اطلاعات و فناوری اطلاعات ارتباطات از راه دور راحت تر می گردد، و شکاف ارتباطی را کاهش می دهد؛
انحاد میان اعضای سازمان افزایش می یابد؛
سبب ایجاد یک کنترل اجتماعی در سازمان می شود و اعضا برای استفاده از سیستم های اطلاعاتی قوانینی را به کار می برند که نیاز به بررسی تک تک افراد و قوانین و ارزیابی های رسمی برای انجام کارها کاهش می یابد و افراد ملزم به رعایت استاندارهای سیستم هستند؛
سبب افزایش همکاری میان بخش های مختلف یک سازمان در تطابق با محیط بیرونی و کاهش نگرانیهای ناشی از آن می شود. (قوچانی و بدری زاده، ۱۳۹۰، ص ۸۵-۸۴)
فناوری اطلاعات قبل از اینکه سیستمی سخت افزاری و مجموعه ای از الگوها باشد، نظامی فکری و فرهنگی است و می توان آنرا فرهنگ تولید اطلاعات نامید. مشخص است که بدون ایجاد فرهنگ تولید اطلاعات نظام فناوری اطلاعات نمی تواند دوام داشته باشد. (روشندل و صابر، ۱۳۹۱، ص ۱۱۲)
به منظور بهبود اقدامات و پیاده سازی موفق فناوری اطلاعات در نظام بهداشت و سلامت، شناخت هرچه بیشتر عوامل مختلف و مؤثر از قبیل عوامل اجتماعی، انسانی، فرهنگ سازمانی، تسهیل نمودن روابط کاری و افزایش ارتباطات و همچنین کاهش بوروکراسی، طراحی برنامه استراتژیک فناوری اطلاعات در سازمان جهت بکارگیری درست و صحیح فناوری اطلاعات، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. (برزه کار و همکاران، ۱۳۹۲، ص ۱۲۹)
هنگامی که دو مقوله فرهنگ و فناوری را مرتبط با یکدیگر می دانیم عملاً نظریه هایی مطرح می شوند که فرهنگ را در بعد جهانی مد نظر دارند:
فرهنگ در نقش خادم فناوری: در این نظریه که توأمان دربرگیرنده مضمون های توسعه سنتی و تجدد است، آشکارا فناوری در سلسله مراتبی برتر نسبت به فرهنگ قرار می گیرد. نظریه پردازان این نظریه معتقدند که فناوری ضرورت هایی ویژه را دیکته می کند و فرهنگ باید در برآوردن آنها بکوشد. در این دیدگاه کارآمدی فرهنگ ها منوط به میزان موفقیت در رفع این نیازهای فناورانه است.
فناوری در حکم فرهنگ: در این نظریه فناوری در جایگاه فرهنگ می نشیند و برعکس نظریه قبل که فناوری در نقش محمول بود، نقش حامل را ایفا می کند. فناوری بستر اولیه ظهور آثار و اعمال، و فرهنگ جایگاه آنهاست. فرهنگ می تواند بر موفقیت فناوری در نیل به هدف های خود تأثیر بگذارد و برعکس؛ اما در هر حال فناوری است که قواعد بازی را تعیین می کند. در این رهیافت توجه به فرهنگ در حد چگونگی و میزان فعالیت عوامل فرهنگی در فراهم آوردن شرایط مناسب یا نامناسب برای پیشرفت های فناورانه است. (روشندل و صابر، ۱۳۹۱، ص ۱۱۴)
فرهنگ سازمانی و سیستم های اطلاعات دو پدیده مؤثر بر یکدیگرند، به گونه ای که اگر رابطه تعاملی مناسب و خوبی میان آنها برقرار باشد سازمان را در رسیدن به اهدافش یاری می رسانند. اگر در سازمان فرهنگ استفاده و پذیرش فناوری اطلاعات و سیستم اطلاعات با عنوان فرهنگ اطلاعاتی وجود داسته باشد، قبول و استفاده از سیستم های اطلاعات به مراتب راحتتر خواهد بود و در نتیجه سیستم اطلاعاتی پیاده شده از کارآیی بالاتری برخوردار خواهد بود. از طرفی یکی دیگر از عوامل مؤثر در موفقیت سیستم اطلاعات، افراد سازمان که همان کاربران هستند، می باشد که تحت تأثیر فرهنگ سازمانی قرار دارند و بنابراین فرهنگ حاکم بر سازمان در نحوه استفاده و پذیرش کاربران از سیستم های اطلاعاتی تأثیر می گذارد. (قوچانی و بدری زاده، ۱۳۹۰، ص ۸۴)
۳-۲- پیشینه پژوهش
پژوهش های انجام شده در زمینه فرهنگ سازمان و فناوری اطلاعات و ارتباطات
با توجه به بررسی های بعمل آمده تحقیق و پژوهشی در ارتباط با اثر فرهنگ سازمانی بر بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات انجام نشده است لذا در این قسمت از تحقیقاتی که مشابه با متغیرهای پژوهش بوده استفاده شده است.
۱-۳-۲- پژوهشهای انجام شده در ایران در زمینه فرهنگ سازمانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات:
مطمئنا استفاده از فناوری اطلاعات در سازمان ها باعث افزایش اثربخشی سازمانی است و بررسی اثر فرهنگ سازمانی به عنوان تسریع کننده و یا مانع استفاده از فناوری اطلاعات میتواند نقش بسزایی در ارائه راهکارهای مناسب به سازمان داشته باشد.
امروزه، تکنولوژی اطلاعات، خمیرمایه توسعه انسانی در سازمان و جامعه است. تکنولوژی اطلاعات به عنوان مجموعه افکار تولیدشده که به وسیله مکانیسمهای سخت افزاری در اختیار افراد و سازمان ها قرار می گیرد نقش عمده ای را در توسعه منابع انسانی ایفا می کند. استفاده از رایانه و فناوری اطلاعات برخی تغییرات را در سازمان ها ایجاد کرده است. این تغییرات در حوزه هایی مثل ساختار، اقتدار، قدرت، محتوای شغل، نظارت و شغل مدیران دیده می شود. آنچه به عصر ما ظاهری متفاوت با بقیه اعصار بخشیده تکنولوژی است. اگر درک صحیح و شناخت کامل از آن نداشته باشیم در عرصه های مختلف زندگی با مشکل مواجه می شویم. تغییرات سریع و رشد فناوری های نوین باعث شده است تا نگرانی عمده ای راجع به آمادگی انسان ها در تمامی جوامع و به خصوص نسل های آینده در برابر این شرایط به وجود آید. استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و به کارگیری مناسب آن وابسته به نیروی انسانی ماهر
است. فناوری اطلاعات نقش زیادی در توسعه زمینه هایی از قبیل تجارت و آموزش الکترونیکی و… داشته است. تکنولوژی اطلاعات باعث کمک به توسعه فرهنگ ها به خصوص توسعه فرهنگ سازمانی در سراسر جهان شده است و نیز در زمینه به دست آوردن اطلاعات در حداقل زمان و حل مشکلات به ما کمک زیادی می کند. (شاعیدی، ۱۳۹۰، ص ۴۶-۴۵)
فناوری اطلاعات و ارتباطات علاوه بر تأثیرگذاری فرهنگی بر جوامع، قابلیت ایجاد تغییرات فرهنگی را نیز دارد، اما اغلب به دلیل ثبات در فرهنگ و تغییر تدریجی، تکنولوژی های جدید ضمن سازگاری با فرهنگ در مواقعی مانند پشتیبان الگوهای رفتاری عمل می کنند.فناوری های نوین هرگز دارای بار خنثی نیستند بلکه جزئی از فرهنگ اند و در بستر فرهنگی ایجاد می شوند. بطور کلی فناوری های نوین پیام های گوناگونی دارند که بنظر می رسد مهم ترین آنها در حوزه فرهنگ تجلی می یابد. فرهنگ زبان مشترک برای درک متقابل در انواع مبادلات اطلاعات را تعیین می کند. تصمیم گیری در حوزه فناوری اطلاعات و بکارگیری سخت افزارها و نرم افزارهای آن نیازمند شناسایی بسترهای فرهنگی، تعریف پاره ای روابط و فرآیندهای جدید، و گنجاندن ابزارهای نوین در مجموعه ای است که با شناخت کافی، نیاز به تحول را از درون احساس کرده است. (روشندل و صابر، ۱۳۹۱، ص ۱۲۷-۱۲۶)
یک دلیل برای بسیاری از شکست های پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان، عدم توجه به فرهنگ سازمانهایی میباشد که در آنها مشغول به کار هستیم. امروزه بسیاری از شرکتها از عدم توجه به فرهنگ سازمانی در زمان پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان خود ضربه میبینند. وجود فرهنگ مشارکت، همکاری و پشتیبانی و فرهنگ تحمل مخاطره و تعارض باعث موفقیت در پیاده سازی سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان میشود. (معلق و همکاران، ۱۳۸۸، ص ۳)
تحولاتی که در پرتو فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به وقوع پیوسته است تحولات عمیقی را نیز در ارزش های فرهنگی، آداب و رسوم ملتها و اقوام به وجود آورده است و تشخیص هویت آنها را در عین حال با دشوارهای تازه ای مواجه میسازد. جوامع مختلف به پیشرفتهای فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به گونه های متفاوتی پاسخ میدهند و عملاً شاهد ظهور فرهنگهای الکترونیکی متفاوتی در نقاط مختلف جهان بوده ایم. (محسنی، ١٣٨٠)
برزه کار و همکارانش در سال ۱۳۹۲ در یک مطالعه توصیفی-تحلیلی به بررسی عوامل سازمانی مؤثر در بکارگیری فناوری اطلاعات توسط مدیران میانی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران پرداختند. یافته های پژوهش نشان داد که بین منابع سازمانی، دانش سازمانی، فرایندها، ساختار مدیریتی، ارزش ها و اهداف با بکارگیری فناوری اطلاعات رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین آنها ارتباط معنی داری بین جنسیت مدیران و میانگین میزان استفاده از رایانه در ماه توسط آنها یافتند. (برزه کار و همکاران، ۱۳۹۲)
اکبری و اسماعیل زاده در سال ۱۳۹۲ به بررسی بررسى رابطه بین ویژگیهاى شغل و شاغل با میزان استفاده از فناورى اطلاعات در یک مرکز تحقیقاتی-آموزشی-مشاوره اى پرداختند. نتایج تحقیق نشان مى دهد که ویژگیهاى شغل و شاغل با بهره گرفتن از فناورى اطلاعات رابطه معنادارى دارند. از بین عوامل ویژگى هاى شغلى، اهمیت شغلى، از قوى ترین رابطه و تنوع شغلی از ضعیف ترین رابطه برخودار بودند. همچنین نتایج نشان مى دهد که بین سن افراد به عنوان یکى از ویژگى هاى شاغل و استفاده از فناورى اطلاعات، رابطه منفى وجود دارد. (اکبری و اسماعیل زاده، ۱۳۹۲)
قوچانی و بدری زاده در سال ۱۳۹۰ در مطالعه ای به بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر استقرار سیستم های اطلاعات پرداختند. آنها وضعیت سازمان را با بهره گرفتن از الگوی فرهنگ سازمانی “ویلینگ کی و ووک کی وی[۳۵]” توسط پنج متغیر تصمیم گیری گروهی، یادگیری، اشتراک قدرت، مشارکت و تحمل مخاطره بررسی نمودند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که تأثیر فرهنگ تصمیم گیری گروهی، یادگیری، اشتراک قدرت، مشارکت و تحمل مخاطره در سازمان ها بر استقرار سیستم های اطلاعاتی معنی داری می باشد. (قوچانی و بدری زاده، ۱۳۹۰، ص ۸۴)
معلق و همکارانش در سال ۱۳۸۸ در مطالعه ای موردی، تاثیر فرهنگ سازمانی بر روی موفقیت پیاده سازی سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان را بررسی نمودند. آنها فرهنگ سازمانی را بر مبنای مدل “ویلینگ کی و ووک کی وی” به پنج دسته متغیر تصمیم گیری گروهی، یادگیری و توسعه، اشتراک قدرت، مشارکت، همکاری و پشتیبانی و تحمل مخاطره و تعارض شکسته و وضعیت سازمان در این زمینه بررسی نمودند. بر اساس نتایج تحقیق وجود فرهنگ مشارکت، همکاری و پشتیبانی، تحمل مخاطره و تعارض باعث موفقیت در پیاده سازی سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان می شود. همچنین مشخص شد که فرهنگ مشارکت، همکاری و پشتیبانی نسبت به فرهنگ تحمل مخاطره و تعارض از اولویت بالاتری در موفقیت پیاده سازی سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان برخوردار است. (معلق و همکاران، ۱۳۸۸)
۲-۳-۲- پژوهشهای انجام شده در خارج در زمینه فرهنگ سازمانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات:
یک مطالعه که در سال ۲۰۱۰ به شناسایی ابعاد فرهنگ سازمانی در زمینه اتخاذ نوآوری تکنولوژیکی، یعنی علت دید، ترکیب ساختار سازمانی، مکانیسم های پشتیبانی، و رفتار نوآورانه کارکنان پزشکی پرداخته است، نشان داد که ابعاد فرهنگ سازمانی باعث عمل کردن یا فعال نمودن و یا مهار نوآوری های تکنولوژیک می شود. (لو[۳۶] و همکاران، ۲۰۱۰)
پژوهشگران غالبا به فرهنگ ملی به عنوان عامل موثر بر پذیرش تکنولوژی استناد می کنند، اما هنوز تحقیقات اندکی به طور مستقیم چگونگی یا درجه تأثیر فرهنگ ملی بر پذیرش فن آوری اطلاعات را بررسی نموده اند. از تمام عوامل که باید در تصویب فناوری اطلاعات در نظر گرفته شود، احتمالا مجزا نمودن، تعریف و اندازه گیری فرهنگ سخت تر از سایر موارد می باشد. دانشمندان فناوری اطلاعات بارها به ابعاد فرهنگی توسعه یافته توسط هافستد با نفوذ ترین محقق در زمینه ارزش کار میان-فرهنگی اشاره کرده اند. (کاردون[۳۷] و مارشال[۳۸]، ۲۰۰۸)
در سال ۲۰۰۹، گوو[۳۹] و همکارانش نتایج مطالعه اکتشافی خود را که به بررسی تاثیر فرهنگ ملی و سازمانی در استفاده از فن آوری در زمینه های چند ملیتی پرداخته بود، ارائه دادند. آنها مطالعه خود را در سازمان های چند ملیتی آسیا با دفاتر مرکزی در استرالیا و شعبات در کره، مالزی و تایلند انجام دادند. مصاحبات آنها که بصورت چهره به چهره و ازطریق ایمیل انجام شد، نشان داد که فرهنگ سازمانی جهانی این سازمان های چند ملیتی ممکن است سازگاری استفاده از رسانه ها را بین ستادها و شعبات توضیح دهد. (گوو و همکاران، ۲۰۰۹)
همچنین ال-گهتانی و همکارانش در یک مطالعه درعربستان سعودی به بررسی اثر فرهنگ و پذیرش استفاده از فناوری اطلاعات پرداختند. مدلی که آنها ارائه دادند در جوامع غربی (جوامع با فرهنگ غربی) قابل استناد نبود. آنها نظریه یکپارچه پذیرش و استفاده از تکنولوژی که یک مدل پذیرش کاربر از فن آوری اطلاعات می باشد را مطرح نمودند. رویکردهای مختلفی برای مطالعه و بررسی اثرات فرهنگ سازمانی استفاده شده است. یکی از آنها اعمال روش های کمی برای شناسایی و اندازه گیری ابعاد فرهنگی ملی است. آنها به بررسی پذیرش استفاده از تکنولوژی در ۷۲۲ کارمندی که از برنامه های کاربردی کامپیوتر رومیزی استفاده می کردند پرداختند. آنها با بهره گرفتن از نظریه خود تفاوت های فرهنگی که پذیرش استفاده از تکنولوژی اطلاعات را در دو جامعه آمریکای شمالی و عربستان سعودی تحت تأثیر قرار می دهد را سنجیدند. آنها اثر مثبتی بین امید به عملکرد و قصد آن یافتند اما هیچ اثری از تعامل بین امید به عملکرد و سن و جنس وجود نداشت. تعامل منفی بین امید به تلاش و تجربه در قصد انجام کار نشان داد که با افزایش سالهای تجربه با کار کامپیوتری میزان سهولت استفاده از آن در پیش بینی رفتار و نیات مردم عربستان کم اهمیت تر می گردد. در فرهنگ است که بعد قدرت از راه دور مشخص می گردد. آنها استدلال کردند که افراد بیشتر تمایل به نشان دادن احترام به اقتدار و مطابقت با انتظارات دیگران در نقش های مهم و یا برتر را دارند. (ال-گهتانی و همکاران، ۲۰۰۷)
در سال ۲۰۱۰، شوکت و ظفر به بررسی تأثیر عوامل جامعه شناختی و سازمانی بر اتخاذ تکنولوژی اطلاعاتی در پاکستان پرداختند. آنها فاکتورهای فرهنگی، انسانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در ۴۸ شرکت، ۲۴ بانک (۱۲ بانک محلی و ۱۲ بانک خارجی) و ۲۴ کارخانه (۱۲ کارخانه محلی و ۱۲ کارخانه خارجی) پاکستان بررسی نمودند. آنها فرضیه خود را بر پایه این اصل که متغیرهای فرهنگی مهم ترین عامل در اجرای هر تغییری در تکنولوژی می باشندتعریف نمودند. نتایج بدست آمده نشان داد که به طور کلی، فرهنگ سازمانی در پیاده سازی و اجرای فن آوری اطلاعات درهمه سازمان ها نهفته است. امروزه مدیریت در جامعه کسب و کار جهانی چند ملیتی اغلب با تفاوت های فرهنگی که می تواند مانع از نصب موفقیت آمیز برای هر فن آوری جدید شود، روبرو می گردد. (شوکت و ظفر، ۲۰۱۰)
ایندیج و همکارانش با انجام مطالعه ای در سال ۲۰۱۰ در کشور کنیا، بدون رد کردن مشکلات مربوط به طبیعت تکنولوژیکی، نشان دادند که بسیاری از مشکلات در اجرای سیستم اطلاعاتی مدیریت مالی سازمان ممکن است به عوامل سازمانی نسبت داده شود، که مربوط به فرهنگ سازمانی موجود در درون دولت است و فرهنگ سازمانی نفوذ قوی بر روی پیاده سازی و توسعه سیستم های اطلاعات مالی دارد. فرهنگ سازمانی می تواند ارتباط بین اتخاذ فن آوری و رشد سازمانی را پشتیبانی و در نتیجه می تواند یک عامل حیاتی موفقیت در توسعه و پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی گردد. شناسایی و درک معانی، هنجارها و قدرت در سازمانها هنگام توسعه و پیاده سازی یک سیستم اطلاعات بسیار مهم و مورد توجه می باشد. (ایندیج و همکاران، ۲۰۱۰)
همچنین مطالعه ای در سال ۲۰۰۱، عملکرد سیستم های اطلاعاتی از طریق فرهنگ سازمانی بررسی نمود. محققین تصمیم گرفتند روابط متقابل بین تکنولوژی اطلاعات، سیستم های اطلاعات و فرهنگ سازمان را بررسی نمایند. سپس برچگونگی تأثیر فرهنگ سازمانی بر روند خاص افتراق فرهنگ انفورماتیک و فرهنگ اطلاعاتی-دومی پیاده سازی و توسعه سیستم های اطلاعاتی را اجازه میدهد- تمرکز نمودند. در نهایت، بر انسجام فرهنگی که پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی نیاز دارد، تأکید نمودند. به منظور انجام این کار، آنها طوری برنامه ریزی نمودند که اندازه گیری درجه امکان سنجی فنی و مالی از سیستم های اطلاعات در خصوص تلاش های کمی و قابل اندازه گیری سازمان باید پیاده سازی آن را همراه با سازگاری این سیستم با فرهنگ موجود قبلی فراهم سازد. آنها با توجه به نیاز به تغییر فرهنگی، استدلال نمودند که بهترین انتخاب اجرای فرهنگ حبابی است. در این مقاله آنها سعی کرده اند تا ثابت کنند که سرمایه گذاری نقدی در فناوری اطلاعات/سیستم اطلاعات برای تولید نتایج مثبت در یک شرکت کافی نیست. یک جزء خاص در درون هر سیستم اطلاعاتی، یک انسان (به خودی خود به عنوان تعامل با دیگران در نظر گرفته شده) باید برای موفقیت چنین سیستم اطلاعاتی وجود داشته باشد. این صرفا مستلزم استفاده فنی از این تجهیزات نیست، اما به طور خاص از نظر کیفی، به عنوان رفتار سازمانی قابل درک می باشد. تجزیه و تحلیل ها از فرهنگ انفورماتیکی و فرهنگ اطلاعاتی در سازمان نشان داد که این فرهنگ اطلاعاتی است که اجازه می دهد شرکت بهترین سود را با بهره وری از فناوری اطلاعات/سیستم اطلاعات بدست آورد. متاسفانه، همه شرکت ها در یک وضعیت قرار ندارند و بعلاوه فناوری اطلاعات/ سیستم اطلاعات همان نسبت هزینه/ سود را برای همه آنها در پی ندارد. هم افراد و هم گروه ها در برابر پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی مقاومت نشان دادند که نمی توان آنرا به دلیل پذیرش تغییرات فرهنگی دانست. بدون ممیزی و تلاش برای پیش بینی عواقب فرهنگی رفتار سازمانی مرتبط با شک پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی، اجرای چنین سیستمی با احتمال بسیار زیاد به شکست می انجامد، و مهم نیست که چقدر پول در این سیستم سرمایه گذاری شده باشد. (کلیور[۴۰] و همکاران، ۲۰۰۱)
اطلاعات برای تصمیم گیری
فرهنگ
داده ها
فففف
فناوری اطلاعاتی
مأخذ: کلیور و همکاران، ۲۰۰۱
در کوتاه مدت، موفقیت سیستم های اطلاعات در درون یک شرکت توسط تلاقی داده ها، فن آوری اطلاعات و مردم (نه تنها از نقطه نظر فنی، بلکه به عنوان افراد در فرهنگ سازمانی) بدست خواهد آمد. اطلاعات به دست آمده از سیستم های اطلاعاتی برای هر نوع فرایند تصمیم گیری به سه مولفه و ارتباط مناسب میان آنها بستگی دارد. (همان منبع، ۲۰۰۱، ص ۲۵۱)
رفتار کاربر کلیدی اثر مهمی بر روی عملکرد تکنولوژی اطلاعات دارد. با این حال، در مورد اثر تعدیلگری فرهنگ سازمانی بر رابطه بین دانش کاربر کلیدی، نگرش و عملکرد دپارتمان فناوری اطلاعات شناخت کمی وجود دارد. در سال ۲۰۱۲ مانهوی هوانگ[۴۱] به بررسی این اثر پرداخت. در این مطالعه محققین برای آزمون اثر تعدیلگری مدلسازی خطی سلسله مراتبی (HLM) انجام دادند. نتایج نشان داد که در یک سازمان با فرهنگ کاربردی فناوری اطلاعات قوی، دانش کاربر کلیدی بر روی عملکرد بخش فناوری اطلاعات اثر بیشتری داشته، و نگرش اثر کمتری دارد. (هوانگ، ۲۰۱۲)
دیوید نیکلز[۴۲] و همکارانش در سال ۲۰۱۰ به بررسی رابطه بین درجه تجانس فرهنگ سازمانی حاکم و سطوح بلوغ همترازی استراتژیک در سازمانها پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد که ارتباط معنی داری بین سطح مدیران از توافق بر فرهنگ سازمانی غالب و سطح بلوغ هم ترازی استراتژیک درشرکتهای نمونه وجود دارد. هر چه تجانس فرهنگ شرکت بیشتر بود، سطح بلوغ هم ترازی استراتژیک بالاتری در آنها وجود داشت. نتایج مطالعه دو پیامد برای زمینه سیستم های اطلاعات مدیریت را در نظر گرفت. اول، پتانسیلی که از بعد سوم دستیابی به هم ترازی فناوری اطلاعات کسب و کار و تجانس فرهنگ سازمانی پشتیبانی می کند. دوم، نتایج نشان می دهد که برای ادامه تحقیقات به بررسی های بیشتر پتانسیل این رابطه برای بهبود هم ترازی فناوری اطلاعات کسب و کار یک سازمان نیاز است. (نیکلز و همکاران، ۲۰۱۰)
در سال ۲۰۰۷ یک محقق شرقی با تکیه بر دیدگاه فرهنگی به بررسی توسعه فن آوری های اطلاعات و ارتباطات از جمله برنامه ریزی و مدیریت فناوری اطلاعات و ارتباطات، زیرساخت های سخت افزاری، منابع نرم افزار و خدمات، توسعه حرفه ای، و شیوه های آموزشی فن آوری های اطلاعات و ارتباطی-پشتیبانی در مدارس شرقی پرداخت. اگرچه استفاده از فن آوری های اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش از نگرانی های اصلی برای مربیان در سراسر جهان است با این حال، فرهنگ نفوذ قوی در طراحی، استفاده، و همچنین مدیریت اطلاعات، ارتباطات و سیستم های یادگیری دارد. با توجه به اینکه سنت فرهنگی شرق، همراه با سایر عوامل اجتماعی، مبتنی بر گروه تحت سلطه معلم و فرهنگ آموزشی سازمان یافته مرکزی شکل داده است، این مطالعه تاثیر فرهنگ آموزشی در استفاده از فن آوری، و همچنین نقش فناوری در تغییر تعلیم و تربیت را برجسته نمود و تعدادی از چالش های مهمی را که مربیان شرقی نیاز به مقابله با آنها را دارند نیز نشان داد. این چالش ها عبارت اند از: ۱) انتشار فناوری اطلاعات و ارتباطات به شیوه همه معلمان در تمام مدارس در هر دو مناطق در حال توسعه و توسعه نیافته؛ ۲) توسعه بخشیدن به مشارکت بین مدارس، موسسات تحقیقاتی، سازمانهای دولتی، و بخش های کسب و کار برای ایجاد زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات مقرون به صرفه و ایجاد منابع نرم افزاری فن آموزش و پرورش صوتی؛ ۳) دوباره شکل دادن به جوامع حرفه ای که مایل به آزمایش ایده های جدید و فن آوری در بهبود مستمر و بازتابنده خدمت دارند؛ ۴) با سازماندهی فناوری اطلاعات و ارتباطات به تلاش سیستمیک برای تغییر مدرسه، کمک به تکامل فرهنگ یادگیری شرقی در عصر دانش. (ژانگ[۴۳]، ۲۰۰۷)
برس و همکارانش در سال ۲۰۰۸ به بررسی تأثیرات استراتژیک فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، مدیریت دانش و اصول و فرهنگ یادگیری سازمانی حکومت الکترونیک در سازمانهای اداری عمومی پرداختند. آنها برای اولین بار یک مدل مفهومی از ارتباط فناوری اطلاعات و ارتباطات، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی را توسعه دادند وسپس آن را بطور عملیاتی و تجربی بر روی سازمان های اداری عمومی اسلوونی آزمایش کردند. مدل آنها در سایر کشورهای در حال توسعه نیز قابل استفاده می باشد. اما آنها در این مدل با توجه به اثربخشی و بهره وری دولت الکترونیک از اطلاعات کاربران استفاده نکردند. آنها هیچ داده ای از شهروندان و رضایت کاربران بدست نیاوردند. این مطالعه ارتباط نسبتاً ضعیفی را بین فاکتورهای یادگیری سازمان نشان داد. (برس و همکاران، ۲۰۰۸)
پلیسکین[۴۴] و همکاران (۱۹۹۳)، بر مفاهیم فرهنگ سازمانی که به درستی درک نمی شوند و موجب مقاومت در برابر اجرای فناوری اطلاعات می گردند، تمرکز نمودند. نویسندگان بر این باورند که فرهنگ سازمانی باید به چارچوبی که مارکوس و روبی[۴۵] در سال ۱۹۹۳ ارائه دادند و شامل کاربر، ساختار، قدرت سیاست و محیط زیست است اضافه گردد. این امر پنج سطح تجزیه و تحلیل از مقاومت به پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی را ایجاد خواهد کرد. پیلیسکین و همکارانش استدلال می کنند که اگر فرهنگ نادیده گرفته شده است، ممکن است بقیه تجزیه و تحلیل هیچ گردد.
فرهنگ سازمانی توسط کوپر[۴۶] (۱۹۹۴)، به عنوان یک منبع داخلی در پیاده سازی فناوری اطلاعات است. او استدلال می کند که سازمان دارای دو بعد اصلی رقابت می باشد: نظم در مقابل انعطاف پذیری، و خواسته های سیستم داخلی در مقابل خواسته های محیط خارجی. این سازمانهایی را ایجاد می کند که یکی از چهار فرهنگ های سازمانی اساسی شامل: روابط انسانی، بقا، ثبات، و بهره وری را دارند. برای اینکه یک سیستم جدید اطلاعاتی موثر اجرا گردد، سیستم اطلاعاتی باید حامی فرهنگ کنونی باشد. اگر فرهنگ کنونی پشتیبانی نشود، مقاومت داخلی برای پذیرش آن به وجود خواهد آمد.
در سال ۲۰۱۱، جکسون در انگلستان به بررسی چگونگی و چرایی تأثیر ارزش های فرهنگی تشکیل شده توسط اعضای سازمان بر پذیرس سیستم های اطلاعاتی در طول مدت زمان پرداخت. او این مطالعه را در یک کالج آموزش عالی با سابقه درخشان انجام داد. این مطالعه نشان داد که ترکیب رویکردهای نظری می تواند یک راه مفید برای پرداختن و درک ماهیت چندگانه فرهنگ باشد. درک ما از فرهنگ سیستم های اطلاعاتی می تواند با ترکیب رویکردهای نظری که در آن ضعف یک رویکرد را می توان با قدرت یکی دیگر تکمیل نمود، افزایش یابد. مدیران باید آگاه باشند که فرهنگ سازمانی و گروهی به شدت می تواند پذیرش سیستم های اطلاعاتی را تحت تأثیر قرار دهد. و همه جنبه های فرهنگی نمی تواند به طور کامل کنترل شود و در عوض فرهنگ از طریق روابط اجتماعی همیشه در حال ساخت، تشکیل و اصلاح است. (جکسون، ۲۰۱۱)
تحقیق در مورد تاثیر فرهنگ بر روی اجرای فناوری اطلاعات کاملا محدود است. واضح است که بسیاری از راه های تحقیقاتی وجود دارد که هنوز کشف نشده است.
به نظر می رسد اغلب تحقیقات مربوط به فناوری اطلاعات و فرهنگ در سطح مفهومی و یا با بهره گرفتن از مطالعه موردی انجام شده است.
فصل سوم:روش اجرای تحقیق
-
- ۵-مقایسه نتایج و آزمایش (انتخاب و شناسایی پارامترهای مدل و بروز رسانی)
گام پنجم فرایند شناسایی سازهای، شامل انتخاب و کالیبراسیون (بروز رسانی) مدلهای سازهای است. مدلهای سازهای بر خلاف مدلهای عددی که برای تفسیر مستقیم داده ها استفاده میشوند، جهت شناختن فیزیک سازههای ساخته شده فرموله شده اند. در صورت تفسیر مستقیم داده ها، انجام این مرحله اختیاری قلمداد می شود. در صورتی که تغییری در پاسخ سازه مورد مطالعه توسط مدلهای عددی شناسایی شود، مراحل بعدی شامل شناخت عامل این تغییر و بررسی تأثیر این تغییر در عملکرد سازه است که توسط مدلهای سازهای انجام میگیرد. فرایند انتخاب مدل موضوع مهمی است که کمتر به آن پرداخته شده است، در حالیکه تأثیر زیادی روی موفقیت کلی فرایند دارد. توسعه مدلهای اجزاء محدود با بهره گرفتن از فرضیات و ایدهآلسازیهای مهندسی (با توجه به عدم قطعیتهای سازههای عمرانی)، نامناسب خواهد بود. در عمل چندین استراتژی مختلف مدلسازی استفاده و با مقایسه نتایج، بهترین مدل انتخاب شده و جهت بهروز رسانی اطمینان حاصل می شود. فرایند بهروز رسانی شامل بهینه سازی مجموعهای از پارامترهای مودال، جهت کمینه نمودن اختلاف میان نتایج مدل و نتایج آزمایش است. روشهای کالیبره کردن را میتوان بر اساس نحوه انتخاب پارامترها جهت شناسایی، فرمولاسیون تابع هدف و روش مورد استفاده جهت بهینه یابی تقسیم بندی کرد. از جمله روشهای بهروز رسانی میتوان به این موارد اشاره کرد:
-
- بهروز رسانی مدل بر اساس روش اکتشافی (Manual, Heuristic-Based Model Calibration)
یکی از پایهای ترین روشهای بهروز رسانی مدل، مطالعه حساسیت پارامترها است تا تأثیر تغییرات پارامترهای انتخابی روی خصوصیات دینامیکی شبیه سازی شده یک سازه مورد بررسی قرار گیرد و همچنین بحرانی ترین پارامترها برای بهروز رسانی مدل در مقیاس کلی مشخص شوند. بهروز رسانی مبتنی بر آنالیز حساسیت پارامترها را میتوان توسط روندی اتوماتیک و یا دستی (با انجام آنالیز حساسیت پارامترها و بررسی تأثیر آنها روی پاسخ سازه هم از لحاظ ریاضیاتی و هم ترمهای فیزیکی) انجام داد. بر اساس تجربه در این رویکرد، حساس ترین پارامترها می تواند خصوصیات مواد، شرایط مرزی و پیوستگی باشد (اکتان و همکاران ۱۹۹۸). در پلها خصوصیات بحرانی شامل مدول الاستیک بتن، خصوصیات رابط صلب مورد استفاده برای اتصال المانهای محدود تیر و پوسته عرشهها، شرایط مرزی و کینماتیک سیستم متحرک است]۲[.
برای بهروز رسانی اولیه در مقیاس کلی، اختلاف میان خصوصیات دینامیکی کلی اندازه گیری شده و پاسخهای مدل با تغییر پارامترهای حساس شناسایی شده، کمینه میشوند (اف. ان. کتباس و همکاران ۲۰۰۷). به مدلهای بهروز رسانی شده از طریق این روش، مدلهای “بهروزرسانی شده در مقیاس کلی” گفته می شود. کالیبراسیون مدلهای عددی در مقیاس محلی با انجام تستهای نیرویی کنترل شده توسط نیروهای معلوم و مقایسه نتایج تجربی و پاسخهای تحلیلی مدلهای اجزاء محدود امکان پذیر است ]۲[.
-
- بهروز رسانی ماتریس بهینه (Optimal Matrix Update Methods)
یکی دیگر از روشهای بهروز رسانی، بهروز رسانی مبتنی بر اصلاح ماتریسهای سازهای همانند ماتریسهای جرم، سختی و میرایی با بهره گرفتن از داده های اندازه گیری شده استاتیکی و دینامیکی است. در این روشها جهت بهروز رسانی ماتریسها، بر اساس معادلات حاکم بر حرکت و داده های اندازه گیری شده، روند بهینه سازی مقیدی تشکیل می شود. مقایسه ماتریسهای بهروزرسانی شده با ماتریسهای اصلی نشان دهنده ارتباط و همبستگی مدل و داده های اندازه گیریشده است. به روشهایی که از حل مستقیم برای محاسبه ماتریسهای بهروز رسانی شده استفاده می کنند روشهای بهروز رسانی ماتریس بهینه اطلاق میگردد. این مسائل معمولا بر اساس ضرایب لاگرانژ و یا تابع جریمه فرموله میشوند. از جمله روشهای دیگر میتوان به این موارد اشاره کرد: ]۲[
۱-فرمولاسیون مسئله بروزرسانی بهینه بر اساس کمینه نمودن نرم Frobenius ماتریس آشفتگی پارامترهای کلی سازه با بهره گرفتن از قیدهای خطای نیروی مودال صفر و خصوصیت تقارن ماتریسها: مانند تحقیقات انجام شده توسط برانچ و بار ایتژاک ]۴[، برمن و ناجی ]۵[، کبه ]۶[ و… . اسمیت و بتی ]۷[ به توسعه روابط کبه (۱۹۸۵) جهت شامل شدن قید ممانعت پراکندگی پرداخته و مسئله را برای کمینه نمودن نرم ماتریس آشفتگی و نرم خطای نیروی مودال با درنظرگیری قیدهای تقارن و پراکندگی بازنویسی کردند. افرادی مانند کامر ]۸[ نیز قید تقارن را در کمینه نمودن خطای نیروی مودال اعمال نموده اند. در مقابل چن و گاربا روشی را برای کمینه نمودن نرم آشفتگی خصوصیات مدل با اعمال قید خطای صفر نیروی مودال ارائه داده است. آنها همچنین جهت اعمال مجموعه شناختهای شده از مسیرهای بار روی آشفتگی مجاز، قید اتصالات را اجرا و بدین ترتیب نتایج بهروز رسانی شده علاوه بر تراز ماتریس، در تراز پارامترهای اعضا بدست آمده است ]۹[ ]۱۰[ .
۲-بهروز رسانی ماتریس بهینه بر اساس کمینه نمودن مرتبه (RANK) ماتریس آشفتگی: برای مثال دابلینگ]۱۱[ روشی را برای محاسبه کمینه مرتبه بردار پارامتر بهروزرسانی شده در تراز عضو علاوه بر ماتریسهای سختی عضو و سختی کلی ارائه داده است. محدودیت این روش همانند سایر روشهای کمینه مرتبه این است که مرتبه آشفتگی برابر با تعداد مودهایی است که در محاسبه خطای نیروی مودال استفاده می شود.
از تکنیکهای بهروز رسانی بهینه جهت تشخیص آسیب نیز استفاده می شود. برای این منظور لیندر، توییتی و اوسترمن]۱۲[ با فرمولاسیون سیستمی overdetermined بر اساس مجموعه ای از پارامترهای آسیب که بیان کننده کاهش در سختی extensional برای هر عضو هستند، به این هدف پرداختند. پی. ال. لیو ]۱۳[ تکنیک بهروز رسانی بهینهای برای محاسبه پارامترهای سختی و جرم اعضای سازههای خرپایی توسط فرکانسهای مودال و شکلهای مودی اندازه گیری شده ارائه و این روش را برای مکان یابی عضو آسیب دیده استفاده کردند.
-
- بروز رسانی مبتنی بر حساسیت (Sensitivity-Based Update Methods)
این روش بهروز رسانی بر اساس حل سری مرتبه اول تیلور است که خطای تابع ماتریس آشفتگی را کمینه می کند. این روش شامل تعیین بردار پارامتر مدل اصلاح شده ( شامل پارامترهای مصالح و/یا هندسی) و بردار پارامتر آشفتگی است که با بهره گرفتن از روش نیوتن- رافسون تعیین می شود. نقطه تمایز روشهای مبتنی بر حساسیت، روش مورد استفاده برای تخمین ماتریس حساسیت است که می تواند شامل کمیتهای تحلیلی و تجربی باشد. برای حساسیت تجربی، روابط تعامد جهت محاسبه مشتقات پارامترهای مودال قابل استفاده است. روشهای حساسیت تحلیلی معمولا نیازمند ارزیابی مشتقات ماتریسهای جرم و سختی هستند که نسبت به ماتریسهای حساسیت تجربی حساسیت کمتری نسبت به نوفه و آشفتگی پارامترها دارند ]۲[.
ریکلس ]۱۴[ روشی را برای بهروز رسانی مبتنی بر حساسیت ارائه داد، به گونه ای که نوسانات سختی و جرم سیستم، موقعیت مرکز جرم، تغییر فرکانسهای طبیعی و شکلهای مودی، و فاکتورهای اعتماد آماری برای پارامترهای سازهای و تجهیزات آزمایشگاهی را به حساب آورده است. این روش از ماتریس حساسیت ترکیبی تحلیلی/تجربی استفاده کرده است، به گونه ای که حساسیت پارامترهای مودال با بهره گرفتن از داده های تجربی محاسبه و حساسیت ماتریس با بهره گرفتن از داده های تحلیلی محاسبه شده است.
صنایعی و اونپید ]۱۵[ روشی را برای بروز رسانی پارامترهای سختی مدل اجزاء محدود با بهره گرفتن از نتایج تست نیرو- جابجایی استاتیکی ارائه دادند. برای به حداقل رساندن تفاوت میان نیروهای اعمالی و نیروهای ایجاد شده در اثر اعمال جابجاییهای محاسبه شده به ماتریس سختی مدل، از پارامترهای بهروز رسانی شده که در تراز عضو هستند استفاده شده است. در ادامه نیز صنایعی و همکاران ]۱۶[. حساسیت روش ارائه شده به نوفه را مورد بررسی قرار داده و صنایعی و سالتنیک به توسعه الگوریتم و آنالیز خطا تحت کرنش استاتیکی علاوه بر جابجایی پرداختند. ]۱۷[.]۱۸[. روشهای مبتنی بر حساسیت در ادامه بگونهای بسط یافتند که دربرگیرنده اطلاعات مودال و امکان استفاده از چندین پاسخ برای تخمین همزمان پارامترها را داشته باشد.(سانتینی ، صنایعی، لیو و اولسن ]۱۹[ ).
-
- بروز رسانی مبتنی بر تعیین سازه ویژه (Eigenstructure Assignment Method)
روش بهروز رسانی مبتنی بر تعیین سازه ویژه بر اساس طراحی یک کنترلر مجازی است بگونهای که خروجیهای آن جهت کمینه نمودن خطای نیروی مودال انتخاب میشوند ]۲۰][۲۱ .[دستاوردهای کنترلر به عنوان پارامتر آشفتگیهای ماتریس به مدل سازهای تفسیر میشوند. علاوه بر بهروز رسانی، از این تکنیک جهت شناسایی آسیب استفاده می شود. برای این منظور ” بهترین بردار ویژه قابل دستیافتن” محصول کنترلر مجازی با بردارهای ویژه اندازه گیری، مقایسه می شود ]۲۱[. تکنیک تعیین سازه ویژه توسط محققین متعددی جهت تشخیص آسیب نیز مورد استفاده قرار گرفته است (کوب و لیبست ]۲۳][۲۴ [، لیندر و گاف ]۲۵[، زیمرمن و کائوک ]۲۶[). در ادامه لیم تکنیک سازه ویژه مقید را به صورت تجربی روی خرپای مسطح بیست دهانه اعمال کرد. این روش علاوه بر یافتن آشفتگیهای ماتریس سختی، آسیب را در تراز المان مسقیما شناسایی کرد. محاسبه آشفتگیهای در تراز المانها با قطری کردن خروجیهای کنترل انجام گرفته و مقادیر اعضای قطری بعنوان تغییرات خصوصیات ماتریس المانها تفسیر شده است. این تکنیک نتایج مطلوبی را با تجهیزات اندازه گیری محدود نیز از خود نشان داده است ]۲۰][۲۱ .[در نهایت نیز شوالز،پای و عبدالناصر ]۲۷[ روش “تعیین تابع پاسخ فرکانسی” که شبیه تعیین سازه ویژه است را ارائه دادند. نویسندگان مسئله را بصورت حل خطی برای فاکتورهای آشفتگی جرم و سختی المانها بیان کردند که بجای نیاز به گامهای اضافی استخراج شکلهای مودی، مسقیما از تابع پاسخهای فرکانسی استفاده می کند.
-
- بروز رسانی ترکیبی ماتریسی (Hybrid Matrix Update Methods)
کیم و بارتکویچ ]۲۸[ تکنیک بهروز رسانی دو مرحله ای را برای تشخیص آسیب سازههای بزرگ با بهره گرفتن از تجهیزات اندازه گیری محدود ارائه دادند. در مرحله اول از روش بروز رسانی ماتریس بهینه برای تعیین ناحیهای از سازه که دچار آسیب شده، استفاده شده است. گام دوم روش شامل روش مبتنی بر حساسیت است که المان سازهای را که دچار آسیب شده است را مشخص می کند. سی. لی و اسمیت همچنین تکنیک بروز رسانی ترکیبی را ارائه دادهاند که به منظور محفاظت اتصالات مدل اجزاء محدود با راندومان محاسباتی بیشتری نسبت به الگوریتم تکرارشونده محافظت پراکندگی، آشفتگی ماتریس سختی را مقید نمودند ]۲۹][۳۰[.
-
- بروز رسانی تکاملی (Evolutionary Optimization)
بهینه سازی تکاملی در واقع بخشی از مبحث احتمالات است، به این صورت که الگوریتمهای تکاملی تطابق مناسبی با بهینهیابی در مقیاس کلی دارند. این روشها از مجموعه ای از راه حلهای بالقوه تحت عنوان “جمعیت” بهره برداری و بهینه یابی در مقیاس کلی را با همکاری و رقابت میان افراد جمعیت انجام میدهد تا از کاستیهای روشهای بهینه یابی کلاسیک جلوگیری کنند. از دیگر مزایای این روش بهینه سازی، تفاوتهای توابع هدف است، بنابراین تشکیل تابع هدف انعطاف بیشتری در مقایسه با سایر روشها دارد. برای مثال می تواند بر اساس فرکانس، شکلهای مودی و یا ضریب اطمینان مودی روابط بیان شود. در میان روندهای متفاوت بروز رسانی تکاملی، الگوریتم ژنتیک بیشترین استفاده را برای شناسایی پارامترهای مودال و تشخیص آسیب را دارا است (فریسول و همکاران ۱۹۹۸، مارس و سارس ۱۹۹۶، شینتون و هو ۲۰۰۶ب) عملکرد این روشها در شناسایی سازههای عمرانی تحت شرایط بارگذاری متفاوت موفقیت آمیز بوده است (بولر و استازوسکی ۲۰۰۴، کاسکیاتی ۲۰۰۳، چانگ ۲۰۰۵، هازنر و همکاران ۱۹۹۷، جانسون و اسمیت ۲۰۰۶، ناتکه و همکاران ۱۹۹۳ و …) ]۲[
با بهره گرفتن از بهروز رسانی تکاملی، اجرای تابع چند هدفه در بروز رسانی مدل اجزاء محدود بسیار آسان می شود. انجام همزمان بهینه سازی همراه با چندین تابع هدف می تواند موجب اجتناب از ایجاد مشکلات ناشی از نیاز به انتخاب وزنهای مناسب برای ترکیب انواع مختلف داده های اندازه گیری در تابع هدف واحد شود.
برای بهبود بهرهوری محاسبات، شناسایی پارامتر یک سیستم بزرگ می تواند در یک روند طبقهای انجام گیرد، بگونهای که وقوع و محل تقریبی تغییرات پارامترها در مرحله ابتدایی توسط مدل ابتدایی شناسایی و در مرحله بعدی، محل دقیق و میزان آسیب با بهره گرفتن از مدلی که برای ناحیه آسیب دیده تصحیح مجزایی شده است انجام می شود. پررا و روییز]۳[ روند بهروز رسانی مدل اجزاء محدود چندین طبقهای را بر اساس بهینه سازی تکاملی چند هدفه انجام دادند.
-
- ۶-استفاده از مدل برای تصمیم گیری (مطالعات پارامتریک، آنالیز سناریوها، ارزیابی ریسک و …)
استفاده از مدلهای توسعه یافته و بهروز رسانی شده طی فرایند شناسایی سازهای جهت موارد تصمیم گیری، در صورتی که توجیه اقتصادی داشته باشد، امری ضروری است. اکثر روشهای گزارش شده در مقالات پژوهشی، مربوط به مراحل ۴ و ۵ شناسایی هستند. در این روشها، رسیدن به تطابقی مناسب میان خصوصیات اندازه گیری شده و شبیه سازی شده، موفقیت تلقی می شود. در صورت عدم گسترش مفهوم موفقیت روشهای شناسایی، به توانایی آنها در تحت تأثیر قرار دادن فرایند تصمیم گیری، ممکن است مفهوم شناسایی از قلمرو حوزه پژوهش به موارد کاربردی گسترش پیدا نکند]۲[.
۶
کربنات آپاتیت
Ca3(PO4)2CaCO2
۷
فلوئور آپاتیت
Ca3(PO4)2CaF2
آن ها در خاک را نشان می دهد. متأسفانه مقدار فسفات های کلسیم با حلالیت زیاد (مثل منوکلسیم فسفات)، در شرایط طبیعی بسیار ناچیز است. این مواد در مدتی کوتاه پس از مصرف کودهای شیمیایی فسفاتی در خاک پدید می آیند و سپس به سرعت به مواد با حلالیت کمتر (تری کلسیم فسفات) تبدیل می شوند (۲۷). فسفر آلی خاک به صورت اسیدهای نوکلئیک، فسفات های اینوزیتول، فسفولیپیدها، فسفوپروتئین ها و قندهای فسفری در هوموس و مواد آلی خاک دیده می شود و فسفر آلی ۲ تا ۹۸ درصد فسفر کل خاک را تشکیل می دهد. تحقیقات نشان می دهند که اگر نسبت کربن به فسفر در مواد آلی ۲۰:۱ یا کمتر باشد، معدنی شدن فسفر اتفاق می افتد و چنانچه این نسبت ۳۰:۱ باشد، آلی شدن فسفر معدنی مشاهده می شود. بنابراین می توان دریافت که در صورت مصرف کودهای فسفری فراوان به شرط آنکه بازمانده های گیاهی به قدر کافی در خاک وجود داشته باشند، آلی شدن فسفر به وقوع می پیوندد. به عبارت دیگر، نحوه مدیریت مواد آلی و کودپاشی در روند آلی و معدنی شدن موثر است (۲۶).
۲-۴-۱- فسفر در گیاه
گیاهان فسفر را عمدتاً به صورت یون های اورتوفسفات جذب می کنند. هر چند غلظت این یون ها در محلول خاک همواره ناچیز است، اما نگهداری همین غلظت اندک فسفر برای رشد گیاهان اهمیت فراوانی دارد. مقدار فسفر مصرفی گیاهان ۵/۴ تا ۵/۲۲ کیلوگرم در هکتار در سال می باشد (۱۰). فسفر در کلیه فرآیندهای بیوشیمیایی، ترکیبات انرژی زا و مکانیسم های انتقال انرژی دخالت دارد. افزون بر آن، فسفر جزئی از پروتئین سلول بوده و به عنوان بخشی از پروتئین هسته، غشای سلولی و اسیدهای نوکلئیک نقشی ویژه دارد. جذب فسفر به میزان کافی، در اوایل دوره رشد گیاه، اهمیت بسیاری دارد. این اهمیت در اندام های زایشی، بیشتر مشهود می باشد. این عنصر در تشکیل بذر نقش اساسی داشته و به مقدار زیاد در بذر و میوه یافت می شود ( ۲۷).
۳-۴-۱- نقش فسفر در گیاه
فسفر در گیاه نقش اساسی و مستقیمی در انتقال انرژی ایفا می کند. در بین ترکیبات فسفری مهمترین ترکیب که خاصیت حمل انرژی را دارد آدنوزین تری فسفات است (۱۱). بنیان های فسفات در سلول های گیاه باعث افزایش قدرت واکنش دهندگی ترکیبات می گردند و فسفریل شدن مواد، انرژی فعال سازی را کم می کند. تعداد واکنش های شیمیایی ممکن در سیستمهای زیستی افزایش می یابد. فسفر در ساختمان ملکولی بسیاری از ترکیبات آلی موجود در گیاه مانند فسفولیپیدها، فیتین، قندهای فسفری، اسیدهای نوکلئیک، نوکلئوپروتئین ها و آدنوزین فسفات ها و نوکلئوتیدها شرکت دارد. فسفولیپیدها در گیاهان در حال رشد در انتقال یون ها و نفوذپذیری خاص غشاء سلولی مؤثر بوده و از اجزاء اصلی غشاهای بیولوژیک است. قسمت اعظم فسفر بذر به صورت فیتین است که هنگام جوانه زدن بذر، هیدرولیز شده و فسفر معدنی لازم را برای فعالیت های حیاتی گیاه تأمین می کند (۲۵).
فسفات در کربن گیری گیاه، کاهش زمان رسیدن محصول و استحکام بیشتر ساقه غلات مؤثر است و غلظت فسفر ریشه در برقراری تعادل عناصر غذایی کم مصرف مغذی در برگ مهم است (۱۱).
۴-۴-۱- کودهای شیمیایی فسفری
از قرن ها پیش و حتی در زمان فراعنه مصر، کاربرد استخوان را برای تقویت درختان و گیاهان زراعی مفید می دانستند. در سال ۱۸۴۰، لیبیگ، دانشمند آلمانی پیشنهاد کرد که اگر به استخوان، اسید سولفوریک غلیظ اضافه کنند قابلیت جذب فسفر آن برای گیاه بیشتر می شود. این پیشنهاد پایه ای برای شروع صنعت کودسازی فسفر جهان شد؛ به طوری که دو سال بعد در انگلستان، اداره ثبت شرکت ها، روش ساخت ترکیبی به نام سوپرفسفات را به ثبت رسانید که از اثر اسید سولفوریک بر سنگ فسفات حاصل می شد. کودهای حاوی فسفات تقریباً تماماً از رسوبات فسفری به نام آپاتیت ساخته می شوند و اصطلاحاً سنگ های محتوی فسفر را سنگ فسفات می گویند (۲۵). کودهای فسفاتی شامل موارد زیر می باشند: ۱- سوپرفسفات معمولی ۲- سوپرفسفات تریپل ۳- سوپرفسفات غنی شده ۴- سوپرفسفات آمونیاکی شده ۵-آمونیم فسفات ها ۶-آمونیوم پلی فسفات ۷-نیتریک فسفات ها ۸-اسید فسفریک ۹-اسید سوپر فسفریک ۱۰-سنگ فسفات فلوئور زدوده ۱۱-شیشه سنگ فسفات ۱۲-فسفات رنانیا ۱۳- کلسیم متا فسفات ۱۴- سرباره قلیایی ۱۵-کود فسفات بیولوژیکی ۱۶-سنگ فسفات (۲۸).
۵-۴-۱- کودهای بیولوژیک فسفری
توانایی میکروارگانیسم ها برای حل کردن فسفر خاک و تبدیل آن به حالت قابل دسترسی برای گیاه ابتدا بوسیله گریستن در سال ۱۹۴۸ ثابت شد. آزمایشهای وی نشان داد که میکروارگانیسم های ریزوسفری درجذب فسفر توسط گیاه مؤثرند(۲۹). پس از آن، دانشمندان تحقیقات زیادی را برای جدا سازی میکروارگانیسم های حل کننده فسفر و استفاده از آن ها برای ساختن مایه تلقیح جهت افزایش فسفر قابل دسترس در کشاورزی انجام دادند (۲۲). در سال ۱۹۵۰ محققین روسی مایه تلقیحی بنام فسفو باکترین تولید کردند. فسفو باکترین از جمله اولین کودهای زیستی فسفره است که در روسیه و برخی دیگر ازکشورهای اروپایی مورد استفاده قرار گرفت (۱۹).
۵-۱- میکروارگانیسم های حل کننده فسفات
۱-۵-۱- اهمیت میکروارگانیسم های حل کننده فسفات
در خاک میکروارگانیسم هایی وجود دارند که با تولید متابولیت های اولیه و ترشح در خاک قادرند روی کانی های معدنی و ترکیبات آلی فسفاتی اثر گذاشته، موجب آزادسازی فسفر و حل شدن آن در محلول خاک گردند. معمولاً فرایند معدنی شدن به کمک واکنش های آنزیمی صورت می گیرد. معروف ترین آنزیم های مؤثر بر این ترکیبات، فسفاتازها هستند که بیشتر به دو صورت فسفاتاز اسیدی و قلیایی وجود دارند. فسفری که از فرایند فوق آزاد می گردد به صورت های مختلف توسط میکروارگانیسم های دیگر و گیاهان مصرف می گردد (۱۴۱).
۲-۵-۱- انواع میکروارگانیسم های حل کننده فسفات
بسیاری از قارچ ها و باکتری ها توانایی حل کردن فسفات های نامحلول را در شرایط آزمایشگاهی دارند، اگرچه تعداد باکتری ها از قارچ های حل کننده فسفات بیشتر است ولی قارچ ها توانایی بیشتری برای انجام این عمل دارند. مهمترین میکروارگانیسم های حل کننده فسفات از باکتری ها Pseudomonas spp.، Bacillus spp. و نیز بعضی از انواع استرپتومیسیت ها و از قارچ ها جنس های Aspergillus و Penicillum می باشند(۱۶۷).
۱-۲-۵-۱- قارچ های حل کننده فسفات
همان طور که اشاره شد قارچ ها در مقایسه با باکتری ها از قدرت بالاتری در حلالیت فسفر برخوردار می باشند. از طرفی به دلیل تولید هیف های رونده، به سرعت می توانند در سطح وسیع تری توسعه یابند. بنابراین قارچ ها نقش مؤثرتری در حل نمودن فسفات نسبت به باکتری ها دارند. مهمترین قارچ های حل کننده فسفات از جنس آسپرژیلوس، پنی سیلیوم و گلوموس هستند (۲۲).
الف) جنس آسپرژیلوس: این جنس در گروه قارچ های ناقص قرار دارد و از بزرگترین گروه کپک ها است که در صنعت مورد استفاده قرار می گیرد. این قارچ در همه جا یافت می شود و جزء کپک های تجزیه کننده بسیاری از مواد موجود در طبیعت است و در شرایط بسیار نامساعد رطوبتی قادر به فعالیت بوده و بیش از ۲۰۰ گونه از این جنس تا کنون شناسایی شده است (۲۲).
با توجه به فعالیت آنزیمی فوق العاده آسپرژیلوس ها، این قارچ ها در صنایع تخمیری و تجزیه ترکیبات پیچیده مورد استفاده قرار می گیرند. این قارچ ها بر حسب نوع منبع غذایی و شرایط کشت، اسیدهای آلی مثل اسید سیتریک، اسید گلوکونیک، اسیدتانیک و آنزیم هایی مثل آمیلاز، پکتیناز، بتاگالاکتوزیداز و ترکیبات دیگر تولید می کنند. مهمترین گونه های آسپرژیلوس عبارتند از A. niger، A. flavus و A.oryzac. آسپرژیلوس ها توانایی بسیار بالایی در تجزیه کانی های مختلف به خصوص کانی های فسفاتی دارند و قادرند در شرایطی که منبع کربنه و نیتروژنی آن ها فراهم شود فسفر را از کانی ها جدا و به حالت قابل دسترس درآورند (۱۴۰).
ب) جنس پنی سیلیوم: پنی سیلیوم ها نیز مثل آسپرژیلوس ها به طور فراوان در خاک، مواد گیاهی و غذایی در حال فساد دیده می شوند و اسپور این قارچ ها اغلب روی نان، میوه ها و سبزی ها رشد می کند و نسبت به آسپرژیلوس ها در محیط مرطوب تر، فعالیت بیشتری دارند (۱۴۰). مهمترین گونه های پنی سیلیوم P. chrysogenom، P. notatom و P. lilacinum هستند. پنی سیلیوم ها نیز مثل آسپرژیلوس ها از توانایی بالایی در حل کردن فسفات برخوردار هستند. از میان پنی سیلیوم ها P. bilaji بر روی چند گیاه از جمله گندم، لوبیا و کلزا تأثیر مثبت داشته و موجب افزایش عملکرد شده است. تحقیقات نشان می دهد که توانایی قارچ ها در حل فسفات ۱۰ برابر باکتری ها است (۹۹).
۲-۲-۵-۱- باکتری های حل کننده فسفات
مهمترین باکتری های حل کننده فسفات به دو جنس باسیلوس و سودوموناس تعلق دارند.
الف) جنس باسیلوس: باسیلوس ها باکتری های میله ای شکل، تولیدکننده اسپور، هوازی و یا هوازی اختیاری و غالباًً کاتالاز مثبت هستند. معمولاً در هوا، آب، خاک، بقایای گیاهی و جانوری دیده می شوند. باسیلوس ها نقش بسیار مهمی در فعل و انفعالات شیمیایی دارند و به دلیل توانایی تولید آنزیم هایی مثل پروتئاز، آمیلاز و فسفاتاز، در اکثر فرآیندهای تجزیه مواد آلی شرکت می نمایند. همچنین گونه های مختلفی از باسیلوس ها مثل B. firmus، B. megatherium، B. circulans و B. polymyxa قادرند روی کانی های مختلف مثل کانی های فسفاتی اثر گذاشته و موجب رهاسازی فسفر و حلالیت آن شود (۳۶).
ب) جنس سودوموناس: از گروه باکتری های میله ای شکل، هوازی مطلق، اکثراً متحرک به وسیله یک یا چند تاژک قطبی و بیشتر آن ها شیمیولیتوتروف اختیاری هستند.
این باکتری ها کاتالاز مثبت و اغلب اکسیداز مثبت هستند. از میان گونه های مختلف سودوموناس P. putida، P. flurescent و P. aeroginosa نقش بسیار مهمی در جذب عناصر غذایی مثل فسفر و بعضی از کانی ها دارند. بررسی های به عمل آمده حاکی از آن است که سودوموناس ها روی محیط های کشت حاوی تری کلسیم فسفات در حضور قندهایی مثل گلوکز، pH محیط را پایین آورده و با تولید اسیدهای آلی مثل اسید۲- کتوگلوگونیک۱، اسید فوماریک۲ و اسید فرمیک۳روی حلالیت فسفات ها اثر می گذارند (۲۲).
۳-۵-۱- مکانیسم اثر میکروارگانیسم های حل کننده فسفات
مکانیسم اثر این میکروارگانیسم ها در انحلال فسفات های نامحلول پیچیده است ولی براساس نظرات محققین، این میکروارگانیسم ها با اکسیداسیون ناقص قندها، اسیدهای آلی تولید می کنند که باعث کاهش pH محیط می شوند. بعضی از اسیدهای آلی مثل اسید مالیک به عنوان مواد حدواسط در اثر فعل و انفعالات متابولیکی به وجود می آیند. در حالی که اسیدهای دیگری مثل اسیدکتوگلوکونیک تولیدات نهایی اکسیداسیون ناقص هستند. برای مثال، تشکیل ۲- کتوگلوکونیک به کمک باکتری هایی از جنس سودوموناس طی واکنش صفحه بعد صورت می گیرد:
۱-Ketoglxconic Acid 3- Formic Acid
۲-Fumaric Acid
CHO COOH COOH
CO
(CH OH) (CH OH)4 (CH OH)3
CH2 OH COOH CH2OH
همان طور که در واکنش فوق مشاهده می شود گلوکز ابتدا به گلوکونیک اسید و سپس ۲- کتوگلوکونیک اسید تبدیل شده است (۲۲).
علاوه بر تأثیر اسیدهای آلی در حل فسفات های نامحلول، واکنش های آنزیم های گروه فسفاتاز در خاک نیز در این مورد مهم می باشند. فسفاتازها آنزیم هایی هستند که نقش اصلی را در معدنی شدن فسفر آلی خاک بازی می کنند. فسفاتازهای اینوزیتول به مقدار زیاد در مواد آلی خاک مثل نسوج مرده گیاهی و حیوانی خاک یافت می شوند (۱۲۰).
۶-۱- مایکوریزا۱
مایکوریزا، همزیستی بین قارچ و ریشه بیشتر گیاهان می باشد. واژه مایکوریزا که به معنی “قارچ-ریشه” می باشد، اولین بار توسط فرانک دانشمند آلمانی در سال ۱۸۸۵ معرفی گردید. در این همزیستی، گیاه برای قارچ، کربن، و قارچ برای گیاه مواد معدنی مهیا می کند. قارچ های مایکوریزایی همیشه ایجاد هیف می نمایند. به عنوان یک بیوتروف، قارچ از میزبان، کربن دریافت می نماید و برای دوطرفه بودن همزیستی، مواد غذایی خاک را در اختیار گیاه می گذارد (۴۰).
۱-Mycorrhiza
۱-۶-۱- قارچ های مایکوریزایی و بهبود رشد و تولید مثل گیاه
شاعران از این امر (پناه بردن به خدا) در امور دینی و دنیایی خود به عنوان دریچهای به سوی خداوند بهره میبرند، پناه بردن به خدا همان چنگ زدن به رحمت واسعه الهی است اوست تا انسان را از شر نا ملایمات دنیوی و اخروی حفظ کند. (ابوالحسن؛ ۲۰۰۱:۶۹۳)
شاعر صالح بن عبدالقدوس(وفات ۱۶۷ هـ ) است از شر مقدرات زندگی که اینگونه به خداوند متعال پناه میبرد:
۱-عُذْتُ بِاللهِ اللَّطِیفِ بِنا | أَنْ یَکُونَ الْجَورُ مِنْ قَدَرَهِ (صالح بن عبد القدوس؛ ۱۹۶۷: ۱۴۵) |
ترجمه
۱-به خداوندی پناه میبرم که نسبت به ما مهربان است از این که ظلم و ستم از تقدیرات او میباشد.
شاعر به خداوند متعال پناه میبرد و به او چنگ میزند و او را با یکی از نامهای زیبایش “لطیف “ میستاید، یعنی مهربانی و دوستی بدون هیچ گونه خشونت و تندی، لطیف در توصیف خداوند متعال یعنی این که او نسبت به بندگانش در پنهان نیکوکار است از جایی که آنها نمیدانند. در مقابل آن، مصراع دوم وجود دارد که ظلم و ستم را از او نفی میکند، و آن را از مقدراتی میداند که انسان بواسطهی اعمالش برای خود بوجود آورده است. بنابراین او این صفت را از روی علم و دانش برگزیده است.
ابو العتاهیه(وفات ۲۱۱ هـ ) نیز درباره این معنا میگوید:
۱-نَعُوذ ُبِاللهِ مِنْ خَذْلانِهِ أبَداً، | فِانَّما النَّاسُ مَعْصُومٌ، وَ مَخْذُولٌ (ابوالعتاهیه؛ ۱۴۲۷: ۲۸۲) |
ترجمه
۱-به خدا پناه میبریم از خواری و ذلت او برای همیشه زیرا این تنها انسانها هستند که هم معصومند وهم خوار و ذلیل.
پناه بردن به خداوند متعال از جمله دعاهای بیان شده در قرآن کریم و احادیث و روایات اسلامی است که خداوند خصوصا در سورههای « ناس و فلق» بر آن تأکید صریح نموده است. پناه بردن به خدا، پناهگاهی است برای افراد بی پناه و هرکس که به خداوند پناه ببرد، خداوند او را پناه میدهد و حفظ میکند.
شاعر ذوالنون مصری(وفات ۲۴۹ هـ ) اینچنین به اهمیت پناه بردن به خدا در زمینهی نجات و حفظ انسان میپردازد و میگوید:
۱-مَنْ لَا ذَ باللهِ نَجا بِاللهِ ۲-لِلّهِ اَنفاسُ جَرَتْ للهِِ |
وَ سَرَََُه مَدَ قَضاء اللهِ لا حَوْلَ لِیَ فیها بِغیرِ اللهِ(ابونعیم اصفهانی؛ بیتا:۹/۳۸۸) |
ترجمه
۱-هرکس که به خدا پناه ببرد به خدا نجات پیدا خواهد کرد که از آن گسترش قضای الهی است.
۲- برای خداوند دارای جانهایی است که برای خدا جریان پیدا میکند من هیچ قدرتی در آن جز با خداوند ندارم.
“اَللُوذُ” پناه بردن است، "لاذِبَهَ"یعنی به او پناه برد، و به او پیوست، و از او طلب کمک کرد. (ابنمنظور؛۱۴۰۸:۱۲/۳۵۶)
شاعر بر این باور است که هرکس به خدا پناه ببرد و از او طلب کمک کند خداوند او را نجات میدهدو حفظ می کند، در این دو بیت نام مبارک “الله” ۶ بار آمده است که بیانگر ارتباط شاعر با پروردگارش میباشد و زبانش را با یاد اوتر و تازه میگرداند، او به خدا پناه میبرد و بر این باور است که خودش در انجام آن کارها و برآورده شدن آن هیچ قدرت و نیرویی ندارد، این موضوع بیانگر ضعف انسان در برابر قدرت و توان خداوند متعال میباشد.
۴-۱-۸ -۰۴ مناجات
گفتهاند که مناجات عبارت است از: یک نوع بیان رازگونه که فرد مناجات کننده با آن و به تنهایی و در تنهایی خود و به دور از هرکس دیگری متوجه خداوند متعال میشود و معمولا به شکل گفتگو میباشد، گاهی فرد مناجات کننده خود سخن میگوید و خودش نیز جواب میدهد. (علوش؛ ۱۹۸۵: ۲۰۹)
بنابراین مناجات با دعا کردن فرق دارد چراکه فرد مناجات کننده به هنگام مناجات با خداوند متعال تنهاست، در حالی که دعا میتواند به تنهایی و یا در برابر جمع گفته شود، و نیز همراه با صدایی باشد که شنیده شود و گویندهی آن پایبندی بیشتری نسبت به آداب شرعی دارد و چه بسا که دعا مقرون با درخواست نیاز باشد که فرد دعا کننده با آن به سوی خداوند متعال متوجه شود. و این درخواست میتواند طلب مغفرت و یا هر چیز دیگری باشد.اما مناجات به صورت پنهانی میان بنده و پروردگارش است و نوعاً یک تمجید و بزرگداشت خالصانه نسبت به خداوند متعال و بیان خلوص نسبت به اوست و معمولا با صیغه مخاطب ادا میشود، مناجات یک پدیده اسلوبی در یک ساختار متن شعری را تشکیل میدهد، که از تجربه فردی شاعر به دست میآید و بیانگر دردهای درونی اوست. (الشتیوی؛ ۱۹۶۹: ۴۶)
مفردات و مضامین قرآنی و روایی چیزهایی هستند که شاعران در مناجاتهای خود از آنها الهام گرفتهاند و آن را در قصاید خود همراه با تجربیات مخصوص خویش بکار گرفتهاند. از آن جمله قول ابونواس(وفات ۱۹۸ هـ ) است که میگوید:
عمده سنگ های برونزد یافته در این زون مربوط به مزوزوئیک است. نهشته های مربوط به پالئوزوئیک به ندرت در قسمت شمال غربی آن برونزد دارند اما در قسمت جنوب شرقی ،برونزد های گسترده تری از آن ها گزارش شده است(بربریان،۱۹۷۷;سبزه ئی ،۱۳۷۱).در این زون ،سنگ های دگرگونی با رخسارۀشیست سبز دارای گسترش فراوانی هستند(نبوی،۱۳۵۵)اما در نقاطی که توده های نفوذی جایگزین شده اند،اثر حرارتی آن هابه اثر ترمودینامیکی موجود افزوده شده و درجه دگرگونی بالا رفته است. محجل و سهندی(۱۳۷۸); محجل و همکاران (۲۰۰۳)زون سنندج - سیرجان را بر اساس واحد های چینه شناسی و ویژگی های ساختاری به واحد های تکتونیکی کوچک تر یا زیر زون تقسیم بندی کرده اندکه در این تقسیم بندی منطقۀ مورد مطالعه در زیر زون با دگرشکلی پیچیده(فیلیت همدان) قرار می گیرد(شکل۲-۲).
۱- Berberian
-۲ King
۱۳
فصل دوم زمین شناسی
جدول ۲-۱: زمین ساخت زون سنندج–سیرجان(محجل وهمکاران،۲۰۰۳،احمدی خلجی،۱۳۸۵)
این زیر زون با سنگ های دگرگونی فراوان از سایر زیر زون ها مشخص می گردد به طوری که بخش اعظم
آن از سنگ های کربناته ،تخریبی و تا حدودی آتشفشانی دگرگون شده مزوزئیک تشکیل شده است.
در این بخش از زون سنندج - سیرجان ،ساختار های مختلف زمین شناسی اعم از دگرگونی ،ماگماتیسم و کوهزائی تحت تأثیرچندین فاز زمین ساختی قرار داشته اند که از میان آن ها ،حوادث تکتونیکی مرتبط با زمان مزوزوئیک از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.به طوری که نخستین حادثۀ تکتونیکی در زون سنندج – سیرجان که ازآن به عنوان سیمیرین پیشین یاد می شود ، در اواخر تریاس میانی اتفاق افتاده است که در اثر آن گسترۀ ایران زمین به دو پهنۀ مجزا با شرایط رسوبی متفاوت تقسیم شده است.
۱۴
فصل دوم زمین شناسی
دومین حادثۀ تکتونیکی پیش از باژوسین بالایی (ژوراسیک میانی) رخ داده که مانند رویداد اول از نوع کوهزایی بوده و سیمیرین میانی نام گرفته است. این رویداد با چین خوردگی ،جایگیری توده های نفوذی نظیر بروجرد(احمدی خلجی،۱۳۸۵)،آستانه(طهماسبی ،۱۳۸۸) ، الوند همدان ( شهبازی و همکاران ، ۲۰۱۰) و الیگودرز (اثناعشری و همکاران،۲۰۱۲) و دگرگونی همراه بوده است.
از جمله نتایج عملکرد این رویداد ، ایجاد دگرگونی در سنگ های ژوراسیک زیرین ( گروه شمشک)است. در ناحیه اقلید از بخش میانی زون سنندج – سیرجان ، سنگ های آواری ژوراسیک زیرین دگرگون شده و روی آن را کنگلومرای ژوراسیک بالا به طور ناپیوسته پوشانده است (هوشمندزاده و همکاران ،۱۳۶۹). این دگرگونی در حد رخساره شیست سبز می باشد که آن را به حادثۀ تکتونیکی پس از لیاس و پیش از ژوراسیک بالا مربوط می دانند.از مناطق دیگر این زون که می توان این دگرگونی را در آن ها مشاهده نمود، نواحی همدان ،گلپایگان ، خمین ، ملایر و ازنا می باشند که بر اساس مطالعات چینه شناسی ،دگرگونی این نواحی نیز بیانگر سن ژوراسیک است.اگرچه حادثه کوهزائی سیمرین پسین را به اواخر ژوراسیک مربوط می دانند ولی مطالعات اخیر بیانگر حرکاتی است که طی ژوراسیک میانی در ایران رخ داده است و باید خاطر نشان کرد که روی هم رفته ایران در تمام ژوراسیک از آرامش برخوردار نبوده است(بربریان وکینگ ، ۱۹۸۱; بربریان و نوگل ، ۱۹۷۴ ).
۲-۲-۲) چینه شناسی زون سنندج – سیرجان:
زیربنای زون سنندج – سیرجان یک پی دگرگونی متعلق به پرکامبرین است که در بسیاری از نقاط به صورت هورست بالا آمده است.به نظر می رسد که این پی در پرکامبرین تحت تأثیر چین خوردگی های مختلف ومتناوب با دوره های فرسایش قرار گرفته است و در میان سنگ های دگرگونی ، توده های نفوذی مافیک وحدواسط و فلسیک جا گرفته اند. این زون از نظر ساختمانی و تاریخچۀ رسوب گذاری و همچنین رخدادهای تکتونیکی و فعالیت توده های نفوذی به خصوص از دورۀ پرمین به بعد تا حدود ی شبیه به ایران
۱۵
فصل دومزمین شناسی
شکل۲−۲: موقعیت تکتونیکی پهنۀتکتونوماگمایی غرب ایران(محجل وهمکاران۲۰۰۳(؛موقعیت منطقۀموردمطالعه باعلامت □ نشان داده شده است.
مرکزی است( معین وزیری، ۱۳۷۷). به عقیده اشتوکلین ۱۹۶۸ زون سنندج – سیرجان مانند زاگرس از اردویسین تاپرمین از آب خارج بوده و در پرمین کم کم به زیر آب فرو رفته است اما نبوی( ۱۳۵۵) معتقد است که وضعیت خشکی تا تریاس فوقانی که از فاز کوهزایی سیمرین پیشین ، رسوبات پرموتریاس را چین داده ادامه داشته است. بر اثر فاز کمپرسیونی که در اواخر تریاس روی داده در حاشیۀ غربی ایران مرکزی و زون سنندج – سیرجان چین خوردگی به وقوع پیوسته است(اشتوکلین،۱۹۶۸).
۱۶
فصل دوم زمین شناسی
در تریاس میانی و فوقانی ،در قسمت جنوب شرق این زون ،رسوبات آهکی و سیلیسی آواری به مرمر،شیست،گنیس و کوارتزیت درجه متوسط تا بالا تبدیل گردیده اند( سبزه ئی،۱۳۷۱).
همچنین در این زمان شاهد پویش های ماگمایی درونی و بیرونی هستیم که این شواهد از پویایی فرایندهای فشاری در این زمان حکایت می کنند و بسیاری از پژوهشگران آن ها را به فرورانش قلمرو اقیانوسی نئوتتیس نسبت می دهند (بلون و برود۱۱۹۷۵) . بعد از کوهزایی سیمرین پیشین،فعالیت آتش فشانی آندزیتی در زون سنندج – سیرجان صورت گرفته است.در اواخر ژوراسیک فاز کوهزایی سیمرین پسین ، سبب چین خوردگی رسوبات سنندج – سیرجان شده است.در کرتاسۀ تحتانی دوباره دریا در زون سنندج – سیرجان به خصوص در منطقه سنندج – سیرجان پیشروی نموده، رسوبات کرتاسه تحتانی و فوقانی را به صورت هم شیب بر روی رسوبات چین خوردۀ ژوراسیک قرار می دهد ( هادی پور جهرمی ،۱۳۷۷).
در کرتاسه فوقانی ، جنبش های تکتونیکی شدید ( فاز لارامین) در زون سنندج – سیرجان رخ داده که موجب در هم آمیختگی رسوبات و روراندگی های شدید شده است و موجب استقرار توده افیولیت – رادیولاریت در نوار زاگرس مرتفع شده است( درویش زاده، ۱۳۷۰).
در نتیجه این فاز تکتونیکی لبه جنوب غربی بلوک ایران (زون سنندج – سیرجان) از آب بالا آمده و در بسیاری از مناطق ایران مرکزی و زون سنندج – سیرجان چین خوردگی نیز به وقوع پیوسته است (اشتوکلین ،۱۹۶۸). زون سنندج – سیرجان از نظر ولکانیسم ،در ائوس نسبتاً آرام بوده و در پایان ائوسن ،فاز کوهزایی دیگری (پیرنئن) بر ایران مرکزی و زون سنندج – سیرجان اثر کرده است.در نتیجۀ این فاز کوهزایی، پی پرکامبرین بازهم بالاتر آمده است. در طی فاز کوهزایی ائوسن – الیگوسن ، توده های بازیک نظیر گابروی خر زهره و پنجوین و توده های اسیدی نظیر توده گرانیتوئیدی گوشه (بهزاد ، ۱۳۹۰،احمدی خلجی ،۱۳۸۵) نفوذ کرده اند.پس از فازهای کوهزایی استیرین و پاسادنین در کواترنری ، یک فاز کششی در بیشتر نقاط ایران استنباط شده است (بربریان،۱۹۷۷).احتمالاً ولکانیسم کواترنر منطقه تکاب – قروه در زون سنندج – سیرجان نتیجۀ این فاز کششی کواترنر می باشد ( معین وزیری ، ۱۳۷۷).
۱- Bellon and Braud
۱۷
فصل دوم زمین شناسی
۲-۲-۳) چینه شناسی منطقۀ مورد مطالعه:
علی رغم تکتونیک شدیدی که پیچیدگی هایی در زمین شناسی منطقه بوجود آورده است، می توان ردیفی از سنگ ها را تشخیص داد به طوری که قدیمی ترین سنگ ها در این منطقه مربوط به پالئوزوئیک بوده که در بین روستاهای مالمیر و توان دشت برونزد دارند.این سنگ ها توسط گسل از دیگر واحدهای سنگی جدا می شوند که عمدۀ این سنگ ها ،متاریولیت و آمفیبولیت به همراه متادولومیت می باشند.این سنگ ها به سمت بالا به وسیله یک واحد ولکانو سدیمنتر از آهک و دولومیت های کریستالین چرت دار با درون لایه هایی از شیست های سبز به طور هم شیب و پیوسته پوشیدهمی شوند.سپس بخش های متاولکانیک و توف های تیره رنگ که ترکیب آندزیتی دارندو تا حد رخسارۀ شیست سبز دگرگون شده اند به همراه ولکانوسدیمنتر و مرمر تریاس ،واحد های چینه شناسی بعدی ناحیه را تشکیل می دهند(رادفر،۱۳۶۶).
مرمر در بعضی مناطق به صورت سنگ آهک متبلور سفید تا خاکستری است و به طور جزئی دولومیتی شده است.به طرف غرب ،مرمر بیشتر به چشم می خورد و دارای کیفیت مناسب به عنوان سنگ ساختمانی است.
برتیه۱ و همکاران ۱۹۷۴در مرمرهای موجود در منطقه که پیش از این توسط تییله و سید امامی ۱۹۶۸ به پرکامبرین نسبت داده شده بود موفق به یافتن ساقه کرینوئید بریوزوآ و مرجان شدند که با سن تریاس میانی – فوقانی تطبیق می نماید.بالاترین بخش از ردیف دگرگونی را سنگ های پلیتی دگرگون شده موسوم به فیلیت های همدان تشکیل می دهند که تحت دگرگونی ناحیه ای در حد رخسارۀ شیست سبز (زون کلریت) قرار گرفته اند و بیشترشامل اسلیت و فیلیت می باشند. نهشته های آهکی دگرگون شده ای که بر روی این فیلیت ها قرار دارند ،حاوی آمونیت هایی با سن توآرسین (اواخر ژوراسیک زیرین ) می باشند (واعظی پور و اقلیمی ،۱۳۶۳).
- Berthier ۱
۱۸
فصل دوم زمین شناسی
بنابراین ،سن نهشته شدن فیلیت ها ،تریاس بالایی – ژوراسیک زیرین در نظر گرفته می شود(رادفر،۱۳۶۶).
بهاری فر (۱۳۸۳) ، بهاری فر و همکاران (۲۰۰۴) نیز در منطقه همدان سن این سنگ ها را ژوراسیک در نظر گرفته اند.مهمترین حادثه زمین شناسی که در این ناحیه رخ داده است پیدایش کمپلکس گرانیتوئیدی بروجرد در زمان ژوراسیک میانی و توده گرانیتوئیدی گوشه در زمان ائوسن پایانی است (احمدی خلجی ، ۱۳۸۵) که درون این فیلیت ها نفوذ کرده اند و دگرگونی مجاورتی در اثر نفوذ آن ها به وقوع پیوسته است (شکل ۲-۳). جدید ترین نهشته های موجود در منطقه مورد مطالعه آبرفت های عهد حاضر هستند. جنس این آبرفت ها بیشتر از آرن های گرانیتی است که از هوازدگی گرانیتوئید های منطقه حاصل شده اند و زمین های کشاورزی را تشکیل می دهند.
۲-۳)کمپلکس گرانیتوئیدی بروجرد
کمپلکس گرانیتوئیدی بروجرد شامل چندین رخسارۀ پتروگرافی شامل واحد گرانودیوریت ،واحد کوارتز دیوریت و واحد مونزو گرانیت می باشد.همچنین رگه ها و استوک های گرانیت روشن اسفن دار ،دایک های اسیدی ،رگه های کوارتز – تورمالین و دایک های بازیک و حدواسط نیز در این کمپلکس دیده می شود (احمدی خلجی ، ۱۳۸۵) که در این پایان نامه دایک های بازیک به تفصیل در فصل های بعدی بحث خواهند شد.
۲-۳-۱) واحد گرانودیوریت
واحد گرانودیوریت بخش اصلی کمپلکس گرانیتوئیدی موجود در منطقه را تشکیل می دهد و دارای شکل بیضوی با روند شمال غربی – جنوب شرقی بوده ودر سرتاسر منطقه گسترش دارد (شکل ۲-۳).
این واحد نسبت به سایر سنگ های موجود در منطقه به شدت هوازده و فرسوده بوده و ریخت شناسی کلی
۱۹
فصل دوم زمین شناسی
آن به صورت تپه های فرسوده کم ارتفاع می باشد که به دلیل پوشیدگی توسط رسوبات لسی کواترنر رخنمون خوبی ندارد . با این حال سنگ هایی با این ترکیب که کمتر تجزیه شده اند و مقداری از ارتفاعات را تشکیل داده اند نیز مشاهده می شود. از نظر پتروگرافی ، این سنگ ها دارای بافت گرانولار تا پرفیروئید بوده و در نمونه دستی عموماً دانه متوسط تا دانه درشت هستند و غالباً به رنگ خاکستری دیده می شوند و ترکیب کانی شناختی ساده و همگنی از کانی های کوارتز ، پلاژیوکلاز ، بیوتیت و آلکالی فلدسپار دارند . کانی های فرعی شامل آپاتیت ، زیرکن ، آلانیت و اپاک می باشند و یک جهت یافتگی بارز ناشی از جهت یافتگی کانی ها ( بویژه بیوتیت ) در آن ها ملاحظه می گردد.در قسمت شمالی و در بخش های حاشیه ای ،این واحد حاوی آندالوزیت و گاه گارنت می باشد.فراوانی بلورهای آندالوزیت در جاهای مختلف متفاوت است و جهت یافتگی خاصی را نشان نمی دهند. گاه مقدار بلورهای آندالوزیت آنقدر زیاد است که سنگ به یک آندالوزیت هورنفلس شباهت پیدا می کند.اما گارنت فقط در بخش حاشیه ای و در جاهایی که این کانی در سنگ های دگرگونی میزبان دیده می شود،یافت می گردد.بلورهای آندالوزیت در این سنگ ها در اثر واکنش یا سیالات ماگمایی پتاسیم دار تا حد زیادی به مسکوویت یاسریسیت دگرسان گردیده اندو شناخت آن ها در زیر میکروسکوپ به آسانی امکان پذیر نیست.از آنجایی که این بلورها دانه درشت هستند و قابل مقایسه با اندازه سایر کانی های سازنده این سنگ ها نیستند و از طرف دیگر در سنگ های دگرگونی میزبان چنین کانی های دانه درشتی به فراوانی یافت می شود لذا بنظر می رسد که این آندالوزیت ها منشأ دگرگونی دارند. گارنت ها نیز سر گذشت مشابه ای با آندالوزیت ها دارند به طوری که این کانی ها به صورت بی شکل تا نیمه خود شکل دیده می شوند و در امتداد شکستگی ها دگرسان شده اند و با جمعی از بیوتیت ها همراهی می شوند ( قهرمانی ، ۱۳۹۰). علاوه بر این با توجه به این که این کانی ها فقط در محل هایی که در سنگ های دگرگون میزبان دیده می شوند ، یافت می گردند لذا می توان گفت که این کانی ها در طی جریان ذوب سنگ های دگرگونی از ذوب شدن مصون مانده اند و به درون مذاب راه یافته اند و سپس در طی اقامت خود در ماگما با سیالات واکنش داده و دگرسان شده اند(آلن و کلارک ۱۹۸۱)۱.
۱-Allan and Clarke