نوین گرایان فردا - مجله علمی و آموزشی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات
دانلود پژوهش های پیشین در رابطه با ارزیابی وضعیت حمل و نقل شهری پایدار و ارائه الگوی مطلوب ...
ارسال شده در 14 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

توانمند کردن مردم

 

اکولوژی اجتماع سالم

 

 

 

(Williams et al , 2000)
شهرسازی جدید بسیاری از عناصر کالبدی شهر پایدار را معرفی کرده که مهم‌ترین اجزاء آن عبارتند از: تاکید بر عابر پیاده، ترکیب و اختلاط کاربریها، تاکید بر عملکرد اجتماعی بهعنوان عامل وحدتبخش بناها و فضاهای عمومی، فضاهای مدنی پویا، فضاهای زنده شهری، حس مکان، کالبد و الگوی شهری تعالی بخش، به خاطر سپردنی و دارای احساس خاص همبستگی و تعلق (بحرینی ، ۱۳۸۵ ).
کارشناسان یک مؤسسه بین المللی محیطزیست شهری در اروپا[۱۹] از سال ۱۹۹۴ شروع به تهیه شاخصهای پایدار شهری برای آژانس محیطزیست اروپا کردند که در سه بعد اساسی محاسبه میشوند:
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱- جریانات منابع (مواد خام، کالاها، انرژی و آب)
۲- الگوهای کاربری، ترافیک، حملونقل و آثار آن ( شاخصهای مذکور): تراکم سفرها، تراکم خدمات حملونقل، سرانه میزان استفاده از وسایل نقلیه شخصی در روز، درصد فراوانی افرادی که به وسیله پیاده و یا دوچرخه سفر می‌کنند).
۳- کیفیت محیط زیست شهری ( آب، هوا، ایمنی، مسکن، فضای سبز ) (ویلیامز ، ۱۳۸۳)
همچنان که مشاهده میشود یکی از ابعاد اساسی توسعه پایدار در اینجا موضوع حملونقل و ترافیک پایدار میباشد.

۲-۳-۲- جنبش نوشهرسازی ( نوشهرگرایی)[۲۰]

در بررسی سیر تحول شهرسازی جهان, پس از جنگ جهانی دوم به نوع نگرش جدیدی از شهرسازی برمیخوریم که جزئی از نگرش پستمدرن محسوب میگردد. اینگونه شهرسازی که پایه های آن در زمان بازسازی جنگ جهانی شکل گرفت در اواخر دهه ۱۹۷۰ شکل نهایی به خود گرفت. در ابتدای دهه ۱۹۸۰ ایالات متحده آمریکا شاهد اجرای اولین نمونه های اجرای این نوع شهرسازی بوده است (کاویانی ، ۱۳۷۹).
در شهرسازی یکی از جنبشهای جدید پستمدرن در زمینه برنامه ریزی و طراحی شهری در سه دهه اخیر, جنبش نوشهرسازی ( یا شهرسازی جدید ) بوده است. مشخصه اصلی این نگرش شهرسازی انسان گرا بوده و برجسته کردن نقش انسان در شهر امروزی، به همان صورت که در گذشته دیده میشد است.
در حالت کلی نوشهرسازی دیدگاهی شهرسازانه است که بر ایجاد بافت شهری با مشخصه اساسی قابلیت راه پیمایی ساکنین و تأمین مایحتاج و انجام کارهای روزانه زندگی از طریق پیمودن راه به صورت پیاده و دارا بودن مقیاس انسانی تاکید دارد. البته هدف حذف اتومبیل از زندگی روزانه نیست بلکه سعی می‌شود که پیادهها، با وجود اتومبیلها در سطح شهر، احساس ایمنی و آسایش، راحتی و رضایت نمایند ( ابراهیم پور، ۱۳۸۸). با در نظر داشتن دیدی جامع، همه معیارها و اصول شهرسازی نوین و پایداری محلات ( توسعه پایدار ) بهنوعی با هم درگیر هستند ( حاجیپور و همکاران ، ۱۳۹۱ : ۸۳ ).
یک مسئله کلیدی در نوشهرسازی این است که خیابانهای محلی باریک و متعدد هستند. آنچه در اطراف مراکز شهرها دیده میشود الگویی برای طرح شبکه خیابانهاست. باریک بودن خیابانها میتواند سرعت اتومبیلها را به حد معقولی برساند و متعدد بودن خیابانها میتواند ترافیک عبوری را در مسیرهای متعدد تقسیم نماید. همچنین در صورت باریک و متعدد بودن خیابانها طی مسیر توسط پیادهها و عبور از خیابانها آسانتر صورت میگیرد و ساکنین ترغیب به پیادهروی می‌شوند ( ابراهیم پور ، ۱۳۸۸).
ازجمله مهمترین معیارهای نوشهرگرایی که اختصاصاً در مورد حملونقل و شبکه راه‌ها میباشد میتوان به مورد زیر اشاره کرد:
خیابان‌های به هم پیوسته:
حملونقل، یکی از بحثانگیزترین مؤلفه ها در توسعه جوامع محلی است. در جوامع محلی ویژهای که مبتنی بر اصول شهرسازی جدیدند، برنامه ریزی در بخش حملونقل بر کاهش وابستگی به خودرو، افزایش استفاده از حملونقل عمومی وتوسعهی سامانهای منعطف از معابر، تمرکز دارد (ارندت،۸۳:۱۳۸۷).
براساس این الگو، عرض خیابانهای اصلی( جمع و پخش کننده) در نواحی مسکونی و تجاری هجده متر طراحی میشود و میزان سرعت بین۲۵تا۷۵ کیلومتر بر ساعت است. طراحی خیابان در الگوهای شهرسازی جدید، بهگونه ای است که امکان دسترسی ساکنان را در هر نقطه به مرکز محله ممکن میسازد. خیابانهای محلهای، در چهار برش به شرح زیر طراحی میشوند:

 

 

  • طراحی باند جهت تردد وسایل نقلیه

 

 

 

  • طراحی پارکینگ در کنار خیابان

 

 

 

  • طراحی نوار سبز برای تلطیف هوا و کاهش آلودگی

 

 

 

  • طراحی کریدور عابر پیاده با مبلمان مناسب(حسین زاده و آذر،۱۳۸۷)

 

 

در نواحی تجاری خیابان محلهای، میتواند دو یا چهار باند طراحی شود. عرض هرکدام از باندها بین ۵/۲ تا۳/۳ متر تعیین میشود. پارکینگها در هر طرف خیابان به عرض۵/۲ یا ۵ متر طراحی میشوند و نوار سبز جهت کاهش آلودگی هوا و زیبایی، میتواند حداقل۳/۱ متر عرض داشته باشد و بالاخره اینکه، عرض پیادهرو جهت راحتی و جذابیت بیشتر برای عابران، حداقل۵/۲ متر طراحی میشود. اگر خیابان، با حداقل استانداردهای ذکرشده طراحی شود، عرض آن ۱۸متر خواهد شد. عرض خیابان در نواحی مسکونی، با رعایت حداقل استانداردها ۱۸ متر طراحی میشود اما عرض پیادهروها، نوار سبز و پارکینگ در آن متفاوت است (:۱۱ Dutton , 2000).
پیادهروها:
در الگوهای شهرسازی جدید، از طریق جلوگیری از رشد پراکندهی محلات شهری، نزدیکی به محل اشتغال و سکونت ” بیشینهی فاصلهی ده دقیقه پیادهروی” طراحی اصولی تجهیزات و مبلمان شهری در کنار پیادهروها بهخصوص نیمکت، چراغهای روشنایی، سایه اندازی و غیره پیادهروی را برای ساکنان امکان پذیر ساخته است. پیادهرویهای مناسب میتوانند باعث افزایش حس تعلق مکانی شهروندان نسبت به محلههای خود باشند.” فضاهای پیادهروی، بناهای فرهنگی، میدان و پارک و مکان‌های عمومی دیگر، دارای توان بالقوه جهت ایجاد تعهد و وابستگی به اجتماع است “(بحرینی،۲۹۹:۱۳۸۵).

۳-۳-۲-دیدگاه های اندیشمندان حملونقل انسانمحور

 

۱-۳-۳-۲- جین جیکوبز[۲۱]

خانم جیکوبز منقد معماری و شهرسازی و هوادار سرسخت شیوهی زیست کاملاً شهری و ستایشگر کلان شهرها به قیمت نابودی حومه ها و شهرهای کوچک است.
از جمله نظراتی که وی در زمینهی دفاعیهای برای شهر بزرگ بیان میکند و ارتباط مستقیمی با موضوع حملونقل و ترافیک دارد شامل موارد زیر میباشد:
- ستایش خیابان: برای جذب عابران و ایجاد یک عامل ایمنی ذاتی، خیابان شهری باید سه کیفیت اساسی را دارا باشد:

 

 

  • اولاً لازم است که خیابان تمایزی صریح بین فضاهای عمومی و فضای خصوصی ایجاد کند.

 

 

 

  • ثانیاً برای نظارت و مراقبت از خیابان چشمانی لازم است. چشمان کسانی که می‌توان آنها را مالکان طبیعی خیابان نامید. بناهایی که در مجاورت خیابان قرار دارند نیز باید به سوی آن جهت گیرند.

 

 

 

  • ثالثاً پیادهرو میباید بی هیچ توقفی مورد استفاده قرار گیرد، این تنها امکان برای افزایش تعداد چشمان حاضر در خیابان و جذب نگاه کسانی است که در داخل بناها حضور دارند (جیکوبز ، ۱۹۶۱).

 

 

به عقیدهی وی تلاش برای دفع عدم امنیت خیابانها از طریق تأمین امنیت دیگر عناصر شهری، چون حیاطهای درونی و زمینهای بازی سرپوشیده، مسأله‌ای بیهوده است (شوای ، ۱۹۶۵ : ۳۶۸ ).
وی علاوه بر مطرح کردن موضوع بسیار مهم چشمان خیابان به لزوم جذابیت و کارایی خیابان نیز اشاره میکند. لازم است که خیابان در طول پیادهروهایش جذابیت تعدد فروشگاه ها و مکانهای عمومی را عرضه کرده و بعضی از این مکانها میباید در شامگاهان و شبانگاهان نیز باز باشند. چرا که اولاً این مکانها، دلایلی روشن را برای استفاده از پیادهروهایی که رو به آن دارند را برای همگان فراهم میکنند. ثانیاً این مکانها آمدوشد را به نقاطی میکشانند که به خودی خود جذابیتی ندارد، اما بدین ترتیب به مکانهای عبوری زنده و شلوغ تبدیل میشوند. ثالثاً صاحبان این مغازهها و فروشگاه های کوچک خود میتوانند بهترین مأموران امنیتی و پاسداران حفظ امنیت خیابان باشند (جیکوبز ، ۱۹۶۱).
درواقع دفاعیات خانم جیکوبز از خیابانهای سرزنده و فعالی است که زمینهی حضور تمام افراد و گروه ها، کودکان، بزرگسالان و سالمندان را فراهم نماید. هرچند که وی خواستار حفظ اتومبیل و نه حذف آن و یا جداسازی کامل سوارهها از پیاده‌هاست، اما آنچه که او بیان میکند و به دفاع از آن برمیخیزد خیابان جذاب و سرزندهای است که بخش عمدهی آن به عابران و پیادهها و تنها بخش اندکی از آن به قدر رفع ضرورت به سوارهها و اتومبیلها اختصاص پیدا کند. وی “عملکرد خوب خیابان را در ارتباط با تجربهی نوعی احساس ناخودآگاهانه از همبستگی در بین عابران” میداند.
به عقیدهی وی خیابانهای پرجنبوجوش، میتواند خود معرف جنبه های مثبتی برای بازی شهروندان کوچک نیز باشد و از دیدگاه جامعهشناسی این بازیها حداقل به همان اندازهی ایمنی و یا محافظت اهمیت دارند.
تصوری که خانم جیکوبز از مقطع خیابان دارد چنین است: پیادهروهایی با عرض ۳۰ تا ۳۵ فوت ( حدود ۱۰-۱۲ متر)، برای پذیرفتن هم‌زمان فعالیتهای کودکان، درختان مورد نیاز، آمدوشد عابران و زندگی عمومی بزرگسالان. معمولاً چنین انگاشته میشود که پیادهروها فقط برای آمدوشد عابران میباشند، بدون آن که بهعنوان نهادهای حیاتی و غیرقابل جایگزین ایمنی شهر، زندگی عمومی و آموزش و پرورش کودکان، مورد شناسایی و احترام قرار گیرند. از طرفی حذف خیابانها و درنتیجه حذف نقش اجتماعی و اقتصادی آنها، انگارهی بسیار شوم و مخرب شهرسازی جزم گراست (شوای ، ۱۹۶۵ : ۳۵۴-۳۵۵ ).

نظر دهید »
دانلود فایل های پایان نامه در رابطه با بررسی رابطه بین اختلالات شخصیتی و مدیریت بدن- فایل ۶
ارسال شده در 14 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معمولاً فاقد حس همدلی بوده و در شناخت خواسته ها، تجربه های ذهنی و احساسهای دیگران مشکل دارند. ممکن است فکر کنند دیگران به رفاه آنها کاملاً علاقمند هستند. آنها مایلند در زمینه ی مسایل مورد علاقه ی خود به طور مفصٌل و نامناسبی بحث کنند، در حالی که نمی توانند درک کنند که دیگران نیز ممکن است احساسها و نیازهایی داشته باشند. اغلب نسبت به اشخاصی که در زمینه ی مسایل مورد علاقه ی خود صحبت می کنند، به گونه ای اهانت آمیز و عجولانه برخورد می کنند. این افراد اغلب از آزاری که گفته هایشان ممکن است به بار آورد غافلند (برای مثال، مکرراً به معشوق یا معشوقهی قبلی خود می گویند که « من اکنون یک رابطه جاودانی دارم!»؛ در برابر فردی که بیمار است در مورد سلامتی خود لاف می زنند). هنگامی که به نیازها، خواسته ها یا احساسهای دیگران پی می برند، به گونه ای اهانت آمیز این پدیده ها را نشانه ی ضعف یا آسیب پذیری تلقی می کنند. کسانی که با افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته در ارتباطند، به طور معمول آنها را از لحاظ هیجانی، سرد و فاقد علاقه ی متقابل مییابند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۶).
پایان نامه - مقاله
این افراد اغلب به وضعیت دیگران غبطه میخورند و یا معتقدند که دیگران به آنها حسادت میورزند. آنها معمولاً به موفقیتها یا دارائیهای دیگران غبطه می خورند و احساس می کنند که خودشان شایستگی بیشتری برای آن نوع پیشرفتها، تحسینها یا امتیازها دارند. آنها به شدت کارهای دیگران را بی ارزش می کنند، بویژه هنگامی که دیگران به واسطه ی کارهایی که انجام داده اند مورد سپاسگزاری یا تمجید قرار میگیرند. رفتارهای غرورآمیز و متکبرانه، مشخصه ی این افراد است. آنها اغلب نگرشهای متکبرانه، تحقیرکننده و ترحم آمیز دارند. برای مثال، فرد مبتلا به این اختلال ممکن است از کودنی یا گستاخی یک مستخدم بی دست و پا شکایت کند و یا با این استدلال که معاینه ی پزشک از سر لطف یا از روی ترحم است، ارزیابی پزشک را متوقف سازد.

۲-۷-۴-۲ ویژگی ها و اختلال های همراه

آسیب پذیری عزت نفس افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته باعث می شود که آنها نسبت به «آسیب» ناشی از انتقاد یا شکست خیلی حساس باشند. اگر چه آنها ممکن است ظاهراً این حساسیت را نشان ندهند، ولی انتقاد باعث می شود که آنها احساس پستی، سرافکندگی، پوچی و تهی بودن نمایند. آنها ممکن است به این بی اعتنایی با تکبر، خشم و نافرمانی واکنش نشان دهند. چنین تجربه هایی اغلب به انزوای اجتماعی یا ظاهری متواضع می انجامد که بزرگ منشی آنها را پنهان کرده و یا آن را محافظت میکند. در این افراد روابط بین فردی معمولاً به علت مشکلات ناشی از احساس محق بودن، نیاز به تحسین و عدم توجه نسبی به حساسیتهای دیگران، آسیب می بیند. اگر چه ابراز جاه طلبی تکبرآمیز و گستاخی زیاد ممکن است به پیشرفت زیاد منجر گردد، ولی عملکرد فرد به علت عدم تحمل انتقاد یا شکست مختل می شود. گاهی کارکرد شغلی پائین می آید و به صورت عدم اشتیاق فرد برای خطر کردن در موقعیتهای رقابتی یا سایر موقعیتهایی که در آنها امکان شکست وجود دارد، ظاهر می شود. احساسهای مستمر شرم و سرافکندگی همراه با انتقاد از خود ممکن است با انزوای اجتماعی، خلق افسرده و اختلال افسردگی عمده یا افسرده خویی در ارتباط باشند. بر عکس آن ، دوره های پایدار بزرگ منشی ممکن است با خلق هیپومنیک[۷۲]در ارتباط باشند. اختلال شخصیت خودشیفته همچنین با بیاشتهایی عصبی و اختلالهای مرتبط با مواد (بویژه مرتبط با کوکائین) همراه است. اختلالهای شخصیت نمایشی، مرزی، ضداجتماعی و پارانویایی ممکن است با اختلال شخصیت خودشیفته همراه باشند.

۲-۷-۴-۳ ویژگی های خاص وابسته به سن و جنسیت

صفات خودشیفتگی بویژه ممکن است در نوجوانان شایع باشد و لزوماً مبین آن نیست که چنین فردی به اختلال شخصیت خود شیفته مبتلا خواهد شد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است در سازگاری با محدودیتهای جسمانی و شغلی که جزء جدایی ناپذیر فرایند پا به سن گذاشتن است، مشکلات ویژهای داشته باشند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۴۷).

۲-۸- اختلال های شخصیت دستهی ج

 

۲-۸-۱ اختلال های شخصیت اجتنابی

 

۲-۸-۱-۱ ویژگی های تشخیصی

ویژگی اصلی شخصیت اجتنابی، الگوی فراگیر بازداری اجتماعی، احساسهای نابسندگی و حساسیت زیاد به ارزیابی منفی است که از اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر میشود (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۵۰).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی، از فعالیتهای شغلی یا تحصیلی که مستلزم تماس بین فردی زیاد است به علت ترس از انتقاد، عدم تأیید یا طرد اجتناب می کنند. ممکن است پیشنهادهای مربوط به ترفیع شغلی را به علت مسئولیتهای جدیدی که می تواند به انتقاد از جانب همکاران منجر شود، رد کنند. این افراد از دوست شدن با افراد جدید پرهیز می کنند مگر اینکه مطمئن باشند بدون انتقاد مورد پذیرش و محبت قرار میگیرند. تا زمانی که برای آنها عکس این قضیه ثابت نشده باشد، فرض را براین میگیرند که دیگران انتقاد کننده هستند و آنها را تأیید نمیکنند. افراد مبتلا به این اختلال به فعالیتهای گروهی نمیپیوندند، مگر اینکه پیشنهادهای مکرر و سخاوتمندانهای از حمایت و محبت وجود داشته باشد. صمیمیت بین فردی اغلب برای این افراد مشکل است ، اگرچه هنگامی که اطمینان مبنی بر پذیرش بدون قید و شرط (بدون انتقاد) وجود داشته باشد، می توانند روابط صمیمی تری را برقرار کنند. آنها ممکن است با احتیاط عمل کنند، در صحبت کردن از خودشان مشکل داشته باشند و به علت ترس از افشاء شدن، مسخره شدن یا خجالت کشیدن از بیان احساسهای خصوصی خودداری کنند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۵۱).
چون افراد مبتلا به این اختلال نسبت به مورد انتقاد قرار گرفتن یا طرد شدن در موقعیتهای اجتماعی اشتغال ذهنی دارند، ممکن است آستانهی آشکارا پایینی برای درک پنین واکنشهایی داشته باشند. حتی با میزان اندکی از عدم تایید یا انتقاد، ممکن است به شدت آزرده شوند. آنها بواسطهی ترس از این که هرگونه توجهی از جانب دیگران احتمالاً طرد کننده یا تحقیرکننده خواهد بود، خجالتی، آرام، خوددار و به اصطلاح «نامرئی» هستند. آنها انتظار دارند هر چیزی که می گویند، دیگران آن را «اشتباه» بپندارند و بنابراین ممکن است هیچ وقت چیزی نگویند. این افراد نسبت به اشارات ظریف چنان با شدت واکنش نشان می دهند که گویی این اشارات حاکی از استهزاء یا ریشخند هستند. با وجود تمایل به مشارکت فعال در زندگی اجتماعی، از اینکه از نظر رفاهی به دیگران وابسته باشند میترسند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی از شرکت در موقعیتهای بین فردی جدید خود داری می کنند زیرا احساس نابسندگی میکنند و از عزت نفس ضعیفی برخوردارند. تردیدهای مربوط به شایستگی اجتماعی و جاذبهی شخصی بویژه درموقعیتهایی آشکار می شوند که مستلزم تعامل با غریبهها است. این افراد معتقدند که از لحاظ اجتماعی بی عرضه و فاقد جاذبه ی شخصی هستند و یا نسبت به دیگران پائین ترند. آنها از خطر کردن یا درگیر شدن در فعالیتهای جدید اکراه دارند زیرا ممکن است باعث شرمساری گردند. خطرهای بالقوه موقعیتهای معمولی را بزرگ جلوه می دهند و شیوه ی زندگی محدود این افراد ممکن است ناشی از نیاز آنها به قطعیت و ایمنی باشد. فرد مبتلا به این اختلال ممکن است به واسطهی ترس از دستپاچه شدن به دلیل نداشتن لباس مناسب، یک مصاحبهی شغلی را برهم بزند. نشانه های بدنی جزئی یا سایر مشکلات ممکن است دلیل پرهیز از فعالیتهای جدید باشند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۵۱).

۲-۸-۱-۲ ویژگی ها و اختلال های همراه

افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی اغلب با هشیاری، حرکات و بیانات افرادی را که با آنها در ارتباطند، مورد ارزیابی قرار می دهند. رفتار وحشت زده و مضطرب آنها ممکن است باعث تمسخر و ریشخند شدن از جانب دیگران شود که در جای خود به شکها و تردیدهای آنها دامن می زند. آنها به این دلیل که ممکن است نسبت به انتقاد، با سرخ شدن یا گریه واکنش نشان دهند، بسیار مضطربند. دیگران آنها را به عنوان افرادی «خجالتی»، «ترسو»، «تنها» و «منزوی» توصیف می کنند. مشکلات عمده ی مربوط به این اختلال در کارکرد اجتماعی و شغلی روی می دهند. عزت نفس ضعیف و حساسیت زیاد نسبت به طرد شدن، با ارتباطهای بین فردی محدود رابطه دارند. این افراد ممکن است نسبتاً تنها و جدا افتاده باشند و معمولاً شبکهی حمایتی اجتماعی گسترده ای ندارند که بتوان به آنها کمک کند تا به سلامت بحرانها را پشت سر گذارند. آنها به محبت و پذیرش نیاز دارند و ممکن است درباره ی روابط ایده آل با دیگران خیالپردازی کنند. رفتارهای اجتنابی ممکن است بر کارکرد شغلی نیز تأثیر نامطلوب بگذارند زیرا این افراد سعی می کنند از انواع موقعیتهای اجتماعی که ممکن است برای بر آورده ساختن خواسته های اساسی شغلی یا پیشرفت مهم باشند، اجتناب کنند.
اختلالهای دیگری که معمولاً همراه با اختلال شخصیت اجتنابی تشخیص داده می شوند شامل اختلالهای خلقی و اضطرابی (بویژه هراس اجتماعی از نوع تعمیم یافته) هستند. اختلال شخصیت اجتنابی اغلب همراه با اختلال شخصیت وابسته تشخیص داده می شود زیرا افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی به افراد معدودی که با آنها رابطه دوستی دارند، بسیار دلبستگی داشته و به آنها وابسته اند. همچنین اختلال شخصیت اجتنابی اغلب همرته با اختلال شخصیت مرزی و اختلالهای شخصیت دستهی الف (یعنی اختلالهای شخصیت پارانویایی، اسکیزوتایپی) تشخیص داده می شود (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۵۲).

۲-۸-۱-۳ ویژگی های خاص وابسته به فرهنگ، سن و جنسیت

ممکن است میزان پذیرش کمرویی و اجتناب نزد گروه های فرهنگی و قومی مختلف، متفاوت باشد. به علاوه، رفتار اجتنابی ممکن است نتیجه ی مشکلات فرهنگ پذیری به دنبال مهاجرت باشد. این تشخیص را در کودکان و نوجوانان باید با احتیاط زیاد مطرح کرد زیرا رفتار کمرویی و اجتنابی آنها ممکن است از لحاظ رشدی مناسب باشد. به نظر می رسد اختلال شخصیت اجتنابی به میزان مساوی در زنان و مردان رایج باشد (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۵۲).

۲-۸-۲ اختلال شخصیت وسواسی- جبری

 

۲-۸-۲-۱ ویژگی های تشخیصی

ویژگی اصلی اختلال شخصیت وسواسی – جبری ، اشتغال ذهنی به نظم، کمال گرایی و کنترل ذهنی و میان فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری، گشاده رویی و کارآیی است. این الگو در اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می شود (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۶۰).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – جبری کوشش می کنند تا از طریق توجه زیاد به قواعد، جزئیات بیهوده، روشها، فهرستها یا برنامهها به یک حس کنترل دست یابند به گونهای که هدف اصلی فعالیت از بین میرود. آنها بی اندازه دقیق بوده و گرایش به تکرار کردن دارند، به جزئیات به طور غیر عادی توجه می کنند و برای پیدا کردن اشتباهات احتمالی، کارهایشان را به طور مکرر وارسی می کنند. آنان از این واقعیت بیخبرند که سایر افراد بواسطهی تأخیرها و مشکلات ناشی از رفتار آنان، دچار ناراحتی میشوند. برای مثال، چنین افرادی وقتی فهرست کارهایی را که باید انجام دهند گم می کنند به جای اینکه با صرف زمان اندک آن را یاد آوری و بازنویسی کرده و سپس به تکمیل کارها بپردازند، زمان بسیار زیادی را صرف پیدا کردن آن می کنند. آنها برنامهی زمانی خود را به درستی تنظیم نمی کنند و انجام مهمترین کارها را برای آخرین دقایق می گذارند. کمال گرایی و تحمیل معیارهای سطح بالای عملکرد بر خود موجب کژکاری و پریشانی زیاد در این افراد می شود. آنها ممکن است به اندازه ای درگیر تکمیل تمام جزئیات یک طرح شوند که آن طرح هرگز کامل نشود. برای مثال، کامل کردن یک گزارش کتبی به دلیل اصلاحات متعدد و وقت گیر به تعویق انداخته می شود به طوری که همه ی کار انجام شده به جز «کامل شدن» کار موعدهای زمانی مورد بی توجهی قرار میگیرند و جنبه هایی از زندگی فرد که محور فعالیت جاری نیستند، دچار اغتشاش و بی نظمی می شوند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۶۰).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – جبری به شدت خود را وقف کار و تولید می کنند که این امر باعث قطع فعالیتهای تفریحی و دوستیها می شود. این رفتار به علت اقتصادی نیست. آنها اغلب احساس میکنند که به هنگام غروب و یا آخر هفته ها فرصت ندارند تا به گردش بروند و یا فقط استراحت کنند. آنها ممکن است یک فعالیت لذت بخش مانند رفتن به مرخصی را به تعویق بیندازند به طوری که هرگز روز آن فرانرسد. هرگاه زمانی رابرای فعالیتهای تفریحی یا تعطیلات در نظر میگیرند، بسیار احساس ناراحتی می کنند مگر اینکه همزمان مشغول کاری باشند تا احساس نکنند که وقت را «بیهوده تلف» می کنند. ممکن است توجه و تمرکز زیادی بر کارهای معمولی منزل وجود داشته باشد (مانند نظافت زیاد و مکرر به طوری که «همه چیز برق می زند»). اگر زمان زیادی را با دوستان خود سپری کنند، احتمالاً به علت وجود نوعی فعالیت به ظاهر سازمان یافته است (برای مثال ورزشها). برداشت آنها از سرگرمیها یا فعالیتهای تفریحی به گونه ای است که گویی تکالیف جدی هستند که برای چیرگی بر آنها به سازماندهی دقیق و کار سخت نیاز است. تأکید این افراد بر اجرای کامل یا بی نقص عملکردها است. این افراد بازیها را به کارهای سازمان یافته تبدیل می کنند (برای مثال، به یک کودک نوپا می گویند که سه چرخه ی خود را در یک خط مستقیم هدایت کند، بازی بیس بال[۷۳] را به یک درس سخت تبدیل می کنند). افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – جبری ممکن است درباره ی مسایل ارزشی و اخلاقی، بیش از اندازه جدی، دقیق و انعطاف ناپذیر باشند. احتمال دارد خودشان و حتی دیگران را وادارند که از اصول خشک اخلاقی و معیارهای کار کردی دقیق پیروی کنند. همچنین ممکن است به علت اشتباهات احتمالی به شدت از خود انتقاد کنند. افراد مبتلا به این اختلال، بدون انعطاف پذیری به مرجع قدرت و قوانین احترام می گذارند و بدون در نطر گرفتن شرایط مخففه بر اطاعت بی قید و شرط تأکید می کنند. برای مثال، چنین فردی به دوست خود که به یک سکه برای تلفن کردن نیاز دارد، سکهای قرض نمی دهد چون «نه از کسی قرض میگیرد و نه به کسی قرض میدهد» و یا به این دلیل که معتقد است این عمل برای وجهه ی او «بد» است. این ویژگیها نباید با هویت فرهنگی یا مذهبی فرد توجیه شوند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۶۲).
افراد مبتلا به این اختلال ممکن است از دور انداختن اشیاء فرسوده یا بی ارزش حتی زمانی که هیچ ارزش عاطفی ندارند، ناتوان باشند. این افراد اغلب تصدیق می کنند که «مال اندوز» هستند. آنها دور انداختن اشیاء را ولخرجی می دانند زیرا معتقدند «هر چیز که خوار آید، روزی به کار آید» و هرگاه فردی سعی کند چیزهایی را که آنها جمع کرده اند دور بریزند، ناراحت خواهند شد. همسران و یا هم اتاقیهای آنها ممکن است از مقدار فضایی که با اشیاء قدیمی، مجله ها، وسایل شکسته و غیره اشغال کرده اند، شکایت کنند.
افراد مبتلا به این اختلال شخصیت وسواسی – جبری، تمایلی به محول کردن تکالیف خود به دیگران و یا همکاری با دیگران ندارند. با سرسختی و شیوهی غیر منطقی اصرار می کنند که هر کاری یاید بر اساس روش آنها انجام گیرد و اینکه دیگران باید برای انجام کارها از روش آنها پیروی کنند. آنها اغلب آموزشهای کاملاً مفصٌلی درباره ی اینکه چطور باید کارها را انجام داد ارائه می دهند (برای مثال تنها یک راه برای کوتاه کردن چمن، شستن ظرفها، ساختن قفس برای حیوان خانگی وجود دارد) و هر گاه دیگران راه های نوین دیگری را پیشنهاد کنند شگفت زده و عصبانی می شوند. در موارد دیگر، ممکن است پیشنهاد کمک از سوی دیگران را رد کنند حتی هنگامی که عقب تر از برنامه هستند، زیرا عقیده دارند که هیچ فرد دیگری نمی تواند آن کار را درست انجام دهد.
افراد مبتلا به این اختلال ممکن است خسیس و ناخن خشک باشند و معیاری برای زندگی قایل شوند که پایین تر از حدی است که استطاعت آن را دارند و معتقدند که برای اجتناب از فاجعههای آتی باید جلوی ولخرجی را گرفت. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی – جبری با انعطاف ناپذیری و سرسختی مشخص می شوند. آنها چنان نسبت به انجام کارها با یک روش «درست» دل مشغولی دارند مه در وفق دادن خود با افکار شخص دیگر دچار مشکل می شوند. این افراد برنامه های خود را با جزئیات دقیقی طرح ریزی می کنند، در درک دیدگاه های دیگران مشکل دارند. دوستان و همکاران این افراد ممکن است از این انعطافناپذیری دایمی خسته و سرخورده شوند. حتی هنگامی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- جبری در می یابند که ممکن است مصالحه به نفع آنان باشد، احتمال دارد از انجام چنین کاری سرسختانه خودداری کنند و استدلال نمایند که این «اساس کار» است (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۶۲).

۲-۸-۲-۲ ویژگیها و اختلالهای همراه

هرگاه قواعد و روش های مرسوم نتوانند کاری از پیش ببرند، تصمیم گیری به یک فرایند وقت گیر و اغلب پر زحمت تبدیل می شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی - جبری ممکن است برای تصمیم گیری درباره ی اینکه کدام تکلیف در اولویت است یا بهترین روش انجام یک تکلیف خاص کدام است، مشکل داشته باشند، به طوری که ممکن است آن کار هرگز آغاز نشود. آنها در موقعیهایی که نمی توانند شرایط جسمانی یا بین فردی را کنترل کنند، ممکن است دچار آشفتگی یا خشم شوند، اگر چه این خشم معمولاً به طور مستقیم ابراز نمی شود. برای مثال، زمانی که ارائه خدمات در یک رستوران خوب نباشد، چنین فردی ممکن است خشمگین شود ولی به جای شکایت به مدیریت رستوران، با این فکر دست و پنجه نرم کند که چقدر باید انعام بدهد. در موارد دیگر، ممکن است خشم به شکل رنجش به حق در مورد یک موضوع به ظاهر کم اهمیت نشان داده شود. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است بویژه در مورد وضعیت نسبی خود در روابط سلطه گری - سلطه پذیری حساس باشند و احتمال دارد نسبت به مرجحع قدرتی که برایشان محترم است، احترام زیادی قایل شوند و با فردی که برایشان قابل احترام نیست، به شدت مخالفت کنند.
افراد مبتلا به این اختلال معمولاً عاطفهی خود را به شکل بازداری شده یا رسمی ابراز می کنند و ممکن است در کنار افرادی که از لحاظ هیجانی پراحساس هستند بسیار ناراحت باشند. روابط روزانه ی آنها ماهیت رسمی و جدی دارد و ممکن است در موقعیتهایی که دیگران می خندند و شاد هستند احساس ناراحتی و عذاب نمایند (برای مثال، هنگام خوش آمدگویی به نامزدشان در فرودگاه). آنها زمانی صحبت میکنند که اطمینان یابند هر آن چه که می گویند کامل است. این افراد ممکن است نسبت به منطقی و عقلانی بودن اشتغال فکر داشته باشند و رفتار عاطفی دیگران را تحمل نکنند. آنها اغلب در بیان احساسهای پر مهر خود مشکل دارند و به ندرت به تمجیدها و ستایشها توجه می کتتد. افراد مبتلا به این اختلال بویژه هنگامی که با موقعیتهای جدیدی روبرو می شوند که انعطافپذیری و مصالحه را ایجاب میکنند، ممکن است دچار مشکلات و ناراحتیهای شغلی شوند.
در افراد دچار اختلالهای اضطرابی، از جمله اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواس فکری – عملی، هراس اجتماعی، و هراسهای مشخص، احتمال وجود یک اختلال شخصیت که با ملاکهای اختلال شخصیت وسواسی – جبری مطابقت دارد، افزایش می یابد. حتی اگر چنین موضوعی صادق باشد، به نظر می رسد که بیشتر افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی، دارای الگویی از رفتار باشند که با ملاکهای اختلال شخصیت وسواسی – جبری مطابقت ندارد. بسیاری از ویژگیهای اختلال شخصیت وسواسی – جبری با خصوصیات شخصیتی «سنخ الف[۷۴]» مطابقت می کنند (برای مثال اشتغال ذهنی به کار، رقابت جویی، فوریت زمانی) و ممکن است این ویژگیها در افرادی که در معرض خطر سکتهی قلبی هستند نیز ظاهر شوند. ممکن است بین اختلال شخصیت وسواسی – جبری، اختلالهای خلقی و خوردن، رابطه وجود داشته باشد (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۶۳).

۲-۸-۲-۳ ویژگیهای خاص وابسته به فرهنگ و جنسیت

در سنجش یک فرد برای اختلال شخصیت وسواسی – جبری، متخصص بالینی باید توجه داشته باشد که بعضی از رفتارها بازتاب عادتها، رسوم یا شیوه های میان فردی هستند که از لحاظ فرهنگی از نظر افراد گروه مرجع، مجاز شمرده میشوند. بعضی فرهنگها تأکید زیادی بر کار و تولید دارند؛ رفتارهای موجود در اعضای چنین جوامعی نباید به عنوان نشانه هایی از اختلال شخصیت وسواسی – جبری در نظر گرفته شوند (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۶۴).

۲-۹- اختلال شخصیت که به گونهای دیگر مشخص نشده است

این طبقه برای آن دسته از اختلالهای کارکرد شخصیت است که با ملاکهای هیچ یک از اختلالهای شخصیتی خاص مطابقت ندارند. نمونه ی آن، وجود ویژگیهای بیش از یک اختلال شخصیتی خاص است که با تمام ملاکهای یک اختلال معین مطابقت نمیکنند («شخصیت مختلط»)، ولی به طور کلی از لحاظ بالینی موجب اختلال یا آسیب قابل توجه در یک یا چند زمینهی مهم کارکرد (برای مثال، اجتماعی یا شغلی) میشوند. این طبقه را همچنین می توان هنگامی به کار برد که متخصص بالینی استنباط کند که یک اختلال شخصیتی خاص که در این طبقه بندی گنجانده نشده، مطرح است. مثالهای آن عبارتند از اختلال شخصیت افسرده و اختلال شخصیت منفعل – پرخاشگر (نیکخو ۱۳۸۹، ۱۰۶۶).
در خصوص موضوع مورد بررسی (مدیریت بدن) تحقیقات و مطالعات نسبتا متعددی انجام شده است که در این ادامه به برخی از جدید ترین آنها در دو بخش تحقیقات داخلی و تحقیقات و پژوهشهای خارجی اشاره میگردد.

۲-۱۰- پیشینه تحقیق

 

۲-۱۰-۱ تحقیقات و پژوهش های داخلی

رقیبی (۱۳۹۰) در پژوهشی تحت عنوان ” بررسی ارتباط بین مدیریت بدن با تصویر بدنی و خودپنداره است در انشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان ” با بهره گرفتن از پرسشنامه محقق ساخته مدیریت بدن، و پرسشنامه خودپنداره (راجرز، ۱۹۵۱) بود. به این نتیجه رسیده است که بین مدیریت بدن با مولفه های تصویر بدنی؛ ارزیابی وضع ظاهری، گرایش به ظاهر، ارزیابی تناسب و گرایش به تناسب، ارتباط منفی و با رضایت از نواحی بدن ارتباط مثبت معناداری (۰٫۰۱<P) وجود دارد. همچنین سایر یافتهها نشان داد که مدیریت بدن با خودپنداره مثبت ارتباط مثبت معناداری (۰٫۰۱<P) دارد. یافته های این پژوهش به نقش تصویر بدنی و خودپنداره در رفتارهای مدیریت بدن افراد تاکید دارد.
نوریان (۱۳۸۹) در پژوهش خود تحت عنوان ” بررسی اختلالات شخصیت و ویژگیهای شخصیتی زنان مبتلا به اختلال هویت جنسی در شهر تهران ” به این نتیجه رسیده است که بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی در مقیاس‌های وابسته ، نمایشی ، ضداجتماعی ، منفعل - مهاجم ، مرزی و پارانوئید نمرات بالاتری را نسبت به گروه گواه به‌دست آورده و اختلاف آنها از لحاظ آماری معنی‌داری می‌باشد.
اخلاصی (۱۳۸۵) در تحقیقی با عنوان"مدیریت بدن و رابطه ان با پذیرش اجتماعی بدن"/ مطالعه موردی زنان شهر شیراز” با هدف بررسی نوع ارتباط میان پذیرش اجتماعی بدن ومدیریت بدن با بهره گرفتن از روش پیمایشی مورد بررسی قرار داده
نتایج تحقیق با استفاده ازآمارهای توصیفی استنباطی نشان می دهد که میانگین مدیریت بدن برابر با ۸/۶۲ درصد است که حاکی از میزان بالای توجه زنان به بدن در همه وجوه آن اعم از آرایشی، مراقبت و…است و همچنین بین متغیرهای مصرف رسانهای، پذیرش اجتماعی بدن وپایگاههای اجتماعی بدن و پایگاه اختصاصی ـ اجتماعی با مدیریت بدن رابطه مستقیم و معنادار و بین متغیرهای دینداری و مدیریت بدن رابطه معکوس ومعناداری وجود دارد.
رضایی (۱۳۸۷) در پژوهشی تحت عنوان “مدیریت بدن و ارتباط آن با عوامل اجتماعی در بین دختران دانشگاه مازندارن” به بررسی عوامل اجتماعی موثر در این پدیده از دیدگاه های نظری فمنیسم سوسیال، نظریه فوکو، گیدنز گافمن پرداخته است . یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل مستقیم موثردرمدیریت بدن مصرف گرایی، فشاراجتماعی ومصرف رسانه ای می باشد که به ترتیب بیشترین تاثیر را بر متغیر وابسته (مدیریت بدن) داشته اند.
رفعت جاه (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان “هویت انسانی زن در چالش آرایش ومد” توسط در شهر تهران ” افزایش گرایش زنان وجوانان به مد را با چالش های هویتی آنان تحلیل نموده. نتیجه گرفته است که گسترش رسانه های گروهی و تبلیغات برنامه ریزی شده وسیع این تغیرات را تسریع نموده و زنان به دلیل حضور بیشتردرعرصه های شغلی و تحصیلی بیشترین مخاطب مدها و تبلیغات مصرفی شده اند و از سویی دیگرسرمایه داری غرب با تمام قوا می کوشد با جهانی سازی فرهنگی و اقتصادی و با گسترش مدهای گوناگون انسان ها را از سرمایه وجودی شان تهی سازد ومقابله با این جریان نیازمند سیاست گذاری های حساب شده فرهنگی است بطور کلی نتیجه ای که از این تحقیق حاصل شده بیانگراین است که بین این مد و تبلیغات تجاری رابطه معنادار وجود دارد.
احمد نیا (۱۳۸۵) در پژوهشی با عنوان"پوشش وتمایزبخشی” در سال نتیجه گرفته است که فشار های اجتماعی از جمله مهمترین عواملی است که در گرایش زنان به تناسب اندام تاثیرگذاربوده وازطریق رسانه های جمعی تشدید می شود که نمونه آن اهمیت باریک اندامی در جوامع غربی است که به جامعه ایران نیز سرایت یافته وهمچنین به این نتیجه رسیده که زنان مدل پوشاک را عامل مهمی در توجه افراد به بدن خویش می دانند.
ذﻛﺎﻳﻲ و ﻓﺮزاﻧﻪ (۱۳۸۷) در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪﺷﺎن ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪهاﻧﺪ ﻛـﻪ زﻧـﺎن ﭘـﺲ از ﺟﺮاﺣـﻲﻫـﺎی زﻳﺒـﺎﻳﻲاﺣﺴﺎس رﺿﺎﻳﺖﺑﻴﺶﺗﺮی از ﺧﻮد داﺷﺘﻪ و اﻋﺘﻤﺎدﺑﻪﻧﻔﺲﺷـﺎنﺑـﺎﻻﺗﺮ رﻓﺘـﻪ اﺳـﺖ. از ﺳـﻮی دﻳﮕـﺮ،ﮔﺰﻳﻨﺶﺟﺮاﺣﻲ زﻳﺒﺎﻳﻲ در ﭼﺮﺧﻪایﻣﻴﺎن اﻧﺘﺨﺎبﻓﺮدی و ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲﻗـﺮارﮔﺮﻓﺘـﻪاست.
ﻗﻠﻌﻪﺑﻨﺪی و اﺑﺮاﻫﻴﻤﻲ (۱۳۸۷) در ﺑﺮرﺳﻲﺧﻮد درﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ درﺧﻮاﺳﺖﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﺟﺮاﺣﻲ زﻳﺒﺎﻳﻲ ﺑﻴﻨﻲ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺷﺨﺼﻴﺘﻲوﺳﻮاﺳﻲ، ﺧﻮدﺷﻴﻔﺘﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﺎﻣﻪ وﺟﻮد دارﻧﺪ. ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان درﺧﻮاﺳﺖجراحی زﻳﺒﺎﻳﻲ را ﺑﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻋﺎﻣﻞﻫﺎی روانﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻓﺮدی و ﺗﺄﺛﻴﺮﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در ﻧﻈﺮﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ.
آزاد ارﻣﻜﻲ و ﭼﺎوﺷﻴﺎن (۱۳۸۶) در ﭘﮋوﻫﺶﺧﻮد ﻧﺸﺎن دادهاﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺟﻨﺲ، ﺳﻦ، ﺗﺤﺼﻴﻼت، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، دﻳﺎﻧﺖ، ﻧﮕﺮش ﺳﻨﺘﻲ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ازﺑﺪن راﺑﻄﻪ وﺟﻮد دارد، اﻣﺎ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺎﻳﮕﺎه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﻗﺘﺼﺎدی، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ اﻗﺘﺼﺎدی و ﺷﻐﻞ راﺑﻄﻪ ﻣﻌﻨﺎداری ﻧﺪاﺷﺘﻪاﻧﺪ.
ﻓﺎﺗﺤﻲ و اﺧﻼﺻﻲ(۱۳۸۶) در ﭘﮋوﻫﺶﺷﺎن ﻧﺸﺎن دادﻧﺪ ﻛﻪ زﻧﺎن ﺗﻮﺟﻪ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﻪ ﺗﻤﺎم وﺟﻮه ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ از ﺑﺪن داﺷﺘﻪاﻧﺪ. ﺑﻴﻦ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﻣﺼﺮف رﺳﺎﻧﻪای، ﭘﺬﻳﺮش اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺪن و ﭘﺎﻳﮕﺎه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺎ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن راﺑﻄﻪی ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﻣﻌﻨﺎدار و ﺑﻴﻦ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی دﻳﻨﺪاری و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺑﺪن راﺑﻄﻪی ﻣﻌﻜﻮس و ﻣﻌﻨﺎدار وﺟﻮد داﺷﺘﻪ اﺳﺖ.
ﻛﻴﻮان آرا و ﻫﻤﻜﺎران (۱۳۸۶) در ﻣﻄﺎﻟﻌﻪﺷﺎن ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪﻧﺪ ﻛﻪ: ۱- اﻧﺠﺎم ﺟﺮاﺣﻲ زﻳﺒﺎﻳﻲ ﻣﺨﺘﺺ ﺑﻪ اﻗﺸﺎر ﻣﻤﺘﺎز ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻴﺴﺖ و در ﻣﻴﺎن ﻃﺒﻘﺎت ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻧﻴﺰ ﻓﺮاﮔﻴﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ. ۲- اﻗﺸﺎر ﻃﺒﻘﻪی ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﻴﺶﺗﺮ از اﻗﺸﺎر ﻃﺒﻘﻪی ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻋﻤﻞ ﺟﺮاﺣﻲ اﻧﺠﺎم ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪهی اﻫﻤﻴﺖ زﻳﺒﺎﻳﻲ در ﻛﺴﺐ ﻣﻨﺰﻟﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ. ۳- رﻓﺘﺎرﻫﺎی زﻳﺒﺎﻳﻲ و ﺟﺬاﺑﻴﺖ ﺑﺪﻧﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﺨﺸﻲ از ﻳﻚ ﺳﺒﻚ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻤﺎﻳﺰ ﺑﺨﺶ اﻗﺸﺎری ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﻌﻠﻖ ﻃﺒﻘﺎﺗﻲ واﺣﺪی دارﻧﺪ.
سهرابی و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهششان تحت عنوان بررسی نیمرخ آسیبشناسی روانی در متقاضیان جراحی پلاستیک به این نتیجه رسیدند که: جویندگان جراحی پلاستیک در مقیاسهای افسرده، نمایشی، خودشیفته، وسواسی، خودآزار، مرزی و اسکیزوتایپال از میان شاخصهای مربوط به الگوهای بالینی شخصیت نمرات بالاتری داشتند. همچنین از میان شاخصهای مربوط به نشانگان بالینی نیز در مقیاسهای اضطراب، شبه جسمی، وابستگی به الکل، اختلال تفکر و افسردگی اساسی نمرات آنان بالاتر از جمعیت عادی بود (درسطح۰۵/۰P<).

نظر دهید »
راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی جایگاه عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی از ...
ارسال شده در 14 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

همچنین عاطفه به معنی احساس و حس همنوعی و شعور و دریافت و درک درونی می باشد .( به نقل از یار محمدیان ، ۱۳۷۱ ، ص ۹)
استعدادی است نفسانی که صاحب خود را به درک انفعالات وجدانی خاص و داشتن رفتار معینی در مقابل یک شیء ، یک شخص یا یک جامعه یا به فکر معینی بر می انگیزد . پس در عاطفه هم انفعال وجود دارد ،
هم تصور و هم فعل . مانند عواطف دینی ، اخلاقی و اجتماعی ، این عواطف خالی از تصوری روشن یا مبهم ، همراه با فعلی محدود یا نا محدود نیستند .
بعضی دیگر عاطفه را به معنی لذت و الم ، غریزه حفظ بقاء ، حس همدردی ، دوستی ، بزرگی خواهی ، فروتنی ، میل جنسی ، تمایلات اخلاقی ، اجتماعی ، دینی ، زیبایی و تعقلی به کار می برند . ( صلیبا ، صانعی ، ۱۳۶۶، ص۴۵۴)
تربیت :
تربیت در لغت به معنای پروردن ، پرورراندن و آداب و اخلاق را به کسی آموختن است . ( معین ، ۱۳۸۱ ، ص ۲۸۳)
واژه تربیت از باب تفعیل در ریشه (( رَبَوَ )) است . ( ابن منظور ، ۱۴۱۶ ، ج۱ ، ص۴۰۱ ) که این ریشه زیادت و فزونی پرورش است . ( ابن فارس ، ۱۴۰۴ ، ج۲ ، ص۴۸۳)
از نظر استاد مطهری ، تربیت دلالت می کند بر پرورش دادن استعدادهای انسانی که شامل پرورش جسم نیز می شود . تربیت نیز شامل ایجاد امکانات نفسانی موافق با مقتضای علم وحکمت است . ( مطهری ، ۱۳۸۴ ، ص ۵۵ )
تربیت را به معنای پرورش ، پرورانیدن ، بار آوردن ، آموزش ، تغییر رفتار ، جامعه پذیری ، ایجاد آمادگی ، تشکیل ذهن ، پرورش قوای ذهنی ، تزکیه ، تأدیب ، کار آموزی و … آورده اند . ( ملکی ، ۱۳۹۰، ص۳ )
اخلاق :
( جمع خلق ) در لغت به معنی خلق ، خوی ها ، طبیعت باطنی و سرشت درونی است . ( معین ، ۱۳۸۱ ، ص ۶۸ )
اخلاق صفت و کیفیت نفسانی ، ملکات نفسانی انسان که در زشت و زیبایی رفتار او نقش مهمی ایفا می کند جمله ای از رسول اکرم (ص) وجود دارد که بیان کننده همین اصل می باشد . (( بُعِثتُ لِاُتَمِمُ مَکارمُ الاخلاق)) ((من مبعوث شده ام برای تکمیل و تتمم خلق های فاضله ،یعنی صفات اکتسابی را که بشر برای سعادت خودش لازم دارد تکمیل کنم و به او ارزانی بدارم )). ( مطهری ، ۱۳۸۳ ، ص۲۳۰)
پایان نامه - مقاله - پروژه
اخلاق به دسته ای از صفات انسانی گفته می شود که در نفس انسان ، راسخ و پایدار است و شخصی که چنین صفت ی دارد ، کارهای مطابق و متناسب با این صفت را بدون تأمل و تفک انجام می دهد . ( فایضی ، آشتیانی ، ۱۳۷۶ ، ص ۱۷۵)
اخلاق ، ملکه ای است که در نفس انسان پدیدار می شود و موجب می گردد که افعال نفس ، با سهولت و بدون نیاز به فکر و تروّی از آن صادر می شوند . ( باقری ، ۱۳۷۷ ، ص ۲۲ )
تربیت اخلاقی :
به کار گیری و پرورش استعدادهای درونی انسان در جهت رشد و تثبیت صفات پسندیده اخلاقی ، شکوفا کردن ظرفیت های اخلاقی به منظور انجام رفتارهای پسندیده اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی است ، به گونه ای که این ویژگی ها برای انسان به صورت ملکه در آید . ( حاجی باباییان امیری ، ۱۳۸۸، ص ۲۲ )
« تربیت اخلاقی عبارت است از شناخت صفات خدای تعالی و تلاش برای کسب فضایل اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی جهت رسیدن به رضایت الهی » ( طباطبایی به نقل : بوستانی ، ۱۳۸۰، ص ۱۰۱) .
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
۲-۱- مقدمه
واژه ها در گستره تاریخ علوم دستخوش تغییر و تحول می شوند . یک واژه در زمان های مختلف و علوم متفاوت دارای معانی متعددی می شود . علم منطق توصیه می کند ، در هر موضوع علمی به منظور روشن شدن محل بحث به عنوان مبادی تصّوری موضوع نخست ، واژه های به کار رفته در موضوع بحث تعریف شود . فایده مهم این کار تحریر محل بحث و پیشگیری از برداشت های نادرست خوانندگان در اثر معانی متعدد واژه هاست . از این رو فصل حاضر که شامل دو بخش است، بخش اول این فصل( مبانی نظری ) ، به تعریف و بیان ماهیت مفاهیم مورد بحث می پردازد تا نهایتاً بستر مناسبی برای آغاز بخش های بعدی فراهم گردد. بدین منظور ابتدا به مفهوم عقل، پرداخته شده است و آن گاه اهمیت عقل ، واژه های مترادف و متضاد عقل، عقل در قرآن، ادراکات عقلی، اقسام عقل ، مورد بحث قرار گرفته است و سپس تعاریفی از مفهوم عاطفه، معنای اصطلاحی عاطفه ، عاطفه در قرآن، تقسیم بندی عواطف ،حالات عاطفی ، نقش عواطف در زندگی، تقابل بین عقل و احساس، عاطفه از دیدگاه اسلام ،دیدگاه متفکّران اسلامی در دو بخش عقل گرایان و عاطفه گرایان ، دیدگاه فلاسفه اسلامی نیز در دو بخش عقل گرایان و عاطفه گرایان ، مفهوم تربیت ، اخلاق ، تربیت اخلاقی ، رابطه تربیت و اخلاق ، اهمیت تربیت اخلاقی و جایگاه عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی ارائه گردیده است . و نهایتاً بخش پایانی فصل نیز به پیشینه ی تحقیقات در داخل کشور در سه حوزه پایان نامه ها ، مقالات و کتب نگارشته شده در این زمینه ، پایان می پذیرد.
الف) بخش اول : مبانی نظری
۲-۲- مفهوم عقل
در کتاب های معروف لغت عرب ، واژه ی عقل در معانی قلب ، تمیز ، تأمّل ، قلعه و حصن ، دیه ، قوّه و استعدادی که با آن آگاهی و علم تحقق می یابد ، ذکر شده است . ( احمدبن فارس ، ۱۴۰۴ق ، ج ۴، صص ۷۱-۷۰) . به علاوه عقل به عنوان وسیله ی تفکّر و استدلال و ترکیب تصوّرات و تصدیقات آمده است . عقل
در زبان عربی از حیث مفهوم ، با عِقال تناسب دارد . ( فراهیدی ، ۱۴۱۴ ق ، ج۹، ص۲۵۳). و عِقال به معنای زانو بندِ شتر ( ابن منظور ، ۱۴۱۶ ق، ج ۹، ص۳۲۷). بندی است که به وسیله ی آن شتر سرکش بسته و طغیانگری اش مهار می شود ، و از این جهت عقل نامیده شده است که سر کشی غرایز و هوس ها بند می نهد و زانوی غضب و شهوت سرکش را می بنددو عِقال می کند ( جوادی آملی ، ۱۳۷۰، ص ۷۰) . راغب در المفردات می نویسد : « اصل عقل ، امساک و نگهداری وضع چیزی است و به دو چیز گفته می می شود : اوّل ، به قوّه ای که آماده قبول دانش است که اگر انسان نداشته باشد ، تکلیف از او ساقط است . دوم ، به عملی که انسان به وسیله این قوّه کسب می کند و این همان چیزی است که قرآن کافران را به خاطر تعقّل نکردن ، مذمّت کرده است» ( مرزوقی و صفری ، ۱۳۸۶) . معنای واژه عقل به اختصار چنین است :
« نیروی تشخیص و باز شناخت حق از باطل در قلمرو شناخت های نظری ، و خیر از شر در قلمرو شناخت های عملی ، و بازدارنده از سیئات و سوق دهنده به حسنات » ( بهشتی ، ۱۳۸۹، ص ۸۹).در قرآن کریم واژه عقل به کار نرفته است ولی مشتقّات فعلی آن فراوان به کار رفته است . چنان که در قرآن فعل « تَعقِلون »۳ مرتبه ، فعل « یَعقِلون »۲ مرتبه ، فعل « یَعقِلُ » ۱ مرتبه ، فعل « نَعقِلُ »۱ مرتبه و بالاخره فعل « عَقَلوه » نیز ۱ مرتبه ، به کار رفته است . در مجموع مشتقّات فعلی عقل ، ۴۹ مرتبه در قرآن به کار رفته است . علّامه طباطبایی درباره علّت به کار نرفتن واژه “عقل” در قرآن فرموده: « گویا لفظ عقل به معنای معروف امروزی از اسم های مستحدث بالغلبه است به همین دلیل در قرآن به شکل اسمی استعمال نشده است ». ( رفیعی ، ۱۳۸۵) در المنجد ، عقل به معنای « درک » آمده است و عقل به عنوان نور رحمانی در نظر گرفته شده است که نفس با آن اموری را درک می کند که با حواس ادراک نمی کند ( المنجد ، ص۵۲، به نقل از مرزوقی و صفری ، ۱۳۸۶).فیروز آبادی در قاموس المحیط می گوید : عقل نوری روحانی است که به وسیله آن نفس انسان ، علوم ضروری و نظری را به دست می آورد ( فیروز آبادی ، ۱۹۹۱ م ، ص ۹۵۲۰؛ به نقل از ناصح و ساکی ، ۱۳۸۷) .علّامه مجلسی در بحار الانوار ( جلد ۱) در بیان معانی اصطلاحی عقل می نویسد ، عقل در اصطلاح به امور زیر اطلاق می گردد : عقل عبارت است از قوّه ادراک خیر و شر و سبب تمییز بین
آن دو ، و به وسیله عقل می توان اسباب امور را شناخت و به آنها معرفت پیدا کرد و هم چنین به چیزهایی که به عقل منجر می شود و یا از دستیابی به عقل مانع می شود ، معرفت یافت و عقل بدین معنا ملاک تکلیف و ثواب و عقاب است .عقل قوّه ای است که مردم آن را برای نظم دادن به امور زندگانی خویش به کار می برند . پس اگر موافق قانون شرع بوده و شارع آن را نیکو شمرده باشد ، « عقل معاش » نامیده می شود ؛ امّا اگر در امر باطل و حیله ای فاسد به کار رود ، شرع مقدّس آن را « شیطنت» می نامد .
« عقل » ملکه و حالتی است در نفس که انسان را به سوی انتخاب خیر و نفع دعوت می کند و از بدی ها و مضرّات به دور می دارد و به وسیله عقل ، نفس تقویت می شود برای دوری کردن اسباب شهوت و غضب و وسوسه های شیطانی .
عقل ، جوهری است مجرد و قدیم که ماده و مادی نیست ؛ یعنی ذاتاً و فعلاً مجرد است و هر چه مجرد است ، حدوث زمانی ندارد .
عقل ، نفس ناطقه انسانی است که به وسیله آن آدمی از سایر حیوانات متمایز می شود . عقل، مراتب استعداد نفس است ، برای تحصیل نظریات و نزدیک یا دور شدن از آن ها( مجلسی ، ترجمه رجب زاده ، ۱۳۶۲، ص۱۰۰).
۲-۲-۱- اهمّیّت عقل
اهمّیّت عقل بر کسی پوشیده نیست ، چرا که به واسطه ی این گوهر گرانبهای عقل است که آدمی مفتخر به مدال ” لَقَد کَرَّمنا ” و ” فَضَّلنا ” شده و معارف الهی و علوم بشری و اتم شناسی و اخترشناسی و … تحصیل می شود ، آدمی با ابزار عقل ، سعادت دنیا و آخرت را اختیار کرده و حق و باطل و زشت و زیبا ، درست و نادرست را می سنجد . اسلام بیش از همه مکتب ها و نظام های فکری روی عقل و خرد و عاقلانه عمل کردن ، اصرار می ورزد و تأکید روی مشاهده ، اندیشیدن و تفکّر اهمّیّت جنبه عقلانی را در این مکتب روشن می سازد ( ساعی ، ۱۳۷۹، ص۴۷). تکیه بر عقل و تأیید وجهه عقلانی از ویژگی های تربیت اسلامی است و مسلمان باید اصول و مبانی اعتقادات خود را از طریق عقل بپذیرد . دین مبین اسلام نظامی پویا است
و یکی از دلایل پویایی آن ، این است که با صراحت از پیروان خود می خواهد که در پذیرش مبانی مکتب به تقلید و پیروی کور کورانه تسلیم نشوند و اندیشه و عقل را به کار گیرند . بر همین اساس اسلام اهمّیّت عقل را در زمینه های مختلف مورد تأیید قرار می دهد . ( همان ، ۱۳۷۹، ص ۵۸). دین تکیه گاه ، مطمئنی برای عقل می باشد ، و جلوی انحرافات عقل را می گیرد و آن را در راه خیر و صلاح افراد جامعه انسانی سوق می دهد ، عقل و ایمان در کنار هم حکم دو بال را دارند که در مسیر تکامل انسان او را مدد می کنند ( فایضی و آشتیانی ، ۱۳۷۶، صص۸۸-۸۷)
آن چه از علّامه طباطبایی ( ره ) درباره اهمّیّت و ضرورت طریق عقلی در مقایسه با دیگر طرق شناخت دین بیان شده بسیار فراوان است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم :
۱ - رشد، پویایی استحکام و پیشرفت حیات انسانی بر اسا س بهره مندی از فکر صحیح تعیین می شود ؛
۲ - سعادت انسان از طریف تعقل بدست می آید ؛
۳ – با نظر به حیات انسانی در این جهان طریق عقل در مقایسه باکشف و وحی از عمومیت و اهمّیّت بیشتری برخوردار است ؛
۴ – کرامت و شرافتی بالاتر از درک حقایق معارف دینی برای انسان وجود ندارد ؛
۵ – تلقی عامیانه از معارف دینی و جلوگیری از بحث آزاد عامل انحطاط و عقب ماندگی جامعه اسلامی بعد از رسول خدا (ص) بوده است ؛
۶- بررسی تعلیمات دینی از مجرای تعقل و استدلال آزاد ، حیات و تازگی آنرا در همه زمانها حفظ خواهد کرد؛
۷- نفی طریق عقلی ، نفی یک امر فطری و غریزی است و دینی که پایه و اساس آن بر فطرت است بر خلاف فطرت فرمان نمی دهد( نوذری ، ۱۳۷۹).
عقل از دیدگاه غزالی دارای یک سلسله وظایف ادراکی و اخلاقی است که عبارتند از :
۱ - عقل میزان و ابزار سنجش الهی در روی زمین است؛
۲ - عقل می تواند معقولات را درک کند؛
۳ - عقل بر اشتباهات و لغزش های حس قضاوت و داوری می کند ؛
۴- عقل تصوّر و نارسائی های حس را جبران می کند (طباطبایی، سید محمد حسین ، ۱۳۶۷،ج۲،ص۲۷؛ به نقل از میر شاه جعفری ، ۱۳۷۶).
در روایات به مسأله عقل و خرد توجه و عنایت خاصّى شده به حدى که آن را یکى از دو حجت و دلیل براى انسان معرفى نموده‏اند . امام کاظم‏علیه السلام مى‏فرماید: « ان للَّه على الناس حجّتین حجّه ظاهره و حجّه باطنه و اما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه و اما الباطنه فالعقول» ( کلینی ، ترجمه مصطفوی ، ۱۳۶۹، ص ۱۹) .
درکتاب غرر الحکم بیش از ۲۳۰ حدیث از فضیلت و عظمت عقل سخن به میان آمده‏است حضرت على‏علیه السلام تعبیرات مختلف و شیوایى در اهمیت و ارزش عقل بیان مى‏دارد از جمله:
۱٫ «الانسان بعقله» معیار انسانیت به عقل است.
۲٫ «کمال الانسان العقل» کمال انسانیت به عقل است.

نظر دهید »
دانلود فایل های پایان نامه در مورد راه‌کارهای مبارزه با فقر اقتصادی بر اساس کلام و ...
ارسال شده در 14 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

۵-۳-۱- هدف از تدوین الگوی پیشرفت
پیشرفت کشور و تحولى که به پیشرفت منتهى می‌شود، باید طورى برنامه‏ریزى و ترتیب داده شود که انسان بتواند در آن به رشد و تعالى برسد؛ انسان در آن تحقیر نشود. هدف، انتفاع انسانیت است، نه طبقه‏اى از انسان، حتّى نه انسانِ ایرانى. پیشرفتى که ما می‌خواهیم بر اساس اسلام و با تفکر اسلامى معنا کنیم، فقط براى انسان ایرانى سودمند نیست، چه برسد بگوئیم براى طبقه‏اى خاص. این پیشرفت، براى کل بشریت و براى انسانیت است. (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۶)
ما فرقمان با بقیه‏ گروه‏هائى که در کشورهاى مختلف مى‏آیند یک رژیمى را تغییر می‌دهند، بر سر کار مى‏آیند و قدرت را به دست می‌گیرند، این است که ما آمدیم براى اینکه یک جامعه‏ اسلامى به وجود بیاوریم؛ ما آمدیم تا حیات طیبه‏ى اسلامى را براى کشورمان و براى مردممان بازْتولید کنیم؛ آن را تأمین کنیم. و اگر بخواهیم با یک نگاه وسیع‌تر نگاه کنیم، چون بازتولیدِ حیات طیبه‏ اسلامى در کشور ما می‌تواند و می‌توانست و می‌تواند همچنان الگوئى براى دنیاى اسلام شود، در واقع آمدیم براى اینکه دنیاى اسلام را متوجه به این حقیقت و این شجره‏ى طیبه بکنیم؛ ما براى این آمدیم. هدف، جز این چیز دیگرى نبود، الان هم هدف جز این چیز دیگرى نیست.
نظام اسلامى، نظامى است بر پایه‏ى مبانى اسلام. هر جا که توانسته‏ایم وضع موجود و ساختار کنونى نظام خودمان را بر پایه‏ اسلام قرار بدهیم، این خوب است، مطلوب است؛ هر جا نتوانستیم، سعى ما باید این باشد که آن را بر همان پایه و مبناى اسلامى قرار بدهیم؛ از او نباید تخطى کنیم. این هدف ماست.(مقام معظم رهبری، ۱۳۸۷)

۵-۳-۲- تعریف الگو
الگو یک وسیله و معیار و میزانی است برای این که آن کاری که انسان می‏خواهد انجام دهد، با آن الگو تطبیق داده شود.(مقام معظم رهبری، ۱۳۸۱)
پایان نامه - مقاله

۵-۳-۳- مفهوم الگوی پیشرفت
مفهوم پیشرفت، براى ما مفهوم روشنى است. ما «پیشرفت» را به کار می‌بریم و تعریف می کنیم که مقصود ما از پیشرفت چیست. در خصوص ایرانى بودن الگو، علاوه بر آنچه که دوستان گفتند؛ که خوب، شرائط تاریخى، شرائط جغرافیائى، شرائط فرهنگى، شرائط اقلیمى، شرائط جغرافیاى سیاسى در تشکیل این الگو تأثیر میگذارد - که قطعاً اینها درست است - این نکته هم مطرح است که طراحان آن، متفکران ایرانى هستند؛ این کاملاً وجه مناسبى است براى عنوان ایرانى؛ یعنى ما نمی‌خواهیم این را از دیگران بگیریم؛ ما می‌خواهیم آنچه را که خودمان لازم می‌دانیم، مصلحت کشورمان می‌دانیم، آینده‌مان را می‌توانیم با آن تصویر و ترسیم کنیم، این را در یک قالبى بریزیم. بنابراین، این الگو ایرانى است. از طرف دیگر، اسلامى است؛ به خاطر اینکه غایات، اهداف، ارزش‌ها و شیوه‌هاى کار، همه از اسلام مایه خواهد گرفت؛ یعنى تکیه‌ ما به مفاهیم اسلامى و معارف اسلامى است. ما یک جامعه‌ اسلامى هستیم، یک حکومت اسلامى هستیم و افتخار ما به این است که می‌توانیم از منبع اسلام استفاده کنیم. خوشبختانه منابع اسلامى هم در اختیار ما وجود دارد؛ قرآن هست، سنت هست و مفاهیم بسیار غنى و ممتازى که در فلسفه‌ى ما و در کلام ما و در فقه ما و در حقوق ما وجود دارد. بنابراین «اسلامى» هم به این مناسبت است. الگو هم نقشه‌ى جامع است. وقتى می‌گوئیم الگوى ایرانى- اسلامى، یعنى یک نقشه‌ى جامع.(مقام معظم رهبری، ۱۳۸۹)
البته اینکه ما می‌گوئیم ایرانى یا اسلامى، مطلقاً به این معنا نیست که ما از دستاوردهاى دیگران استفاده نخواهیم کرد؛ نه، ما براى به دست آوردن علم، هیچ محدودیتى براى خودمان قائل نیستیم. هر جائى که علم وجود دارد، معرفتِ درست وجود دارد، تجربه‌ صحیح وجود دارد، به سراغ آن خواهیم رفت؛ منتها چشم‌بسته و کورکورانه چیزى را از جائى نخواهیم گرفت. از همه‌ى آنچه که در دنیاى معرفت وجود دارد و می‌شود از آن استفاده کرد، استفاده خواهیم کرد. (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۹)
۵-۳-۴- جایگاه الگوی پیشرفت
اگر ما توانستیم به حول و قوه‌ الهى، در یک فرایند معقول، به الگوى توسعه‌ اسلامى- ایرانىِ پیشرفت دست پیدا کنیم، این یک سند بالادستى خواهد بود نسبت به همه‌ اسناد برنامه‌اى کشور و چشم‌انداز کشور و سیاست‌گذارى‌هاى کشور. یعنى حتّى چشم‌اندازهاى بیست‌ساله و ده‌ساله که در آینده تدوین خواهد شد، باید بر اساس این الگو تدوین شود؛ سیاست‌گذارى‌هائى که خواهد شد- سیاستهاى کلان کشور- باید از این الگو پیروى کند و در درون این الگو بگنجد. البته این الگو، یک الگوى غیر قابل انعطاف نیست. آنچه که به دست خواهد آمد، حرف آخر نیست؛ یقیناً شرائط نوبه‌نوى روزگار، ایجاد تغییراتى را ایجاب می‌کند؛ این تغییرات باید انجام بگیرد. بنابراین الگو، یک الگوى منعطف است. (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۹)
ما باید پیشرفت را با الگوى اسلامى- ایرانى پیدا کنیم. این براى ما حیاتى است. چرا می‌گوئیم اسلامى و چرا می‌گوئیم ایرانى؟ اسلامى به خاطر اینکه بر مبانى نظرى و فلسفى اسلام و مبانى انسان‏شناختى اسلام استوار است. چرا می‌گوئیم ایرانى؟ چون فکر و ابتکار ایرانى، این را به دست آورده؛ اسلام در اختیار ملت‌هاى دیگر هم بود. این ملت ما بوده است که توانسته است یا می‌تواند این الگو را تهیه و فراهم کند. پس الگوى اسلامى ایرانى است. البته کشورهاى دیگر هم از آن، بدون تردید استفاده خواهند کرد؛ همچنانى که تا امروز هم ملت ما و کشور ما براى بسیارى از کشورها در بسیارى از چیزها الگو قرار گرفته، اینجا هم یقیناً این الگو مورد تقلید و متابعت بسیارى از ملتها واقع خواهد شد. (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۶)

۵-۳-۵- زمان تدوین الگوی پیشرفت
محصول این کار، زودبازده نیست. ما با توجه به این نکته، وارد این قضیه شدیم. البته بعضى از آقایان طرحها و پیشنهادهائى براى محصول زود هم مطرح کردند، ایرادى هم ندارد؛ لیکن آن چیزى که مورد نظر ماست، جز در بلندمدت و با یک نگاه خوش‌بینانه در میان‌مدت، به دست نخواهد آمد؛ این یک کار طولانى است. (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۹)
۵-۳-۶- مجریان تدوین الگوی پیشرفت
مدل‏سازى و الگوسازى، کار خود شماست؛ یعنى کار نخبگان ماست. در تحقیقات دانشگاهى باید دنبالش بروند، بحث کنند و در نهایت مدل پیشرفت را براى ایران اسلامى، برای این جغرافیا، با این تاریخ، با این ملت، با این امکانات، با این آرمان ها ترسیم و تعیین کنند و بر اساس او حرکت عمومی کشور به سوی پیشرفت در بخشهای مختلف شکل بگیرد. (مقام معظم رهبری، ۱۳۶۸)
۵-۴- راه‌کارهای مبارزه با فقر جهت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بر اساس حکمت علوی (راه‌حل جامع فقرزدایی)
در فصل قبل سیاست‌ها و راه‌کارهایی که امیرالمؤمنین (ع) در حکومت خویش برای فقرزدایی به کار بستند را بررسی کردیم. در این فصل در صدد آنیم که با توجه به عملکرد و سخنان ایشان راه حلی جامع و اجرایی برای فقرزدایی از کشورمان ارائه دهیم.
امروزه تمام صاحب نظران و پژوهشگرانی که درباره «فقر و گرسنگی» و علل و راه‌ حل ‌های آن بحث و مطالعه می‌کنند، در مورد این مسأله مشخص و مهم اتفاق نظر دارند که بسیاری از مطالعاتی که تاکنون در این رابطه انجام گرفته ناقص و اشتباه آمیز بوده است. زیرا قضیه فقر و گرسنگی به مجموعه‌ای از علل بیولوژیکی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی مربوط می‌شود، و باید از مجموع این زوایا به عنوان یک مسأله مرتبط و به هم پیوسته مورد مطالعه و دقت قرار بگیرد. اما متأسفانه قسمت اعظم مطالعات علمی که تاکنون صورت گرفته، همیشه به یکی از این موضوعات محدود بوده و قضیه را فقط از یک زاویه بررسی کرده و در نتیجه، همه ناقص بوده است.
و به همین جهت این‌گونه مطالعات و بررسی‌ها با تمام هیاهویی که در جهان برپا کرده است هنوز نتوانسته است کلید حل مشکل فقر و گرسنگی مردم را به دست بدهد.
اصولاً یکی از نواقص مهم تمدن غرب که تقریباً از قرن نوزدهم آغاز گردیده و هر روز سرعت بیشتری پیدا کرده این است که مسائل گوناگون به هم پیوسته‌ای که قضیه واحد را ایجاد می‌کنند و مانند حلقات زنجیر به هم متصل و با هم پیوستگی دارند را از یکدیگر تفکیک می‌کنند و هر کدام را به طور جداگانه مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند، و معلوم است که چنین مطالعه و بررسی‌ای، چیزی جز نتیجه‌ای نارسا نخواهد داشت.
همین نقص در مورد مسأله فقر و گرسنگی نیز به وجود آمده است، زیرا پژوهشگرانی که با معیارهای تمدن غربی به تحقیق درباره آن می‌پردازند- چنان‌که گفتیم- فقر و گرسنگی را به عنوان یک مسأله مستقل و جدا از مسائل دیگر بررسی می‌کنند، در حالی که فقر و گرسنگی به مسائل دیگری از جمله مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و حتی تاریخی و جغرافیایی نیز مربوط است که بدون توجه به آن‌ها، در این زمینه نمی‌توان گام ارزنده‌ای برداشت و راه حل مطمئنی به دست آورد.
با توجه به این نکات برای آن‌که بتوان فقر را از جامعه ریشه‌کن نمود باید راه حلی جامع و همه جانبه اتخاذ نمود. با توجه به اقدامات امیرالمؤمنین (ع) در مبارزه با فقر، می‌توانیم راه‌کارهای ایشان را در سه گروه دسته‌بندی کنیم:
الف) راه‌کارهایی با رویکرد توسعه و رونق بخشی به تولید
ب) راه‌کارهایی با رویکرد فرهنگ‌سازی و آموزش
ج) راه‌کارهایی با رویکرد توزیع عادلانه و برقراری عدالت
نمودار ۵-۳ – رویکردهای راه‌کارهای امیرالمؤمنین (ع)
باید توجه داشت که ایشان همه این راه‌کارها را در کنار هم دنبال کردند و این‌گونه توانستند وضعیت رفاه را در کوفه به حدی برسانند که به گفته خودشان: ما أَصْبَحَ بِالْکوفَهِ أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَهً لَیأْکلُ الْبُرَّ وَ یجْلِسُ فِی الظِّلِّ وَ یشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَات ‌«تمام مردم کوفه دارای زندگی مرفهی هستند، حتی پایین‌ترین افراد نان گندم می‌خورند و خانه و سرپناهی دارند و از آب آشامیدنی گوارایی (آب فرات) می‌آشامند.» (ابن شهر آشوب، ۱۳۷۹ ق، ج ۲، ص ۹۹)
حال سعی داریم بر اساس راه‌کارهای حضرت علی (ع) به ارائه راه‌کارهایی اجرایی و متناسب با وضعیت فعلی جامعه بپردازیم.
۵-۴-۱- راه‌کارهایی با رویکرد توسعه و رونق بخشی به تولید
اولین بخش از راه‌کارهایی که به بررسی آن‌ها می‌پردازیم راه‌کارهایی با رویکرد توسعه است. همان‌طور که در فصل پیش گذشت امیرالمؤمنین (ع) اقدامات زیادی – چه در سیره حکومتی و چه در زندگی شخصی - در جهت توسعه اقتصادی جامعه و رشد تولید انجام دادند. ایشان به خوبی می‌دانستند شرط کاهش دائمی فقر توسعه پایدار است. در ادامه راه‌کارهایی با محور توسعه ارائه می‌شود.
۵-۴-۱-۱- اشتغال‌زایی و جلوگیری از بیکاری
حکومت اسلامی تنها وسیله و ابزار برای برقراری عدالت و ایجاد آسایش و رفاه برای تمامی افراد، و دفاع از حقوق مظلومان و محرومان و اعاده حیثیت و شخصیت انسان‌ها است. این امر جز از طریق فراهم نمودن شرایط کار، تلاش و سازندگی برای همه آنانی که توان کاری دارند، میسر نخواهد بود.
چنان‌که در سیره امیرالمؤمنین (ع) هم گذشت، ایشان با دست خویش بیل می‌زد و زمین را آباد می‌کرد و هر زمین که آباد می‌نمود عده‌ای را به کار می‌گرفت و آنگاه زمین دیگر و… و ثمره این تلاش‌ها اشتغال صدها نفر در آن مزارع و کشتزارها بود.
بنابراین یکی از راه‌کارهایی که دولت‌مردان کشور باید دنبال کنند اقداماتی اساسی در جهت به کارگیری نیروهای بیکار جامعه است.
راه‌کارهایی که در این زمینه پیشنهاد می‌شود عبارت‌اند از:

 

    • پشتیبانی دولت از تعاونی‌های تولیدی شهرها و روستاها و ارائه امکانات لازم برای فعالیت‌های تولیدی

 

    • کاهش وابستگی به نفت و توسعه صادرات غیر نفتی (با حمایت از سرمایه‌گذاری‌ها و ایجاد امنیت عمومی و تسهیلات لازم) با توجه به صنایع کوچک و منابع منتخب کاربر و توسعه صنعت جهانگردی و شبکه‌های حمل و نقل

 

    • توزیع عادلانه فرصت‌های شغلی

 

    • مبارزه با اشتغال کاذب

 

    • جلوگیری از استثمار صاحبان نیروی کار به وسیله سرمایه‌داران

 

    • تعامل با اقتصاد جهانی و جلب مشارکت خارجی

 

    • تأمین منابع لازم برای سرمایه‌گذاری‌ها از طریق تجمیع سرمایه‌های کوچک

 

    • افزایش قدرت رقابتی و توانمند سازی بنگاه‌های اقتصادی کوچک و متوسط

 

    • توسعه آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و سایر حمایت‌های لازم به منظور افزایش کارآمدی و توانمند سازی جوانان (اعم از بی‌سوادان و تحصیل‌کرده‌ها)[۶۴]

 

    • بیمه بیکاری

 

نکته‌ای که در این زمینه باید در نظر داشت این است که اگر اشتغال‌زایی در شهر و روستا نامتوازن باشد، یعنی این سیاست در شهرها جدی‌تر دنبال شود، ممکن است عواقب وخیمی به دنبال داشته باشد؛ چراکه ایجاد فرصت‌های شغلی در شهر باعث افزایش میزان مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری شده، و ممکن است آن قدر ادامه پیدا کند که در نهایت تعداد بیکاران شهری بیشتر بشود. تجربیات زیادی در مورد ایجاد اشتغال جدید در مناطق شهری و از بین بردن بیکاری وجود دارد که نتایج آن کاملاً معکوس بوده است (قره‌باغیان، ۱۳۷۶)
۵-۴-۱-۲- حمایت از کشاورزی
اگر بخواهیم مبارزه موفقیت آمیز و مؤثر با فقر داشته باشیم به گونه‌ای که آن را از بین ببریم یا حداقل از شدت آن بکاهیم باید به رشد اقتصادی همت گماریم؛ در غیر این صورت، فقر را بین یکدیگر توزیع خواهیم کرد (مهرگان، ۱۳۷۵). رشد اقتصادی به تنهایی تأثیری در بهبود وضع افراد فقیر جامعه ندارد. بلکه در بسیاری از موارد، آن‌ها را از برخی امکانات و مقاصد محروم می‌کند.
کوزنتس[۶۵] معتقد است: رشد اقتصادی، در مراحل اولیه، توزیع درآمد را نابرابرتر می‌کند، سپس از شدت نابرابری می‌کاهد (راکس[۶۶]، ۱۳۷۴). اما اگر رشد اقتصادی از طریق فعالیت‌هایی که شغل و درآمد بیشتری برای افراد کم درآمد و فقیر جامعه‌ایجاد می‌کند، به دست آید، در آن صورت در کنار رشد اقتصادی، شاهد توزیع مناسب درآمد و کاهش فقر نیز خواهیم بود. در بین فعالیت‌های اقتصادی، بیشتر از همه بخش کشاورزی دارای ویژگی مذکور است، به گونه‌ای که با رشد بخش کشاورزی، انتظار می‌رود که توزیع متناسب‌تر و از شدت فقر کاسته شود. (پروین، ۱۳۹۲)
یکی از ویژگی‌های بارز اقتصاد ایران، وجود شکاف درآمدی بین مناطق شهری و روستایی است. هر چند در گذشته، کشاورزی مهم‌ترین محل کسب درآمد بود، به گونه‌ای که بسیاری از هزینه‌های جاری و نظامی حکومت‌ها از این راه تأمین می‌شد و خانوارهای روستایی و کشاورز بیشترین درآمد را کسب می‌نمودند. ولی به تدریج با تحولات صنعتی و شهرنشینی، نسبت درآمد خانوارهای روستایی به شهری سیر نزولی پیدا کرد. به طوری که در حال حاضر، شکاف درآمدی بین مناطق شهری و روستایی به گونه‌ای است که خانوارهای شهری به طور متوسط درآمد بیشتری نسبت به خانوارهای روستایی دارند که این شکاف در حال افزایش است (خلعتبری، ۱۳۹۲) و اگر اقدامی در راستای کاهش آن صورت نگیرد، روز به روز بر میزان مهاجرت روستاییان به شهرها افزوده خواهد شد (شمس‌الدینی، ۱۳۸۹). پس اگر بخواهیم شکاف مذکور را کاهش دهیم، یکی از مناسب‌ترین راه‌ها، افزایش درآمد خانوارهای روستایی از طریق فعالیت غالب آن‌ها یعنی کشاورزی است.

نظر دهید »
راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی رابطه بین میزان کارآفرینی هیئت مدیره های شرکت های ...
ارسال شده در 14 آبان 1400 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

است که برایش باقی می ماند.
دانلود پایان نامه
در اواسط قرن بیستم نظریه کارآفرین نوآور توسط شومپیتر[۱۵] پایه ریزی شد، مطابق این نظریه:
“وظیفه کارآفرین عبارتست از اصلاح و متحول ساختن الگوی تولید با بهره برداری از یک اختراع یا به طور عمومی تر یک امکان فنی امتحان نشده برای تولید یک کالای جدید، بازگشایی منابع جدید برای دسترسی به مواد یا یک بازار جدید برای محصولات به وسیله تجدید سازماندهی یک صنعت جدید می باشد” (هیزرک و پیترز، ۲۰۰۲).
۲-۲-۲- تعاریف و مفاهیم کارآفرینی
کارآفرینی در ابتدا با شناسایی فرصت ها و ایجاد مجموعه ای از منابع سروکار دارد که در آینده بهره برداری می شوند، بنابراین به عنوان مکانیسمی دیده می شود که جستجو برای مزیت رقابتی را از طریق محصول، فرایند و نوآوری بازار ارتقا می دهد.کارآفرینی دو جزء نگرشی و رفتاری را دارد و می تواند توسط انواع سازمان ها- کوچک یا بزرگ- عملی شود. گرایش ها و رفتارهای کارآفرینانه پایه و اساسی برای موفقیت رقابتی بلند مدت در محیط و بازارهای مختلف فراهم می کنند.
فعالیت و اقدام اصلی کارآفرینی ورودی جدید[۱۶] است. ورودی جدید با وارد کردن محصولات یا خدمات جدید می تواند محقق شود. ورودی جدید ایده اصلی کارآفرینی است (لامپکین و دیس[۱۷]، ۱۹۹۶).
از نظر بایگرو[۱۸] و هافر[۱۹] (۱۹۹۱) فرایند کارآفرینی شامل “همه کارکردها و اقدامات مربوط به درک موقعیت ها و اقدام به سازماندهی برای تعقیب آنها “می باشد. شین[۲۰] ونکاتارامن[۲۱] (۲۰۰۰) بیان می کنند که کارآفرینی درباره چگونگی و چرایی کشف، ارزیابی و بهره برداری از فرصتها برای ایجاد کالا و خدمات آینده است. تعریف کلاسیک که از کارآفرینی توسط شومپیتر ارائه شده، بیان می کند کارآفرینی باید با ترکیب منابع به شیوه های جدید انجام شود (معرفی محصولات جدید با کیفیت بالاتر، با
شیوه های تولید جدید، رخنه در بازارهای جدید،تسخیر منابع جدید عرضه برای مواد خام یا محصولات نیمه تمام و شناخت بخش جدید) که تعادل را در سیستم اقتصادی به هم می زند. فعالیتهای کارآفرینی همچنین به عنوان خلق منابع جدید یا ترکیب منابع موجود به شیوه ای جدید برای توسعه دادن و سودآور کردن محصولات جدید ، حرکت به سوی بازارهای جدید یا ارائه خدمات جدید به مشتریان تعریف شده است (هیت و همکاران[۲۲]،۲۰۰۱).
قلب کارآفرینی گرایش استراتژیک به دیدن فرصتها بدون در نظر گرفتن منابع موجود است، سازمان ها و خصوصاً کسب و کارهای کوچک اگر خواهان بقا و انطباق استراتژیهایشان با محیط و منابع خود هستند باید فرصت های جدید را شناسایی کنند (آلولو و فیول[۲۳]،۲۰۰۵).
میلر[۲۴] و فریسن[۲۵] استدلال می کنند که شرکت های کارآفرین با تأکید زیاد روی نوآوری محصول متمایز می شوند. چنین سازمان هایی با تمایل به نوآوری به شکل متهورانه و منظم مشخص می شوند. در عین حال ریسک های قابل ملاحظه ای در استراتژی بازار-محصولشان می پذیرند. زهرا[۲۶] بیان می کند که مشخصه اصلی یک شرکت کارآفرین تعهد زیاد به ایجاد و معرفی محصولات جدید به بازار است به خصوص قبل از رقابت. بروکهاوس[۲۷] استدلال می کند تمایل کارآفرینان به درگیری در ریسک های از قبل محاسبه شده “کارآفرینی ” نامیده می شود (کریزر و همکاران[۲۸]،۲۰۰۲).
کوین[۲۹] و اسلوین[۳۰] استدلال می کنند که کارآفرینی ممکن است به عنوان مشخصه شرکت ها دیده شود، که با نگاه به شیوه مدیریت همچنین درگیر شدن سازمان در فرایند کارآفرینی تشخیص داده
می شود. نامن[۳۱] و اسلوین بیان می کنند که کارآفرینی با اقدامات استراتژیک و عملیاتی کردن فلسفه های مدیریت که شرکت اتخاذ می کند مشخص می شود (جاکرتن و تس[۳۲]، ۲۰۰۶).
کارآفرینی، اغلب مالکیت کسب و کار[۳۳] یا خوداشتغالی[۳۴] تعبیر می شود.کری و دیگران بیان
می کنند که مالکیت کسب وکار مترادف با کارآفرینی نیست، اما روند سطوح کسب و کار انعکاس خوبی از توسعه سطح کارآفرینی است (کری و همکاران[۳۵]،۲۰۰۲). کارآفرینی نمایانگر رفتار سازمانی است (ژاو[۳۶]،۲۰۰۵).امروزه کارآفرینی به عنوان فرایندی دیده می شود که ریشه در فرهنگ سازمانی دارد به جای اینکه به عنوان یک واقعه دیده شود.کارآفرینی با دیگر فاکتورهای سازمانی برای معرفی نتایج کسب و کار تعامل دارد و با انجام عملکرد به شکل مستقل مخالف است (هالت و همکاران[۳۷]،۲۰۰۲).
کارآفرینی به عنوان یک کارکرد به اختلال در تعادل شرکت اطلاق می شود که باعث ایجاد و بکارگیری ترکیب منابع جدید می شود و می تواند در و بین سازمان ها رخ دهد (هالت و همکاران، ۲۰۰۳)
علی رغم توجه رو به رشدی که به کارآفرینی می شود، دانشمندان به یک توافق کلی روی تعریف کارآفرینی نرسیدند. به هر حال دو فرض اساسی از مفهوم کارآفرینی در ادبیات برداشت می شود:
۱- کارآفرینی یک پدیده رفتاری است.
۲- همه شرکت ها در پیوستاری از کاملاً محافظه کار تا شدیداً کارآفرین قرار می گیرند.
شرکت های کارآفرین ریسک پذیر، نوآور و پیشتاز هستند و در مقابل شرکت های محافظه کار ریسک گریز با نوآوری کمتر هستند و بیشتر موضع “منتظر باش و ببین”[۳۸] را اتخاذ می کنند (لی و همکاران[۳۹]، ۲۰۰۶).
کارآفرینی می تواند بر مبنای این حقیقت تعریف شود که :
- یک عمل خلاقانه است. بنابراین شامل هر چیزی است که ساخته یا ایجاد شود و قبلاً وجود نداشته باشد.
- ایجاد چیز جدید بر اساس برداشت و به دست آوردن یک فرصت که ممکن است در سر و صدای محیط فراموش شود.
- به خاطر نو بودن، تازه و متمایز بودن، مستلزم درجاتی از مخاطره است که محاسبه ارزش آن را دشوار می سازد.
- منتج به ایجاد ارزش برای افراد،نهادها و اجتماع می شود.
پس کارآفرینی در محدودترین مفهوم، مستلزم به دست آوردن نظرات، تبدیل آنها به کالا و خدمات و سپس سرمایه گذاری برای ارائه محصول به بازار می باشد (جانسون[۴۰]،۲۰۰۱).
با توجه به تعاریف ارائه شده در این خصوص می توان گفت کارآفرین کسی است که:
- کار و شغل ایجاد کند.
- ارزش افزوده ایجاد کند.
- خود اشتغالی و دیگر اشتغالی ایجاد کند.
- محصولات یا خدمات جدید به وجود آورد.
- خلاقیت و نوآوری کاربردی داشته باشد.
- با خطرپذیری، فعالیت های تولیدی و اقتصادی انجام دهد.
- نیازها را شناسایی و آنها را برآورده سازد.
- فرصت ها را به دست آورد ها تبدیل کند.
- منابع و امکانات را به سوی هدف هدایت کند.
- برای تقاضاهای بالقوه محصول بیافریند (پیش بینی در عرضه و تقاضا).
- ایده خلاق را به ثروت تبدیل کند.
۲-۲-۳- توسعه کارآفرینی
با نگاهی به روند رشد و توسعه جهانی مشخص می شود که با افزایش و گسترش فناوریهای پیشرفته، نقش و جایگاه کارآفرینان به طور فزاینده ای بیشتر می شود. اگرچه در سالهای گذشته اختراع جایگاه ویژه ای در توسعه کشورها داشته است، اما امروز کارآفرینی از عوامل مهم رشد و توسعه اقتصادی به شمار می آید. در اکثر کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، مقوله کارآفرینی به عنوان اصلی ترین منبع توسعه مورد نظر قرار گرفته است. کارآفرینی از منابع مهم و پایان ناپذیر همه جوامع بشری است. منبعی که به خلاقیت انسانها بر می گردد، از یک سو ارزان و از سوی دیگر بسیار ارزشمند و پایان ناپذیر است. امروزه همگان دریافتند که جوامعی که به منابع انسانی متکی بودند تا به منابع زیرزمینی، در بلند مدت موفق تر بوده اند (اکبری،۸۵).
به طور خلاصه می توان گفت توسعه کارآفرینی پیامدهای مثبتی دارد، از جمله:
۱- رشد و توسعه اقتصادی: موتور حرکت و رشد اقتصادی یک جامعه کارآفرینان هستند که در محیط رقابتی و در شرایط عدم تعادل، جامعه را به حرکت درآورده و توسعه می بخشند. کارآفرین با شناخت صحیح فرصت ها و استفاده از سرمایه، امکاناتی را فراهم نموده و با سازماندهی و مدیریت مناسب منابع، ایده های خود را عملی می سازد. کارآفرینی مترادف با ایجاد اشتغال نیست، اما یکی از اثرات قابل توجه آن ایجاد اشتغال است.
۲- بهره وری: کارآفرینان بهره وری را افزایش می دهند. بهره وری بیشتر باعث افزایش و بهبود روش های تولید، روش های انجام کار و باعث سازماندهی بهتر منابع و استفاده اثربخش از آنها می شود.
۳- ایجاد تکنولوژی جدید، محصولات و خدمات جدید: در بحث ارتباط بین تغییر و کارآفرینی نقش کارآفرینان در نوآوری و تکنولوژی جدید محصولات و خدمات اساسی است.
۲-۲-۴- کارآفرینی در مقابل مدیریت
کارآفرینی با مدیریت تفاوت دارد. همانگونه که پل ویلکن[۴۱] اشاره می کند: “کارآفرینی شامل ترتیباتی است که به تغیرات ابتکاری در تولید منجر می شود، در حالی که مدیریت به معنای ترکیب عوامل برای تولید است". بنابراین مدیریت به معنای هماهنگی مستمر در فرایند تولید، بین عوامل تولید است، ولی کارآفرینی پدیده ای غیر مستمر (اتفاقی) است که تغییرات ابتکاری را در فرایند تولید به منصه ظهور می رساند و از همین رو، کارآفرینی تا زمان ظهور مجدد برای ایجاد یک تغییر ابتکاری دیگر به چشم نخواهد آمد. با توجه به این تعریف حتی کارآفرینان راسخ نیز همیشه نمی توانند نقش کارآفرینانه ایفا کنند. غالباً کارآفرینان نقشهای دیگری را ایفا می کنند و در مقاطع خاص تغییرات ابتکاری خاصی را بروز می دهند.حتی افرادی که برای اولین بار به عنوان مدیر فعالیتی را آغاز می کنند ممکن است زمانی کارآفرین شوند.
به هر حال کارآفرینی با تغییر رابطه تنگاتنگی دارد. کارآفرینان تغییر را به عنوان یک هنجار و امری مطلوب پذیرفته اند. هرچند که همیشه خود کارآفرینان تغییر را نمی آفرینند اما کارآفرین دائماً به دنبال تغییر بوده و سعی می کند از آن به عنوان یک فرصت بهره برداری کند. مدیران سنتی بر کوتاه مدت تأکید می کنند، در حالیکه کارآفرینان بر بلند مدت بودن تأکید دارند. کارآفرینان ریسک کنندگانی میانه رو هستند، اما مدیران در مواجهه با ریسک محتاط تر عمل می کنند و تا جایی که ممکن است از اشتباه و اعمال غافلگیرانه اجتناب می کنند اما کارآفرینان معمولاً حداقل یک بار شکست می خورند (هیرزک و پیترز،۲۰۰۲).
۲-۲-۵- کارآفرینی از دیدگاه مکاتب اقتصادی
سه نگرش اصلی اقتصادی در حوزه کارآفرینی وجود دارد:
۱- مکتب نئوکلاسیک[۴۲]
۲- مکتب اتریش[۴۳]
۳- مکتب شومپیتر[۴۴]
در مکتب نئوکلاسیک کارآفرین یک صاعقه گر است. افرادی که به سرعت رعد و برق گزینه ها و فرآیندهای مولد را بررسی نموده و بهینه را انتخاب می نمایند.
مکتب اقتصادی اتریش یک مفهوم پویا تر و غنی تر از کارآفرینی ارائه می کند. بر اساس رویکرد مکتب اتریش، کارآفرینان فرصت های بازار نا متعادل را کشف و مورد بهره برداری قرار می دهند تا بازار به موقعیت تعادل برسد.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 111
  • 112
  • 113
  • ...
  • 114
  • ...
  • 115
  • 116
  • 117
  • ...
  • 118
  • ...
  • 119
  • 120
  • 121
  • ...
  • 334

نوین گرایان فردا - مجله علمی و آموزشی

 فروش قالب سایت
 نارنگی برای سگ مضر
 نگهداری پامرانین آپارتمان
 جوندگان محبوب
 درس گرفتن از اشتباهات عاطفی
 انیمیشن جذاب
 جذب مشتری درونگرا
 دوست داشتن خود در رابطه
 درآمدزایی شبکه اجتماعی
 بیان احساسات واقعی
 ماندن بعد خیانت
 انیمیشن هوش مصنوعی
 ساخت اپلیکیشن درآمدزا
 فروش محصول دیجیتال
 محتوا باکیفیت
 خروج از رابطه آسیب‌زا
 درآمد تبلیغات کلیکی
 آموزش سگ ژرمن شپرد
 بازاریابی محتوا افزایش ترافیک
 نشانه عشق واقعی
 کسب درآمد طراحی هنری
 حفظ مرزهای احترام رابطه
 ملاک‌های ازدواج روانشناسی
 آموزش هوش مصنوعی کوپایلوت
 فروش تم وردپرس
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آخرین مطالب

  • طرح های پژوهشی انجام شده درباره بررسی تأثیر ارزش ادراک شده مشتری و اعتماد بر رضایت و ...
  • منابع تحقیقاتی برای مقاله و پایان نامه : دانشکده کشاورزی- فایل ۷
  • پژوهش های پیشین با موضوع بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان ...
  • دانلود فایل های پایان نامه درباره بررسی تاثیرات نیروگاه خورشیدی نفوذ بالای متصل به شبکه توزیع برق- ...
  • پیش بینی کوتاه مدت بار استان مازندران با استفاده از سیستم های خبره- فایل ۳
  • ممنوعیت کار کودک در حقوق بین الملل- فایل ۷
  • دانلود منابع پایان نامه درباره پیشگیری وضعی از تروریسم- فایل ۵
  • بررسی تاثیر شخصیت کارآفرینی در بروز رفتارهای کارآفرینانه- فایل ۲۲
  • بررسی تاثیر الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران- فایل ۳۹
  • تاثیر فناوری اطلاعات بر رفتار حرفه ای حوزه ۹۲- فایل ۱۷
  • راه‌کارهای کارآمدسازی آموزه‌های قرآن برای تعلیم و تربیت قرآنی کودکان (تحقق تربیت قرآنی)- فایل ۱۵
  • طرح های پژوهشی دانشگاه ها با موضوع برآورد نیروهای طراحی سگمنت‌های بتنی تونل‌ها تحت- فایل ۸
  • تعیین عوامل موثر بر عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری در جذب سهم بازار (مطالعه موردی شرکت های ارایه دهنده خدمات اینترنت شهرستان گرگان)- فایل ۱۷
  • راهنمای نگارش پایان نامه درباره برنامه ریزی توان راکتیو شبکه با در نظر گرفتن عدم قطعیت ...
  • مطالب پایان نامه ها درباره : ارزیابی اثرات محیط زیستی در صنعت پتروشیمی با استفاده- فایل ...
  • بررّسی و تحلیل آداب نماز و نیایش- فایل ۴۸
  • بررسی فقهی و حقوقی مهریه‌های غیرمتعارف و غیرعقلایی و آثار آن- فایل ۶
  • بررسی رابطه بین فرهنگ ‌سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با نقش واسطه‌گری جوسازمانی در دانشگاه کابل- فایل ۹
  • " دانلود پروژه و پایان نامه | الف- قانون شماره ۲۳۰ – ۲۰۰۰ مورخ ۱۳ مارس ۲۰۰۰ – 10 "
  • تحول گفتمان ادبی دو نسل از داستان نویسان معاصر ایران- فایل ۲
  • طراحی کنترل بهینۀ تطبیقی برای سیستم های با دینامیک پیچیده بر مبنای روش‌های محاسبات نرم- فایل ۲۵
  • کاربردی نمودن تصمیمات استراتژیک بر اساس نظام اندازه گیری عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران- فایل ۶
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان